چهارشنبه، ۲۴ جولای ۲۰۱۹


       
  
دکتور صبورالله سیاهسنگ

            

 

کمیتۀ مرکزی بدون حزب

[][][][][][][][][][][][][][][][][]

 

برای آگاهی بیشتر از نامگذاری، پیشینه، ساختار، دگرگونی و پایان کار کمیتۀ مرکزی نخستین دستگاه جمهوریت افغانستان نگاهی بیندازیم به پاره‌ هایی از "دیدار با شرق در غرب" (کلیفورنیا، چهاردهم جنوری ۲۰۱۴):

سیاسنگ: با پیروزی کودتای بیست ‌و شش سرطان ۱۳۵۲[هفدهم جولای ۱۹۷۳] اصطلاح "کمیتۀ مرکزی" سر زبان‌ها افتاد. آیا این کمیته بخش کلیدی کدام سازمان سیاسی را نشان می ‌داد؟

دکتور حسن شرق: "بخش کلیدی" بلی، اما "سازمان سیاسی" نه. مرحوم محمد داوود اولین بار این اصطلاح را صبح روز کودتا بر زبان آورد. وقتی پاچاگل وفادار آمد و با خوشحالی فریاد زد: "عبدالولی تسلیم شد"، به او گفتم: "تسلیمی عبدالولی و تفنگچه ‌اش را برایت تبریک می‌ گویم". محمد داوود به مجرد شنیدن صحبت ‌های ما گفت: "کودتا برای گرفتن مال مردم نیست. هر چیزی که از مال دولتی یا شخصی غارت شود، شما نزد کمیتۀ مرکزی مسئول خواهید بود".

سیاسنگ: "کمیته مرکزی" از اصطلاحات تشکیلاتی حزب سیاسی است.

دکتور شرق: همیشه چنان نیست. کمیتۀ مرکزی یعنی هستۀ اجراییه یا حلقۀ تعیین کننده در امور رهبری که در هر جنبش یا نهضت یا حرکت اجتماعی می‌تواند مورد استعمال داشته باشد.

سیاسنگ: آیا کاربرد نام این ساختار، برگرفته از حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیست؟

دکتور شرق: هرگز نه. از کمیتۀ مرکزی که بدون موجودیت حزب و سازمان کار و فعالیت دارد، مثالهای فراوان در جهان داریم. از جانب دیگر، این اصطلاح تنها و مخصوص تشکیلات مارکسیستی نیست.

سیاسنگ: افراد "کمیتۀ مرکزی" پیش از کودتا چه نامیده می‌ شدند؟

دکتور شرق: مرحوم داوود اصطلاح "سرگروپ ‌ها" را به کار می ‌برد.

سیاسنگ: "سرگروپ‌ ها" در کدام سال به این نام یاد شدند؟

دکتور شرق: در نیمۀ دوم سال ۱۹۷۰.

سیاسنگ: سه تن از نخستین سرگروپ‌ ها؟ 

دکتور شرق: غلام حید رسولی، محمد سرور نورستانی و مولاداد. هر یک از آنان سه سه نفر را جذب کردند و تعداد شان به دوازده رسید. از جمع جذبی‌ ها، افسر جوانی به نام محمد یوسف که از اعتماد رسولی، نورستانی و مولاداد برخوردار بود، به حیث چهارمین سرگروپ پذیرفته شد. آنها در ظرف چهار ماه موفق به جذب تقریباً بیست نفر تانکیست گردیدند.

سیاسنگ: محمد هاشم، محمد جان و مهردل پیش از سرگروپ‌ ها پیوسته به شما گزارش میدادند. آیا این گروه نیز نامی داشت؟

دکتور شرق: این حلقه را نمی‌ توان کمیته نامید. اولی مدیر قلم مخصوص مصئونیت ملی، دومی مدیر ریاست اخذ خبر وزارت دفاع و سومی که به نام کوتاه میرک یاد می ‌شد، پیشخدمت سردار عبدالولی بود. آنها منفردانه به کارهای اطلاعاتی/ استخباراتی گماشته شده بودند و مستقیماً به من معلومات محرمانه میآوردند، اما کدام شبکۀ سازمان ‌یافته در میان نبود.

سیاسنگ: "کمیتۀ مرکزی" چه زمانی و چگونه از میان رفت؟

دکتور شرق: بعد از تصویب قانون اساسی در اواخر جنوری و اوایل فبروری ۱۹۷۷ رسماً منحل گردید.

سیاسنگ: اعضا با انحلال این ساختار همنوایی داشتند؟

دکتور شرق: منحل ساختن کمیتۀ مرکزی بدون مشوره و حتا بدون اطلاع اعضأ طی اعلامیۀ ریاست جمهوری صورت گرفت. اکثریت اشخاصی که در سقوط نظام سلطنتی نقش مهم داشتند، یکی یکی از هستۀ مرکزی رانده شدند.

سیاسنگ: جمهوریت بدون کمیتۀ مرکزی چگونه بود؟

دکتور شرق: پس از انشعاب و انحلال کمیتۀ مرکزی، "حزب انقلاب ملی/ ملی غورزنگ" به سرعت جان ‌گرفت. محمد داوود در مقابل افرادی که به مقام رهبری جدید وابسته نبودند، روی خوش نشان نمی‌ داد. سردمداران نوپا در پیشانی هر فردی که به مزاج شان برابر نمی‌ آمد، مهر "کمونیست" می‌ کوبیدند تا امکانی برای ماندن در کنار حاکمیت نداشته باشند.

سیاسنگ: پیامد این کارها؟

دکتور شرق: بریدن محمد داوود از بنیادگذاران جمهوریت، دل بستن به متولیان نظامی و ملکی دوران شاه، به مخاطره انداختن دوام و بقای جمهوریت.

سیاسنگ: آیا در درز افگندن میان کمیتۀ مرکزی وحید عبدالله نقش داشت؟

دکتور شرق: وحید عبدالله آنقدر که در موردش پخش می ‌کنند، آدم بد نبود.

سیاسنگ: می‌ گویند در برابر شما کین بی ‌پایان داشت.

دکتور شرق: زندگی سیاسی بدون کم و زیاد شدن دوستان و دشمنان ناممکن است.

سیاسنگ: در پایان، میان شما و محمد داوود هم رنجشی پدید آمد.

دکتور شرق: روابط مانند سابق نمانده بود. نکته‌ هایی داشتم که باید با وی در میان می ‌گذاشتم، اما مثل گذشته برایش قابل توجه نمی ‌بود. شاید دقیق ‌ترین جواب چنین باشد: بیشتر خوش می‌ شد که مرا نبیند.

سیاسنگ: واپسین یادگار؟

دکتور شرق: آخرین یادگار همان آخرین مکتوبش به من در جاپان است. در سطر دوم آمده بود: "وقت آن رسیده است تا به افغانستان بازگردی." تاریخ قسمت بالایی این مکتوب روز اول ثور سال ۱۳۵۷ [۲۱ اپریل ۱۹۷۸] بود و هفتۀ پیش از کشته شدنش را نشان می‌داد.

سیاسنگ: آیا این نامه یا نامه‌ های دیگرش را با خود دارید؟

دکتور شرق: چند نامۀ قلمی محمد داوود را در روزهایی که در هند بودم نزد ضیأ مجید امانت گذاشتم و گفتم چون کابل میروم، اگر پیش خودم باشند به احتمال قوی آنجا گم و دور خواهند شد.

سیاسنگ: سرنوشت کنونی آن امانت‌ها؟

دکتور شرق: ضیا مجید می ‌گوید که نامه‌ ها نزد خانواده موجود هستند و واپس به من خواهند رسید.

 

[][]

نگاره: دکتور شرق در خانه

کلیفورنیا/ چهاردهم جنوری ۲۰۱۴

 

 

 

 منبع: صفحۀ فیسبوک دکتور صیور سیاهسنگ

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org