دوشنبه، ۸ نومبر ۲۰۱۰

آقای کرزی خوابی یا بیدار، آیا تو آواز ملت را میشنوی؟؟؟

مردم صاف و ساده خواهان حاکمیت مردمی است و نه تنظیم سالاری، ائتلافهای مصلحتی، اجرات مقطعی، گفتگویی نمایشی، سخنرانی های احساساتی، زد و بندهای شخصی و . . .

نویسنده: استاد(صباح)

به نام دین حدیث دین را شکستند

دو بال مرغ آمین را شکستند

چنان بیداد کردند دین فروشان

چو چنگیر کیش و آئین را شکستند.

با اندوه زیاد تطبیق قانون، حاکمیت ملی، تحقق دموکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی، قاچاق، تولید و عرضه مواد مخدر، اداره مردم سالاری، جلوگیری از جرم و جنایت از قبیل (رشوت، دزدی، مردم آزاری، زورگویی، فشار اجتماعی، تصرف دارای عامه، خرید و فروش املاک دولتی، خود سری . . .) خلع سلاح عمومی، معرفی مجرمین و خیانت کاران، عاملین اصلی قتل های مقامات دولتی چون حاجی عبدالقدیر و داکتر عبدالرحمن و بازپرس قانونی در کشور با گذشت نزدیک به ده سال عمومیت نیافته و سهل انگاری های فراوان بچشم میخورد که این نیز مصلحت اندیشی و ناگذیری دولت کرزی را به نمایش می گذارد. طی این مدت فقط و فقط فشار، زورگویی، حق تلفی، تحقیر و توهین به مردم بی دفاع و روشنفکران ستم دیده چه در داخل و چه در خارج روا داشته شده است و به شکلی از اشکال دسیسه ها و نیرنگ های گوناگون بکار گرفته شد تا جلوی حقایق گویی و حقیقت نویسی روشنفکران وسیله تفنگداران در داخل و نماینده گان رسمی و غیر رسمی آنان در بیرون گرفته شود.

دنیای سیاست موضوع اصلی كسب، حفظ و افزایش قدرت نظام سیاسی به شكل مداوم است كه بی تردید خواستۀ آشكارِ عموم سیاستمداران و دولتمردان به حساب می آید. تعریف ساده اما دقیق از قدرت چنین است - توانایی تحمیل خواست خود به دیگران و تسلیم آنان» تحقق این فرض ساده به مراتب پیچیده و مشكل به نظر میرسد. تاریخ جهان سیاست، شاهد حكومت های قدرتمند بسیاری بوده كه ظهور و خاموشی هر یك معلول متغیر های زیادی ست كه بنابر شرایط متفاوت دوام و زوال قدرت یك نظام سیاسی را رقم زده اند. بر اساس تعریفی كه از قدرت صورت میگیرد، این سوال مطرح می شود كه توان برخورداری منابع قدرت در مصاف با دیگر دولتها چگونه حاصل میشود و استمرار می یابد؟ اگر در گذشته قدرت نظامی قدرت سیاسی و مشروعیت سیستم را در پی می آورد، اما در جهان امروز تنوع منابع قدرت، نیروی نظامی را تنها در حد حافظ منافع ملی مطرح ساخته و به طرز چشمگیری از حوزه اقتدار و نفوذ آن در سیاست كاسته است. جهان امروز دنیائى پیوسته میباشد كه هر موج تازه در نقطه یى از جهان میتواند در منطقه دیگرى اثر گذارد، گروه هاى مبارز براى رسیدن به دموكراسى تنها نباید با اوضاع و شرایط داخلى توجه كنند، تغییرات جهانی میتواند بر روند مبارزات سیاسى اثرات مثبت یا منفى بگذارد. از اینرو واقع گرائى و نگرش دائم به بازیكنان شطرنج سیاست جهان میتواند در پیروزى مبارزه مؤثر باشد.

اعلام برنامه گروههاى مبارز و چگونگى نگرش آنها به برقرارى عدالت اجتماعى و احترام به فرهنگ اقوام و ادیان اقلیتهاى مذهبى میتواند به همبستگى ملى و روند زدودن دیكتاتورى را سرعت بخشد. نظامهاى خودكامه و ضد مردمى، كه پایه هاى حكومت خودرا بر دوش جیره خواران حرفه اى بنا میكنند و اجزاء حكومت آنها از بى هویت ترین و چاپلوس ترین افراد جامعه انتخاب میگردند و مردم را نادیده میگیرند، پایانى حقارت بار و دردناك در پیش خواهند داشت. جهان امروز جهانی پویا و با تحرک است که هر روز شتابی بیش از روز پیش بخود میگیرد.

دولت مردان افغانستان با گذشت هر روز متنفر تر، دروغگوی تر، دسیسه کار تر، نیرنگ بازتر، بی خاصیت تر، بیمار و پرگو تر، پرروی تر، زر اندوز تر و فساد پیشه تر میشوند.

نیكولو ماكیاولی (۱۴۶۹-۱۵۲۷) اندیشمند فلورانسی به حق آغازگر واقعگرایی در عرصه سیاست است. كسی كه منطق سیاست یعنی گفتمان پیرامون قدرت را بخوبی فهمیده بود و شاید نخستین كسی بود كه آنچه هست - تلاش برای بدست آوردن قدرت و حفظ آن- را ملاك تفكر سیاسی و ارائه طریق قرار داد، هر چند كه قدرت برهنه سیمایی زشت و نفرت انگیز دارد. او واقعیتهای تلخ زمان خود را بخوبی درك كرده و از نزدیك آنها را لمس كرده بود از اینرو با زبانی بی پرده می گوید: انسانها فطرتاً نیرنگ بازند، از احساس خود تبعیت می كنند و عقل را برای توجیه احساس بكار می برند.

اندیشمندی از روی طنز و طعنه به حاکمان ستمگر میگوید:

همیشه در پی سود خویش باشید، جز خویشتن هیچ كس را محترم نشمارید، بدی كنید اما چنان وانمود نمایید كه نیكی می كنید، حریص باشید و هرچند می توانید تصاحب كنید، خشن و درنده خوی باشید، بقول و وعدۀ خود عمل نكنید، چون فرصت بدست آوردی دیگران را بفریب، در رفتار با مردم به زور و حیله توسل جوی و نه مهربانی و همه مساعی خود را بر جنگ استوار ساز. برای فرمانروا داشتن صفات خوب چندان مهم نیست مهم این است كه فن تظاهر به داشتن این صفات خوب را بلد باشد. وی به شهرت، قدرت و عظمت دست یابد. دروغ گفتن، عهد شكنی، خیانت، دورویی، سوء استفاده از مذهب، استفاده از زور و هر ابزار دیگری را برای خود مجاز می شمارد.

مردم ستمدیده افغانستان طی این سالها جنگ های زیادی را دیده و زمامداران فراوانی را تجربه کرده اند و هر کدام به نوبه خویش هر ستمی را که میتوانستند انجام دادند. یکی زیر نام (نان، خانه و لباس)، ملت مظلوم را زنده زنده به کشتارگاه ها و بازداشتگاه ها فرستاد، دیگری بنام (اسلام و جهاد و مقاومت) مرد و زن و کودکان را به توپ بست و وطن را چور چپاول و ثروتهای مادی و معنوی کشور را به تاراج برد، آن دیگری با شعار (قرآن، شریعت و عبادت) با قتل و کشتار مردم مظلوم محکوم و با اعدام و قطع دست و پا محشری را بپا نمودند و این دیگرش به بهانه (دموکراسی وارداتی و حقوق بشر و مردم سالاری) بر ضد دموکراسی، حقوق انسان و مردم سالاری همچنان ملت را به پوست چهارمغز جای نموده است و باگذشت هر روز فجایع و جنایت بیداد مینماید.

با شکست "طالبان" در افغا نستان یکباردیگر منفعت طلبان دیروز بر اریکه قدرت تکیه و از آزادی، دموکراسی، تطبیق قانون و تحکیم پایه های دولت نه تنها جلوگیری نموده بلکه با پخش عقاید غیر بنیادگرایی در جامعه شدیدآ مخالفت نمودند. با اندوه زیاد دولت نیز در مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر، حساب دهی از کمک های جامعه جهانی، جذب اعضای گروه های "مجاهدین" در تشکیلات اردو و پلیس ملی و همچنین استخدام آنان در تمامی ادارات دولت در داخل و خارج، جلوگیری از تبلیغات علیه "جهاد" و "مقاومت". اگر این شروط کالبد شکافی گردد قبول آنها نتیجه ای جز پذیرفتن حاکمیت عده ای خاصی نیست.

كابل به عنوان مركز سیاسى كشور، جایى كه صدها انجو، سفارتخانه ها و نماینده گی سیاسی کشورهای دوست و دشمن، دهها قرارگاه ها و تاسیسات نظامی کشورهای آمریکایی، اروپایی، استرلیایی، عربی و آسیایی، وزارتخانه ها و ارگانهای دولتی و مقر دایمی زمامدار کشور و مؤسسات و ادارات بین المللی در آن مستقر است، همچنان از بی نظمی، زور گویی، قانون شکنی، عدالت گریزی، چور و چپاول کمکهای بین المللی، رشوت ستانی، فساداداری . . . رنج میبرد و عملا قانون جنگل حکم فرماست. کشت و زرع کوکنار نیز افغانستان را به بزرگترین کشور تولید کننده مواد مخدر در جهان تبدیل کرد. همچنان پیشترفت نسبی که در آزادی بیان و حق اشتراک زنان در کار و جامعه وجود داشت بعد از اندک مدتی حالت رکودی را پیمود. اتهامات محاکم بنابر کفر و ارتداد عده ای از ژورنالستان را در پشت میله های زندان و یا هم با از دست دادن حیثیت اجتماعی فرهنگی مواجه ساخت.

انتظار همگانى از حضور نیروهاى بین المللی و روند تشكیل اردو و پولیس ملّى این بود كه امنیت در سراسر كشور از جمله كابل برقرار گردد. اما با پیچیده بودن حملات انتحارى رعب و وحشت عجیبى در میان مؤسّسات و سفارت خانه هاى خارجى از ناحیه حملات انتحارى پدید آمده است، لذا بخشهاى خارجى نشین کابل چون وزیر اكبر خان و نقاط مهم آن با بتونهایى از سمنت و كیسه هاى خاك و شن احاطه و پیچانده شد كه شهر را به دژ نظامی و به یک مرکز محاصره شده درآورده است. پس این نظام تداوم همان بی قانونی و ملک الطوایفی تنظیمی بعد از دهه هفتاد نیست ؟؟؟.

دولت نام نهاد براى ایجاد كار تا كنون هیچ گونه برنامه اقتصادى را ارائه نكرده، افزون بر آن سیاست اقتصاد بازار آزاد دولت، بر مشكلات، چون گرانى، تورم، كاهش درآمدها و كار و كسب تولید كننده گان داخلى، حتى زراعت تأثیر داشته است، به طورى كه کشور از نظر اقتصادى، وابستگى كامل به كشورهاى خارجى پیدا نموده است و به بازار خرید و مصرف كالاهاى درجه دوم و سوم خارجیها تبدیل شده است، حتّى كچالو، پیاز، گندم، برنج، سبزیجات، حبوبات و بسیارى از میوه جات از كشورهاى هم جوار- ایران، پاكستان و وسایل خانواده و ضروریات خانواده گی مانند ظروف آشپزخانه، وسایل الکترونیکی، تکه باب و لباس بی کیفیت از كشور چین، ایران و پاکستان وارد مى شود.

متأسفانه فقر و بیكارى همچنان در سراسر كشور بیداد مى كند، از طرفى هنوز سرمایه داران به دلایل امنیتى حاضر به سرمایه گذارى و انتقال ثروت خود از خارج به داخل كشور نیستند. افزایش نفوس و سطح پایین مهارتهاى فنى و حرفه اى و تخصّصی كارگران در گسترش سطح بیكارى نیز نقش دارد.

در طول سالهاى گذشته، پدیده مهاجرت به خارج از كشور معلول علتهای چون جنگ و ناامنى، فقر و بیكارى بود كه با توقف كوتاه مدت آن اینك دوباره از سر گرفته شده است. مهاجرینى كه از كشورهاى همسایه به وطن بازگشته بودند دوباره به دلایل فقر، بیكارى، جنگ و قطع امید از دولت، زورگیری، بی قانونی، عدم مصوونیت شخصی و خانواده گی، آزار و اذیت تفنگداران و قوماندانان محلی مجبور به ترك وطن مى شوند.

واشنگتن پست طی گزارشی مینویسد:

در طول سه دهه در افغانستان صدها هزار انسان بی گناه کشته و کشور بکلی ویران و میلیونها انسان مجبور به ترک کشور شده اند و بارها استقلال و تمامیت ارضی کشور ما با خطر جدی مواجه بوده است. آبروی ملت و غرور سربلندی ملی ما با جنایت های بنیادگرایان و جنگ سالاران چون مسکن گزینی تروریست های بین المللی، قاچاق مواد مخدر، تبعیض ظالمانه علیه زنان، نابودی هزاران قلم از آثار تاریخی و هزاران جنایت ضد بشری دیگر چیزی نیست که ساده از آن گذشت. جنایتکاران و ناقضین حقوق بشر در هر دوره ی که بوده اند باید پاسخگوی اعمال خود در برابر مردم باشند. در کشور جرایم بزرگی چون جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی که سنگین ترین جرمها در قوانین بین المللی محسوب می شوند رخ داده است و مردم کشور خواهان اجرای عدالت می باشند.

حامد كرزی حمایت بسیاری از افغان‌ ها و برخی دولت‌ های خارجی را همزمان با افزایش حملات به رهبری "طالبان" و ناكامی دولتش در ریشه‌ كنی فساد، از دست داده است.

واشنگتن پست در ادامه به نقل از یك مقام نظامی خارجی گفته بود که حامد كرزی، فرصتی برای رهبری و اتخاذ تصمیمات سخت داشت، اما این روند به سرعت رو به پایان است. كرزی تنها آلترناتیف رهبری این كشور است.

هیچ اجرای قانون و پا سخگویی در دولت وجود ندا رد.

اما کرزی میگوید- ما به تمام معنا متوجه اوضاع هستیم و برای حل مشكلات، با جامعه جهانی در حال صحبت های بسیار جدی و اساسی هستیم؛ مشكلات، ضروریات و پیشنهادات خود را با آنان در میان گذاشته ایم و در بعضی موارد با مشكلات زیاد با آنان به توافقاتی دست یافته ایم و در بعضی موارد هم مذاكرات جریان دارد، مردم ما مطئمن باشند كه من بطور روزمره در جریان حوادث كشور هستم و ا ضاع را زیر نظر دارم و در هر موردی تدابیر لازم را اتخاذ می كنیم. برای حل مشكلات، با تمام جوانب ذیدخل در حال مذاكره هستیم، در شانگهای و آلماتی با كشورهای همسایه از جمله رئیس جمهور پاكستان و روسیه درباره مشكلات افغانستان، تشدید حملات تروریستی، تربیه و اكمال تروریست ها در خارج از افغانستان بطور بسیار مفصل صحبت كردیم، با رئیس جمهور پاکستان درباره اوضاع بین سرحدات دو كشور، حملات تروریزم در افغانستان و چگونگی مجادله با آن به تفصیل صحبت كردیم.

در قسمت تعیینات مقامات در افغانستان كه كی در كجا انتخاب شود، این حق و اختیار افغانستان است. در مورد كسانی هم كه متهم به نقض حقوق بشر هستند، در صورت وجود داشتن سند و مدرك بر ضد آنان اقدام می كنیم، ولی به افتراء و اتهام نه، ما نمی توانیم كشور خود را به گفته چند خارجی به هر جهت كه آنها دلشان بخواهد ببریم، این جا، افغانستان است و افغان ها صاحب آن هستند، هرچه را مناسب دیدیم همان را انجام می دهیم.

همچنان كرزی ضمن درخواست برای تغییر در استراتژی مبارزه با تروریزم، همچنان از نحوه برخورد و همكاری برخی از كشورها برای مبارزه با تروریزم نیز انتقاد نموده گفت، همكاری استراتژیك كه برای مبارزه با تروریزم باید صورت می گرفت، صورت نمی گیرد. دنیا باید جاهایی فشار وارد نماید كه تروریست ها در آنجا آموزش می بینند، به آنها پول داده می شود و به آنها ذهنیت ایدئولوژیك داده می شود، اما حالا جنگ صرفاً در داخل افغانستان محدود شده است. وی دراین رابطه افزود، ما همواره با جامعه جهانی در رابطه با تروریزم و سایر مشكلات موجود در كشور مذاكره داریم و از آنها پیوسته تقاضا می كنیم تا تروریزم را ریشه یابی و منابع تمویل كننده آن از بین برده شوند، من افزایش در حملات تروریستی را پیش بین بودم و نگرانی خود را از این ناحیه همواره به جامعه جهانی ابراز داشته و آنان را طور دوامدار و متواتر از آنچه در افغانستان اتفاق می افتید هشدار داده ام و در مورد ضرورت افغانستان به تغییر شیوه عملكرد جامعه بین المللی در مبارزه با تروریزم همیشه بحث نموده ام. موازی با این کوششها تشنج و نا امنی و ترور و انفجار و مکتب سوزی همچنان ادامه دارد و روزی نیست که چند تن از نیروهای امنیتی و مردم عادی قربانی نگردند.

سیستم اداری طی یکنم دهه از هم پاشیده و تا اکنون نه تنها این سیستم اصلاح نشده است بلکه بی عدالتی ها و حق تلفی ها در ن بیداد میكند در ادارات دولتی رشوت آنچنان دهن باز كرده است كه هیچکسی نمیتواند جلو این پدیده منفی را بگیرد. وقتی در كشور امنیت نباشد ستون های اقتصاد در آن فرو ریخته باشد وقتی صاحبان قدرت و رهبران سیاسی فقط به فكر چور و چپاول هستند، وقتی در جاده های خاكی و ناهموار موترهای مدل سال سوار می شوند، وقتی شركت های تجارتی تاسیس كرده و به تجارت و زر اندوزی می پردازن دوقتی روی پیكر بی جان و روی شانه های پر زخم وطن برای خود و فرزندان شان كاخ می سازند، وقتی حق و حقوق هزاران یتیم و بیوه و حق مردم جنگ زده را حیف و میل نموده و به شهرك سازی ها می پردازند، وقتی به باند و باند بازی ها ادامه می دهند، وقتی دست های ناپاک شان با موجودیت نیروی نظامی حدود چهل کشور خارجی به خون مردم مظلوم رنگین است كه مجبورند در خانه ها و دفاتر کاری خویش ده ها محافظ داشته باشند و از این طریق مصارفات سنگینی را بر جامعه تحمیل كنند، وقتی آنان بار دوش ملت اند و نه درد دارند و نه درك، وقتی عینك دودی در چشم نموده و جز خود و فامیل و اطرافیان بقیه مردم را با هزاران درد و رنج نمی بینند با این حال بی مورد نیست كه كشور به جای بهبودی مسیر نابودی را بپیما ید.

امروز مردم ستم دیده ما ابتدایی ترین امكانات زندگی را در اختیار ندارند و از نظر صحی، تعلیم و تربیه و كسب و كار و در بخش های مختلف زنده گی دچار مشكل هستند. آمریكایی ها خوشحالند كه در کشور دموكراسی آورده اند اما مردم قبل از همه نان، امنیت، رفاه و آسایش میخواهند. پس ایجاد کمیسیون و کمیسیون بازی چه دردی را دوا خواهد کرد.

در رابطه با مسأله فساد اداری، در یکی از جلسات نوبتی شورای وزیران بحث مفصل صورت گرفت و عوامل و نیز نمونه های از آن شمرده شد و به همه مسوولین ادارات گفته شد تا علیه آن مبارزه نمایند. افراد شایسته را بر گزینند و افراد ناشایست را سبکدوش نماید و امثال چنین توصیه های اخلاقی که قبل بر این نیز شنیده بودیم. در یخ نوشتند و در آفتاب گذاشتند. در دولتی که همه فساد پیشه، قانون شکن، بی نظم و زورگویی باشد، توقع رعایت قانون و عدالت اجتماعی امر محال است. در پایان کار نیز تشکیل محکمه و څارنوالی اختصاصی و مبارزه با ارتشاء و فساد اداری و معرفی فسادگران به عنوان راه حل پیشنهاد و مورد چک چک و واه واه قرار گرفت.

این فیصله مارا به یاد طنزی می اندازد که در خانه ی بیوه زنی موشهای فراوانی وجود داشت، ولی گربه ی پیدا شده بود و هر روز یکی از موشها را نوش جان مینمود و ازین ناحیه مصیبت عظیمی بر خیلی موشها نازل گردیده بود و قرار بر این شد تا موشها جلسه تشکیل داده و راه و چاره یی را جستجو نمایند. در نشست آنان فیصله شد که زنگ بخرند و بر گردن گربه بی اندازند و آنوقت است، که هر زمانی گربه قصد صید موشها را نماید و با به صدا درآمدن زنگ آنان بجای مصوونی پناه ببرند، ازین فیصله عالی همه دلشاد و کف زدند و واه واه گفتند، ولی موشی ضعیفی در اخیر مجلس نشسته بود و در پایان گفت- فیصله خیلی عالی و کار ساز و بجا است و اما من یک سوال دارم، سوالم اینست – آنکسی که زنگ را بگردن گربه می اندازد کیست؟. در مقابل همه ساکت و هیچ کسی حاضر نشد که بگوید بلی من این کار را خواهم کرد.

البته از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که در مبارز با فساد اداری ایجاد محکمه و څارنوالی آنهم در چوکات اداره موجود راه حل مطمئن و کار سازی نیست، همچنانکه تشکیل ریاست اصلاحات اداری نبود. همچنانکه تشکیل دهها کمیسیون دیگر نبودند.

با وجود آنکه دولت به یاری کشورهای کمک کننده و برنامهء توسعهء سازمان ملل متحد، کار های معینی را انجام داده، اما این امر همه گروه های تفنگدار مسلح را شامل نشده از یکسو بی امنیتی در کشور کاهش نیافته از سوی دیگر، برنامهء ملکی سازی و جمع آوری سلاح، با کندیهای فراوان و مقطعی روبرو گردیده است. آنچه تا کنون انجام شده، به هیچوجه نتوانسته است در تأمین امنیت و کاهش قوتهای مسلح در سراسر کشور سهم موثری را ایفا کند. آنگونه که منابع بین المللی تاکید میدارند، برنامهء خلع سلاح تمام تفنگداران را دربر نگرفته و قوماندانان در اطراف و اکناف کشور، برای بقای قدرت خویش و برای حفظ زمینه سوء استفاده از جمله قاچاق مواد مخدره، قاچاق آثار باستانی، جنگلات و تصاحب دارایی های دولتی و شخصی بیشتر از هر وقت دیگر فعالتر به نظر میرسد.

فساد در کشورما دوشادوش دستگاه های دولتی به پیش رفته است، تاثیر جنگ های خانمانسوز و گماشتن انسانهای بی بند و بار و استفاده جو مخصوصا در سالهای چور و چپاول کشور وسیله افراد هم حزبی تنظیمی و بیسواد باعث شد تا این پدیده شوم دولت و جامعه جهانی را به تهدید مواجه سازد. بدون شك وارد كردن ضربات کوبنده و پیهم فساد و اختلاس بر سیاستهای دولت، باعث از بین رفتن منافع ملی گردیده و حاکمیت را به نابودی و گمراهی تهدید مینماید.

اخیراً در یک گزارش شانزده صفحه یی دستگاه استخباراتی ایالات متحده امریکا یکی از عوامل پایین آمدن مشروعیت حکومت کرزی، فساد اداری ای خوانده شده است که سراپای دستگاه حکومت را فراگرفته است. همین فساد است که موجب می شود "طالبان" و سایر مخالفین بدون مشکلات بزرگ ساحه نفوذ شان را توسعه بدهند.

در یک تحقیق که موسسه انتیگریتی واچ افغانستان در ماه جنوری سال دوهزار و هفت انجام داده است، پنجاه و چهار فیصد کسانی که مورد سوال قرار گرفته اند، گفته اند که فساد اداری نظام اخلاقی جامعه را تخریب کرده است، پنجاه و هفت فیصد بر این نظر اند که مشروعیت و موثریت دستگاه دولتی را از میان برده است و شصت و پنج فیصد می گویند که همین فساد اداری مستقیماً بر وضع امنیتی آنها اثر می گذارد. بسیاری معتقد بوده اند که معاش و حقوق اندک مامورین دولتی موجب شیوع فساد اداری می باشد. سه شکل مهم فساد اداری که در افغانستان بسیار برجسته می باشند عبارت اند از: رشوت خواری، مشکل تراشی در اجرای کارهای مراجعین و خویشخوری. ضعف دستگاه اداری دولت، نبودن مجازات و تعزیرات علیه فساد پیشگان در دستگاه دولتی و حاکمیت فرهنگ معافیت از بازخواست، موجب گسترش این بیماری شده است.

چهل و یک فیصد کسانی که مورد سوال قرار گرفته اند، فاسد ترین دستگاه را در دولت، دستگاه قضایی خوانده اند، پس از آن در طبقه دوم بخش امنیتی می باشد که بیست فیصد بدان اشاره کرده اند، در درجه سوم گمرکها است که پانزده فیصد از آن نام برده اند و بالاخره در مرحله چهارم شاروالیها فاسد ترین نهاد ها شناخته می شوند که سیزده فیصد بدان اعتراف کرده اند. بی جهت نیست که با تمرکز فساد در دستگاه قضایی و امنیتی کشور، بیعدالتی ها و ناامنی ها روز تا روز افزایش می یابند و کار بدانجا می رسد که حامیان خارجی دولت نیز از سقوط و تنزل مشروعیت دولت مورد حمایت شان سخن به میان آورند.

مردم مظلوم وطن که سه دهه در آتش خون و نفاق، دار و ندارش را از دست داده، دیگر نمی تواند بدبختی های زورگویی، بیگانه پرستی، بروکراسی و فساد اداری را تحمل کند. ملت باید آگاه باشد که اعمال آنعده عناصر شرارت پیشه و خایین به منافع ملی که کوچکترین پابندی به هیچ قوانین بجز منافع خود ندارند، قابل عفو و بخشش نخواهد بود. اینان باید بدانند که تا طولانی مدت نمیتوانند به اعمال بنیادگرایانه و خائنانه برخلاف اتحاد ملی و وابستگی با استعمار کهن و جهان خوار ادامه بدهند. تاریخ این دوره که بیانگر اعمال و کردار انسانهاست، آیینه وار بروی عملکرد های انسانی قضاوت خواهد کرد و کتمان جای هیچ خاین ملی را بدون چالش نخواهد گذاشت. کسانیکه پدیده های منفی اجتماعی را سازمان میدهند و یا زمینه های مختلف را در این جهت مساعد میسازند دشمنان شناخته شده مردم افغانستان اند. از طرف دیگر علی رغم تشکیل دولت، حضور بیش از هشتاد هزار نیروی ائتلاف، تشکیل اردوی ملی، پولیس ملی و امنیت ملی در افغانستان، هنوز کشور تا برقراری صلح و امنیت کامل فاصله زیادی دارد. دلیل این امر حضور نیروهای سلاحدار و غیرمسوول و خودسر در جامعه است که همچنان مسئله تداوم حاکمیت، قانونیت و عدالت را زیر سوال میبرد. در طول این مدت فعالیت هایی جنایتکارانه از سوی این نیروها مانند، بم گذاری، حملات راکتی به کابل، ایجاد درگیری هایی درون قومی و ترور شخصیت های با نفوذ و موثر و ایجاد وحشت و بربریت در درون دولت و در کوچه و پس کوچه های شهر و محلات تحت نفوذ این قدرت خواهان و پول پرستان، صورت گرفته است.

وجود دو دهه جنگ و بی ثباتی در افغانستان، نوعی فرهنگ ذلت بار سیاسی را در کشور پرورش داده است. از ویژگی های این فرهنگ ننگین می توان به جنگ طلبی، منطقه پرستی، ‌قانون گریزی، قبیله گرایی، ملیت خواهی، قوم پرستی، خویشخوری، گروپ بندی، مصلحت خواهی . . . انگشت گذاشت. یکی از جدی ترین بحران ها در کشور وجود سلاح و جنگ سالاران، شونیستهای قوم و قبیله خواه، اسارت نظام بدست یک مشت افراد منفعت طلب، متعدد است. این نیروها با در نظر گرفتن زمان، همواره موقعیت خود را در صحنه قدرت و سیاست افغانستان ارزیابی می کنند و به محض اینکه احساس کنند منافع آنها به خطر افتاده، با رنگ و نیرنگهای گوناگون، با دسیسه های ماجراجویانه، با ظاهر قوم پرستی و ملیت خواهی، با دامن زدن به مسایل زبانی و فرهنگی، با نام دین و مذهب، با شرارت و شیطنت متعدد سعی در بی ثبات سازی وهرج و مرج اجتماعی می کنند.

از جانب دیگر تعدادی که در کرسی های قدرت لمیده اند سالیان درازی از چور و چپاول، از دزدی و راه گیری، از زورگویی و بی بند و باری، از کشتن و بستن و بردن، از بی قانونی و پخپل سری و از ظلم و وحشت ثروت اندوخته اند. آیا آنان نظام قانونی و حقوقی را در کشور مپذیرند؟ به هیچ صورت نه!

ترور حاجی عبدالقدیر معاون ادارۀ انتقالی و وزیر فوائد عامه، ترور داکتر عبدالرحمان وزیر هوانوردی، آشوب خشونت بار ماه جوزا در شهر کابل، سرکوب تظاهرات محصلین پوهنتون کابل، دامن زدن به مسایل قومی، زبانی و ایجاد تفرقه و دهشت، قدرت طلبی و پول پرستی، خودخواهی و خودگویی، قاچاق و ترافیک مواد مخدر، تابعیت کشورهای غربی و حضور خانواده آنان در کشورهای خارجی، وابستگی و خودفروشی ننگین شان به کشورهای غربی و شرقی، استفاده از نام دموکراسی و آزادی . . . از فعالیت های دیگر این نیروهای تشنج آفرین می باشد. معرفی و افشاء این نیروها و آگاهی از اهداف آنها از اهمیت خاصی برخوردار است.

زمامداران ودولتمردان کشور آنقدر بی كفایتند كه نتوانستند بستر مناسبی را برای جذب كمك های بشردوستانه كشورهای جهان آنطور كه باید و شاید در كشور رهایی یافته از چنگ جنگ فراهم كنند و اندك كمك هایی هم كه صورت گرفته است نتوانسته است از فقر و تنگدستی مردم جلوگیری كند. با گذشت هر روز نا امنی تشدید شده است، پس از سپری شدن چند سال از عمر حكومت كرزی هنوز پولیس و اردوی ملی به معنی واقعی كلمه شكل نگرفته است و هنوز امنیت وابسته به حضور نیروهای بیگانه است.

دولت کرزی طی این سال ها، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم و شیوه های ملک الطوایفی و قوماندان سالاری و حاکمیت تفنگ کار موثری انجام نداد، بلکه بصورت مستقیم و غیرمستقیم در تقویهء پایه های سیاسی و قدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته است. در حالیکه در اوضاع کنونی و در طی این سال ها این انتظار موجود بود که در عرصه های تأمین امنیت، بازسازی و قانونمداری، طرد فساد اداری و دولتی و سایر نابه سامانی ها کار های بزرگی انجام میشد اما این مامول ها تحقق نیافته باقی مانده و خواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی و نیرومند و پاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت و ادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار و رفاه اجتماعی در حال بدل شدن به یأس تلقی میشود.

در زیر بیرق این دولت، حاكمیت قانون گسترش نیافته، "طالبان" قوی تر شده، ناامنی و خشونت به حد اعلای خود رسیده، فقر عمومیت پیدا كرده، بیماری های گوناگون جان هزاران انسان را میگیرد و بدبختانه مرضی سل سالانه بیست تا سی هزار نفر را قربانی می كند و همه ساله بر تعداد مبتلایان به این بیماری افزوده می شود، اعتماد مردم به کرزی و وزیران دولت، پارلمان بی اداره و بی اراده، محاکم و ادارات نظامی و امنیتی بی کفایت به حد صفر رسیده، فساد اداری همچنان بیداد می كند. اوضاع افغانستان با وجود گذشت سال ها از سقوط "طالبان" و حضور نیروهای خارجی، نگران‌ کننده است و نا امنی ها همچنان ادامه دارد. نیروهای خارجی برای تامین امنیت خود هر اقدامی که بخواهند فراتر از وظایف شان انجام می ‌دهند. بدبختانه عملکرد دوپهلوی قوای ائتلاف و دولت باعث شده تا مردم بیش از پیش به کشت خشخاش روی بیاورند و همچنین نبود برنامه‌های سازنده در این ‌باره باعث شده تا کمک‌های مالی در عمل فایده‌ ای به بازسازی و بهبود اوضاع اقتصادی نداشته باشد. بسیاری از مناطق از جمله پایتخت هنوز از شبکه آب آشامیدنی و برق بی بهره هستند. فساد موج می زند، روابط بر قانون و عدالت ارجحیت دارد و پستهای دولتی و کرسی های اقتصادی در چنگال گروپ رییس جمهور اسیر است.

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org