یکشنبه، ۱۷ فبروری ۲۰۱۳



نذیر ظفر

 خاطر

نه اگر بـــهر غم عــــشق بتان زاده شدم

این قدر گـــرم چرا من به جهان زاده شدم

زادگاه ام ز کدام آتــــش پنهان میسو خت

که در آن مجمره با درد زمــان زاده شدم

از تباری کـه به آیین محبت می زیســــت

راست چون نـــخل سپیدار جوان زاده شدم

چیست تقصیر من ار آمـــــده ام با همه درد

به رسوم کـــهن و فصــــل خزان زاده شدم

خبر غــــــصه کی در گوش دل من میخواند

که پریـــشان و غوی گریه کنان زاده شدم

چشمی شهلای کسی در نظرم جلوه گرست

دل گـــــمان میـــکند از خاطر آن زاده شدم

نذیر ظفر  لویز یانا   13/11/02

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org