یکشنبه، ۱۶ جون ۲۰۱۳

چرا حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی شد؟

 

 
حسن روحانی

 

«با پیروزی روحانی هیچ تضمینی برای تحقق خواست ها و مطالبات رأی دهندگان وجود ندارد. در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن اهرم ها و منابع اصلی قدرت را در دست دارند و هنوز آنها هستند که حرف آخر را می زنند.»

سرانجام شبانگاه ۲۵ خردادماه وزیر کشور رژیم جمهوری اسلامی در میان جمعی از خبرنگاران حاضر شد و پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره "انتخابات ریاست جمهوری" را اعلام کرد.

حسن روحانی که کاندیدای مورد حمایت جریان های اصلاح طلب حکومتی و اصول گرایان میانه رو بود طی سخنانی که از شبکه اول تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد از همه اعتدال گرایان، اصلاح طلبان و اصول گرایان تشکر و قدردانی نمود و از پیروزی خود به عنوان آغاز فصل جدیدی از همدلی یاد کرد. علی خامنه ای طی پیامی به حسن روحانی تبریک گفت و از دست اندکاران حکومتی خواست با وی همکاری کنند. کاخ سفید آمریکا با اعلام آمادگی برای مذاکرات مستقیم با حکومت جمهوری اسلامی "جهت دستیابی به راه حلی دیپلماتیک بر سر نگرانی های "جامعه جهانی" درباره برنامه هسته ای این کشور، نسبت به پیروزی روحانی واکنش نشان داد.

اما حسن روحانی کیست؟ چرا اصلاح طلبان حکومتی و اصول گرایان میانه رو، در میان بی تفاوتی عمومی نسبت به سرنوشت این "انتخابات"، توانستند  حمایت اکثریت رای دهندگان را به نسبت به وی جلب کنند، چرا رهبری سیاسی سپاه پاسداران و ولی فقیه به پیروزی حسن روحانی در این کارزار انتخاباتی تمکین کردند؟

حسن روحانی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ به مدت ۱۶ سال دبیر "شورای عالی امنیت ملی" بوده است. وی همزمان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴، در سمت معاونت فرماندهی جنگ و از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۷ در سمت رییس "ستاد قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء"، در دوران جنگ فعالیت داشت. روحانی طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰، "فرماندهی پدافند هوایی کل نیروهای مسلح" را بر عهده داشت. وی از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ عضو شورای سرپرستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی بوده است. این "شیخ دیپلمات" در سال ۱۳۷۸ به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد و در سال ۱۳۸۵ هم در همین سمت به خدمت ادامه داد. روحانی همچنین از سال ۱۳۷۱ تاکنون، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است. در سال ۱۳۶۵ از حسن روحانی به عنوان مرد پشت پرده ای نام برده شد که در همدستی با هاشمی رفسنجانی در گفتگوهای پنهانی با آمریکا شرکت داشته است، مذاکراتی که به معامله تسلیحاتی جمهوری اسلامی با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در ازای آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان مربوط می شد و به ماجرای "ایران کنترا" معروف شد. آگاهانی که از نزدیک تحولات جمهوری اسلامی را تعقیب کرده اند تردیدی ندارند که 25 سال پیش و در هنگام فاجعه کشتار هزاران تن از زندانیان سیاسی و دفن کردن آنان در گورهای دسته جمعی، حسن روحانی از یاران و مشاوران نزدیک رفسنجانی و شخص خمینی بوده است.

با این وصف می بینیم که کارنامه حسن روحانی در خدمت به رژیم جمهوری اسلامی و در جنایت علیه مردم ایران به اندازه حاکمیت این رژیم سیاه است. این کارنامه چیزی نیست که مردم ایران با آن آشنایی نداشته باشند، یا اینکه بتوانند به آسانی آن را فراموش کنند و ببخشند. با اینحال چرا بخش هایی از مردم از قرار گرفتن وی در جایگاه رئیس جمهوری خوشحالند؟

بر سر کار آمدن حسن روحانی در این "انتخابات"، محصول و برآیند چند مؤلفه بود. مردم ایران از عوارض و پیامدهای بحران اقتصادی، تورم و گرانی، بیکاری گسترده، سقوط ارزش ریال، فساد روزافزون و فقر و فلاکتی که تحریم های اقتصادی را عامل تشدید آن می دانند به شدت عاصی هستند. مردم نه تنها دولت احمدی نژاد، بلکه جریان اصول گرا و بویژه اصول گرایان پیرو بیت رهبری که هر پنج نامزد باقیمانده در دایره رقابت ها از میان آنان برخاسته بودند را عامل اصلی ادامه وضعیت موجود و نماد سیاست تهاجمی در مقابل غرب و عامل اصلی تشدید تحریم های اقتصادی می دانستند. بعنوان مثال در حالیکه کسی مانند سعید جلیلی بر ادامه سیاست  تهاجمی و مقاومت در مذاکرات هسته ای تأکید می کرد، حسن روحانی با انتقاد از روند کنونی مذاکرات اتمی بر تلاش برای رفع تحریم ها با سیاست تنش زدائی و اعتماد سازی با غرب تأکید می نمود. این گفته روحانی در روزهای منتهی به رای گیری که: "خیلی خوب است سانتریفوژهای اتمی بچرخد به شرطی که کشور و زندگی مردم هم بچرخد"، در واقع حرف دل کسانی بود که از ماجراجوییها و ادامه سیاست های اتمی رژیم بیزار بودند. روحانی عوامفریبانه تلاش کرد تا نحوه پیشبرد مذاکرات اتمی و تحریم های اقتصادی و سوء مدیریت دولت را عامل اصلی فقر و فلاکت اقتصادی مردم معرفی کند.

بخش هایی از مردم که هنوز امیدی به ایفای نقش از طریق صندوقهای رای داشتند و از تداوم وضع موجود و ادامه بی حقوقی های سیاسی و اجتماعی هم عاصی بودند، نگران از تکرار سناریوهای مشابه کشورهای منطقه در ایران، نا آماده و ناتوان از ایجاد یک دگرگونی ریشه ای، تنها راه ممکن برای عقب نشاندن اصول گرایان به عنوان نماد اصلی حفظ و ادامه وضع موجود را در رأی دادن به روحانی باز یافتند.

رهبری سیاسی سپاه پاسداران و خامنه ای که کلیه مراحل این نمایش انتخاباتی را مهندسی کرده و از مدت ها پیش خطر طغیان مردم عاصی و شورش پابرهنگان را حس کرده بودند، آگاهانه هیچ تلاشی بعمل نیاوردند تا نامزدهای پیرو بیت رهبری را به اجماع بر روی یکی از کاندیداها متقاعد نمایند و حتی تلاش نکردند شکست آبرومندانه ای را برایشان تدارک ببینند و عملا راه را برای پیروزی بدون دردسر حسن روحانی هموار کردند. بی جهت نبود که حسین روحانی در حسینیه جماران و در پایان تجمع هوادارانش به آنان اطمینان داده بود که "امسال یعنی سال ۹۲، سال ۸۸ نخواهد شد، شما را از صندوق رأی دور نکنند".

سپاه پاسداران و ولی فقیه از ترس تعمیق خشم و نارضایتی مردم، راه را برای پیروزی روحانی هموار کردند، اما این یک عقب نشینی آشکار بود و پیام تبریک خامنه ای و پیام شادباش چاپلوسانه حسن نصرالله به مناسبت پیروزی روحانی هم نمی تواند این عقب نشینی را سرپوش بگذارد.

با اعلام پیروزی روحانی جمعیتی از رأی دهندگان در تهران و برخی از شهرستان ها به مناسبت پیروزی بر رقیب به رقص و پایکوبی پرداختند، اما این جشن سرور و پایکوبی ها زودگذر هستند. رأی دهندگان این بار هم به خطا به پای صندوق های رأی رفتند. آینده نشان خواهد داد که حق با آن حدود ۱۵ میلیون نفر از مردم ایران بود که آگاهانه از رفتن به پای صندوقهای رای خودداری کردند. اگر مردم ایران یکپارچه تر و متحدتر اراده می کردند و به پای صندوق های رای نمی رفتند نه تنها رقیب را به عقب نشینی وادار می ساختند، بلکه قدر قدرتی ولی فقیه و رهبری سپاه را می شکستند و رژیم را در مسیر عقب نشنینی های اساسی تری قرار می دادند و راه را برای رهایی نهایی از شر جمهوری اسلامی هموارتر می کردند. با پیروزی روحانی هیچ تضمینی برای تحقق خواست ها و مطالبات رأی دهندگان وجود ندارد. در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن اهرم ها و منابع اصلی قدرت را در دست دارند و هنوز آنها هستند که حرف آخر را می زنند. "دولت تدبیر و امید" رئیس جمهور تازه از صندوق درآمده اگر هم بتواند با در دست گرفتن ابتکار سازش با آمریکا و غرب گشایشی در مناسبات با آنها ایجاد کند، اما هیچ معجزه اقتصادی ای نمی تواند انجام دهد. الگوی "دولت تدبیر و امید" حسن روحانی بازگشت به دوران حاکمیت هاشمی رفسنجانی است. دورانی که در آن اجرای سیاست های نئولیبرالی بازار آزاد، خصوصی سازی ها و بیکارسازی ها، کارگران و اقشار تهیدست جامعه را به روز سیاه نشاند.

اما دیری نخواهد گذشت که ماهیت واقعی سیاست های اقتصادی و توسعه سیاسی "دولت تدبیر و امید" حسن روحانی برای کارگران و همه مردم ایران روشن خواهد شد. تردیدی نیست که مبارزات بدون وقفه کارگران برای دستیابی و تحقق خواست هایشان رویه تعرضی تری به خود خواهد گرفت. کارگران در جریان این مبارزه در ابعاد توده ای در خواهند یافت که تنها تشکل و سازمانیابی کارگران است که تحقق مطالبات آنان را تضمین می کند.

منبع: کو مه له

 

   

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org