دوشنبه، ۱۳ اکتوبر ۲۰۰۸

محترم امین الله مفکر امینی

خلق نجیب افغان در انتظار رییس جمهور آیندۀ شان

 موضوع تعیین یک زعیم ملی یا رهبر دولتی و یا حکومتی در تمام نظام ها و در فرماسیون های مختلف جوامع بشری، همیشه با نظرداشت موقعیت و نهاد های مادی و معنوی آن مرتبط بوده است.

بحث اینکه چه نوع رهبران و زعمای ملی و حکمروایان با کدام خصایل و شیوه ها در طول جوامع مختلف بشری بقدرت رسیده اند و ازخود چه کارنامه ها (خوب وبد) بنفع شخصی و یا بنفع مردم و جامعه بجای گذاشته اند مباحث خیلی طولانی دارد که همه به تواریخ جوامع بشری از طرف مورخین ثبت شده و علاوه بر آن علما و دانشمندان نیز در ادوار مختلف تاریخی، از چنین کارنامه ها و دستاوردهای شان مطالبی بقید تحریر درآورده اند. موضوع ایجاد یک دولت و زعیم و رهبر دولتی و حکومتی در طول دوره های تاریخی همیشه مورد نظر مردم یک جامعه قرار داشته و هر ملت و دولتی با خصوصیات موجوده سیستمهای مختلف سیاسی و تضادهای طبقاتی شان، از زمانه های خیلی قدیم بدین سو که موجودیت دولت و حکومت برای بقا و تنظیم امور جامعه شان ضروری پنداشته شده با شیوه های مختلف در ایجاد نحوه دولت و انتخاب زعمای شان مبادرت ورزیده اند. اینکه چه نوع رهبر و چه نوع نظام دولتی در طول تاریخ جوامع بشری بوجود آمده واضحاً طوریکه فوقاً تذکر دادم به ترکیب فرماسیون های مختلف تاریخی و نهادهای مادی و معنوی مرتبط بوده است. لذا رهبران همیشه یا توسط انتخابات آزاد با روحیه دموکراتیک، توصل بقدرت نظامی و یا باشکال (نظام های شاهی و سلطنتی) و یا نفوذ روحانیت و یا قدرت پولی، سمتی و یا منطقوی و غیره بقدرت رسیده و حکمفرمایی نموده اند.

مورخین، سیاستمداران، نویسنده گان، شعرا و سایر قلم بدستان همیشه از شیوه های مختلف زنده گی جوامع بشری اعم از اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی به شمول حکمروایان در مقیاس ملی و یا بین المللی مطالبی چه مرتبط بکشور شان و یا خارج از آن به نگارش درآورده اند که تحریر حتی جزو های بسیار مختصر از چنینن حوادث ایجاب میکند تا هزاران هزار صفحه با دستاورد های آن، سازنده یا تخریب کننده به رشته تحریر در آورده شود که چنین توان از حد صلاحیت اینجانب به کلی دور بوده و عمرها لازم است که باید چنین کاری بانجام رسد و از طرفی ضرورت هم دیده نمیشود که در این بحث کوتاه که راجع به زعیم دولتی آینده وطن محبوبم افغانستان عزیز میخواهم مطلبی را تحریر و گوشزد خلق نجیب میهنم طبق سطح آگاهی و ادراک خود بدارم بآن مبادرت ورزم.

چون اخیراً سر و صدا ها چه در داخل میهن و چه بیرون از مرز آن چه بشکل گروهی و چه انفرادی و چه از طریق دستگاه های اطلاعات جمعی، منجمله صفحات انترنتی مطالبی از طرف نگارنده های محترمی به نشر رسیده، بنده نیز میخواهم تا با مروری مختصری از زوایای تاریخ وطن خاصتاً در بیش از چند دهۀ اخیر از عده ای از رهبران و حکمروایانی تذکر دهم که آقای کرزی تا ایندم تحریر چند سطوری، آخرین حکمفرما و یا رییس جمهوری دولت اسلامی افغانستان را در بر خواهد داشت. طوریکه تذکراتی بعضی از مبصرین و نویسنده گان محترم صفحات انترنتی در این مورد بملاحظ و مطالعه گرفته میشود هرکدام از خود نقاط نظری را ارایه داشته اند که بعضی ها در مورد طرز رهبری رهبران گذشته ای وطن و پیامدهای آن قضاوت های تنگ نظرانه بعمل آورده و باصطلاح خوب و بد را در یک پله ترازو وزن کرده اند و کارنامه های رهبران و زعمای ملی، مردمی و دموکراتیک، بخصوص دوره مشروطه خواهان تا جنبش های رستاخیز ملی را که صرفاً بخاطر رفاه و سعادت مردم این میهن و حفظ آزادی و استقلال ملی و تمامیت ارضی از خود فداکاری و جد و جهد نموده اند و سالهای عمر گرانبهای شانرا در سیاه چالهای خاندان آل یحیی دور از زن و فرزندان سپری و یا بشهادت رسیده و یا بکشور های اجنبی جبراً تبعید شده اند نا دیده گرفته اند. بر عکس عده ای از نگارنده های محترم تا اندازه ای خوشبینانه برخورد نموده و در مقالات و نوشته های شان کارنامه های جهاد حقیقی در راه نجات مردم و میهن را با کارنامه های مجاهدین (!) استفاده جو از نام دین و جهاد که وطن را به دستیاری دشمنان ملی و بین المللی به بربادی سوق داده اند خط فاصل کشیده اند. چنانچه نویسنده محترم مهرالدین مشید تحت عنوان : استفاده ابزاری از چهاد، ادامه بحرانها و بی سرانجامیها در کشور که در بخش موضوعات اجتماعی سایت پرمحتوای آریایی نشر گردیده است در قسمتی از تذکراتش نگاشته اند "آنهاییکه سیمای مجاهدین را خدشه دار و جهاد را ابزاری برای برآورده شدن آرزوهای شخصی خودعنوان نموده و با این بهانه خون میلیونها شهید پاکباز و واراسته را ببازی گرفته اند و حماسه های جاودان و نابترین غرور انسانی را به استهزا کشانده اند. از این بیشتر جنایتی را در تاریخ نمیتوان سراغ نمود که با این حجم بزرگ آرمان ملتی به مسخره گرفته شود. در حالیکه جهاد نیرویی است سرشار از پویایها و بالنده گیها، جاذبه یی است پایان ناپذیر، عشقی است مالامال از دوست داشتن های ایثار گرانه و رود خروشانی است که امواج دمادم مست آن از عصری به عصری و از نسلی بنسلی سریعتر میگذرد، هر سرزمینی را سیراب میسازد، درختان نیرومندی را به قامت حماسه ها سر بر مِی افرازد و به تار و برگ مینشاند."

اگر کمی بدوره های قبلی تاریخ وطن خاصتاً زمانیکه سرزمین آبایی و اجدادی ما یعنی سرزمین آریایی و یا خراسان زمین ما در دوره احمد شاه درانی، که بعد ها لقب بابای ملت را به وی افتخار بخشیدند، بنام افغانستان نام گذاری گردید و اولاده آن یکی بعد دیگر به قدرت رسیدند، نظر اندازی شود هر کدام کارنامه هایی از خود بجا گذاشته اند که به تاریخ وطن ثبت گردیده و تا الحال هر کدام بآن از دیدگاه های مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی، لسانی، قومی، منطقوی و مذهبی نگریسته و قضاوت نموده و میدارند.

ازنظر دیدگاه شخصی من هم وسعت طلبی و جاه طلبی بعضی از این حکمفرمایان زیادتر ماهیت ارتجاعی و مذهبی داشته بر پایه های منفعت جویی ها و شهرت طلبی ها تحت همان ضربه کفر و الحاد و پوشش دین و مذهب بنا بوده و به چور و تاراج دارایی ها و قتل و قتال هزاران انسان بیگناه و معصوم انجامیده.

دوره سلطه مجاهدین نام نهاد اسلامی بعد از تسلیمی قدرت از دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان که بتاریخ هشتم ثور ۱۳۷۱ صورت گرفت نیز نکته عطفی در تاریخ میهن عزیزما افغانستان بشمار میرود با بقدرت رسیدن مجاهدین (!)، کشور به میدان کشتار جمعی و تخریب سراسری میهن عزیز و چور و تاراج غنایم ملی اختطاف و تجاوز به نوامیس ملی تبدیل شد خاصتاً دوره طالبان را زن و مرد افغان که مبتنی بر انواع مظالم اجتماعی و اختناق و کشتار بیرحمانه خلق بیگناه وطن تحت نام دین مقدس اسلام بود فراموش نخواهند کرد.

دوره سلطه مجاهدین(!) و بخصوص افراطیون طالبی تربیه شده در مدارس دینی چشم بسته پاکستان، یکدوره آزمون خوبی برای هموطنان شرافتمند ما که هیچ گاهی دین را فدای دنیای شان نکرده اند بلکه برعکس دنیا را فدای دین شان نموده و هیچگاهی بقضاوتهای بیجا و نادرست تن نداده اند و همیشه بیانگر واقعیت ها بوده اند و حتی سر شانرا در راه حقیقت داده اند و از حقیقت نگذشته اند، تجارب و یک آزمایش خوبی تاریخی به شمار میرود. با آمدن مجاهدین(!) در قدرت، وطن بیشتر بآتش سوزی و تخریب سراسری مبدل گشت و وقار و حیثیت اسلامی آن با تروریزم جهانی آب خورد و مهر و تاپه گردید.

بسته شدن درب دانشگاه ها، محکومیت زنان در چارچوب منازل، وضع نا هنجار و رقت بار امور صحی، پایین بودن سطح درآمد کارمندان دولتی و اجیران، عدم مراعات قانون، رشوه ستانی در بخش قوه قضاییه و اجرایه، ره گیرها و قطاع الطریقی ها، بازداشت روزنامه نگاران داخلی و خارجی بشمول متخصصین پروژه های ساختمانی کشورهای متحابه، بقید نکاح درآوردن دختران نابالغ و فروش و صدور شان بکشورهای اجنبی کشت و زرع خاشخاش و تبدیل کشور باستانی ما به صدور مواد مخدره (کوکین، تریاک و چرس) و ابتلای جوانان ما یعنی مردان آینده کشور به انواع مواد نشه آور، اینست دستاورد برادران مجاهد نام نهاد اسلامی و اینست استفاده از نام مقدس مجاهد و دین مقدس اسلام توسط تاجران دین.

حال اگر دوره زمامداری دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان را که تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان با آغاز انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ با دوره مجاهدین(!) به مقایسه بگیریم و دین خودرا فدای امور دنیایی خود نسازیم، میتوانیم بگوییم که دوره سلطه مجاهدین(!) خطی روشنی از لحاظ عملکرد های انسانی و اسلامی در جامعه افغانی ما بشمار میرود؟ نه ابداً نه!

پس بیائید موضوع را طور دیگری در جریان زعامت اعضای پُرافتخار حزب دموکراتیک خلق افغانستان در دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان مختصراً به بررسی بگیریم و از روی یک وجدان سالم، نه از روی احساسات مذهبی، قومی، منطقوی و لسانی و سیاسی به جهات و عملکرد ها و دستاورد های آن بنگریم میبینیم که عملکرد ها و دستاورد های آن نه تنها مغایرت بدین مبین اسلام نداشته است، بلکه سازگاری کامل بآن داشته است. زیرا اگر فرمانی مبنی بر منع دختر فروشی ها صادر یافت کجایی آن با شریعت غرای محمدی در مخالفت قرار داشت. هرگاه زمینی به دهاقین تحت اسم اصلاحات دموکراتیک ارضی غرض تقویه بنیه اقتصادی و حق قانونی آن تقسیم و توزیع گردید کجای آن با راه و رسم محمدی در تضاد بود.

هرگاه زمینه تحصیل به مرد و زن افغان با بسط و توسعه کورسهای سواد آموزی سراسری در کشور مساعد گردانیده شد کجای آن با شریعت اسلام در مغایرت قرار داشت. آیا خداوند کریم و رحیم تحصیل و آموزش را برای زن و مرد فرض نگردانیده است؟ توزیع مواد ارتزاقی کوپونی برای مامورین و اجیران دولت طور رایگان. آیا این کمک و معاونت گناه اسلامی بود؟ اعمار هزاران مسجد و آموزشگاه ها و مدارس علمی و شرعی در کنج و کنار کشور، آیا این مغایرت با احکام دین مقدس اسلام داشت؟ تهیه منازل مسکونی به مستحقین هم مغایرت با دساتیر اسلامی نداشته است.

هرگاه دشمنان سوگند خوردۀ میهن مان موجودیت قوای نظامی شوروی سابق را مظهر کفر و الحاد حزب دموکراتیک خلق افغانستان میدانستند آیا حال در سرزمین باستانی و نیاکان ما، نه تنها یک نیروی نظامی خارجی، بلکه به ده ها نیروی نظامی تحت سردمداری ناتو حضور ندارد؟ پس کجا شد آن غریوها و فریاد های کفر و الحاد و اشغال؟ آیا این دست نشانده گان ارتجاع نبودند و نیستند که وطنرا باین بربادی رسانیدند و تحت شعاع و اسم مقدس اسلام به چه جنایاتی بود که دست نیازیدند. آیا جنبش های رهایی بخش ملی و جنبش مشروطه خواهان توسط پوشش همین دین و مذهب ما که طور تحریف شده به خلق متدین ما از طرف دوکانداران و معامله گران دین پیش کش گردید به ناکامی نه انجامید. آیا هزاران جوان آگاه وطن چون غبارها، محمودی ها، تره کی ها، کارمل ها و نجیب ها و غیره، به دسایس همین دشمنان طعمه مرگ نگردیده اند.

بلی هموطنان شریف و خلق میهن نجیب افغانستان ! دشمنان در طول تاریخ برای سرکوب جنبش ها و نیرو های ملی و دموکراتیک و جنبش های آزادیبخش همیشه از حربه دین و مذهب کار گرفته و از احساسات پاک و شریفانه مردم و اعتقادات پاک مذهبی شان و همچنان عدم آگاهی کامل آنها سود برده اند. جنگ های صلیبی در اروپا که صد ها سال بطول انجامید و با اختراع ماشین چاپ صلاحیت پاپ ها که با پول گرفتن جایی در بهشت نه برای یک فرد بلکه برای چند پشت یکفرد مهیا میداشت نمونه بارزی استفاده از نام دین و مذهب بشمار میرفت که با اختراع ماشین چاپ و چاپ هزاران جلد انجیل و قرار گرفتن آن بدست همه مردم بصلاحیت نا جایز و فردی و گروهی پاپ ها یا ملا های عیسوی خاتمه بخشیده شد زیرا مردم دیگر خوب دانستند که رفتن به بهشت جز با عمال نیکو بدیگر هیچ طریقی بستگی ندارد و خداوند (ج) جز با عمال نیک کسی را وارد بهشت نمیسازد.

امروز مردم با شهامت و غیور وطن ما تجارب دیگری از تاریخ وطن و این تاجران دین و مجاهدین نام نهاد اسلامی دارند. آنها در پروسه خدمت گذاری دو سه دهه اخیر، تمام جریانات حزبی و گروهی و سازمانی را تجربه کرده اند و به یقین دیگر فریب اشخاصی را که در قالب دین مقدس و مذهب ما خود ها را گنجانیده بودند و یا میگنجانند نمیخورند. مردان و زنان قهرمان وطن و جوانان آن دیگرهمه مردمان با دانش و تحلیل گر درست اوضاع و احوال از آب برآمده اند. آنها چپ و راست افراطی و غیر افراطی را در عرصه خدمت گذاری دیده و تجربه کرده اند. صدا های رسای جوانان با درک و مبارز وطن را بخاطر آبادی یک افغانستان آباد و شگوفان که از پارلمان نظام سلطنتی در سخترین شرایط اختناق و ترور طنین انداز بود از یاد نبرده اند. حوادث خونین سوم عقرب سال ۱۳۴۴ که بخاطر پخش مستقیم جریانات پارلمان سلطنتی بخارج از آن بخاطر تامین دموکراسی و استحضار ملت نجیب افغان از اوضاع جاری در کشور بود هنوز در گوش ها با همان صدای پرشور و انقلابی رفیق ببرک کارمل عزیز طنین انداز است.

رفیق ببرک کارمل فقید، رهبر با خرد زحمتکشان و خلق ستمدیده ای وطن محبوب ما افغانستان همچنان در یکی از سخنرانیهای خود از تربیون پارلمان سلطنتی چنین فرمودند:

(خلق ستمدیده وطن ! طبقات حاکم داوطلبانه از قدرت خود صرف نظر نمیکنند، باید بخاطر نجات تان بیدار شوید، با هم متحد و متشکل شوید، دشمنان آشتی ناپذیر و خدمتگذاران صدیق تان را بشناسید، بیترس مبارزه کنید. پرچمداران پیکارجوی حزب دموکراتیک خلق افغانستان! به شما هوشدار میدهم که دشمنان داخلی و خارجی ما فوق العاده فتنه انگیز، حیله گر و بیرحم اند و شما را بحیث وطنپرست ترین و آشتی ناپذیر ترین، انقلابی ترین و قوی ترین نیروی سیاسی کشور تشخیص و در لست سیاه گرفته اند و خاینانه تلاش دارند که در مرحله اول در صفوف شما تفرقه و بی اعتمادی ایجاد کنند. نیروهای شما را از درون منفجر سازند و اراده مبارزه شما را تحت رهبری پرچمداران خلق افغانستان فلج سازند.

شهید دکتور نجیب الله یکتن از رهبران دیگر حزبی و دولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان در یکی از سخنرانی هایش در تالار جبهه ملی پدروطن چنین تذکراتی داشتند :

(این شیوه کار امریکایی است که همیشه نیروهای ملی و وطنپرست را بدست فراموشی گذاشته و اتکا بهمان نیروهای افراطی راستگرا میدارند.

هرگاه افراطیون تسلط پیدا کنند جایی برای هیچ از روشنفکران، وطنپرستان، دانشمندان، استادان، معلمان و علمای واقعی دین، که هدف شان تامین صلح در کشور میباشد نخواهد بود.

با بقدرت رسیدن دسته های جهادی صلح در هیچ جاه نه در محیط کار، نه در مسجد، نه در سرک و نه در تفریحگاه ها میسر خواهد بود.)

تذکرات رهبران فقید حزبی و دولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان مظهر آن حقایقی است که خلق نجیب افغان بعد از ختم دوره حاکمیت ملی و دموکراتیک خلق افغانستان، در دوره جهاد(!) بآن روبرو گردیدند و با گوشت و پوست و استخوان خویش آنرا حس نموده اند و سخنان رهبران گرانقدر حزبی و دولتی را بجا و محقق یافتند.

حالا که دوره انتخابات جدید در دولت اسلامی(!) افغانستان برای احراز کرسی ریاست جمهوری افعانستان در پیشروی است و اسم جناب کرزی رییس دولت جمهوری فعلی در جمله سایر کاندیدای دیگر که هنوز هم هویت کامل آنها وضاحت داده نشده شامل است انتخاب وی و سایر شرکا و همکارانش را به قضاوت مردم رنجدیده وطن میگذاریم و ملاحظه میکنیم که از دوره انتخابش بحیث رییس جمهور با اعضای کابینه اش از دوره انتقالی تا انتخاب(!) شان از طریق پارلمان(!) افغانستان که اکثراً چهره های شناخته شده ای دوران جهادی(!) ها است چه خدماتی برای مردم زحمتکش افغانستان انجام داده اند.

آیا بسط و گسترش فسق و فساد اداری و کشتار و ترور خلق های بیگناه وطن، بسط و توسعه کشت خاشخاش و صدور هزاران تن مواد مخدره (کوکین، چرس و تریاک) بخارج، چور اموال و دارایی های عامه و قطاع الطریقی ها، بیکاری و شیوع امراض و عدم مراقبت درست حفظ الصحوی و عدم توجه به نظافت شهری از جمله کارکرد و عملکرد های نیکوی وی و اعضای حکومت وی بشمارمیرود ؟ اگر محاسبات همین است وای بحال بد مردم رنجدیده وطن که روزی فرزندان صدیق شانرا که اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبران حزبی و دولتی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بودند صرفاً بخاطر قظعات محدود شوروی به هر اسم و رسمی که وارد خاک ما ساخته شدند مهر کفر و الحاد زدند و بر پیکر آزاده افغان جفا روا داشتند.

پس بیایید هموطن ! با درک ضرورت و ایجاب شرایط تاریخی و با استفاده از تجارب گذشته، نیک بیاندیشیم و دین پاک خود را فدای امور دنیایی نسازیم، از کسی نهراسیم و راست و حقیقت گو باشیم. حزبی ها کی بودند و کیها استتند، همه اولاده این سرزمین مرد خیز و اولاد و وابسته گان شما اند. بر یکی پسر و دختر بر دیگری برادر و خواهر، و با جمعی برادر زاده و خواهر زاده و غیره و غیره و بنحوی از انحا پیوند خونی با یکدیگر وجود دارد. تعلقات و تعصبات مذهبی، لسانی، قومی، منطقوی و فرهنگی را کنار گذاشته در انتخاب اشخاص و فرزندان صدیق وطن بحیث لیدران حال و آینده کمر همت بگمارید. این بهانه های کفر و مذهب نباید دیگر سد راه شما گردد و باین گفته که : هرکه نیاموخت از گذشت روزگار هیچ نیاموزد ز هیچ آموزگار عمل نمایییم.

عقب اینکه کیها حزبی اند و کیها نیستند نگردید و فقط سعی نمایید اشخاص صادق و تحصیل کرده را با طرز دید و جهانبینی اش که سازگار با عصر حاضر و در چوکات و حدود احکام راستین خداوند باشد برهبری گزینید و این گفته هم بد نیست که گفته اند ما را سیب بکار است چه از درخت بید و چه هم از درخت سیب.

بامید کامگاری و موفقیت خلق نجیب افغان در راه اتحاد، وحدت، یکپارچگی و همدلی و انتخاب شخص شایسته و نیکو بحیث رییس جمهور آینده وطن ما افغانستان عزیر و انتخاب اعضاء و کادر های دیگر قوای مجریه، قضایه و مقننه.

تذکرات بین قوس ها از نویسندگان محترم ذیل که در سایت های انترنتی مطالبی نگاشته اند گرفته شده است:

- استفاده ابزاری از جهاد ادامه بحرانها و بی سرانجامیها در کشور (نشریه سایت پرمحتوای آریایی) نویسنده محترم مهرالدین مشید.

- سکوت، همنوایی با رهروان شیوه های مبتذل سیاسیست (نشریه پُرمحتوای سایت «اصالت») نویسنده محترم رفیق گنج علی عبدالله.

- بازتابی از کارنامه های جهادی و طالبی در حکومت آقای کرزی، که هنوز هم هسته مرکزی آنرا تشکیل میدهد. نویسنده امین الله مفکر امینی.

 

توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «
اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 

 

www.esalat.org