یکشنبه، ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد


 

 

به نظر میرسد امریکا بعد از سالها تلاش جهت دست یافتن به منابع طبیعی و هم داشتن حضور نظامی در جهان بویژه در قاره آسیا هنوز هم به دنبال استراتیژی های درازمدت خود جهت داشتن دست باز در این قاره با موجودیت چند غول اقتصادی- نظامی مانند روسیه، چین، هند و تا اندازه ی ایران میباشد.

به گمان اغلب امر یکا در تلاش پایان دادن به دو جنگِ که در یک دهه اخیر بطور فرسایشی در افغانستان و عراق ادامه دارد میباشد. زیرا هزینه این دوجنگ بالا تر از آن چیزیست که بتواند منافع امریکا در منطقه را تامین نماید و نزدیک است بار کمر شکن این دو جنگ آبروی این غول اقتصادی را که سالهاست داد از سردمداری و آقایی جهان میزند بریزد. این دو جنگ که در فاصله اندک زمانی آغاز شدند هرکدام بطور قابل ملاحظه ای هزینه برداشتند که برای دولتمردان امریکایی غیر قابل پیشبینی بود. هزینه جنگ افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱، ۳۸۶ میلیارد دالر بوده است در حالیکه جنگ در عراق ۷۵۲ میلیارد دالر هزینه برداشته است. حال با توجه به هزینه های که این دوجنگ در یک زمان برداشتند چگونه امریکا داد از رسیدن دوره تکامل این دو جنگ زده و آنرا ختم شده تلقی میکنند؟

به باور امریکا خروج از دوجنگ به امریکا امکان همکاری و البته چالش با قدرت های بزرگ منطقه مانند چین را میدهد از سوی دیگر با اظهار اینکه قرن ۲۱ برای امریکا قر ن آسیا- اقیانوس آرام خواهد بود. امریکا در پی اثبات چه است و کدام هدف را دنبال میکند؟

وزیر خارجه امریکا در نشست همکاری های اقتصادی آسیا اقیانوس آرام در هونولو گفته است "که همزمان با خروج نیروهای امریکایی از عراق و افغانستان، دولت امریکا به اقدامات دیپلماتیک خود جهت تمرکز بر کشور های حوزه اقیانوس آرام ادامه داده و به دنبال تقویت روابط تجاری، ایجاد ائتلاف و اعمال فشار برای برقراری دموکراسی در کشور های نظیر چین و ویتنام میباشد".

دقیقا اشاره وزیر امور خارجه امریکا به رقیب اقتصادی خود که ۷۹۷ میلیارد دالر مقروض آن است میباشد زیرا برای امریکا دیگر موجودیت و رشد قدرت اقتصادی کشوری مانند چین که هرروز به یک هشدارجدی در برابر امریکا مبدل میشود، این کشوررا مجبور به چاره سنجی کرده است. و دیگر برای امریکا قدرت اقتصادی مانند چین، روسیه و هندوستان که بازار گرم جهانی دارند و تا هنوز به عنوان بقایای بلاک چپ بشمار میرود غیر قابل تحمل است. اتمام جنگ عراق و افغانستان به امریکا کمک میکند تا از یکطرف از فشار های ناشی از هزینه های گزاف این دوجنگ بکاهد و از طرف دیگر فرصت این را پیدا نماید تا بیشتر بالای قدرت های اقتصادی آسیایی مانند چین، روسیه و هندوستان نظارت داشته باشد و با سرمایه گذاری اندک از فرصت های بدست آمده استفاده نموده، نفوذ و کنترول خود را بر این کشور ها توسعه دهد. زیرا امریکا بدرستی درک کرده است که در حال حاضر به دنبال بحران مالی اروپا، قاره آسیا و اقیانوس آرام در محور اقتصادی و استراتیژی جهان قرار گرفته و از یکی از مهمترین اقدامات امریکا طی دهه آتی سرمایه گذاری گسترده در زمینه های دیپلماتیک، اقتصادی و استراتیژیک در این منطقه بوده است. که این سرمایه گذاری دور اندیشانه امریکا از شبه قاره هند شروع شده تا سواحل غربی امریکا امتداد دارد.

آسیا از منظر اینکه فرصت های زیادی در آن وجود دارد محلی مهم و برجسته ای برای امریکا میباشد. چرا که در این منطقه اقتصادی های رو به رشد و بزرگ و چالش های قابل ملاحظه ای نظیر تقویت نظامی و بلایای طبیعی وجود دارد. و امریکا خواستار افزایش حضور اش در این منطقه میباشد. تا در تمام معاملات که میان کشور های این قاره صورت میگرد سهم داشته و در انزوا قرار نگیرد و به همین منظور تلاش ها و سفر های مقامات امریکایی که اخیرا به کشور های آسیایی مانند تایلند، فلیپین، مانیلا و بانکوک صورت میگرد نمایانگر این مسئله است که امریکا سخت از حضور قدرت های آسیایی بعنوان رقیب های خود در منطقه در هراس است و در این زمینه از درک کشور های چین، روسیه و هندوستان به شدت به تشویش است. و به همین سبب امریکا ماه گذشته تاریخ دقیق خروج نیروهای نظامی اش را از عراق اعلان نموده و عین پروسه را تا سال ۲۰۱۴ در افغانستان مد نظر گرفته است.از سوی دیگر امریکا با اذعان اینکه این دوجنگ بعد از سر مایه گذاری های گسترده منابع به نقطه عطف خود رسیده است میخواهد با هزینه های کمتر این بار وارد صحنه شود تا از یکطرف به آقایی خود در جهان مهر تایید بگذارد و از طرف دیگر از شکل گیری رقبای اقتصادی سیاسی- نظامی خود در منطقه جلوگیری نماید.

 

 عبدالناصر نورزاد

 

21/10/1390

 

#  #  #

 

 

 

اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)