پیکر آریا

 

 

 

امین الله مفکر امینی

 Wed, January 24, 2007 11:38 pm

آه و ماتمی بگوش رسید

شعله های غارتگر هستی

کاخ خوشبختی میهن درهم نمود

اشکی از چشمی یتیمی چکید

د ری غلطان بخاک سیاه رمید

فریاد بیوه زنی ز بیداد

شکسته از هم سکوت

نوای کودکی برهنه تن بر دل فلک کرده جا

شوروغلغله گرفته جای سکوت وصلح

فضا به بوی عطرباروت وخون عجین

شادی و خوشی رخت بسته و بارغم

گسترده بر بساط هردیار وهرمکان

جنگ مذهب وفریق وعصمت دری

گشته پیشه در وطن

رنگ شفق زخون بیگنا هست

هرجاه سکوت مرگبار خواند بخود

چون دیو تشنه بخون آدمی

ویران گشته کاخ تمدن

نیابی نشان زعلم و معرفت

برپیکرآریا نبینی جزداغ رنج ودرد

مولود گشته برادای حق نمک مادر وطن

ززورگویان گشته غرق دست وپا

بخون بیگناه وعصمت دری وقتل وقتال

برج میزان ۱۳۷۳