یادداشت «اصالت»

شنبه، ۲۸ جون ۲۰۰۸

«اصالت» تاخت و تاز و حملۀ یکتن از عناصر معلوم الحال، مزدور و وابسته به ارتجاع و دشمن نیروهای مترقی،
به نام شکرالله شیون را بالای همکاران قلمی خود که در سایت «خاوران»
 به نشر رسیده است، شدیداً تقبیح و محکوم نموده و احتجاج شدید
خودرا به مسؤولان «خاوران» در قسمتِ نشرِ آن
تقدیم میدارد؛

«اصالت» همانگونه که از نامش پیداست، ریشه در اصل دارد، و این حق را به خود محفوظ میدارد، که از تاخت و تاز و حمله بالای همکاران قلمی خود و تمام نیروهای مترقی، چپ، ملی، دموکرات  و بخصوص اعضای معتقد و صادق  ح.د.خ.ا. که با سایت همکاری دارند، در برابر نیروهای ارتجاعی، به موقع از آنها دفاع نموده و نوشته های شان را با کمال امانت داری به نشر برساند!
(اصالت)

 به تارنمای خاوران!

عنصر معلوم الحال، مزدور و وابسته به ارتجاع،
 شکرالله شیون

(زيميرو اسکاری)

ميخواستم از شما سوال نمايم که تا اکنون يک سطر و يا پاراگرافي از من در نشريۀ بدنام و رسواي تان به نشر رسيده است؟؟؟ آيا در کجا ديده و خوانده ايد که نوشته در يک نشريه و نقد(!) در نشريه ديگري صورت گيرد؟؟؟

اگر پاي زد و بندهاي دسيسه و توطئه در بين نيست چرا نوشتۀ ساديستي را بدون اينکه قبلآ از من در نشريۀ تان چيزي به نشر رسيده باشد اجازۀ نشر داده ايد؟؟؟

آيا تمام مقاله هاي مرا مرور نموده ايد که در پايان هر نوشته منابع و مأخذی که از آن استفاده گرديده است تذکر داده شده است؟؟؟

بازهم ميخواستم بپرسم آيا روزی شده که سر در گريبان چرکين خويش نموده و از خود پرسيده باشيد که واقعاً ما مصروف چه کاري هستيم ؟ چرا بنام افغان و افغانستاني، پوهنتون و دانشگاه، فاکولته و دانشکده، افغان و خراساني، پشتون و تاجيک، زبان و مليت قوم و قبيله و . . . ميخواهيد سی سال ديگر کشور را به نابودي و زندگي و دارايي ملت را به چور و چپاول سوق بدهيد؟؟؟ شما نفع تانرا درين ميبينيد که در چپاول سهم بيشتري را نصيب ميشويد.

ازين بيماري و بي اخلاقي چه را ميخواهيد از آن خود نمایيد؟؟؟ ايا با اين همه چور و چپاول و جنگ و تفنگ يخ دل تان بيرون نشده است، تا چه زماني به اين رنگ و نيرنگ و به اين تفرقه و تضاد دامن ميزنيد؟؟؟

کشور ويرانه، کابل چور و چپاول، مردم قتل عام و کتله ي بزرگي از مردم وطن فراري و بخارج پناه برده اند. تا چه زماني آب در آسياب بيگانه ميريزيد؟؟؟ تا کي در خدمت اجنبي و اجنبي پرستان قرار داريد و ميخواهيد به زندگي که از آن مرگ صد بار شرف دارد ادامه بدهيد؟؟؟

شما اگر شرف داريد، يکبار نوشته هاي مرا با منابع و مأخذی که من تذکر داده ام ببينيد تا از عذاب وجدان خلاص شويد. نشريه داشتن و کاغذ سياه کردن مسووليت و مکليفيت ميخواهد و انتقاد تا انتقام خيلي ها فرق دارد .

من نمي خواهم در مورد گذشتۀ تان چيزي بنويسم، ولي يک موضوع را ميگويم که دروغ، اتهام، دسيسه، توطئه، پستي و پست فطرتی هم حدود و اندازه دارد. شما که با يک لب نان از همه چيزتان ميگزريد و وجدان هم اگر داشته باشيد زير پا نموده لگد مال مينمایيد تا خدمتي به اربابان تان انجام بدهيد. که اين راه به ويرانه و اين جاده به گورستان ختم ميشود.

شما عادتاً به هر دول ميرقصيد. تا چه وقتي به اين شيوۀ غيراخلاقي تان ادامه ميدهيد؟؟؟

يکبار به تارنماي تان نظر بي اندازيد و ببینيد که چه کارهاي انجام و چه گلهاي را به آب داده ايد؟؟؟ هر روز شما با يک شخصيت وطن دست و گريبان هستيد و به مخالفين تان ده ها دسيسه چيني را روا ميداريد.

زماني با بنيادگرايان از يک گريبان سر ميکشيد و گاهي با چپي(!) هاي دو آتشه که قدرت را در ميل تفنگ ميبيند رازهاي پُت و پنهان داريد و زماني نيز با ستميان تازه به دوران رسيده در يک آبخور نيشخوار مينمايید و مرجع تأمين کنندۀ تان نيز ثابت است که در خدمت جنگ سالاران تفنگدار و اربابان منطقوي آنان قرار داشته و تصميم داريد تا زبان پاک و وطني مارا با کلمات نا آشنا و نامتجانس آلوده سازيد .

آيا ميدانيد که شکرالله شيون و همکاران پشت پرده اش کيها و در کدام طويله روز و شب ميگذرانند؟؟؟ آيا اطلاع داريد که شکرالله شيون طي اين سالها در کجا و در خدمت کيها قرار داشت؟؟؟ و دارد . نميخواهيد که کسي چيزي بگويد، زيرا با افتيدن طشت رسوايي وي شما نيز رسواتر و آفتابي تر ميشويد .

ميخواستم به شيون که سوگمندانه از بزرگي و بزرگ منشي مسوولين وبسايتهاي ميهني به شيون مي افتد بگويم:

زمانيکه به تصويرت نگاه ميکنم دنياي از حقايق و واقعيتهاي پُشت پردۀ تان ظاهر و عيان ميشود که تصوير تان نيز راز بزرگي از زندگي طفيلي ات را به نمايش ميگزارد که در مرزهاي زابل، نيمروز مصروف قاچاق و تجارت مواد مخدر هستي و شامگاهان پول را با دوستانت (نيروهاي انتظامي) تقسيم نموده و در پهلوي آن مصروف امور ديگري نيز هستي که بخاطر عفت قلم نقط نقط بين قوس باشد.

ميگويند از نظر روانشناسي چهرۀ ظاهري بازگوکنندۀ حقايق و رازهاي نهفته از زندگي انسانها را به نمايش ميگذارد . شما فعلاً خُمار هستيد زيرا ممکن است نسبت بندش راه در سيستان و بلوچستان و يا بم و يزد توشه تان نرسيده باشد. زيرا اگر ميرسيد يقيناً حقايق زيادي بود که بايد ميديدید .

من بتو ميگويم، اگر وجدان، عزت و شرف ميداشتي تمام نوشته هاي مرا که در پايان هر مقاله منابع و مأخذ آن تذکر داده شده است دقت ميکردي و به عمل خبيثانه دست نمي زدي؟؟؟

خوانندگان گرامي ميدانند که يک نوشته و مقاله در چندين نشريه به نشر ميرسد و من يک مأخذ و تو ناجوان مردانه و دزدانه که شيوۀ اصلي و هويت حقيقی تو است منبع ديگري را نوشته و ازين طريق خواسته ايد که ذهنيتهارا تخريش و يک عمر خودرا در عذاب وجدان که نداري فرو ببري .

تو با اين چهرۀ پودری ات خواستي که با يک تير چند فاخته شکار کني، اما تو و يارانت ديگر به همه ملت عيان شده ايد که چه دامهای را ميخواهيد در راه مردم وطن فرش نمایيد.

آيا ميداني که همه ميدانند تو دربند نوکري کي و پابند امر و فرمان کيها هستي؟؟؟

اگر براي يکبار هم ميشود بگو با اين کارت چقدر پولي از دشمنان وطن گرفته اي؟؟؟

و به عقيدۀ خام خويش ميخواهي که ديگر از چور و چپاول و از کشتن و دزدي و رهزني تفنگداران جفا پيشه ننويسم، تو به بي راه رفته اي، تا زنده باشم خيانت و جنايت وطنفروشان جنگ سالار و تفنگدار را در مقابل ديد هموطنان قرار خواهم داد.

شيون، تو ميداني تا اکنون چند نوشته و مقالۀ من در نشريه هاي ايراني به نشر رسيده و يا از نوشته هايم اقتباس شده است. تو نميداني، زيرا پول چشم هايت را کور و عقلت را از تو گرفته است؟

من ميدانستم که تو در خدمت دستگاه هاي خاص منطقوي هستي، اما نميدانستم که وارث نشريه ها و افراد اين کشورها نيز هستي و با من ميراث نا حق دوا ميکني؟؟؟

يکبار ديگر با وجدان خفته ات به مقاله هايم مراجعه و ببینيد که هر نوشته ام منابع و مأخذ خودرا دارد، آنانيکه وسيلۀ شما جعل شده است مسووليتش مربوط به شما است .

تو تا چندي قبل شريف ترين انسانهای وطن را در وبلاگ پرخانه و قمارخانه ات ميليونها دشنام و ناسزا گفتي و امروز سر ننگينت را از خاوران بيرون نموده و يقيناً آنان را بخاطر هدف و ايديالوژي فريب داده اي و آنان بايد بدانند که تو پايبند هيچ روش، عقيده و مکتبي نيستي و هرکسيکه در هر عمل ناجوان مردانه و خبيثانه به يکنفر اجير و خایين نياز داشته باشد تو آمادۀ خدمتگذاري و جانفشاني هستي. نميخواهم در مورد وابستگی گذشته ات چيزي بگويم تا با يک سيلي چند روي (به عقيدۀ شما صورت) را افگار نکنم.

اما ياران ديروزی ات بايد بدانند که تو ديگر به آنان تعلق نداري و مصروف خدمت و جانکني به بيگانگان هستي. تو از هيچ شيوه و رويشي غلامي براي دريافت يک مشت پول دريغ نميکني، به تو فرق نميکند که داخلي باشد و يا خارجي، جنايتکار باشد و جنگ سالار.

خواننده گان گرامي هم ميهنان عزيز!

مقاله هاي که حقيقتاً از من و در چاپ و نشرِ آن مبادرت نموده ام ببينيد که منبع و مأخذ آن در پايان هر نوشته با صراحت تذکر داده شده است، اما آنانيکه بنام من و به اي ميل من وسيله ی جنايت پيشگان بی هويت جعل شده است .

من جديداً پيامهاي متعددي دريافت و از من خواسته شده است تا هر چي که ميتوانم خيانت، جنايت و وطنفروشي تفنگداران و جنايت پيشگان وطنفروش و نوکران پولي آنان که به هر روشن دل کشور مزاحمت مينمايد جواب دندان شکن ارايه نمايم، اما روي يک سلسله نزاکتهاي سياسي نميخواهم اينان را بي ابرووبي عزت نمايم، چندي قبل دريکي ازنوشته هايم گفته بودم که : ديگرشوربختانه با دسترسي عقده مندان وبيماران رواني به انترنيت ووسايل کامپيوتري، دشنام وجفنگ رواج پيدا نموده ودرين شيوه غيرانساني گراف جنايت با گذشت هر روز سر به بالا ميرود. با اندوه و درد، مدتي است که در نشريه هاي بيرون و درون مرزي کشور يک سلسله دشنام نامه هاي رکيک و غيراخلاقي و غيرعلمي بدست نشر سپرده ميشود و مسوولين و دست اندرکاران اين نشريه ها بدون اينکه شناخته شوند که درگذشته ها چه کاره و چقدر در مورد ژورناليزم و اخلاق ژورناليستي ميدانند و در اين آشفته بازار مصروف نشر و پخش چرند و پرند اين و آن دوست حزبي، سياسي و تنظيمي خويش اند .

چرا بايد اينها اينچنين مستبد و خود کامه باشند؟ آنها آزاديهاى فردى و ا نسانى را به تاراج برده و حق انديشه و تفکر انسانها را سلب ميکند. در قاموس اين تهى مغز ها، آزادى بشر و آزادى انديشه و هرچيزى که به آزادى ختم شود و بويى از استقلال و آزادى داشته باشد معنا و مفهوم ندارد. آنها به شعور انسانها توهين ميکنند، آنها انسان را در هم ميشکنند و به شرف انسانها و به آزادي، دموکراسي و عفت قلم تجاوز ميکنند.

با دسترسي تعداد افراد عقده مند و مريض به انترنيت، تحت نام هاي مختلف که حتا بعضي اين نام هاي مستعار و نامی که به وبسايت و وبلاگ گذاشتته اند نه تنها غيراخلاقي بوده، بلکه باعث آبروريزي کشور، خود و قلم بدستان نيز ميگردد. درين نشريه ها هرآنچه که وجدان خفتۀ آنان اجازه ميدهد به اين ادرس و آن ادرس رکيک ترين دشنام و اتهام را وارد و از اين طريق به اصطلاح رقيب تنظيمي و حزبي خويش را شکست ميدهند. با اندوه فراوان که درين بي اخلاقي تعدادی از نشريه ها و انسانهاي کودن و بي بند و بار که بنام حوادث نگار، منتقد و مقاله نويس سر برافراشته اند و به عقيدۀ خويش قلم ميزنند، از هيچگونه چتل نويسي و جفنگ گويي دريغ ننموده و بزرگانی که درين مسير اينان را تشويق و ترغيب مينمايند دلشاد و حقوق بيشتر ميپردازند. متأسفانه مرجع و مقامي نيز وجود ندارد تا ازين بي نظمي و بي عفتي جلوگيري نموده عزت و ابروي کشور و عفت قلم را حفظ نمايند. از طرف ديگر با رواج پيدا کردن نقد(!) و انتقاد(!) در نشريه هاي بيرون مرزي که درين روزها بازار گرمي دارد، هرآنچي که گفتني و رفتني، تنظيمي و تنظيم سالاري، تفنگ و تفنگ سالاري، چور و چپاولگري، حزبي و غيرحزبي، شخصي و رسمي، دشنام و اتهام و . . . که در قاموس غيراخلاقي آنان جاي دارد به اين نام و آن نام فرستاده مي شود .

مگر اين را مي گويند دموکراسي و آزادي بيان وعفت قلم؟

آيا مسوول اين نشريه ها وجداناً نا راحت نمي شوند؟

آيا قلم بدستان و خوانندگان با مطالعه آن هزار گونه دشنام به آدرس نشريه و مسوول آن ولو هر که و به هر نامي که با شد نمي فرستند؟

آيا نويسنده و مالک نشريه که اهداف سياسي اش را تحت نام مستعار خود و نام اخلاقي و غيراخلاقي که به نشريه شان گذاشته اند ميتوانند مخفي نمايند؟

آيا نقد کردن و نقد نوشتن اين قدرساده و آسان است که با نوشتن چند پاراگراف راست و دروغ خود را منتقد دانست؟ .

آيا دشنام دادن و اتهام بستن ميتواند درد ملت و ميهن را دوا نمايد؟

زمانيکه اين انسانهاي کج انديش به اين و آن تهمت و دشنام ميفرستند و براي يکبار هم اگر ميشود از عفت قلم و از خانواده و فاميلش که در اطرافش نشسته اند خجالت نميکشند؟ آيا سر در گريبان وجدانش فرو برده به اين نمي انديشد که اين پاراگرافها و نوشته ها نمايندگي از تربيۀ فاميلي و اسم و رسم خانوادگي اش مينمايد؟

ايا شخصي که مورد تاخت و تاز بي رحمانه قرار گرفته به تربيه فاميلي و کانون خانوادگي وي صدها و هزاران دشنام نميفرستد؟ آيا اين وبسايتها، وبلاگها و منتقدين بي عزت – از خود، از وجدان و ازمقدساتش خجالت نميکشند؟

انانيکه تا ديروز با ماين و بم، با راکت و طياره، با توپ و تانک، با سکر و کلستر و با زندان و اعدام مصروف قتل و کشتار و ترور و نابودي بودند و با تنگ شدن شرايط اجتماعي و تامين عدالت و قانونيت در کشور فرار را به قرار ترجيح داده و با سرمايه هاي هنگفت از چور و چپاول داراي هاي عامه، قاچاق سرمايه هاي ملي بشمول معادن کشور، موزيم ملي و موزيم هاي سه گانه قواي مسلح و بانکها و ادارات دولتي . . . بخارج کشور رسيده اند و يا فاميل خويش را انتقال و خود پاسپورت و ويزه آماده براي فرار در جيب دارند و امروز با راه اندازي صفحات انترنيتي، مصروف و مشغول ترور شخصيت هاي فرهنگي و ادبي کشور اند .

اين بيماران رواني در پهلوي دشنام، توهين و تحقير با جمع آ وري مطالب توهين گونه به اين و آن نام در اين نشريه و آن نشريه مصروف و مشغول جعل نام، مقاله و نوشته ها هستند و بعدا در همين نشريه ها به دشنام گويي و توهين مخالفين سياسي و تنظيمي شان ميپردازند . زياد نشريه هاي وجود دارد که بنام اينکه نشريه شان: سياسی، اجتماعی و فرهنگی بوده و وابسته به هيچ جريان سياسی نبوده و مشی مستقل را در دفاع از دموکراسی و آزادی تبليغ و پيش ميبرد و مدافع فرهنگ عالی انسانی است و هرگونه تنگ نظری قومی، فرقه ای و عقيدتی را رد می کند. و کانون انديشه نويسندگان و قلم بدستان است .

ولي عقب اين کلمات منفورترين و بدنامترين انسانهاي وطن سنگر گرفته اند و مصروف چتل نويسي و تحقير و توهين انسانهاي ارجمند وطن هستد. تعدادی مسوولين اين صفحات انترنيتي در چهار فصل سال پاي کمپيوتر و انترنيت نشسته و مصروف اين عمل کودکانه اند . بارها گفته شده که اين چپاولگران اگر پول چور و چپاول مردم فقير و گرسنه وطن نميبود و اينان از بام تا شام مصروف تهيه لقمه يي ناني براي اطفال شان ميبودند هرگز چنين رذالت و بي همتي نميکردند .

اندوه بارتر اينکه اينان با تهيه و تنظيم مقاله ها، دست نوشته ها، نقد هاي اتهام گونه، تهيه اشعار و مضامين ادبي به اين نام و ان نام در نشريه هاي که وسيله سران اين شرارت پيشگان کمک و حمايت پولي و سياسي ميشود، با تهيه اي ميل هاي گوناگون به نام اشخاص و افراد، بعد از مدتي پاي انقادات انتقام گونه نشسته و مخالفين اعتقادات خويش را چلوصاف نموده و از سراني بدنام خويش تحفه و جايزه دريافت ميدارند.

اينان يک گروپ شرارت پيشه است که تقريباً همه آنان ديگر شناخته شده و به اصطلاح طشت رسوايي شان از بام افتيده است.

منابع قابل استفاده: گزارشگران بدون مرز، تيبان، ديباچه، تعامل حقوق و اخلاق در رسانه‌ها، پيشگو، ويکي پديا، منابع خبري کشور .

کاپي به پورتال افغان – جرمن تقديم است، تمنا دارم با امانت ژورناليستي از يکطرف و ازجانب ديگر نسبت دشمني که با نشريه شما (افغان- جرمن) دارند و بخاطر شما مورد تاخت و تاز قرارگرفته ام، اين را به نشربرسانيد.

 

 

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

 

www.esalat.org