پنجشنبه، ۲۸ فبروری  ۲۰۰۸

گنجعلی عبدالله

مکثی بر اعلامیۀ شورای اروپایی
 حزب متحد ملی افغانستان

 

رفقای عزیز، هموطن گرانقدر!

طبق معمول به خاطر غنابخشیدن دانش و کسب معلومات خود در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی، ادبی و فرهنگی به سایت وزین و پُربار «اصالت» مراجعه کردم که نظرم را مطلبی تحت عنوان «اعلامیه شورای اروپائی حزب متحد ملی افغانستان در باره گردهم آئی وسیع نیرو های مترقی، ملی و دموکرات در اروپا» به خود جلب نمود.

 دست اندرکاران سایت وزین «اصالت»، دور از هرگونه تعصب سیاسی، اعلامیۀ حزب متحد ملی را به دست نشر سپرده بودند که من آنرا به خوانش گرفتم و اینک پیرامون آن نظر خودم را چنین ابراز میدارم:

باید متذکر شد که ح.د.خ.ا. نپاشید، بلکه آنرا مجنونان فرکسیونباز پاشاندند و صفوف رزمنده و پیکارجوی آنرا پراگنده ساختند زیرا از یکپارچگی آن در هراس بودند که مبادا روزی مورد بازپرس آنان قرار گیرند.

صفوف رزمنده و معتقد به این حزب که اکنون با سرفرازی از تمام افتخارات و دستاوردهای تاریخی حزب خود در تطابقت با شرایط زمانی کشور دفاع مینمایند، به هیچ نیروی ارتجاعی حق نمیدهند تا روی خونبهای شهیدان گلگون کفن حزب شان پا گذارند.

هفت سال قبل از امروز صفوف آگاه حزب با صداقت وطنپرستی فریاد زدند که کشور عزیز ما افغانستان مورد تجاوز ارتجاع و امپریالیزم قرار گرفته، تمامیت ارضی و استقلال ملی کشور زیر سوال قرار دارد. متجاوزین به خاطر اینکه راه تجاوز شانرا باز کرده باشند، سیاه ترین حلقات ارتجاعی مذهبی، یعنی طالبان را بر کرسی حاکمیت در افغانستان نشاندند و ۳۶ کشور دیگر را نیز شامل ساختند و حکومت دست نشاندۀ خودرا متشکل از وزرای که دارای تابعیت های دوگانه بودند، در بُن ایجاد و به داخل کشور فرستادند، قوماندانان داخلی را هم به دالر خریداری کردند تا توانسته باشند به سادگی به کمک نیروهای ارتجاعی شان که سالهای متمادی تربیه نموده بودند، برسند.

در این گیر و دار سیاسی امپریالیستی، افراد و رهبران فرکسیونهای ایجادشده از بدنه ح. د.خ.ا. با عجله و شتابزده گی بدون ارزش دادن به نظریات و پیشنهادات صفوف ح.د.خ.ا.، دست به کار شدند، و به زعم خود شان، از کاروان عقب نمانند، تشکیلات مستقل سیاسی فرکسیونهای خویشرا علنی ساخته و جال بزرگ ماهیگیری را در بحر بیکران حزب ما پرتاب کردند، که خوشبختانه یا بدبختانه، افرادی در آن گیرماندند که فقط به خاطر منافع شخصی خویش تلاش میکردند تا باغ، زمین، دارایی نقدی و اپارتمانهای خویشرا که موقع ترک وطن از دست داده بودند، دوباره به دست بیاورند، که چنین هم شد، ولی در این میان هستند تعدادی زیادی از صفوف همین جزایر و فرکسیونها که صرف بنابر بعضی از ملحوظات و ناگذیری های معین در تشکیلات سیاسی آنها حضور دارند که حساب شان کاملاً از آنها جدا میباشد.

حلقات رهبری فرکسیونها، با یکتعداد از افرادی که در بالا متذکر شدم، به صورت عاجل بالاپوش های سرخ چپ نمای خودرا در اروپا گذاشته، جامه سبز اسلامی را به تن و سند توبه نامه به دست، جهت ثبت و راجستر فرکسیونهای شان وارد دربار(!) حکومت کرزی گردیدند، بعد از به دست آوردن سند رسمیت و تکیه بر کرسیهای ارتجاعی ترین پارلمان، در کنار وطنفروشترین عناصر و قاتلین مردم افغانستان قرار گرفتند و برای اعضای قهرمان ح.د.خ.ا. وعده های زیاد یکجای شدن، اتحاد، وحدت و همبستگی نیروهای چپ و تفاهم سیاسی را دادند که در مدت هفت سال فقط و فقط به منظور فریب و اغوای آنها بود.

دوستان! مدت هفت سال از تجاوز نیروهای امپریالیستی در افغانستان میگذرد و تمام پلانهای ارتجاعی امپریالیزم افشاء و نقش بر آب گردیده است و نظریات و پیشنهادات صفوف حزب به واقعیت عینی تبدیل گردیده، اینجاست که سر رهبران فرکسیونها به سنگ خورده و بیدار شدند و میخواهند باز برای مدت چندین سال دیگر صفوف را در انتظار اتحاد، وحدت و همبستگی قرار دهند و با چنین شیوه ی جنایات و معامله گری های خویشرا پرده پوشی نمایند.

خواننده عزیز! شما قضاوت کنید، حزب متحد ملی و نهضت ترقی و دموکراسی احزاب رسمی و راجسترشدۀ دولتی هستند. حزب متحد ملی در رأس جبهه ی قرار دارد که متشکل از سیاه ترین نیروهای راست افراطی و افراد جنایتکاری میباشد که دست های شان تا آرنج به خون مردم ما آلوده است، پس چگونه می توان بالای اعلامیه های شان  اعتبار و اعتماد نمود؟ به قول معروف: آزموده را آزمودن خطاست!

  از نظر من، دلایلی که چرا اتحاد نیروهای چپ صورت نمیگیرد، قرار ذیل میباشد:

o      رهبران حلقات فرکسیونی خود در معامله گری و تجزیه ح.د.خ.ا. افراد دست اول هستند، پس آنها جگونه میتوانند در تشکل، انسجام و یکپارچگی حزبیها و آنهم در زیر یک چتر مفید واقع گردند.

o      پراگنده گی در صفوف نیروهای چپ و تقسیم حزب واحد دموکراتیک خلق به فرکسیونهای مختلف و عدم پاسخگویی به سوالهای صفوف حزب از سال ۱۹۹۲ تا کنون

o      عدم صداقت در گفتار و کردار حلقات رهبری فرکسیونها

o      معامله گری با سازمانهای سیاه و قاتلین مردم

o      رجحان دادن منافع شخصی و گروهی  نسبت به منافع علیای وطن و مردم.

o      کنار نرفتن کهنه کاران سابقه دار سیاسی حزب از حلقات رهبری محافل سیاسی و اجتماعی که به هیچ نیروی جوان اجازه قرار گرفتن در رأس رهبری را نمیدهند.

o      گرایش حلقات رهبری فرکسیونها به مسایل قومی، زبانی، ملیتی و مذهبی.

o      خودخواهی های شخصی افراد و اشخاص مربوط به این فرکسیونها

o      عدم اعتماد نسبت به یکدیگر

o      پاگذاشتن افراد و اشخاص معین این فرکسیونها به خونبهای شهیدان و به فراموشی سپردن معلولین و معیوبین ح.د.خ.ا.

 لذا عوامل زیاد دیگری نیز وجود دارد که از وحدت و همبستگی نیروهای ملی و دموکراتیک چپ جلوگیری مینماید که تذکر همه آنهارا لازم نمیبینم.

حزب متحد ملی اگر این قدر وحدتخواه میبود، چرا، زمانی که دموکراسی امریکایی در افغانستان شمع خود را روشن کرد، فوراً به تمام اصول و پرنسیپهای سیاسی پشت پا زده، کمیسیون تفاهم را که وجود داشت منحل و به خاطر اشغال کرسیهای طلایی(!) همه را رها کرده و یکه تاز به پشتیبانی نیروهای ارتجاعی شتافت؟ با چنین حرکاتی هم چیزی را بدست نیاورد، صفوف صادق ح.د.خ.ا. در داخل افغانستان در جال ماهیگیری شان گیر نمانده و ناچار راه تفاهم را با ارتجاعی ترین نیروهای راست در پیش گرفت که نمونه زنده آن جبهه ملی(!) میباشد. که با تاسف حزب متحد ملی میخواهد هم اتحاد، وحدت، تفاهم و همدلی با نیروهای ارتجاعی راست یعنی تنظیمهای به اصطلاح جهادی را حفظ کند و هم همبستگی و اتحاد نیروهای چپ ملی و دموکراتیک را در اروپا داشته باشد. لیکن فراموش کرده اند که "دو هندوانه در یک دست گرفته نمیشود!".

در نخستین سالهای آغاز مبارزه سیاسی آموخته بودیم که مبارزه را باید اول از حلقه فامیل، اقارب، دوستان، همکاران و همصنفی ها آغاز کرده و بعداً در محیط و ماحول و جامعه داخل شویم که این را بزرگان سیاسی برای ما آموزش داده بودند که ما چنین عمل کردیم، ولی متاسفانه امروز این را فراموش کرده ایم، شما رفیق محترم یاسین بیدار، رییس اروپایی حزب متحد ملی در اروپا و باجۀ شما رفیق باقر فرین، رییس شورای نهضت ترقی و دموکراسی در سویدن، از نظر ما حزبیها، باید اول خود سرمشق شوید تا تفاهم، همسویی، همدلی و اتحاد را تامین نمایید، دَین ملی و وطنی خویشرا درین عرصه به انجام رسانده و خدمت صادقانه را به مادروطن خویش انجام دهید و بعداً دست به طرف دیگران دراز نمایید. چنانچه شاعری فرموده است که :

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم    یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم

به نظر من، اعلامیۀ شما بسیار ناوقت به نشر سپرده شده است، زیرا اکنون ما اعضای ح.د.خ.ا. در شرایط بغرنج و پیچیده و اشغال افغانستان میدانیم که چگونه عمل کنیم و تمام نیروهای ملی و دموکراتیک خود هم توانایی تعین سرنوشت خویشرا دارند و نیاز ندارند تا هر فرکسیون و یا تشکلی سیاسی بعد از آنکه چلوصاف شان از آب بیرون برآید و مانند "پیغامبر بدون همت" سر بلند نماید، رهنما و دستوردهنده آنها باشد.

 

 

گنجعلی عبدالله از سویدن

 

 

 www.esalat.org