یکشنبه، ۱۰ اگست ۲۰۰۸

 از اعترافات خودشان 

محمد طاهر نسیم
 

مقداری از نشریات و اوراق تبلیغاتی کهنه و پوسیده سازمانها و گروههای بنیادگرای اسلامی به اصطلاح «جهادی» از سالهای طولانی گذشته در کتابخانه من جای گرفته و تراکم کرده بود. تصمیم گرفتم که این کثافات را به زباله دان، یا به مفهوم عامیانه به «آشغال دانی» بسپارم. اثنای جمع کردن نظرم به چند نقطه ای یا گفتاری جالبی خورد که خود آن «مجاهدین» را محکوم میکند، یا واضحتر باید گفت "به زبان های خودشان خودرا محکوم میکنند"!

به دوستی که با من در جمع آوری این نشریه ها و اوراق کمک میکرد، گفتم: چرا این نوشته ها را بیرون نویس نکنیم! دوست من گفت: چه میکنی؟ پرتو کن این کثافات را. خوده مصروف نساز!

گفتم: آیا این کثافات ماهیت این انسانهای جنایت کار و کثیف را به زبان خودشان نشان نمیدهد؟! و واقعیت آنانرا بدست و قلم خودشان ترسیم نمیکند؟!

آیا آنان با گفتارهای خود، خودرا محکوم نمیکنند؟!

 

"جهاد" سردرگم !

«پیام جهاد»، ارگان نشراتی حرکت اسلامی افغانستان - پشاور شماره ۵۷ مؤرخ مارچ ۱۹۹۲،  در یک مقاله ای چنین نوشته است: "حالت یک سردرگمی و گیچی بر صحنه های سیاسی و نظامی جهادی سایه افگنده است و اوضاع آشفته موجود چشم انداز آینده را بسیار مهم ساخته که همه چیز تاریک و مبهم به نظر میرسد، و اینکه در آینده چه خواهد شد؟ در چنین اوضاع مبهم و پیچیده چه پاسخی باید داد؟ و اصولاً کی؟ چه کسانی باید پاسخی دهند؟ گویا بن بستی در کار ایجاد شده است که شکستاندن آنرا باید به یک نیروی معجزه آسای غیبی حواله نمائیم . . ."

وزارت بیسوادان و چپاولگر !

 نشریه "مجاهد" در شماره ۲۸ مورخ ۲۲ جون ۱۹۹۳ خود نگاشته است:

". . . مقام محترم وزارت خارجه در تعیین سفرا و نمایندگان دست به پالیسی جهان پسند زده است. افراد ماستر و باسواد اگر به آن وزارت معرفی شوند، هزاران بهانه و دلیل و مشکل تراشی میکنند و افراد بیسواد واسطه دار بی چون و چرا سفیر و عضو سفارت مقرر میکنند. در مقابل این فیلسوفان دالر وزارت گرفته و راهی سرزمین عیش و نوش می شوند. . ."

"مقام وزارت خارجه آقای حسینیار را بحیث شاژدافر دولت افغانستان در جاپان مقرر مینماید و به بانک ملی افغانستان دستور میدهد تا به این آقا هشتاد هزار دالر بدهد. مسؤولین بانک ضمن یک مکتوب به وزارت خارجه یادآوری کرده میگویند که درین وقت افغانستان کدام درآمد و پشتیبانه اقتصادی ندارد بناً یک مقدار ازین پول را میدهیم، متباقی را بعداً خواهیم داد. وزارت خارجه به غضب آمده و دوباره دستور میدهد تا هشتاد هزار دالر به آقای حسینیار داده شود. وی پول را گرفته اکنون بجایی رفته که ازش نه خبری است و نه گذری . . ، اضافه میشود: که افراد بیسواد دیگری نیز از طرف وزارت خارجه در سفارت خانه ها و قونسلگری ها منجمله پشاور و کویته دارد. آفرین به انتخابات وزارت خارجه" !

گلبدین تا عمق به خون آلوده است !!

نشریه "افغانستان و مطبوعات جهان" خبری خارج از کشور مربوط جمعیت اسلامی - ربانی - در شماره ۳۳ مورخ ۱۵ اگست ۱۹۹۳ نوشته است:

"اول اگست ۱۹۹۳ قطب الدین هلال نماینده حزب اسلامی که جهت سامان دادن به دفتر صدارت به شهر کابل رفته بود، در حالیکه مشغول کار در داخل صدارت بود مورد حمله راکتی "رهبر" خود قرار گرفت. اندکی بعد ازینکه چند راکت به اطراف ساختمان صدارت اصابت نمود، هلال بیرون صدارت برآمده طی انتقاد شدید از رهبر خود چنین گفت: ". . من میتوانم به کابل بیایم، پس بگردم، کار کنم و آزاد احساس نمایم. اما آنانی که دست شان تا عمق به خون مردم آلوده شده است از ترس نمی توانند داخل کابل شوند و سرگرم ماجراجویی های غیراسلامی و غیرملی میباشند. . "

حزب کُشتار و تاراج گری !!

همان نشریه قبلی و در همان شماره خود مینگارد:

"در ماه اگست ۱۹۹۳ اعلامیه ای از طرف برخی از منسوبین حزب وحدت در داخل کشور منتشر و پخش گردید که در قسمتی از متن آن چنین آمده است: "سه چهار مرتبه مسؤولین حزب وحدت جنگ خانمانسوز را با اتحاد سیاف براه انداختند که در نتیجه این جنگهای غیراسلامی به مردم شیعه بالعموم و به مردم بیچاره هزاره بالخصوص تلفات و ضایعات بیشماری وارد آمد. خانه های مؤمنین به تاراج رفت، زنها ربوده شدند، منازل تخریب گردید و مردم آواره شدند. . .

. . . جمعی از تفنگداران حزب وحدت درین جنگها و غیر آنها تا کنون از هیچ جنایت و اقدامات خلاف شرع خودداری نکرده اند، این ها به دزدی، غصب، تخریب منازل و اعمال ننگین دیگر که قلم از ذکر آن ها شرم دارد ملوث شدند. . ."

من اسکندر فاتح نیستم !

نشریه "الصبح" در شماره ۱۰۷ مورخ ۳۰ سپتمبر ۱۹۹۳ خود تذکر داده است:

". . . یک هیأت بلند پایه امریکائی بتاریخ ۲۲ سپتمبر ۱۹۹۳ جهت ملاقات با محمد ظاهرشاه وارد ایتالیا گردیدو. این هیأت که مرکب از سه نفر اعضای کانگرس امریکا بود، گفتند که ایالات متحده امریکا نسبت به اوضاع جاری افغانستان تشویش داشته تلاش دارد تا از انتشار بی امنیتی و بنیادگرائی در منطقه جلوگیری نماید. هیأت مذکور به نقش کشورهای سعودی، پاکستان و ایران هم اشاره کرده گفتند که کشورهای مذکور نتوانستند در امنیت افغانستان سهم سازنده داشته باشند . . . (۱)

این هیأت خواهان تشکیل یک نیرو شده است که تا بتواند امنیت را به افغانستان برگردانیده، گروههای مسلح را مجبور به خلع سلاح نماید . .

در مقابل شاه اسبق اظهار داشت: که وی مخالف ائامه خونریزی در افغانستان بوده و قسمیکه نمیتواند کشته شدن دیگران را نظاره کند به همین ترتیب این کار را برای خود هم نمی پسندد.

وی گفت که نمیتواند به مثل اسکندر و یا کدام فاتح نیرومند دیگر افغانستان را فتح کند، زیرا این توان در وی وجود ندارد، ولی اگر افغان ها بخواهند مرا بصفت ریش سفید شان قبول کنند، من حاضر هستم به افغانستان بروم"!

    (۱) حقایق همیشه ثابت ساخته است که نه تنها این کشورها، بلکه ایالات متحده امریکا و دیگر کشورهای غربی و مزدورانشان سازمان ها و گروپهای بنیادگرای به اصطلاح "اسلامی" از آغاز برای ویران کردن افغانستان و از بین بردن ثبات و امنیت فعالیت کرده اند و بس!!

تفنگداران "جهادی" حیوانان نادان جنگلی !!

نشریه «الصبح» شماره ۱۱۰ مورخ ۲۱ اکتوبر ۱۹۹۳ در بارۀ جنگجویان "جهادی" مینویسد:

". . . برخی به این باور اند که عوامل اصلی درگیریها عنصر "جهالت" و نادانی کسانیست که در میان تنظیم ها به القاب این و آن جا گرفته اند و شرایط جنگی موجود هم عراده زمان را به نفع شان می چرخاند. شاید اینها هنوز معنی و مفهوم جهاد را از جنگ تفکیک نداده باشند . . ."

". . . دیگر تفنگداران بی علم، کوتاه بین و قدرت طلب، افراد زیردست خودرا مانند گوسفندان بی شعور به جنگ غیرمشروع سوق داده نمیتوانستند. ."

". . . بعضی ها به "ضلالت" تاکید دارند و میگویند که گروپ های مسلح، مجاهد نما هائی اند که اصلاً خواهش اسلامی شدن را در بدل دنیا دوستی و قدرت طلبی رها کرده اند و فکر و اندیشه اسلامی را در جهت خلاف منافع شخصی خود دانسته، تصور میکنند که اگر به قوانین جاودان اسلام گردن نهند از آنچه که امروز در اختیار دارند محروم خواهند ماند . ."

کشتار بیرحمانه انسان ها !

همان نشریه گذشته در شماره ۱۱۴ مورخ ۱۸ نومبر ۱۹۹۳ خود توضیحاتی را ارائه کرده است:

". . . بعد از شکست نیروهای احمدشاه مسعود در تگاب و نجراب نیروهای هوائی ائتلافیون بازار سروبی و مناطق وسیع مسکونی را در ولسوالی سروبی و تگاب بمبارد نمود. در اثر چهل نفر کشته و هفتاد نفر زخمی شده اند، دوباب مسجد و دهها باب دکان و منازل مسکونی آتش گرفت. راپورتر بی بی سی نفرت مردم مسلمان و بیگناه منطقه نسبت به مسعود و عاملین جنایتکار را منعکس نموده و آنرا یک فاجعه توصیف کرده است. نماینده صلیب سرخ شهر سروبی میگوید: بمبارد متذکره در تاریخ ۱۴ سال "جهاد" افغانستان بی مثال بوده است."

تسلط بر مردم توسط قتل و ویرانگری!

چنانچه نشریه مذکور در شماره ۱۱۹ مورخ ۲۳ دسمبر ۱۹۹۳ خود مینویسد:

". . . یکی از عوامل مهمی که جنگ جاری را در کشور طولانی گردانیده، راه پایان آن جستجو شده نمیتواند، عدم روشن بودن هویتِ آشکارای طرفِ درگیر در جنگهای موجوده میباشد. گروهائیکه در برابر اراده ملت مجاهد افغان جنگ را برگزیده و راه سیطره و حکومت بر ملت را از طریق جنگ و خونریزی انتخاب نموده اند، در هر مقطعی چهره و قیافه جدا از مقطعی دیگر را گرفته و نقطه مرکزی را به مراکز متعدد تقسیم نموده که اختیار این اسلوب دسته جنگ طلب و زورگو باعث گردیده است تا تلاش کسانیکه برای اطفای آتش جنگ کوشش میکنند ناکام گردد."

جنگ برای قدرت سیاسی !

محمد ظاهر شاه در پیام مورخ ۴ جنوری ۱۹۹۴ خود گفته است:

". . . صدها تن از اولاد افغان طی چند روز بناحق کشته و زخمی و هزاران افغان بی خانه و آواره میگردند و جنگ در میان افغان ها به عناوینی که هرروز در محل تغییر است، در میگیرد و نه تنها ایام و سالهای عذاب و رنج ملت افغان را طولانی میسازد بلکه به حیثیت و مقام بین المللی ملت مجاهد و مسلمان نیز صدمه وارد میکند. فاجعه چندروز اخیر در افغانستان نتیجه مستقیم نادیده گرفتن ارادۀ اکثریت ملت افغان و جنگ بالای قدرت سیاسی و دوام مداخلات غرض آلود خارجی است . ."

از جنایات پرده پوشی شد !

نشریه "مجاهد" شماره ۲۴ مورخ ۱۰ جنوری ۱۹۹۴ به نقل قول از اسمعیل الضخرانی خبرنگار روزنامه "الاتحاد" منتشره ابوظبی، شماره ۳۸ ۶۹ مورخ ۷ جنوری ۱۹۹۴ اشاره مینماید:

". . . در طول سالیان جهاد پس از سرنگونی رژیم کمونیستی هیچ جنگی در هیچ گوشه و منطقه ای از افغانستان به راه نه افتیده است، مگر آنکه گلبدین یک طرف این همه جنگ ها بوده باشد. من از نزدیک اخبار و تحولات تشکیل نخستین حکومت مجاهدین در "راولپندی" را دنبال میکردم و به چشم سر دیدم که عناصر دل بیمار تمام کوشش خودرا بکار میبردند تا از جلسات نتیجه ای بدست نیاید. در رأس همه ای آنان گلبدین قرار داشت که موانع می آفرید و به بهانه ها توصل می جست. رویداد خونین تجاوز تخار را نمی توان از یاد برد که در آن سی تن از بهترین فرماندهان جهادی بدست پیروان گلبدین مظلومانه بقتل رسیدند. این بزرگترین جرم و جنایت است."

". . . اگر از آغاز جلو ظلم ظالم را می گرفتیم و پرده پوشی نمی کردیم بدون شک میتوانستیم جلو شعله ور شدن آتش خانمانسوز این فتنه را بگیریم."!

گلبدین مزدور و خون خوار !!

 نشریه "مجاهد" در شماره ۲۴ مورخ ۱۰ جنوری ۱۹۹۴ خود نقاب از چهره کثیف گلبدین برداشته مینویسد:

". . . با وجود آنهمه جنایات و جرائم هولناک علیه جهاد و اسلام و وطن، گلبدین این جنایتکار مزدور همیشه مدعی اسلام حقیقی و راستین بوده و ادعا کرده است که تنها وی میتواند حکومت اسلامی را در افغانستان پیاده سازد و بس. و این یگانه بهانۀ وی برای شعله ور ساختن درگیریهای خونین علیه جبهات جهادی سایر تنظیمها و کشتن و ترور قوماندان ها و مجاهدین مخلص بوده است . .

". . . گلبدین برای فرونشاندن عطش خونخواری اش که هرگز فرو نمی شیند، هربار بهانۀ تازه ای را بمنظور شعله ور ساختن جنگ و راکت باران کابل عنوان میکرد." !

"گلبدین از اینهمه دعوی های بلند و بالا و به راه انداختن این همه جنایات و جرائم ننگین فقط یک هدف داشت و آن تکیه زدن بر اریکه قدرت بود . . ." !!!

حزب تروریستی !

در شماره ۲۹ مورخ فبروری ۱۹۹۴ "افغانستان و مطبوعات جهان" آمده است:

". . . حزب گلبدین به افراد خویش دستور داده اند که همه کسانی را که در سفارت خانه ها و نمایندگی های دولت اسلامی افغانستان در بیرون کار میکنند باید به قتل برسانند! البته تذکر باید داد که حزب مذکور چنانچه به همه هویداست از سال ها قبل نیز شخصیت های برجسته کشور، قوماندانان سرشناس مجاهدین و سایر مخالفین خودرا حد امکان از طرق مختلف از بین برده و ترور نموده است . ."!

جهاد؟ یا دهشت افگنی؟!

نشریه فوق در همان شماره و تاریخ نوشته است:

". . . شبکه تلویزیونی سی ان ان یک گزارش اختصاصی را شام ۲۱ جنوری ۱۹۹۴  در بارۀ ترور و ایجاد وحشت در امریکا و ارتباط آن با موضوع افغانستان به نشر سپرد که توسط افراطیون سازمان داده میشود.

". . . در شروع پروگرام صحنه هایی از انفجار عمارت مرکز تجارت بین المللی در نیویارک روی پرده تلویزیون ظاهر گردید. گرداننده پروگرام بر پلان ترور و قتل "الفانس تومانو" سناتور نیویارک، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و پتروس غالی سرمنشی ملل متحد - وقت- و پلان بم گذاری در تونل و پل های نیویارک، عمارت ملل متحد و دفاتر اداره بازجویی حکومت فدرال اف بی آی اشاره کرده گفت، مسؤول ایجاد وحشت و ترور، مسلمان های افراطی بوده که به پول و حمایت ایالت متحده امریکا در کمپ های مربوط گلبدین حکمتیار تربیه شده اند. ."

". . . شش نفر متهم بم گذاری مرکز در کمپ های تربیوی مجاهدین در پاکستان تجربه جنگ و کُشتن، بم گذاری و بم سازی را فرا گرفته اند. دستگاه استخباراتی امریکا، سی آی ای بیشترین مصارف تربیه این اشخاص را پرداخته است . ."

". . . رابرت گیت رئیس سابق سی آی ای در مورد میگوید: که ما انتظار سپاسگذاری از کمک های خودرا نداشتیم و این را هم توقع نمیکردیم که مارا در وطن ما ترور کنند و منفجر سازند . ."!

باید توقع داشته باشید، که چاه کن خودش در چاه می افتد !!

تجاوز بر عفت دختران و نوجوانان !

هفته نامه "کابل" مورخ ۲۹ جوزا ۱۳۷۲ در یک تبصره ای خود چنین نگاشته است:

". . . تا چندی پیش پیهم اطلاع میگرفتیم که فلان شخص یا گروپ در ساحه (. . .) دختر جوانی را ربوده و بعد از گذشت چند روز به حالت ناجایزی وی را به عقب منزلش افگنده اند. بیا بشنو که به چه سرعت قابل توجهی ربودن نوجوانان و جوانان نیز آغاز شده است . .

. . ساعت دوازده شب سیزدهم ثور پسر جوانی به اسم میرویس از طرف شخص مسلح به اسم کریم از منزلش واقع در حصه دوم خیرخانه ربوده میشود، پسر مذکور متعلم صنف دوازدهم یکی از لیسه های خیرخانه است که جوان زیبا و با تمکین بود، اما جانیان حیوان صفت و بداخلاق وی را به مدت دوروز ربودند که همراه با شخص رباینده ۳۰ نفر از اعضای گروپ وی به عفت جوان تجاوز نمودند، و بعد از دوروز دوباره اورا به عقب منزلش رسانیدند".

. . . این گزارش از جمع صدها حادثه ایست که فعلاً به روی صفحه کشیده شده است. . . "!!

سرچشمه طالبان مزدور پاکستان است

"افغانستان و مطبوعات جهانی" به نقل از فصلنامه مطالعات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز شماره ۱۷ و به نوشته یوری گانگوفسکی توضیحاتی را ارائه مینماید:

"اولین گروه طالبان متشکل از ۸۰۰ چریک در ناحیه کویته در نزدیکی سرحد جنوب غربی افغانستان تشکیل شدند. اواخر فبروری- اواخر حوت سال ۱۳۷۳ تعداد نفرات این گروه به بیست و پنج هزار نفر رسید، و آنها به غیر از سلاح های سبک و سنگین از جمله ۲۵۰ تانک و ۱۰ طیاره در اختیار داشتند. در خزان سال ۱۳۷۳ تعداد آنان دوبرابر شد!! البته این تعداد صرفاً از شاگردان مکاتب دینی تشکیل نشده اند. تحلیل اطلاعات موجود نشان میدهد، طالبان با شرکت فعال وزارت داخله پاکستان تشکیل شده است. حزب رادیکال راستگرای اسلامی "جماعت اسلامی" پاکستان در تشکیل این گروه نقش فعالی را ایفاء کرده است".

". . . طالبان در خزان سال ۱۳۷۵ بزرگترین شهرهای کشور را تصرف نمودند. قندهار، هرات و کابل در اختیار آنها بود. علاوه براین، جنوب و شمالغرب افغانستان در اختیار آنها بود.

در جریان یکی از جنگ های تعیین کننده برای تصرف کابل عساکر پاکستانی به بگرام اعزام شدند.!!

پیروزی طالبان باعث تحکیم موضع پاکستان در افغانستان گردید. منابع کمک کننده به طالبان عبارتند از پاکستان، عربستان سعودی و ایالات متحده امریکاست."

خلیفۀ افغانستان گفت: حشیش ممنوع، ولی تریاک آزاد است. (جراید)

 

بکشند

خلیفه شیخ محمد عمر ز یاران خواست

                                هرآن کسی که کند خنده، جا به جا بکشند

صدای نغمه و آهنگ را بخوابانند

                                پرنده گر بزند جیک در هوا بکشند

زنان نباید ازین پس به کار برگردند

                                زنان مدرسه رو را جدا جدا بکشند

هرآن که ریش ندارد به دارش آویزند

                                سبیلش ارشده پرپشت و تا به تا بکشند

حریم شیره و تریاک را نگهدارند

                                ولی حشیشی شوریده بخت را بکشند

به خویش گفتم اگر طالبان مسلمانند

                                چگونه خلق خدا را به ناروا بکشند

 

 

محمد طاهر نسیم

جرمنی

 

تایپ کامپیوتری از خیبر

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

 

  www.esalat.org