«به استقبال چهل و پنجمین سالروز حیات پُربار ح.د.خ.ا.»

به مناسبت تجلیل از چهل و پنجمین سالروز تاسیس ح.د.خ.ا.

 این حزب قهرمانان و شهیدان وطن



امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا!

درست ۴۵ سال قبل از امروز یعنی به تاریخ یازدهم جدی سال ۱۳۴۳ هجری شمسی مطابق به اول جنوری سال ۱۹۶۵ عیسوی، ح.د.خ.ا. بحیث ادامه دهنده راه نجات مردم و میهن از چنگال ظلم و استبداد خاندان اهل یحیی و دفع و طرد ارتجاع ملی و بین المللی و به خاطر ایجاد یک جامعه مرفه و آرام و سربلند، توسط فرزندان صدیق و راستین وطن یعنی اعضای خردمند اولین کنگره موسس ح.د.خ.ا. در راس رفقای گرامی هر یک رفیق نورمحمد تره کی و رفیق ببرک کارمل عزیز پایه گذاری شد.

قانون اساسی میزان سال ۱۳۴۳ که از طرف دستگاه استبدادی حاکمه وقت باثر فشار سیاست داخلی از یکطرف و از طرفی رنج و زحمات شباروزی هم میهنان وطنپرست خصوصا اعضای رزمنده ح.د.خ.ا. بخاطر خاتمه بخشیدن بقدرت مطلق العنانی رژیم فرتوت شاهی و همچنان پیروی از سیاست های مترقی بنفع صلح و امنیت و تامین دموکراسی واقعی در منطقه و جهان، تدوین و تصویب شد این زمینه را برای قانونی ساختن و علنی شدن احزاب و جریانات مترقی خاصتا ح.د.خ.ا. در میهن عزیز مساعد ساخت.

حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد از ساختار تشکیلاتی اش به تدوین و تصویب سند برناموی اش پرداخت و اهداف مشخصی را با شعار های مشخص ضد فیودالی و امپریالیستی بخاطر تامین حقوق کارگران، دهاقین کم زمین و بی زمین، تامین حقوق مامورین و اجیران و آزادی زنان در صدر کار و مبارزات اش قرار داد و اینها را در سند مرامی علماً تنظیم شده اش یعنی برنامه عمل حزب دموکراتیک خلق فغانستان منعکس نمود.

از آن تاریخ مبارزات پیگیر و بر حق اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. با همبستگی سایر جوانان کارگران، زحمتکشان و هم میهنان ترقیخواه، از سطح مبارزات خیابانی تا سطوح مبارزات پارلمانی بخاطر ایجاد دموکراسی واقعی در میهن عزیز ما شکل گرفت که مبارزات پارلمانی دوره های دوازدهم و سیزدهم ولسی جرگه سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۵۲ و تظاهرات خونین سوم برج عقرب سال ۱۳۴۴ نمودی برجسته ای آنرا تشکیل داد و سمتدهی ح.د.خ.ا. را بسوی تحقق آرمان بزرگ ملی که همانا ایجاد جامعه شگوفان و عاری از هر نوع استبداد فردی و دسته جمعی در میهن عزیز ما بود مشخص نمود و دیری نگذشت که این حزب پر افتخار به یک دژی مستحکم در برابر دفع و طرد ارتجاع ملی و بین المللی مبدل گشت که جنبش و حرکت انقلابی جوانان صدیق وطن، اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. و سایر وطنپرستان را، هیچ نوع ظلم و استبداد اهل نادری نتوانست از بین ببرد.

 تشکل روز تا روزی جوانان وطنپرست، کارگران، دهقانان، زحمتکشان و سایر نیروهای ملی بدور ح.د.خ.ا.، آتشی بود به جان دشمنان میهن. ملاحظات و مشاهدات و همبستگی همه وطنپرستان اعم از زنان و مردان شامل جوانان و کهن سالان، محصلین و محصلات، متعلمین و متعلمات، استادان و معلمان در مبارزات خیابانی در گوشه و کنار کشور بخاطر خواسته های برحق مردم نجیب وطن، بخاطر سرنگونی نظام فاسد شاهی و ختم حاکمیت خاندان نادری زنگ خطری بود برای ارتجاع ملی و بین المللی و چنانچه تجمع بزرگی از اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا.، کارگران، دهقانان، جوانان صدیق و رزمنده وطن بشمول اشتراک هزاران هزار فرزندان دیگر شامل مردان و زنان در مراسم تدفین شهید میر اکبر خیبر در برج حمل ۱۳۵۷ در شهدای صالحین بشمول بیانیه های پرشور و انقلابی عده ای از رهبران حزبی و اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. را بحیث نمودی مختصر این همبستگی در آن مقطع خاص زمانی میتوان تذکر داد که در قبال خود لت و کوب ها، به زندان قرار گرفتن رهبران پر افتخار ح.د.خ.ا. و سایر نیروهای ملی و وطنپرست را نیز در بر داشت.

اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. تحت رهبری خردمندانه حزب قهرمانش و مطابق به متون تشکیلاتی و برنامه علما تنظیم شده اش خدشه نا پذیر به پیش رفت و در تمام میتنگها و مارش ها و بیانیه ها از سطح مبارزات پارلمانی گرفته تا سطح تظاهرات خیابانی در افشای ماهیت فیودالی و امپریالیستی در مقیاس ملی و بین المللی پرداخت و این راه و رسم تا سرحد پیروزی جز اهداف غایوی اش قرار گرفت.

اهداف غایوی ح.د.خ.ا. و بازتاب زوایای از جهان بینی علمی و برنامه علما تنظیم شده اش در جراید خلق و پرچم در سالهای ۱۳۴۵ ۱۳۴۷ - ۱۳۴۹ هرچه بیشتر در تنویر اذهان سیاسی خلقهای رنجدیده میهن ما و بخصوص در کشورهای همجوار و منطقه نیز اثر گذار گردید.

مارشها و میتنگ ها و تظاهرات و بیانیه های اعضای ح.د.خ.ا. از سطح مبارزات پارلمان سلطنتی گرفته تا سطح مارشها و میتنگ های خیابانی بخاطر تحقق اهداف غایوی آن بخاطر ایجاد حکومت ملی و دموکراتیک و عاری از استعمار و استثمار اگرچه بطور عام صلح آمیز بود، ولی دستگاه حاکمه و پولیسی وقت با استفاده از هرنوع امکان در زد و بند با ارتجاع ملی و بین المللی در خفه ساختن این جریان مترقی ح.د.خ.ا. بزور متوصل بود. لت و کوب درخشان ترین و صادقترین اعضای رهبری ح.د.خ.ا. رفیق ببرک کارمل و محترمه رفیق دکتورس اناهیتا راتب زاد در ولسی جرگه زمان شاهی، لت و کوب اشتراک کننده گان تظاهرات سوم عقرب ۱۳۴۴ که طبق متون قانون اساسی جریانات و گزارشات پارلمان را علنی خواستار بودند و غایه دیگری نداشتند، راه و رسم مبارزان و صدای رسای عدالت خواهی شانرا نه تنها خفه نتوانست بلکه آنرا بیشتر از هر چیز و هر وقت دیگر رسا تر نمود و به بسیج نیروهای ملی ودموکراتیک مساعدت شایانی نمود.

رفیق ببرک کارمل رهبر با خرد زحمتکشان و خلق ستمدیده وطن محبوب ما افغانستان در یکی از سخنرانیهای خود از تریبیون پارلمان سلطنتی چنین فرمودند:

خلق ستمدیده وطن! طبقات حاکم داوطلبانه از قدرت صرف نظر نمیکنند. باید بخاطر نجات تان بیدار شوید، با هم متحد و متشکل شوید، دشمنان آشتی نا پذیر و خدمتگذاران صدیق تانرا بشناسید، بیترس مبارزه کنید.

مبارازات پیگیر و خدشه ناپذیر اعضای پرافتخار ح.د.خ.ا. و سایر هم میهنان وطنپرست و فشار سیاست های ضد انسانی و دموکراتیک نظام ظاهرشاهی و داود شاهی باعث تشکل هر چه بیشتر کارگران، دهقانان، زحمتکشان، محصلین و محصلات، متعلمین و متعلمات، مامورین دولت و سایر هم میهنان وطنپرست گردید و با انقلاب و یا قیام هفتم ثور ۱۳۵۷ خط بطلانی به رژیم های فاسد گذشته کشیده شد و دوره یی جدیدی در حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم ستمدیده وطن محبوب ما رونما گردید.

با پیروزی انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ و یا بگفته بعضیها قیام نظامی هفتم ثور، راستگرایان با برنامه های ضد دموکراتیک و ضد ملی در خفا آهسته آهسته بحیث اپوزیسیون در ایجاد لانه های شیطانی شان تحت نامهای مختلف و سازمانهای مختلف با استفاده سوء از ارزش های عنعنوی و فرهنگی و تقوای دینی مردم و به تحریکات ارتجاع ملی و بین المللی در راس ایالات متحده آمریکا بحیث مدافعین کاذب دین اقدس اسلام به صحنه آمدند و به تحریکات زهر آگین از همان حربه ای ارتجاعی یعنی استفاده از دین، علیه انقلاب ثور و دستاورد های آن قرارگرفتند.

انقلاب یا قیام نظامی هفتم ثور برحق بعضی کمبودی و شتاب زده گیهای قسما ماهیوی و میکانیکی در خود نهفته داشت ولی هیچگاهی چون مرامهای تنظیمی، مخالف هدف های ملی و دموکراتیک و مخالف ارزشهای واقعی دین مبین اسلام نبوده است وتماماً دستاوردهای آن یعنی انقلاب هفتم ثور ۱۳۵۷ با نصوص قرآنکریم در مطابقت کامل بود. آیا کدام انسان مسلمان و با خرد آنهاییکه دین و خرد حقیقی شانرا مایه آمرزش آخرت میدانند، میتوانند بگویند که توزیع زمین به دهاقین بی زمین و کم زمین مغایرت با دین مبین اسلام داشت و یا بگوید منع اخذ جیز و جوره کمرشکن و منع دختر فروشی ها مغایر نصوص صریح قرآن مجید بوده و یا ادعا کند که فرا گرفتن دانش و علم و سواد تنها و تنها برای مردان بوده و بس. به همین اساس کی میتواند بگوید که مبارزه بر ضد فساد اجتماعی و سهم زنان در امور کشوری و لشکری از اساسات حقوق مدنی بدوربود و یا ادعا کند که توزیع و کمک مواد کوپونی طور رایگان به مامورین و اجیران خلاف مزایای دین مبین اسلام بوده است. احداث مساجد در کنج و کنار کشور از سطح ولایت کابل تا مراکز اکثر ولایات و حتی قصبات آن خلاف ارزشهای اسلامی و فرهنگی بوده است. و یا اعمار صد ها مساکن رهایشی برای فامیل های بی بضاعت و فامیل های شهدا ضدیت با ارزش های اسلامی داشته است و به همین ترتیب به صد ها دستاورد های دیگر. ولی دشمنان دیرینه وطن، آنانیکه نهضت امانیه را نیز به بهانه کفر و الحاد از میان برداشتند و نه تنها نهضت امانیه بلکه بر ضد هر نوع جنبش آزادیبخش جوانان صدیق وطن قرار گرفته بودند و قرار گرفته اند این اقدامات مردمی ح.د.خ.ا. را نه تنها بدیده قدر نه نگریستند بلکه آن اقدامات را حرکت و اعمال ضد انسانی فرزندان صدیق وطن یعنی اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. دانسته و وانمود کردند و باستشاره خاینین ملی و بین المللی شان و با استفاده سوء و عدول از نصوص صریح قران مجید به ضدیت بر خواستند. قتل و قتال و ترور وطنپرستان و اعضای رزمنده ح.د.خ.ا. را در سرتا سر وطن تحت نام جهاد آغاز نمودند. پرتاب راکتهای کور، تخریب منابع اقتصادی کشور تیزاب پاشی بروی دختران یعنی مادران فردای کشور، قتل و قتال بی حد هم میهنان و اعضای رزمنده ح.د.خ.ا.، مادران و پدران، جوانان و کودکان، تخریب موسسات و آموزشگاه های تحصیلی، اختطاف، سرقت و تخریب آثار باستانی و عتیقه کشور کارهای روز مره آنها را تشکیل داد.

البته جایی شکی نیست که در دوره حفیظ الله امین جاسوس معلوم الحال سیا تحت شعار های انقلابی ولی در ماهیت ضد ملی و دموکراتیک و حرکات ضد انسانی و ضد دینی صورت گرفت و قتل و قتال بیحد هموطنان و قتل و بزندان افگندن اعضای صدیق حزب دموکراتیک خلق افغانستان بشمول سایر وطنپرستان جز کارنامه های اورا تشکیل داد ولی در کجا اعضای ح.د.خ.ا. بشمول رهبری سالم و خردمند آن این رویه اورا پنهان و اورا و دار و دسته اش را بجزای اعمال شان نرسانید. در اینجا بار دگر نقل قولی مختصری از بیانیه ها و سخنرانیهای رفیق ببرک کارمل عزیز، منتشره در سایت مردمی و پرمحتوای «اصالت» دارم:

(وطنداران رنجکشیده و مسلمان افغانستان السلام علیکم!

مردان و زنان قهرمان کشور! از همه اولتر اجازه دهید تا قبل از ارایه مشی سیاسی دولت و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان، از طرف خود اینجانب ببرک کارمل عمیقترین تاثرات و همدردیها، عظیم ترین احترامات و درود های آتشین را بمناسبت رنجهای بیکران و اشکهای خونین شما بمناسبت حبس و زندان، تبعید و مهاجرتهای جبری، زجر و شکننجه های وحشیانه و غیرانسانی، شهادت و کشتار جمعی دهها هزار مادران و پدران ما، برادران و خواهران ما، دختران، پسران و کودکان ما که از طرف حفیظ الله امین میر غضب و بدستور مستقیم این جلاد آدمکش بعمل آمده به پیشگاه شما تقدیم بدارم.).

همچنان در بخش دیگری از بیانیه ها و سخنرانیهای رفیق ببرک کارمل چنین آمده است یکبار دیگر رسما و علنا شورای انقلابی و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان قاطعانه و صادقانه آزادی عام و تام عقاید، مذهب، رسوم و سنن ملی مردم کشور را آزادی کامل اجرای مراسم و عبادات مذهبی مردم را اعم از اهل تسنن و تشیع را بر طبق اصول دین مبین اسلام در مساجد، تکیه خانه ها، خانقاه ها و خانه ها از آزادی انجام مشعایر دیگر مذهب را که بعنوان ارثیه های نیاکان آنان باقیمانده،آزادی تمام مذاهب را که باصول انسانی و انسان دوستی تضادی ندارند، مصونیت و امنیت جامعه اسلامی را و مردم ما را به مخاطره نمی اندازد اعلام میدارم.).

ح.د.خ.ا. بمثابه نیروی حاکم و رهبری کننده حزب و دولت و بخاطر تحقق ارمان مقدس ملی و دموکراتیک به پیش تاخت. ولی ارتجاع داخلی و بین المللی یعنی دشمنان سوگند خورده با امکانات مالی فراوانی که از دستگاه آی ایس آی پاکستان و سیا امریکا بدست میآوردند لحظه ای از این اعمال خرابکارانه دست نکشیدند و همچنان کشت و کشتار بی گناهان و تخریب منابع اقتصادی و سرقت آثار تاریخی و به آتش کشیدن منازل و اماکن و قطاع الطریقی ها ادامه داشت. تا اینکه حاکمیت حزبی و دولتی ج.د.ا. صرفا بخاطر جلوگیری از ریختن خون بیگناهان شرافتمند میهن و ایجاد فضای صلح و صفا از یک طرف و از طرفی تغییر در سیاست و مشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی سابق و عمدتا خیانت میخاییل گرباچوف زعیم حزبی و دولتی شوروی نظر به شرایط و احوال موجود آنوقت وطن، یعنی زمان حاکمیت حزبی و دولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان از صحنه بیرون رفت و قدرت به تنظیم های جهادی واگذار گردید با گرفتن قدرت این دسته های جهادی طوریکه از طرف هم میهنان شرافتمند و با تقوا و با دیانت ما توقع میرفت و صلح و امن و تامین عدالت آرزوی همگانی را تشکیل میداد چنان نه گردیده بلکه بر عکس آنچه رهبران خردمند ح.د.خ.ا. پیشگویی نموده بودند چنان شد.

شهید دکتور نجیب الله منشی عمومی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. و رییس دولت ج د ا در یکی از سخنرانیهایش از تالار جبهه ملی پدر وطن چنین تذکراتی داشتند:

(این شیوه کار امریکایی است که همیشه نیرو های وطنپرست را بدست فراموشی گذاشته و اتکا به همان نیرو های افراطی راستگرا میدارند. هرگاه افراطیون تسلط پیدا نمایند جایی برای هیچ از روشنفکران، وطنپرستان، دانشمندان، استادان، معلمان و علمای واقعی دین، که هدف شان تامین صلح در کشور میباشد نخواهد بود).

نویسنده محترم مهر الدین مشید در سایت پر محتوای آریایی در بخش از موضوعات اجتماعی آن سایت تحت عنوان:

استفاده ابزاری از جهاد، ادامه بحرانها و بی سر انجامیها در کشور چنین تذکراتی بعمل آورده اند:

(به همگان هویدا است که چگونه گروه های جهادی اصل هدف را فراموش کردند دنبال وسیله رفتند و چنان به جان هم افتادند که حتی مجاهدین واقعی و مبارزین راستین راه خدا را شکار توطیه های نا جوانمردانه خود نمودند. چنان بر یکدیگر راکت ریختند و مردم بیدفاع را چه داخل شهر کابل، چه در چار آسیاب و لوگر، چه در کمری و بگرامی و جاه های دیگر به بهانه های گوناگون براکتهای کور بستند که در تاریخ نبرد های خود خواهانه کمتر نظیر انرا میتوان یافت. جالبتر اینکه هر کدام خویشرا بر حق از دیگری میشمردند، بر یکدیگر اتهامات می بستند، هر کدام سنگ اسلام خواهی را بیشتر از دیگری بسینه میکوبیدند که حتا به خطوه هم حاضر نبودند تا از مواضع صد در صد اسلامی خود عدول نمایند و با ریش های بلند و عمامه های زیبا و آراسته مقدرات ملتی را به باد دادند . . .).

 بهر ترتیب با انتقال قدرت به مجاهدین و حامییان کاذب دین مبین اسلام، چنین تصور شد که دیگر ح.د.خ.ا. به زباله دان تاریخ گذاشته شد و دیگر نه حزبی وجود دارد و نه دیگر اعضای رزمنده ای آن. ولی چطور میتوانست حزبی که بخون هزاران شهید و فرزندان صدیق و پیشتاز میهن صرفا بخاطر خواسته های ملی و دموکراتیک مردم و نجات کارگران، دهاقین و زحمتکشان و سایر هم میهنان پایه گذاری شده باشد از بینبرود. این دیگر یک خواب و خیال پوچ و بیمفهوم چیزی دیگری نمیتوانست باشد و یا نمیتواند باشد. فرزندان صدیق وطن و اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. هیچگاهی بر منافع شخصی بستگی و اتکا نداشته اند و نخواهند داشت. به این اساس مبارزه به خاطر تحقق آرمانهای مقدس ملی و دموکراتیک چه در شرایط مخفی سازماندهی در گذشته ها و چه و چه در شرایط حاکمیت ح.د.خ.ا. و شرایط هجرت راهش را همیشه به پیش داشته است و این اهداف انسانی و والا که صرفا و صرفا بخاطر آبادی میهن وارث نیاکان آریایی و خراسانی ما میباشد توسط وطنپرستان بشکلی از اشکال مسالمت آمیز و بعضاً قهرآمیز وجود داشته است و وجود خواهد داشت.

سازمانها سیاسی مترقی و جریانات فعلی تجدد خواهی از سرگیری فعالیت مجدد حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعداً بعد در یک کنفرانس و یا کنگرۀ حزب هر نام و نشانی که برایش انتخاب شود خود بیانگر این است که راه مبارزه بخاطر ایجاد همان جامعه شگوفانی که در اولین اسناد مرامی ح.د.خ.ا. تسجیل بود واعضای پرافتخار ح.د.خ.ا. وسازمانها ی اجتماعی مربوط بآن، هم میهنان وطنپرست، کارگران و دهاقین و زحمتکشان، متعلمین و متعلمات، استادان و معلمین، بسا قربانیهای مادی و معنوی زیادی قبول گردیده بودند و گردیده اند، نمودی برجسته ای از آن اندیشه های مترقی و میهن  پرستانه را تشکیل داده و میدهد که اعضای پر افتخار ح.د.خ.ا. و سایر هم میهنان عزیز و وطنپرست پایه و نهاد آن دژ مستحکم را بنام حزب دموکراتیک خلق افعانستان یعنی این حزب شهیدان و قهرمانان را پایه گذاری نموده بودند.

مردم شرافتمند میهن عزیزما، دیگر چون گذشته ها دام فریب دشمنانرا وطن را تحت شعارهای کاذب دین و مذهب نمیخورند. خصوصا نسل جوان وطن بیشتر از پیش دارای اندیشه های مترقی گردیده اند و خواهان چنان یک سازمان سیاسی اند که از بیخ و بنیاد با ارتجاع ملی و بین المللی در تضاد بوده و چنین یک سازمان سیاسی جز همان حزب دموکراتیک خلق افغانستان، سازمانی دیگری نمیتواند باشد.

آمدیم در حصه عده ای از این سازمانهای جدا شده از بدنه حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بعد از دستیابی قدرت توسط باصطلاح جهادی ها، چه در داخل میهن و و چه خارج از میهن به فعالیت آغاز نموده اند قطع نظر از اهداف غایوی شان، نقایص عمده ایرا که عبارت از وحدت تشکیلاتی و سازمانی باشد عملا دیده نمیشود. اگر چه تا حال از طریق وسایل و اطلاعات جمعی متکی به فیصله ها و تصامیم ارگانهای مربوطه شان به دهها مرتبه نه بلکه به صد ها مرتبه از امر وحدت همه این تشکلات سیاسی تذکرات صریح بعمل آمده و صفحات مختلف انترنتی گواه بر چنین فیصله ها و تصامیم بوده اند ولی بصراحت باید گفت که همه بهمان امراض کودکانه ای گرفتار اند که بعضا در رهبری گذشته ای ح.د.خ.ا. از طرف عده ای از مقام پرستان در عمل صورت گرفته و مانع وحدت حقیقی و خدشه نا پذیر تشکیلاتی ح.د.خ.ا. گردید و اینجانب میتوان آنرا یکی از نقایص و کمبود کار درست تشکیلاتی ح.د.خ.ا. و تا اندازه شکست آن در مقابل ارتجاع ملی و بین المللی قطع نظر از عوامل دیگر دانست.

رفقا! ضرب المثل معروف است که گویند به هر رنگی که خواهی جامه میپوش من از طرز خرامت میشناسم. من بمثابه یک عضو سابقه دار ح.د.خ.ا. و فرزند وفا دار به آن با حفظ روحیه اداب در کلام، یک چیزی را میتوانم بصداقت بگویم که چه در گذشته ها و چه حالا بیشتر از هر وقت دیگر نام فرزندان همان حزب شهیدان و قهرمانان بر زبان فرد فرد وطن نشسته و تشنه و خواهان همان حزب و همان فرزندان قهرمانش اند که بخاطر دفاع از میهن و آرمانهای والانی انسانی اش در سنگر های داغ نبرد، جان دادند ولی از سنگر دفاع بیرون نگشتند، به زندانهای مخوف زمان نادرشاهی و داودشاهی و دوران پرخون امین جلاد تحمل شکنجه های مادی و معنوی زیادی را قبولدار شدند ولی از آرمان مقدس شان که همانا ایجاد یک جامعه شگوفان و تامین صلح، آرامش و دموکراسی واقعی در میهن عزیز آریایی و خراسانی ما بود روی برنگشتاندند. و میتوان مشت نمونه خروار گفته دفاع مستقلانه ولایت مشرقی وطن عزیز را توسط اعضای باشهامت ح.د.خ.ا. و عساکر غیور و وطنپرست و سایر هم میهنان صدیق را بحیث بازتابی از کارنامه های تاریخی شان که نه عساکر شوروی وجود داشت و نه قوای عظیم ناتو و متحدین آن، متذکر شد.

رفقا!

حالا نیز وقت است. فرد فرد وطن به ما و شما و همه رزمنده گان واقعی و همه میهن پرستان نیاز دارند تا با آنها و تشکل آنها بدور همان ح.د.خ.ا. که اهداف غایوی اولین اسناد مرامی آنرا بطور کل اعمار جامعه فارغ از هر نوع ظلم و استبداد و ستم ملی و بالاخره اعمار افغانستان نوین و شگوفان تشکیل میداده است به بهانه این تجلیل بزرگ از چهل و پنجمین سالروز تاسیس ح.د.خ.ا.، با هم در وحدت کامل و تحت یک ساختار سیاسی یعنی همان حزب قهرمانان و شهیدان ما (ح.د.خ.ا.) یکجا شده و چون گذشته های پر افتخار مان یکجا چه در سنگر داغ دفاع از میهن و چه در نبرد ایدیالوژیکی برضد ارتجاع ملی و بین المللی به پیش حرکت کنیم.

زنده باد حز ب دموکراتیک خلق افغانستان!

به پیش به سوی وحدت عام و تام تماماً اعضای پر افتخار حزب شهیدان و قهرمان!

 

امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا!

 

   

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org