مـحـمد طــــاهر نسیـــم

 

بهره برداریهای امپریالیستی پایانی نخواهد داشت!

باید به مبارزه رهائی بخش همگانی تشدید و گسترش بخشیده شود!

 

در گزارشی از گزارش های "پروژۀ قرن جدید امریکائی" که طرحها، پلانها، امور سیاسی، نطامی و امنیتی و مناسبات بین الدول و دیگر عرصه ها را برای حکومت ایالات متحده آمریکا غرض اجراءآت تهیه و آماده میسازد، چنین تاکید مینماید: "برنامۀ " . . . استراتیژی بزرگ آمریکائی"، باید در اجراات و پیشبرد آن، در مناطق مختلف جهان، تا سالهای طولانی بعدی ادامه یابد و مدنظر گرفته شود! و یکی از اهداف عمده این "استراتیژیک بزرگ . . ."، "گری شمیت" مدیر اجرائیوی "پروژه قرن جدید آمریکائی" برملا ساخته،، میگوید: واقعیت سخت اینست که مادامی بعضی از رژیمها را تغییر نداده اید، همواره تحت فشار و تهدید قرار دارید تا از شر این تهدید رهائی یابید"!

در تطابق کلی با طرحهای آن پروژه و استراتیژی قبلاً تعیین شده آن برای هر کشور، حمله بر لیبیا، تونس، مصر، عراق، افغانستان، و تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و غیره به شیوه های گوناگون و بهانه های رنگارنگ، صورت گرفته و میگیرد و کشور های دیگری نیز در لیست غارتگری و تخریبکاری گنجانیده شده اند نظیر چین، ویتنام، کوریای دموکراتیک، روسیه فدراتیف، هندوستان، کیوبا، ایران و غیره اما چگونه ایالات متحده آمریکا میتواند به چنین حملات تهاجمی و غارتگری ها آغاز و تحقق بخشد؟

"ویلیام کریستول" و "روبرت کاگان" که در تهیۀ پروژه مذکور شرکت فعال داشتند، کتابی را نوشته اند بعنوان "خطرات کنونی" که در حقیقت شکل مفصل و انکشاف یافته گزارش "پروژه قرن جدید آمریکائی" بوده و در آن نقش قدرت هژمونیستی آمریکائی که در جهان برجسته ساخته اند، و چگونه برای تسلط خود، راه راه یابد:

". . . آمریکا باید قدرت اروپائی، یک قدرت آسیائی، قدرتی در خاور میانه و البته نیم کره غربی باشد. آمریکا باید چنان عمل کند که هر نوع بی ثباتی در مناطق مختلف جهان- گویا- پشت هر خانه در حال وقوع و جریان است . ."!

و در جائیکه بی ثباتی و آشوبگری وجود نداشته باشد، باید مطابق با طرحهای امپریالیستی ایجاد گردد، و راه "حملات پیشگیرانه" و تجاوزگری باز و جنگهای منطقوی شعله ور گردد . .!

"گور فیدال"- نویسنده آمریکائی در کتاب خود: "جنگ دائم برای صلح پایدار" بیشتر آن مقاصد تجاوزگرانه امپریالیستی آمریکائی را روشن میسازد: ". . . ایالات متحده آمریکا، بعد از ختم جنگ جهانی دوم . . . در یک جنگ دائمی با بسیاری از کشور های دیگر جهان قرار داشت . . این جنگها و مداخلات دیکتاتوریهای خشونت کار و ضد مردمی را بمنظور حفاظت منافع آمریکا در کشور مربوطه به همراه داشته است."

"توماس فریدمان"- ژورنالیست مشهور آمریکائی در "نیویورک تایمز" قبل از جنگ عراق در زمان "بوش پدر" و راجع به اینکه چرا آمریکا سربازانش را به عربستان و غیره مناطق دیگر میفرستد میگوید: ". . . موضوع، موضوع پول است . . . موضوع حفاظت از حکومت های اند که به آمریکا وفادار اند . ."! - و منافع انحصارات سرمایه داری آمریکائی را برآورده بسازند . ."!

درین بررسی فشرده، بملاحظه میرسد که چنین اهداف در یک پروسه استراتیژی بزرگ آمریکائی به شکل سیستماتیک گنجانیده شده است، و سازماندهی میگردد!

و بدین ارتباط "بریژنسکی" نقاب از روی جنایات اربابان امریکائی خویش بر میدارد. "زیبگینیف بریژنسکی"- مرد پشت پرده حکومت آمریکا که "رئیس مرکز مطالعات استراتیژیک" رئیس "کمیسیون سه جانبه" و مشاور "امنیت ملی" در زمان "کارتر" بود، در کتاب خود: "صفحه شطرنج بزرگ: برتری آمریکائی و ضروریات ژیواسترتیژیکی آن" نوشته است:

". . . وظیفه فوری ما اینست که این امر را قطعی کنیم که هیچ دولت و یا مجموعه ای از دولت ها آنقدر ظرفیت و توانائی بدست نخواهند آورد که بتوانند آمریکا را از منطقه- ایروآسیا- (که بصورت عمده آسیای میانه، جنوب شرق آسیا، و شرقمیانه را تشکیل میدهد) بیرون رانده و یا حتی نقش تعیین کننده آنرا از میان بردارند . . ."

". . . برای جلوگیری از پیدایش هرگونه اتحاد خصومت آمیز بین ملت ها که نهایتاً بتواند، . . برتری آمریکا را به چالش کشاند انجام مانورها و دسیسه کاری از اهمیت بالائی برخوردار خواهد بود . . ."!

طراح و بنیان گذار "پروژۀ قرن جدید آمریکائی"، "ریچارد پول" گفتارهای "بریژنسکی" را کلاً تایید مینماید، وقتیکه ابراز میدارد:

". . . ما در حال جنگ با انواع و اقسام دشمن هستیم. این دشمنان هر قدر که بخواهی در این دنیا وجود دارند . . . ما باید . . درگیر بازیهای دیپلوماتیک نشویم، و تنها و تنها به دنبال یک جنگ تمام عیار باشیم . ."! و مطابق با بخش های طرح ریزی شده "پروژه" . . . باید از حملات پیشگیرانه بمنظور جلوگیری از پیدایش هرگونه رقیب و شکل دادن نظم بین المللی در جهت اصول و منافع آمریکا- استفاده کرد-، واضحتر: هرجاییکه منافع آمریکا ایجاب میکند، میتوان بهانه ای تراشید و تهدید "امنیت ملی" را اعلام کرد "و به تعقیب آن نیروی نظامی را سرازیر کرد . ."!

در استراتیژی بهره برداری انحصارات سرمایه داری امپریالیستی تاکید گردیده است که کشور افغانستان را نباید از دست داد . .! و قراریکه آژانس اطلاعات انرژی آمریکا اعلام داشته است: ". . . اهمیت افغانستان در ارتباط با موضوع انرژی و نقش جغرافیایی آن بعنوان مسیر جهت انتقال نفت از آسیای میانه به دریای عربی سرچشمه میگیرد . ." . . "و در منطقۀ شرقمیانه، یعنی جائیکه نقش نفت همواره بر تصمیمات سیاسی غالب بوده است، . . . فلسفۀ آمریکا در جنگ و حمله بر افغانستان همین اصل را تشکیل میدهد . ."!

در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱ حمله بر افغانستان، یا جنگ به اصطلاح علیه "تروریزم" آغاز یافت. و به اساس گفتار "جورج بوش" وظیفه ایست که پایان بر آن نیست! . . . و "دیک چینی" وزیر دفاع وقت آمریکا جنگی میخواند که برای پنجاه سال یا بیشتر ادامه خواهد داشت"!!

*   *   *

روزنامۀ "نیویورک تایمز" مورخ ۱۸ جون ۱۹۷۱ در گزارشی از "ای رادینال": نگرش ژرف بر دکتورین "نیکسون"- گرایش به حفظ سهمگیری سیاسی و نظامی در امور آسیاست . . پیشبرد جنگ با دستهای دیگران و با کمک تسلیحاتی . . ازینرو واشنگتن به تحویلدهی اسلحه و ارائه کمک به پاکستان ادامه میدهد . ." تا جبهه امپریالیستی را در سالهای بهره برداری کنونی و آینده فعالانه در اجراات ذی اهمیت نظامی، استخباراتی و امنیتی و در ایجاد گروههای تروریستی مزدور، آموزش، مجهز و مسلح سازی آنان، شرکت نماید!

از سالیان متمادی تأسیس خود تا به امروز، پایگاه نظامی، استخباراتی و کانون تروریستی دولت نامنهاد "پاکستان" فعالیت های تخریبکارانه ضد افغانی را مطابق رهنمود های امپریالیستی، پیشبرده، عملی میسازد. گروههای دهشت افگن و ویرانگر تروریستی "جهادی"، "طالبان" و "القاعده" اسامه بن لادن و اکنون "داعش" و عناصر مافیائی چندین ملیتی را آموزش، مجهز، مسلح و با مشاورین و نقشه های تخریبکاری در آماده گی کامل آنان سهم گسترده ای ایفا نموده و مینماید!

دگروال "محمد یوسف"، مسئوول شعبه افغانی در استخبارات پاکستان آی اس آی و "مارک ادکین"، صفحاتی از جنایات خویش بنام "فاجعه قرن ما- تلک خرس" نگاشته اند، که در آن "دگروال یوسف" بیشرمانه اعتراف مینماید: ". . . هدف ما نتنها خروج شوروی ها از افغانستان، بلکه طرد و . . . ساختن کم.نیست های افغان از کابل بود . . روی همین ملحوظ بود که کابل باید مشتعل و تباه میگردید . ."! و در جای دیگر از صفحات جنایتکاری خود می افزاید:

". . . سی آی ای یک نقش بسیار حیاتی را از طریق کمک در امر پیشبرد جهاد افغانستان ایفا نموده است . ."

". . یقیناً میدانیم که ما در آی اس آی پرسونل نظامی پاکستان را از ۱۹۸۱- ۱۹۸۶ همواره داخل افغانستان اعزام داشته ایم . . هدف آنان پیوستن به مجاهدین ضمن برخی عملیات های ویژه ای بود . ."!

در سال ۱۹۸۷، حکومت ایالات متحده آمریکا نزدیک به ۶۰۰ راکت استنگر به تروریستان "مجاهد"- به شکل فوق العاده- سپرد- و در مراکز پایگاههای نظامی در ایالت "تکساس" و "کالیفورنیا" بیش از یکصد نفر بدین ارتباط آموزش دیدند.

در اواخر اکتوبر ۱۹۹۱ نزدیک به ۲۱۲ هزار مسلح با مدرنترین سلاح ها و وسایل جنگی و استخباراتی، بر ضد مردم افغانستان، در دهشت افگنی، و ویرانگری اوامر امپریالیستی را عملی میساختند و پنجاه هزار نیروی ذخیره نیز وجود داشت.

"فرد هالدی" در اثر خود "افغانستان، اسلام گرائی و جنگ سرد" روشن میسازد: ". . . در میان آشفتگی های ناشی از برخوردها و کشمکش های کشنده همدیگر بین مجاهدین، واشنگتن و اسلام آباد فشار وارد میکردند تا ائتلافی که در آن بنیادگرا های خیلیها  عقبگرا و بیرحم به قدرت برسند که بگونه گسترده از تجارت هیروئین تمویل میگردند . . ."!

اواسط سال ۱۹۹۵ جنبش "طالبان" به کمک آمریکا، انگلستان، پاکستان و عربستان سعودی و امارات متحده عربی در صحنۀ سیاسی- نظامی افغانستان پدیدار شد. و در سال ۱۹۹۶- سپتمبر- کابل را اشغال کردند!

"بینظیر بهوتو" صدراعظم اسبق پاکستان در اکتوبر ۱۹۹۴ برای خبرنگاران برملا ساخت:

"طالبان با مشوره ایالات متحده آمریکا و بریتانیا و پول عربستان سعودی در قلمرو پاکستان آموزش دیدند و مسلح شدند . ."! و در ماه جون ۲۰۱۰ نوازشریف صدراعظم- سابق- پاکستان اعلام نمود که طالبان در پاکستان آماده گردیدند و به افغانستان فرستاده شدند . .!

"ش. مشهور" در کتاب خود: "و آمریکا . . . اینگونه اداره میشود . ." نگاشته است: ". . . واقعاً چند درصد از ما- مردم آمریکا- میدانستیم که طالبان و بن لادن طفل های نامشروع سیاست خود آمریکا در افغانستان هستند . ."!

یکی از نمایندگان کنگره آمریکا ابراز داشته است: ". . . ایالات متحده آمریکا بخشی از حمایت دائمی طالبان بوده و هنوز هم هست . . . بگذارید اضافه کنم . . شما یک حکومت نظامی در پاکستان دارید که طالبان را تا دندان مسلح مسلح ساخته است . . کمک های آمریکا همواره به بخشهای در کنترول طالبان در جریان بوده است . . ."!

و در بسیاری از ارگانها و محافل استخباراتی خود جبهه امپریالیستی اشارات و علایمی به دست می آید که گروههای تروریستی نو تاسیس "داعش": - دولت اسلامی عراق و شام- که سلاحها و وسایل مدرن جنگی و استخباراتی را با خود دارند، در دستگاههای "چوچه کشی" امپریالیستی "زائیده"، آماده و مجهز شده اند!

*    *    *

در دوره های سالهای گذشته، کدام حاکمیتی در افغانستان ولو سیاه ترین بوده باشد، چنین جرئت و آمادگی را نشان نداد که با پایگاه و کانون توطئه و دسیسه کاری دولت نام نهاد "پاکستان"، تعهدنامۀ "خائنانه ای را با اداره استخباراتی آن امضا سرنوشت افغانستان را بدست دشمنان سوگند خورده تاریخی وطن بسپارد، قراریکه حاکمیت "اشرف عنی" چنین گامی منحوسی، ضد مردمی، و ضد استقلال و تمامیت ارضی کشور، برداشته است!

*    *    *

خلاصه:

چنین بررسی کوتاه به این نتیجه میرساند که در دنیای یکتازی هژمونیستی امپریالیستی امروزه- بویژه آمریکائی- و با موجودیت حاکمیت های مزدور بهره برداریهای انحصارات سرمایه داری پایانی و سرحدی نخواهد داشت . . .! و تا سالهای درازی ادامه خواهد یافت . .

و در مقابل جنبش رهائی بخش ملی و دموکراتیک همگانی و فعالیت های سیاسی آن، متکی بر نیروهای واقعاً پاکیزه سرشت، وفادار به امر اهداف والای وطن و نیازمندیهای خلقهای زحمتکش و رنجدیده افغانستان، بمنظور ایجاد حاکمیت و ارگانهای واقعاً مردمی و انتخابی و حراست استقلال، تمامیت ارضی، و زندگی عادلانه، باید تشدید و وسعت یابد.

در شرایط و اوضاع کنونی افغانستان و گسترش بدبختی های روزافزون در عرصه های مختلف زندگی، دشواریهای سیاسی و امنیتی پیچیده تر میشوند، وظایف و مسئوولیت های جنبش رهائی بخش سنگین تر میگردند، و به آمادگی جسورانه، قاطعیت، پایداری، و یکپارچگی تزلزل ناپذیر، سنجش و سازماندهی دقیق تری نیاز مبرم دارد.

چنین است راه مبارزه و راه دیگری وجود نخواهد داشت!

*    *    *

 

 

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org