۲۷ می ۲۰۰۹

به مناسبتِ وفات رفیق ارجمند و گرامی زنده یاد ببرک کارمل رهبر پُرافتخار  حزب دموکراتیک خلق افغانستان که تا آخرین رمق حیاتش به ارتجاع سرخم نکرده و تسلیم نشد.

این مرثیه را دو روز بعد از وفات شان نوشته ام.

تقدیم به «اصالت» و اصالتداران

عبدالفتاح (ولی) 

کابل - افغانستان

۲۷ می ۲۰۰۹

فردا رسد به چرخ جهان ما

افسوس و حسرتا که رفیق جوان ما

عمرش وفا نکرد و برفت از میان ما

فکرش جوان و مغز جوان،عقل و هوش جوان

پندارِ نیکِ او همه وِردِ زبان ما

اندیشه های او بود رهنمای خلق

زرق است به گوشت و رگ استخوان ما

گر چه تهیست جای او در بین دوستان

شکل دگر گرفته جسم او از دیده بان ما

جسماً کنار برفت ولی خاطرات او

چون نام او گران بود در بیان ما

کاف – کمونیست، الف - برحق انترناسیونالیست

ر - ریالیست و م - مارکسیست، ل - لیننیست از آن ما

درس بخوان و کار کن، هم دفاع از انقلاب

شد نقش بهر سلول مغز شیر مردان ما

راهش همی رویم و همی داریم استوار

بر هر دو دست پرچم سرخش نشان ما

سرخ وصفا چو خون شهیدان انقلاب

سرخ همچو خون هر یکی از نو جوان ما

نقش میان خوشه گندم ز بزرگران

چرخش بود نشانه ای از کارگران ما

مفتوح کتاب شاهد هر علم به افتخار

از آریان بیان کند تا آخر زمان ما

نیست جز و رای آنهمه آرمانها بشر

از فقر و ظلم رهائی زحمتکشان ما

راهی که میرویم رهیست پُر ز پیچ و تاب

هرگز نه بخشد ترا ای پسر اگر

باری نه نهی گاهی درین سازمان ما

شاد باد روان پاک شهیدان انقلاب

شاد باد روان آنهمه بنیاد گران ما

گرچه که ساز حرام بود نزد "طالبان"

ثبت است سرود عشق وطن در روان ما

تاریخ همی کند ره خود طی ای (ولی)

در هر ورقش رنگ به رنگ است نشان ما

امروز به پای ما سنگ اگر زدند

فردا رسد به چرخ جهان هم زمان ما

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org