سحر

 

 

 

امین الله مفکر امینی

Sun, January 21, 2007 6:30 pm

صبح صادق دیدم که عیان در سحر  گشته

جلوه گر خورشید جهان در سحرگشته

زین بشارت زنده گی خوش و روشن اید

از صبحی که مولود ان در سحر گشته

که  بجسم و جان دمد توان ز پیدای سحر

که شب کدورت دل پایان در سحر گشته

بهر جایی کدورت  ذکر نام سحر باشد

نیکو شامی که تابان در سحر گشته

نباشد به هستی هم بهتر از این نام

که لوح کدورت فروزان در سحر گشته

بسی به شور و شادیها گویند که چون

که ما را شام غم پایان در سحر گشته

گرچه زشت است که گیری نام شام تار

من گیرم که پیوند ان در سحر گشته

مرا لوح سینه روشن ز ذکری سحریست

دیده هم ز فیضش روشان در سحر گشته

«مفکر» مپندار نا  امیدی ز صبح  پیری

که پیری ز علم خروشان در سحرگشته