ارسالی رفیق نورالدین نظامی

  

 

 

 

پیام رفیق امین الله مفکر امینی
از ایالت منی سوتای امریکا

گرامی باد یازدهمین سالروز وداع با زنده یاد رهبر گرامی رفیق ببرک کارمل عزیز!

 امروز مصادف است با یازدهمین سالروز وداع با زنده یاد رفیق گرامی ببرک کارمل عزیز، بانی شناخته شدۀ ح د خ ا و رهبر مبارز و سر سخت تحقق آرمانهای کارگران، دهقانان، زحمتکشان و خلق رنجدیدۀ وطن محبوب ما افغانستان سربلند.

این امر طبیعی است که هر ذیروحی ذایقۀ مرگ را چشیدنیست . زندگی برای هر موجود زنده یک ودیعۀ الهی است .

هر که مِی آید و بعد از سپری کردن میعادی از این ویران سرا جامه بدل میکند. آمدن و رفتن امری غیری قابل باور نیست ولی یک چیزی این آمد و رفت را در طول حیات هر موجودی زندۀ خاصتاً انسان، متبارز میدارد و آن اینکه این آمد و رفت وی با چه صفات و شاخص های انسانی متجلی میگردد. بلی انسانی سزاوار شایستگیست که عمر شریفش را بمعنای واقعی انسان و انسانیت در راه خدمت به همنوعش صرف و قربان میدارد. رفیق ببرک کارمل عزیز نیز از جمله آن شخصیت هایی بود که همۀ عمر شریفش را درراه خدمت بوطن با سایر رفقای همرزمش بخاطر اعمار یک جامعهء شگوفان و عاری از هر نوع ظلم و ستم صرف نمود.

رفیق ببرک کارمل عزیز حدود هفتاد و هشت سال قبل در قریه کمری کابل دیده بجهان کشودند و در سوم دسامبر 1996 در اثر بیماری ناشی از تکلیف جگر در عالم غربت (هجرت) در یکی از بیمارستانهای شهر مسکو دیده از جهان بستند و در اثر وصیت شان جنازۀ اش بوطن محبوب ما افغانستان منتقل و در مزارشریف با اشتراک هزاران هزار از هموطنان صدیق و همرزمان راه و رسم انقلابی شان به بسیار احترام بخاک سپرده شدند . روح شان شاد و بهشت برین جای شان !

من امروز بعد از عفو تقصیر در کوتاهی قلم، میخواهم مختصراً، از پس منظری مبارزات آن شخصیت تاریخی یی صحبت نمایم که همه سالهای عمر پربار شانرا وقف خدمتگذاری میهن و مردم شریفش نمودند. او رادمردی بزرگ تاریخ بود که در این راه تا آخرین دقایق زندگی اش از شرایط اختناق و ترور تا سپری نمودن در پشت میله های زندان دوره آل نادری و اوضاع وخیم صحی اش و حتی در عالم هجرت از این امر سترگ ملی و مردمی غفلت نورزیدند . شناخت شخصیت گرامی رفیق ببرک کارمل عزیز، تنها با انقلاب ثور 1357 و مرحلهء تکاملی آن یعنی 6 جدی 1358 و سالهای بعد گره نخورده بلکه نام او پیوندی طولانی است از مبارزات خستگی ناپذیرش در رهبری صف ویش زلمیان و بعداً در رهبری و ایجاد حزب قهرمان ما یعنی ح د خ ا .

رفیق ببرک کارمل، چون صدها وطنپرست و حامیان صلح و ثبات دیگر در افغانستان، جوانِ با درک و با عزم متین و مملو از احساسات نیک وطنپرستانه بودند که بهیچ وجه تحت تاثیر افکار ارتجاعی و غیرانسانی قرار نگرفته و بطور پیگیر همیشه صدای رسای شانرا علیه استبداد و مظالم اجتماعی در اختناقترین شرایط دورۀ آل نادری چه در مارشها و چه در نشست های انفرادی و جمعی بلند داشته اند. فساد اداری، عدم رشد فرهنگ مترقی، مناسبات اقتصادی فرتوت فیودالی و وضع ناهنجار سیاسی در مقیاس ملی و بین المللی ایجاب مینمود تا این شیوه های مبارزات از یک حلقۀ محدود رهبری به سازمان وسیع سیاسی ضد استبداد و ارتجاع ملی و بین المللی مبدل شود. همان بود که با ایجاد اولین کنگره موسس ح.د.خ.ا در 11 جدی 1343 موجودیت ح.د.خ.ا که متشکل از (9) عضو بود اعلام شد. از آن تاریخ به بعد فرزندان صدیق و راستین وطن به مبارزات شان در راه سمتدهی کشور آبایی ما افغانستان عزیز بیک کشور آزاد و مستقل و سربلند و بخاطر خط بطلان بمناسبات کهنه فیودالی دست بکار زدند . بعد از ایجاد ح.د.خ.ا، بنابر مشی و اهداف مترقی چپ گرایی اش که در برنامه عمل انقلابی آن منعکس بود، جوانان آگاه و بیدار وطن ما اعم از روشنفکران و کارگران، دهقانان و سایر زحمتکشان داوطلبانه به صفوفش پیوستند و هر روز از لحاظ کمی و کیفی دامنۀ این حزب قوی و قویتر شده و از حمایۀ کامل مردم برخوردار گردید.  تا اینکه در نتیجه انقلاب ثور 1357 به پشتیبانی مردم شرافتمند و راستین وطن ما به پیروزی رسید.

انقلاب ثور 1357 یک امر تصادفی نبود. این انقلاب نتیجۀ پروسۀ مبارات طولانی و خستگی ناپذیر جوانان رزمندۀ این مرز و بوم بود که برهبری ح دخ ا و رهنمایی های خردمندانه و انقلابی اعضای با شهامت آن در رأس رفیق ببرک کارمل گرامی به پیروزی رسید. با پیروزی انقلاب دشمنان داخلی و خارجی که بطور همیشه مانع جنبش های رستاخیر ملی و بین المللی بوده دست بکار شدند. همانطوریکه این شیادان و دشمنان فرهنگ نوین و جنبش مترقی مانع بزرگی در راه جنبش دوره های اول و دوم مشروطه خواهی و جنبش دوره امانیه گردیدند با همان تاکتیک کهنه و فرتوت به سردمداری ارتجاع ملی و بین المللی بخاطر جلوگیری از اعتلای کشور بسوی علم و تعالی قرار گرفتند. این دست به کار شده گان نامنهاد مجاهد، دین را به حیث سپری برای تحقق خواستهای شیطانی شان که منافع شان با پیروزی انقلاب ثور1357 به مخاطره بود به بهانه کفر و الحاد بکار بردند. نیات نیک و صادقانه مردم شریف ما دستخوش دسایس دشمنان میهن ما گردید بیایید همه از دریچه یک وجدان سالم و بدون هیچ نوعی تعلق سیاسی، قومی، مذهبی، منطقوی، لسانی به دستاورد های انقلاب ثور 1357 و مراحل تکاملی بعدی آن صادقانه نظر افگنیم که کدام از اینها ضد دین و مذهب و اسلام و یا سجایای انسانی منافات دارد :

-- فرامین رهایی هزاران هزار از زندانیان از محبس پلچرخی و محابس کابل و کنج و کنار کشور که با اولین روزهای انقلاب ثور مورد عفو قرار گرفتند.

-- فرامین توزیع زمین به دهاقین بی زمین و کم زمین.

-- فرمان منع دختر فروشی و متابعت از متون قرآن .(تسوید و تصویب قانون جدید ازدواج)

-- صدور فرامین توزیع کوپون مواد ارتزاقی به مأموران، اجیران، و کارگران طور رایگان .

-- مساعد ساختن زمینه های تحصیل تخصصی و فنی برای کارگران در داخل و خارج از کشور.

-- اعمار خانه های رهایشی برای مستحقین فامیلهای شهدا (پنجصد فامیلی های خیرخانه) و دیگر جاه ها .

-- تعمیم کورسهای سواد آموزی برای مردان و زنان و برای همۀ آنهاییکه از نعمت سواد بی بهره بودند بحیث یک جنبش ملی در سراسر وطن که قرآن کریم فراگیری علم و دانش را برای زن و مرد جایز دانسته است .

-- ایجاد کوپراتیفهای زراعتی بخاطر کمک و معاونت به زارعان بخاطر رشد و بهره گیری کامل از زمین.

-- مساعد ساختن زمینه های کار و تحصیل در موسسات تحصیلی ملکی و نظامی کشور برای هم میهنان .

-- اعمار هزاران مسجد چه در کابل و چه سایر ولایات کشور از سطح مرکز گرفته تا سطح ولسوالیها و علاقداریها.

-- اعمار مکاتب، لیسه ها و پوهنتون ها در مرکز و ولایات کشور.

-- مساعد ساختن زمینه های فعالیت های سیاسی و فرهنگی برای زنان .

 بلی ! ما اگر دین و آیین اسلام و تقوای خود ها را بنام این و آن قربان نکنیم می بینیم که دستاورد های انقلاب نه تنها منافات با سجایای انسانی و اسلامی و مذهب راستین ما ندارد بلکه سازگاری کامل با قرآن پاک وسنن محمدی ما نیز دارد.

 حالا بیایید بازهم به ترازوی وجدان سالم و بحیث یک فرد مسلمان تول و ترازو نماییم که آیا اعمال خرابکارانه برادران نامنهاد مجاهد که تحت پوشش اسلام و آیین انسان و انسانیت وطن ما را بخاک و خون کشیدند و به ملت مظلوم ما از هیچ نوع ظلم و ستم دریغ نه نمودند هم آهنگی بدین مقدس اسلام مِا دارد.:

 -- چور و چپاول آثار عتیقه و باستانی کشور و فروش آن بکشور های خارجی، منجمله پاکستان .

-- آتش سوزی آثار باستانی و تخریب سراسری وطن محبوب ما افغانستان .

-- قتل و قتال اهالی شرافتمند افشار و بخاک و خون کشیدن اهالی کابل و منجمله اهالی سه دوکان چنداول کابل.

-- انفجار ماینها و پرتاب راکت های بلیو پایت و استنگر و میلیونها حلقه ماین ضد پرسونل و ضد تانک بخاطر شهادت و قتل برادران مسلمان و با تقوای ما.

-- اختطاف زنان و دختران پاکدامن ما و فروش شان بسرزمین های اجنبی بخصوص پاکستان و کشورهای عربی.

-- بزور بقید نکاح آوردن دختران و بیوه زنان مجبور و بی پناه وطن.

-- محروم ساختن دختران،این مادران فردای وطن از درس و تحصیل و باز نگهداشتن شان از وظایف دولتی بزور و جبر و اکراه و مقید ساختن شان بمنازل.

-- حرام قرار دادن شنیدن موسیقی و کستهای ساز و آواز.

-- بسته نمودن باب دانشگاه ها بروی دختران و زنان غیور وطن ما.

 بلی ! ما بصراحت می بینیم که مثالهای فوق نه تنها منافات با دساتیر اسلامی و قرآنی ما دارد بلکه ضد آیین انسانیت و بشردوستی و نوع پروری نیز میباشد.

 بلی! این واقعیت دارد که در پروسه مبارزات خستگی ناپذیر اعضای رزمنده ای ح.د.خ.ا از سطح رهبری تا صفوف چه در محدوده تشکیلات حزب و چه اُرگانهای ملکی و نظامی، دارای اشتباهاتی نیز بوده اند ولی هیچگاه و به هیچ نوعی زیر چتر مبارزه انقلابی و حمایت از موقف حزب و دولت در هیچ سطوحی آنرا پنهان نکرده اند و مرتکبین با خصلت عالی سنترالیزم دموکراتیک حزب مترقی ما همیشه مورد انتقاد و بازپرس قرار گرفته و با آنها برخورد حزبی و دولتی در چوکات قوانین و پرنسیپهای قبول شدۀ حزبی و دولتی در روشنایی قانون اساسی و نظرداشت قوانین مدنی، جزایی و شرعی بعمل آمده است .

 برعکس این برادران و مدعیان حمایت از اسلام و مذهب راستین ما، همه وطن را بخاک و خون کشیدند از هیچنوع جنایت خلاف شرع و قوانین نافذه کشور و قوانین و اصول بین المللی دریغ نکردند ولی یکباری هم که مسلمان را یکی از خصائل شایسته راست گفتن است بهیچ حالت و شرایطی به کرده های خراب شان نه معترف بودند بلکه با آن مباهات نیز داشته اند.

 رفیق ببرک کارمل، همیشه در جریان وظایف و مسوولیت های حزبی و دولتی اش تلاش داشتند تا بخاطر خیر و سعادت مردمان شریف میهن ما گامهای ارزنده ای تحت رهبری ح. د. خ. ا و رهبری دولت ج. د. ا با سایر همرزمان صدیق و وطنپرستان صدیق که خود در رأس آنها قرار داشتند بردارند. باین اساس در همه خطابه های شان چه در مارشها، چه بیانیه ها و مصاحبه ها با ژورنالیستان داخلی و خارجی، چه در میتنگهای رسمی، و شخصی، کنفرانسها در سطح حزب و دولت در جهت تطبیق تحولات بنیادی انقلابی اعم از سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیانیه های پُرشور ارایه و راه های عملی بیرونرفت از مشکلات دامنگیر وطن را برجسته نموده اند. من در اینجا از هزاران نطق و بیانیه های شان در تمام سطوح حزبی و دولتی به تذکری چند سطری از بیانیهء شان که در اجلاس فوق العاده و وسیع شورای انقلابی ج. د. ا در کابل به تاریخ هژدهم عقرب 1364 ایراد داشته اند اکتفا میدارم.

گرفته شده از سایت وزین و پُرمحتوای «اصالت»:

 (-امپریالیزم نمیخواهد واقعیت انقلاب ما را بپذیرد و با نا دیده گرفتن اراده خلق مستقل افغان، مذبوحانه تلاش میورزد آنرا از حق انتخاب راه انکشاف و ترقی اجتماعی محروم و امنیت آنرا مورد تهدید و تجاوز قرار دهد.

 - اعمال جنایت آمیز حفیظ الله امین و باند وی، زیانهای سنگین و بسیار دردناکی را به امر انقلاب ملی و د موکراتیک کشورما وارد کرد. تجارب حاصله ثابت میسازد که راه دگرگونی انسانی و وطنپرستانه و بشردوستانه بجز تحقق اصول آزادی، دموکراسی و ترقی اجتماعی برای نجات مردم ما از عقب مانده گی قرون متمادی وجود ندارد. ولی تحقق اصول هیچگاه امر سهل نبوده و نخواهد بود.

 - باین جهت ما از کلیه هموطنان وطنپرست واقعی افغانستان آزاد و مستقل دعوت می نماییم تا در امر نو سازی تاریخی رستاخیز ملی کشور و سعادت فرزندان آینده خویش فعالانه سهم بگیرند. آغوش مادروطن برای تمام هموطنان افغان که در خارج کشور اند بدون تبعیض و تمایز بخاطر اعتلای افغانستان مستقل دموکراتیک و نوین با حفظ کرامت انسانی شان با گرمی و مصئونیت عام و تام باز است.)

 رفیق ببرک کارمل گرامی، همیشه در طول وظایف خطیر حزبی و دولتی چه در رأس مقام ریاست جمهوری دموکراتیک افغانستان و چه در سطح رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سایر وظایف، همیشه خاطر نشان داشته اند که سعادت و پیروزی برای ایجاد یک جامعهء مرفه و آرام در وحدت نیرو های ملی و دموکراتیک آن و اتحاد همۀ وطنپرستان و توده های زحمتکش آن اعم از کارگران، دهقانان و کسبه کاران بستگی دارد و او در این راه تا آخرین دقایق عمرش چه شخصاً و چه توسط رفقای همرزمش به تحقق چنین گفته ها سرسختانه تلاش کرده اند. از خصوصیات برجستۀ دیگر رهبر گرامی ما احترام بدین اسلام و پیروان واقعی آن و احترام به بزرگان و موسفیدان بود. ولی افسوس که به اثر دسیسه های امپریالیستی در رأس امریکا و حلقات وابستۀ آن از یکطرف و از طرفی تغییر در سیاست جهانی بخصوص ادامه جنگ سرد بین دو ابرقدرت جهان، اتحاد شوروی وقت و امپریالیزم جهانی در رأس ایالات متحدۀ امریکا، جهان بنفع امپریالیزم در اثر خیانت عده ای از رهبران مرتجع و خاین اتحاد شوروی در رأس میخاییل گرباچف تغییرشکل نمود و رفیق ببرک کارمل با داشتن مشی روشن و خدشه ناپذیرش به تیوری دوران ساز انقلابی از یکطرف و از طرفی عدم سازش با ارتجاع ملی و بین المللی و خاصتاً عدم رضایتش در حصهء حضور قطعات شوروی به افغانستان، در سال 1986 از تمام وظایف حزبی و دولتی بالاثر فشار های خارجی استعفاء نمودند.

 امروز گرچه آموزگار گرامی ما و حامی تأمین حقوق مساوی برای خلق ستمدیدۀ میهن ما در بین ما نیستند اما نظرات و افکار مترقی شان بخاطر اعمار وطن، صلح و صفا و همزیستی مسالمت آمیز باشتراک همه نیروهای ملی و وطنپرست جاودانه بوده و چون خورشید خواهد درخشید.

رفیق عزیز ببرک کارمل مظهر و ممثل کامل وحدت ملی در افغانستان بود و بهترین سیستم و نظام خدمت خالصانه را برای مردمان رنجدیده افغانستان به قیمت بهترین ودیعه حیات خود به جا گذاشت .وی نسلی را پرورش داد که امروز ملت قدر شناس افغانستان از مردم دوستی، صداقت، امانت داری و مردم پروری شان قصه ها دارند . گذشت زمان و تحولات خونین کشور و آزمایش مجموعه ای از نسخه های غمبار کشور ما روز تا روز بدون شک حقانیت راه و رسم و طریقه رهبر عزیز ما ببرک کارمل را به اثبات رسانیده و ما را ملزم میسازد تا درفش پر افتخاری را که او و شادروان نور محمد تره کی بر افراشته بودند پیوسته در اهتزاز نگه داشته و با تجلیل پُرشکوه از یازدهمین سالروز وداع وی با جهان فانی یاد و کارنامه هایش را گرامی بداریم .

 

زنده باد صلح و همبستگی و اتحاد همه نیرو های ملی ودموکراتیک و همۀ وطنپرستان !

 

 

   www.esalat.org