یکشنبه، ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲

 
نور الدین همسنگر

 

غم جانسوز

وطن ویرانه آباد خراب است

میان آتش درد و عذاب است

زدست یک گروه پست و نامرد

غم جانسوز میهن بی حساب است

وطن در کورهء آشوب و جنگ است

ز هر سو جوش غوغای تفنگ است

اگر بهر بقایش جان نبازیم

بما این زنده گانی ننگ و ننگ است

وطن در خاک و خون افتاده ای دوست

چه رنجور و زبون افتاده ای دوست

زبیداد جنون نا بکاری

زغم ویرانه چون افتاده ای دوست

وطن جور و ستم بسیار دیده

ستم از خویش و ز اغیار دیده

ز دست دین فروشان سیه دل

چه زخمی بر تن بیمار دیده

ببین خصم وطن در راه کین است

به نابودی میهن در کمین است

به نیرنگ حریفان دل نبندید

که آنها همچو مار آستین است

کسی درد وطن را دادرس نیست

به روز بد کنارش هیچکس نیست

نه شوری در دلش جاری نه شادی

به غمهایش یکی فریاد رس نیست

بیا راه سفر در سر بگیریم

به سر اندیشهء دگر بگیریم

بیا گامی گذاریم راه فردا

بدلها آتش تندر بگیریم

بیا زین خفت و خواری براییم

به شهر آرزوها ره گشاییم

بکف گیریم زمام هستی خویش

سرود فتح و پیروزی سراییم

بیا مام وطن را شاد سازیم

همه ویرانه ها آباد سازیم

وطن با یکدلی و همت خویش

ز چنگ اهریمن آزاد سازیم.

هالند- سپتامبر ۲۰۱۲

نورالدین «همسنگر»

 

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org