3

Wed, October 21, 2009 16:04


احسان لمر

یکی از فلاسفه قرن نزدهم گفته بود "خلقی که اندیشیدن و بیان حقیقت را به دلقکان دربار وا میگذارد، میتواند صرفاً خلقی وابسته و فاقد شخصیت خودی باشد" این فشرده که هرگز و هرگز هدف توهین، تحقیر و هتک حرمت به شخص و فامیلها را ندارد حقایقی تلخی است که اگر بیان نشود خاموشی آن گناه ماست. با احترام به کرامت انسانی و حیثیت فامیلی فرزندان و بازماندگان اشخاصیکه نام میبرم، تا نهایت کوشش مینمایم واقعیتها را برویت اسناد و دلایل مستند بنویسم نه بروی حدس و گمان، آوازه ها، قرینه سازی یا تخیلات ذهنی، عقده های شخصی، دشنام های رکیک و ناسزا و توهین تحقیر و عدم مراعات عـفت کلام و منافی اخلاق و کرامت انسانی توهین و دشنام، گزافه گویی، بهتان و غیره و غیره که متاسفانه امروز جز سیاهی روی کاغذ شده. از هموطنانی که این سطور را قبول نداشته و دلایلی موثق و مستند با مآخذ دقیق در رد آن داشته و یا افزودیهای دارند تمنا دارم آنرا بروی کاغذ و صفحات برقی انترنت بیاورند و بر اکمال این نبشته ها بیافزایند.

سردارعبدالقدوس خان

(اعتمادالدوله)

 سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله برادر سردار محمد یحیی خان و هر دو فرزند سلطان محمد خان «طلائی» میباشند. عبدالقدس خان با تاجور سلطانه ازدواج کرده بود "تاجور سلطانه دختر فاطمه مشهور به بی بی فاطوان (بنت امیر دوست محمد خان) بود. پدر تاجور سلطانه محمد علی خان (بن پیر محمد خان) نام داشت. به این ترتیب تاجور سلطانه عمۀ استاد برشنا بوده، از زنان عالم و فاضل زمانش بود که به تاریخ ٢٠ میزان ۱۳۱۸ مطابق (۱۹۳۹) در کابل وفات یافت."

«سردار یحیی خان در زمان حبس یعقوب خان به هند فرار نمود و در کشمیر مقیم شد بعد دو باره بکابل فرستاده شده و معاهدۀ "گندمک" را بر دامادش قبولاند. در قیام مردم کابل سپتمبر ۱۸۷۹ کوشش نمود مردم را با سوگند به قرآن و عذر و زاری از جهش آزادیخواهانه باز دارد که بجائی نرسید حینیکه امیر محمد یعقوب اسیر و به هند فرستاده شد یحیی خان و برادرش ذکریا خان در دیره دون پناه داده شدند»1

سردار آصف خان و برادرش محمد یوسف خان پسران سردار یحیی خان با استفاده از عفو تبعیدیان دوره امیر حبیب الله خان از هند به وطن آمدند و امیر خلاف وصایا و ممانعت پدرش عبدالرحمن خان آنها را در دربار بحیث «مصاحبان» شامل نمود و حتی دختر شانرا برایش عقد نمود. محمد نادرخان، شاه محمود خان، شاولی خان، هاشم خان و محمد عزیز خان در دیره دون هندوستان متولد شده بودند.

اعتماد الدوله در دربار امیر حبیب الله خان محشور و مورد احترام بود، میر سید قاسم خان گفته بود که جراید "صور اسرافیل" و "حبل المتین کلکته" در انکشاف افکار و اندیشه هایشان موثر بود که آنرا پنهانی از دفتر سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله بدست میآوردند.

"استا اولسن" حلقات حاکمه دربار حبیب الله خان را به سه گروپ تقسیم بندی مینماید که یک گروه طرفدار بریتانیه میباشد شامل خود امیر، سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله، بی بی حلیمه (بیوۀ عبدالرحمن خان و نواسه دوست محمد خان) وعدهء از تجاری که با هند رفت و آمد داشتند.2

"با آغاز جنگ جهانی اول، افغانستان بار دیگر مرکز فعالیتهای سیاسی گردید و شرایط جدید موجب ضعف نسبی حکومت و قدرت گرفتن عناصر مترقی روشنفکر و آزادیخواه شد. گروپ طرفدار انگلیس شامل سردار محمد یوسف، سردار محمد آصف، پسران سردار محمد یوسف در راس شان سپه سالار محمد نادر، لویناب خوشدل، سردار عبدالعزیز، سردار عبدالقدوس اعتماد الدوله و عدهء دیگر علیه جنگ با انگلیس بودند"3

در جنگ سوم «اپریل ۱۹۱۹ قبل از اشتغال جنگ بین افغان و انگلیس یک قطعه عسکر به قیادت سردار عبدالقدوس خان اعتمادالدوله صدر اعظم از کابل به استقامت قندهار سوق گردید. اعتماد الدوله هنوز در عرض راه بود که در محاذ شرق جنگ دولتین آغاز گردید. خبر سقوط قلعهء جدید سرحدی در قندهار باعث غیظ و هیجان مردم گردید، غند مشر غلام نبی خان فوراً امر سفر بری صادر کرد. ولی خوشدل خان لویناب * در داخل اختیاراتی که داشت رسماً قوماندان قندهار را از سوقیات در مقابل انگلیس منع کرد. اعتماد الدوله به مجرد ورود در قندهار خوشدل خان لویناب را از حکومت معزول و اخراج کرد و خود بنام جهاد کفن پوشید و هزاران نفر مردم با اسلحه و آذوقه شخصی در زیر بیرق او جمع شد. به هر حال اعتماد الدوله با سپاه خود پیشرفت و انگلیسها که حدود افغانی را تخلیه کرده بودند، اعتماد الدوله حدود دشمن را عبور کرد و یکنیم میل در ماورای "خط دیورند" تا موضع بغره پیشرفت و منبع آب را در دست گرفت»4

سرادر عبدالقدوس خان صدراعظم از داخل دولت امانیه بر ضد، مشروطیت و نظریات و روشنگری مشروطه خواهان و محمود طرزی بود، چنانچه وی طی نامهء که به شمس المشایخ و برادرش نورالمشایخ مجددی نوشته بود که: «جنابان فضايل نشانان شرافت بنيانان شمس المشايخ صاحب و نور المشايخ صاحب را حضرت الهی از آفات ارضی و سماوی محفوظ و مسلم دارد. آن جناب به خوبی از عريضۀ سابقه ام آگاه می باشد که از حضور اعليحضرت درخواست نموده بودم که چهار ساعت موقع شرفيابی مواجه جنابان داده شود تا آنچه را که فرض منصبی منست به حضور شما بغرض گردن خلاصی اخروی به عرض رسانده، بعد از آن وجود مبارک شان را به خداوند سپرده و خود را پيادۀ شطرنج و جزء بيجان بدانم و در اطاعت اولوالامر جان دهم و زبان نگشايم دو دفعه که شرفيابی برايم حاصل شد شمايان نبوديد و ناظر صاحب خارجه (محمود طرزی) در بين بود و من از اظهار مطلب باز ماندم زيرا در يک فقره رای و رأی ناظر خارجه مخالف رايم بود و گر با من می پيچيد و نظر اعليحضرت هم آنطرف می بود، بدون خجالت چيزی بدست نمی آمد، اينک شمه يی از نظر خود را به واسطۀ آن جنابان خلاصه می نمايم: نصارا در مورد مسلمانان دو نوع حمله دارند يکی با شمشير و ديگر با قلم و فريب، از حملۀ اول ملت و دولت را در حساب می گيرند و در حملۀ دوم شخص شاه در نظر است که ملت را به گردن دولت می اندازند و نتيجه آنهم "اصول مشروطيت" است که سيزده سال پيشتر «پايونير» از آن ذکر کرد و گفت: مشروطيت در ترکيه و ايران به سببی مستحکم شد که مردم لذت آزادی چشيده بودند؛ و اما در افغانستان برعکس ترکيه و ايران مشروطيت ثمری نداد برای ويرانی اين دولت کدام سردار نامدار يا ملای بيرق دار و يا خان با اعتبار به کار است.

من ميدانم که برای دولت انگليس قوت حمله و حواله شمشير بالای ملت و دولت افغانستان نمانده و آنچه مانده فريب است که عبارت از «مشروطيت» است و علاج آن اين است که «از طرف شرع انور مشروطه طلبان را بايد واحب القتل» دانست و بعد از آن برای تعليمات علوم جديده دست و آستين را بالانمود. خواستم که در قندهار نيز تعليم علوم جديد را جاری نمايم. ليکن به حکم شرع بايد ميکروب مشروطه از بين برده شود از آنست که ازعلمای اينجا سوالی نموده و جواب گرفتم و به غرض استحضار شما فرستادم اگر لازم بدانيد تقديم حضور نموده دروازۀ اين «فريب» را بند نمائيد.»5

این سردار قبلاً خواهان فتوا و نظر علمای قندهار شده بود ولی علمای قندهار با اینکه رژیم مشروطه را رد نمودند ولی از فتوای قلع و قم آنها ـ چنانچه صدر اعظم میخواست ـ خود داری نمودند.

اعتماد الدوله صدر اعظم در ارتباط سبوتاژی که در جریان جنگ استقلال توسط دشمن دامن زده شده بود و قضیه دو مذهب اسلامی در آن مطرح بود از علمای مذهبی قندهار بتاریخ ۲۴ حمل ۱۲۰۰ (۱۴ اپریل ۱۹۲۰) نظر خواست که آنها بجوابش نوشتند که:

«مردم قزلباش به قبله نماز میخوانند، و تلاوت قرآن مینمایند، و کلمه شهادت بر زبان جاری میدارند لهذا احکام ملت بیضا اینست که اینها همه مسلمان و اهل ایمان و جایز الشهادت و نکاح میباشند و در حقن دماء و حفظ ناموس و اموال فرقی بین ما و ایشان نیست و آنچه در تاریخ ۲۸ شعبان سنه گذشته (اشاره به نزاعی که هنگام جنگ استقلال بین سنی و شیعه شهر قندهار به دسیسه عمال خارجی به وقوع رسیده بود) سنوح و ظهور یافته از نهب و قتل و غارت، همه خلاف شرع و نا جایز است و مرتکب آن لایق زجر و نهیب سلطانی است... آنچه از روی کتب مذهب حنفی ملاحظه شد بمعرض عرض رسانیده شد.... البته صدر اعظم ازین فتوا استقبال نمود»6 این جوابیه از طرف ۳۴ مدرس، قاضی و سادات قندهار امضا شده بود.

۸۹ سال بعد ازین فتوای علمای افغان، در آستانه سي امين سالگرد بقدرت رسيدن آخوندها، در ایران و عطف توجه به حقايق بی نهایت تلخ و ناگواري كه در آنجا به زور سرنيزه ميگذرد، خلاف تمام "تبلیغات گوبلـز گونه" و دروغین رژیم آخوندی که «جهت وحدت ميان شيعه و سنی گام برداشته و در سياست گذاريهای خود تفاوتی ميان اين دو فرقه عمده اسلامی قائل نيست.» اما درعمل در ۶ شهریور ۱۳۷۸ مدرسه امام ابوحنیفه در عظیم آباد زابل را تخریب نمودند در حالیکه قبلاً مسجد حضرت عمر فاروق را در سیستان تخریب کرده بودند و همچنان "اقلیتهای دینی و قومی در سال ۸۷، سال سختی را پشت سر گذاشتند. سنیها، بهائیان، دراویش و اهل تصوف و البته گروندگان به مسیحیت بارها بازداشت شدند، اماکن مذهبی آنها تخریب شد و حتی ۴ روحانی اهل سنت در زاهدان طی ماه های فروردین و اسفند ۸۷ اعدام شدند"}7

بقول شاملو گرچند بيان حقايق "{زبان انسان را ميسوزاند و نگـفتن آن، مغز استخوان را،} اخيراً حجت الاسلام شيخ مهدي دانشمند، از بيت رهبري و يکي از فعالين دفتر (آیت الله خامنه ای) و نظريه پرداز موعظه خوان جمهوري اسلامي كه شبكه ماهواره اي تلويزيون سلام سخنراني هاي او را پخش ميكند، در يكي از خطابه هاي خود، از بالاي منبر نه تنها عمر (رض) خليفه دوم مسلمانان جهان را به باد بد ترين و زشت ترين ناسزاها قرار ميدهد بل با سند فقهي و حديث پيامبر (ص) و علي (رض) مدعي ميشود كه از نظر "شرع" همه مسلمانان سني مذهب حرام زاده هستند، و بر طبق فقه اسلام و فقه نبوي زنان سني ها بر آنان حرام است.

حقيقتا جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل، مخصوصا در مملكتي كه اينگونه بطور علني و بي پروا سنگها را بسته و سگها را رها كرده اند.»8

در اواخر سلطنت امان الله خان اعتماد االدوله از صدارت کنار رفت. در غایله حبیب الله خان کلکانی سردار فیض محمد ذکریا، سردار شیر احمد رئیس شورای دولت، سردار حیات الله (برادراندر امان الله خان)، سردار محمد عمر (کاکای شاه) سردارعزیزالله قتیل (پسر نائب السلطنه)، سردار محمد کبیر سراج، میر محمد هاشم وزیر مالیه، مرزا محمد حسین دفتری معین مالیه، احمد علی لودین، سردار محمد حیدر اعتمادی پسر اعتمادالدوله و . . .هم از درباریان او بودند.

شخصیت برازنده، دانشمند، فرزانه و مبارز استاد پوهاند دکتورغلام فاروق اعتمادی از نواسه های اعتماد الدوله میباشند. استاد در نهضت مشروطیت سوم همراه با کدر رهبری حزب وطن در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) زندانی شدند. استاد یک روشنگر به تمام معنی آن بوده به زرق و برق پستهای عالیرتبه هیچ علاقه نداشته ترجیح دادند تا شاگرد وطنپرست تربیه نمایند و جامعه را منور ساخته و از واقعیتها آگاه سازند، چنانچه استاد هاشمی مینویسند که زمانی که کتابی در بارهء نهضت مشروطیت را نوشتند در هیئت استادان پوهنتون کابل یگانه فردیکه بنشر و تکثیر آن موافق بود استاد فقید دکتور فاروق اعتمادی بود و دیگران محافظه کاری و مخالفت نمودند.

خانم صالحه فاروق اعتمادی از زنان منور و چشم و چراغ جامعه ما هستند، ایشان از زنان تحصیل یافته دورهء امانیه بوده، حسب دانش درایت و فهم شان تا ریاست موسسه نسوان در دور سلطنت محمد ظاهرشاه رسیدند، خدمات شان برای توسعه و رشد آزادیهای زنان، آموزش و پرورش طبقه نسوان کشور در خور صدها هزار ستایش است، وی در پهلوی تشکیل مکتبی تا سطح بکلوریا (لیسه) برای خانمهای جوان ازدواج کرده که اجازه لیسه های عمومی را نداشتند، در اثر پیشنهاد این موسسه (۲۴ جوزا) بنام روز مادر در کشور ما برسمیت شناخته شد درین روز در اثر تصویب حکومت شهید هاشم میوندوال خانمهای کارگر، مامور دولت و موسسات خصوصی، معلمات و استادان رسماً رخصت با معاش میبودند و ضمناً در اثر مساعی آن موسسه و رئـیسهء فرزانهء آن مادرانی که خدمات شایسته به جامعه انجام داده بودند انتخاب و بنام مادر ممتاز سال طی مراسم با شکوهی تقدیر نامه ها تحفه های لازم برایشان از طرف ملکه حمیرا اعطا میشد و در رادیو و نشرات مطبوعاتی از آنها تجلیل مینمودند، تا مادران دیگر هم درین مسیر تشویق شوند بگونه مثال اولین مادر ممتاز اولین جشن روز مادر شادروان گلجان حبیب بودند که ۴ فرزند شان داکتر شریفه حبیب، دکتور نجیبه حبیب، دکتور حبیبه حبیب و دکتورعبدالله حبیب در رشتهء طب و راحله حبیب هم قاضی در رشته اطفال به جامعه تقدیم شدند.

خدمت بزرگ دیگر خانم اعتمادی تشکیل «انجمنی میرمن های رضا کار» بود. این خانم های منور و با فرهنگ کشور در تماس با فامیلهای بی بضاعت، آنها را در مشکلات شان رهنمائی و کمکهای لازم مادی و معنوی را برایشان انجام میدادند، به زنان بیسواد در تمامی مراجع دولتی و خصوصی بشمول زندانهای زنانه کورسهای سواد آموزی دایر نمودند، در حالات خاص مثل زلزله یا سیلابها با موسسهء سره میاشت همکاری مینمودند. رئیسهء افتخاری انجمن شاهدخت بلقیس، و والاحضرت غاټول «خانم شهزاده احمد شاه» بود. تمام فعالیتهای پرسونل موسسهء نسوان و رئیسهء وطندوست و خدمتگذار آن خانم صالحه فارق هرگز نباید فراموش شود.

سردار نور احمد اعتمادی پسر غلام محمد خان و نواسه سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله میباشد. این سردار در لویه جرگه ۱۳۴۲ مخالف محدودیت صلاحیتهای خانواده سلطنت بود. وی یکی از مامورین عالیرتبه در دههء اخیر سلطنت میباشد. در کابینهء فقید هاشم میوندوال وزیر خارجه و بعد از استعفای صدر اعظم آن پست به وی تفویض شد و در جریان قرائت خط مشی حکومت خود همه عقده های شحصی و قومی خویشرا از دانشمند و وطندوست فرزانه هاشم میوندوال متبارز ساخته و به وی تاخت و تاز نمود و حتی تصمیم داشت که او را زندانی نماید که شاه به جوابش گفته بود که اول جای خودرا انتخاب کن که صدر اعظم بعدی شاید ترا هم زندانی نماید. بعد از دونیم سال (۱۵ نومبر ۱۹۶۷ ـ ۱۶ می ۱۹۷۰) از صدارت استعفا داده و سفارتهای مختلف را اشغال نمود و در دورهء که سفیر دولت جمهوری داود خان در مسکو بود از جانب دولت شوروی به پاس خدمات قابل قدرش (برای منافع اتحاد شوروی) مفتخر به جایزۀ صلح دوستی خلقها «دروژبه نَرودوف» گردید. در دوران حاکمیت خونین خود چون حفیظ الله امین احساس نموده بود که شوروی تشکیل جبههء متحد را طرفدار است، و احتمالاً اعتمادی را جانشین وی خواهند ساخت، او را خاموشانه از زندان کشیده اعدام نمود.

* پاورقی: در جریان جنگ استقلال سبوتاژی توسط دشمن دامن زده شد که طفلی از اهل سنت حنفی مقتول و در سراچه سید نور محمد شاه خان قزلباش در زیر انبار حیوانات دفن شده بود و ملاهای اجیر آنرا عمل عمدی شیعه ها میدانستند و عین زمان در جبههء جنگ آوازۀ غلط انداختند که در شهر جنگ دو مذهب بوده و هزاران نفر در خاک و خون غلطیده است در قندهار روشنفکران با روحانیت ملی قضیه را به سهولت حل نمودند بعد دانسته شد که در توطئه از طرف سلطان محمد حاکم کدنی و گماشته گان خوشدل لویناب دست داشتند. اما کاندید اکادمیسن اعظم سیستانی در آخرین گنجینهء شان تحت عنوان «در باره خوشدل خان بارکزائی ـ سایت انترنتی افغان جرمن» به نقل از محمد معصوم هوتک در کتاب «کندهاری وروڼه» این موضوع را رد مینماید و مدعی میشود که "د خوشدل خان په باب قضاوتونه زیادتره د مهدی فرخ له تاریخ سره متاثر دی". گر چند همه نوشته مهدی فرخ پرعناد،غرض آلود و پر شرارت است. اما آقای هوتک دلیل موثق و قوی برای ثبوت نوشتهء شان ندارد چنانچه دیده میشود که "استا اولسن"، "لودویک آدمک" و اسناد "اندیا آفیس" بریتانیه هم وابسته گی خوشدل خان را به بریتانیه تائید مینماید.

علی احمد لویناب پسر خوشدل خان است وی در معاهده راولپندی بجای قبولاندن استقلال افغانستان به نفع انگلیسها لغزید، در دوره امانیه بر ضد وی و اشغال سلطنت برای خودش کار روائیهای نمود، در دوره آغاز کلکانی با انگلیسها در تماس شد تا پادشاهی بوی داده شود (اما نادر خان بیشتر مورد اعتماد شان بود) در قندهار باز هم به امان الله خان کاری نکرد و بر ضد وی و نفع خود تلاش نمود تا بالاخره بدست رژیم کلکانی افتاد و اعدم شد.

*   *   *

مآخذ:

1.       پوهاند سید سعد الدین هاشمی، مقاله در مجله آریانا برون مرزی، چاپ سویدن شماره اول سال ۸

2.       استا اولسن ــ اسلام و سیاست ــ مترجم خلیل الله زمر چاپ اول ۱۳۷۸.

3.       پوهاند هاشمی مقاله آریانا برون مرزی ص ۶ )

4.       غلام محمد غبار ــ افغانستان در مسیرتاریخ ــ جلد اول میزان ۱۳۴۶ کابل ص ۷۶۱

5.       غبار ص ۸۰۲ و دکتور فضل غنی مجددی ـ افغانستان در عهد اعلیحضرت امان الله خان ـ چاپ ۱۹۹۷ کلیفورنیا امریکا، ص ۲۲۲.

6.       غبار ص ۸۰۴

7.       BBC.Persian دوشنبه۱ سپتامبر ۲۰۰۸ و مقاله محمد انصاری مورخ ۶ سپتمبر ۲۰۰۸ در سایت انترنتی بی بی سی و افغان جرمن آنلاین - ۱۱ شهریور ۱۳۸۷ و دوشنبه ۶ آوريل ۲۰۰۹ - ۱۷ فروردین ۱۳۸۸

8.       دكتر عبدالستار دوشوكي ـ فتواي تكاندهنده شيخ در مورد صدها ميليون مسلمان سني مذهب ـ سایت حقوق انسانی و اولیه بشر  ۱۰ فبروری ۲۰۰۹

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org