شنبه، ۷ اگست ۲۰۱۰

پوهنیار بشیرمومن

 

بشرمل هم از میان ما رفت

 

زنده یاد فیض علی بشرمل ۶۴ سال قبل در ولسوالی خان آباد ولایت کندز در یک خانوادۀ تجارت پیشه به دنیا آمد. او بعد از فراگرفتن تعلیمات دنیاوی و اخروی به زودی متوجه بی عدالتی های جامعه گردید و وارد میدان کار و زار سیاسی شد. زنده یاد بشرمل جزء از فعالان جنبش روشنفکری کشورمان بود و طی سالهای متمادی علیه استبداد و برای دموکراسی مبارزه کرد. شاد روان بشرمل به ایجاد جهان انسانی و تغییر مناسباتِ نابرابر حاکم بر روابط انسانها باور داشت و در این راه متحمل زندان ها در رژیم های مختلف گردید، تمام این فشارها چه سیاسی چه اقتصادی نتوانست قامت اش را خم سازد. او از همان نخستین روز های رزم به این نتیجه رسیده بود که باید اذهان مردم و بخصوص جوانان را روشن ساخت، روی این دلیل با کِسب و کار میراثی وداع کرد و کتاب فروشی را باز نمود تا از این طریق فرهنگ کتاب خوانی را در میان جوانان مروج سازد، و از این راه جوانان را به مبارزات سیاسی دعوت میکرد. خلاصه کتاب فروشی بشرمل حداقل در سه ولایات، کندز، تخار و بدخشان به یک مرکز سیاسی مبدل گردیده بود.

در این کتاب فروشی انواع مختلف کتب سیاسی – اجتماعی و جراید احزاب بفروش میرسید و هم زمانی چون همه توان خرید را نداشتند، کتب به کرایه و رایگان هم داده میشد، به همین دلیل در خانواده میگفتند بهتر است که "کتاب فروشی بشرمل" را "کتاب بخششی بشرمل" نامید. به هر حال، او از این کار لذت میبرد و میگفت که کار روشنگری بی تاوان نمیشود، این قاعدۀ وقت و زمان است که به خاطر بدست آوردن اهدافِ سترگِ انسانی باید از مادیات دست بر داشت. زنده یاد بشرمل یک انسان آرام مؤدب و کم حرف بود. او علت کم حرفی خودرا یکی از روزها چنین بیان کرد: «خداوند همه انسان ها را با یک تعداد کلمات و حرفها خلق نموده و وقتی این حرفها و کلمات تمام میشود انسان هم تمام میشود، به این لحاظ بایست از پر حرفی حذر کرد و در جاهای لازم سخن گفت». قلب او به تاریخ ۲۸ جولای ۲۰۱۰ در دیار غربت در شهر پشاور پاکستان دیگر از تپیدن باز ماند، او همان طوریکه در زنده گی انسانِ ساده و بی آلایش بود به همان شکل مرگش هم ساده و آسان بود، خبر مرگ او همه دوستان را متأثر ساخت و در سوگ نشاند. مهاجرت خودش مصیبت است، ولی مصیبت بزرگتر وقتی است که از مرگِ نابهنگام عزیزان خویش در غربت اطلاع میآبی و تو را در سوگ می نشاند .

 

خیال زنده گی دردیست بیدل              که غیر از مرگ درمانی ندارد

 

زنده یاد بشرمل انسان بسیار صمیمی و رفیق دوست بود، در سخت ترین لحظاتِ زنده گی دوستان را فراموش نمیکرد. او در دل تمام کسانی که اورا میشناختند جاه داشت و به خاطرِ صداقت و پاکی اش او را «فرشته» میگفتند. و اما مرگ چه حادثۀ دردناک است که تمام هست و بود آدمی را با خود می برد، با این همه روح انسان های متعهد پیوسته جاودان است و در برهه های زمان خاموش نمیگردد، که به باور من خاطراتِ زنده یاد بشرمل تا دیرها در قلوب یاران و رفقایش فراموش نا شدنی است.

 

زنده گی صحنه یکتای هنرمندی ماست

هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارد به یاد

 

روحش شاد باد!

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org