استـاد (صـبـاح)

 

ناتو و آیساف در افغانستان چه کردند؟؟؟

ای خدا کاش دست مرگ را از دامن امید ما كوتاه می كردند

در این دنیای بی آغاز و بی پایان

در این صحرا كه جز گرد و غبار از ما نمی ماند

دلم میخواست صلح را نمی كشتند

صفای آرزوها را كه چون خورشید تابان بود میدیدند

زندگی را به این سادگی پرپر نمی كردند

به باد فنا نمی دادند. . .

شهامت و شجاعت جنگ سالاران، دست اندازی به ناموس مردم، براه انداختن جنگهای وحشتناك ملیتی، مذهبی و سمتی كه در آن پستان بریدن، در كانتینر كباب كردن، میخ به فرق كوبیدن و ادرار خوراندن از شوخی های روزمره به حساب می آمد. تاراج بی سابقه آثار تاریخی و كتاب سوزی ها. از بین بردن صد درصد مكتب ها، كتابخانه ها، بانكها، هوتل ها، پارك ها، آرشیف ها، موزیم ها، جمنازیوم ها، پوهنتون ها، سینماها و نابودی تمامی آثار ترقی و تمدن. فرار نود درصد استادان، محققان، آگاهان و بی سواد ماندن نسلی از دختر و پسر.

بنیادگران افراطی در افغانستان سعی گسترده می نمایند تا از اعتقادات دینی مردم بهره برداری نموده و در گام نخست دین را در قالب ایدئولوژی بگنجانند و بعد آن را در حاکمیت سریان بدهند. پی افکندن حکومت ایدئولوژیک تفسیرها و تعبیرهای جداگانه جامعه را بسوی تشتت میکشاند. چنانچه بعد از سال ۱۹۹۲ شاهد بودیم که حاکمیت ها برداشت های خاص و متفاوتی از حکومت اسلامی داشت. دریغا که مدعیان دروغین دموکراسی این دستاورد دو صد ساله مردم افغانستان را در ثور ۱۳۷۱ خورشیدی با استقرار رژیم مذهبی بوسیله بنیادگرایان اسلامی سرکوب خونین نموده جای یک نهضت دموکراتیک قانونگرا و با فرهنگ را گروهی از جامه سپیـدان سیاهدل بنیادگر اشغال نموده، که آنها بجزتفنگ و کشتن چیزی دیگری از فرهنگ تمدن انسانی را برسمیت نمی شناسند.

مسلماً که پسران شان نیز در طول سال های جنگ بجز از واژه های جنگ و قتل و خشونت و دهشت افگنی چیز دیگری را به ارث نبرده اند آنچه را که دارند به بازار عرضه میکنند. در چنین اوضاع و احوال و موجودیت چنین گروهها و اشخاص مشق و تمرین دموکراسی صحبت یکی از وکلای ملت در پارلمان دورۀ سیزده شورای ملی که میگفت: جامعهً فیودالی ضد دموکراسی را جامعۀ دموکراتیک جا زدن در حقیقت امر پل پای دزدان دموکراسی را پوشاندن و خاک زدن بچشم مردم است. واقعاً سیستم جهانی استعمار نوین تحت عنوان مبارزه با کمونیزم چنان گناه غیر قابل عفوه را در ایجاد رشد و تکامل بنیادگرایی اسلامی و سر کوب نهضت دموکراسی در یک عده از کشورها از جمله در سرزمین بپا خواسته افغانستان مرتکب شدند که اکنون کفارهَ آنرا نه تنها توده میلونی این سرزمین ها می پردازند بلکه خود آنها نیز در پروسه شخصیت سازی تفنگداران بنیادگرا بهای این گناه شان را در حوادث خونین و ضد انسانی یازده سپتامبر و شرارت تروریزم بین المللی، که دامنگیر اکثر کشورهای جهان شده است پرداخته باصطلاح آ نچه را که کشت نموده اند حاصل آنرا درو می کنند.

جنگ و بی ثباتی داخلی در افغانستان، نوعی فرهنگ سیاسی خاصی را در کشور به وجود آورده که از مهمترین ویژه گی های آن جنگ سالاری و منطقه گرایی است. حضور و تداوم قدرت فرماندهان محلی در صحنة سیاسی افغانستان، منبع بالقوة بی ثباتی و تنش در کشور به حساب می آید. این فرماندهان با سلاح و جنگجویانی که در اختیار دارند به محض اینکه احساس کنند منافع قومی، گروهی، اقتصادی و یا سیاسی آنها به خطر افتاده، بلافاصله از ائتلاف با دولت خارج می شوند و صلح شکننده موجود را با بحرانی جدی مواجه می سازند. درگیری های اخیر بین گروه های رقیب فشار زیادی را بر دولت وارد کرده است. شناسایی این جنگ سالاران و آگاهی از اهداف و فعالیت های آنان از اهمیت خاصی برخوردار است. مهمترین اهداف جنگ سالاران محلی در افغانستان عبارتند از:

- پرکردن خلأ ناشی از سقوط “طالبان” برای دسترسی به اهداف سیاسی ‏و سهم‏ گیری از قدرت

- تقویت منطقه گرایی در برابر مرکزگرایی ؛

- دسترسی‏به عواید اقتصادی ناشی از فعالیت ‏های اقتصادی ‏و گمرکی در منطقه انحصاری‏ خود

- دسترسی به عواید اقتصادی ناشی از قاچاق مواد مخدر و تضمین امنیت راه های عبوری قاچاقچیان

- دسترسی به منابع معدنی افغانستان و استخراج و فروش آن بدون مزاحمت دولت

- چور و چپاول دارایی عامه و غضب ثروتهای ملی

چپاول اموال مردم و تصرف زمینهای شخصی و دولتی

- زورگویی و زراندوزی و جمع آوری پول و ثروت. . .

در شرایط فعلی افغانستان، جنگ سالاری رفته رفته به عنوان مهمترین تهدید علیه ثبات و امنیت کشور مطرح می شود. تداوم این روند اولاً، تهدیدی جدی برای حکومت کابل است، ثانیاً، روند بازگشت مهاجرین به کشور را متوقف و کند می کند و ثالثاً، در روند تحویل کمک های بشردوستانه و همچنین کمک های مربوط به بازسازی افغانستان اخلال ایجاد می نماید. یکی از فرماندهان عالی رتبه آمریکایی که از کابل دیدن کرده، اعلام داشت که : از سوی دیگر تشدید حملات هوایی و زمینی به منظور سرکوب باقیمانده اعضای “طالبان” و القاعده که در حال حاضر تشخیص آنها از افراد غیرنظامی دشوار شده است، سبب اعتراضات گسترده در سطح مقامات و شخصیت های افغانی شده و روند جنگ سالاری را تشدید کرده است. ”تداوم جنگ سالاری در افغانستان بزرگترین تهدید نسبت به بی ثباتی این کشور، حتی بیشتر از “طالبان” و القاعده است“. در شرایط فعلی مهمترین چالش دولت، تداوم جنگ سالاری و منطقه گرایی در کشور است.

تداوم روند جنگ سالاری، حس اعتماد به دولت مرکزی را نزد مردم کاهش می دهد و شرایط بالقوه بازگشت بی ثباتی به افغانستان را فراهم می کند. عدم تمایل نیروهای بین المللی (ISAF) به گسترش دامنه عملیات از یک سو و حضور و همکاری مستقل نیروهای آمریکایی با جنگ سالاران محلی در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی از سوی دیگر، این تصور را در میان مردم به وجود آورده که جنگ سالاران به نوعی از حمایت های آمریکا برخوردارند.

تفنگ و نقض حقوق انسان

دلم میخواست سقف معبد هستی فرو نمیریخت

پلیدی ها و زشتی ها به زیر خاك میماندند

دوستی و همیاری آغوش وا میكرد

وطن در موجی از زیبایی و خوبی شنا میكرد

پرستو های مهر و دوستی پرواز میكردند

به روی بامها ناقوس آزادی صدا میكرد

بیا تا ما فلك را سقف بشكافیم و طرحی نو دراندازیم

به شادی گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم. . .

بعد از یازده سپتامبر و سرنگونی رژیم “طالبان” و جنایتكارانی كه سالها بر مقدرات میهن ما بدمستی كرده اند یكباره غسل تقدیس كرده به آدم های معصوم، مدرن، شریف و شیفته دموكراسی مبدل شدند. اینان از یكسو گذشته ی بویناك خود را كه چطور بر سطور تاریخ، سیاه رقم خورده است و از سویی اداهای نان به نرخ روز خوردن حالیه‌ی خود را می بینند لذا دچار كابوس شده فورمولی بكار میگیرند تا بگمان كور خود خیانت های چندین ساله را زیر لایه‌ی نازكی از خاك پنهان و پرده ساتری در مقابل دیدگان ساطع مردم و تاریخ بیاویزند.

راندن “طالبان” توسط امریکا به بهانه تروریزم و القاعده و حکومت، جانی تازه در کالبد عطا محمد نورداد.

در همین حال فردی بنام خالد امیری مسوول مالی مسعود در دبی (مالک شهرک رهایشی امیری در ولایت بلخ) بعد از مرگ مسعود توسط ربانی و فهیم مواخذه شد تا پولهای ذخیره شده در دبی را به آنان تسلیم کند. خالد دید که تمامی سرمایه از کف اش می رود چون باشنده اصلی ولایت بلخ و هم منطقه با عطا است و اجدادش هم از فیودالان مزار میباشد فورا با عطا تماس گرفت و خواهان کمک شد. عطا هم خواست ازین فرصت استفاده اعظمی کند. گفته میشود مبلغ ۷۰۰ ملیون دالر که نزد خالد در دبی بود بین هردو مناصفه گردید و به خالد ضمانت حفاظت از جان و جایدادش در مزار داده شد. این سرمایه هنگفت توانست عطا را به یکه تاز بی رقیب در مزار بدل کند و به استحکام و گسترش نفوذش بیافزاید و علاوتا در تجارت قاچاق مواد مخدر وارد معامله شود. انتقال مواد مخدر از میدان هوایی بلخ به کابل توسط فدا محمد برادر سکه اش که قوماندان سرحدی میدان هوایی بود، صورت میگرفت.

حالا دیگر عطا آن چهره ریشوی پکول بر سرنیست او دریشی پوش شده، نکتایی میزند و از آزادی، دموکراسی و حقوق زن با پراندن کلمات انگلیسی حرف میزند، جمعی از روشنفکران خاین را در اطرافش جمع کرده به آنان صله بخشی میکند و آنان نیز در مدح او حرف میزنند که معلوم نیست پول فراوان وی توانسته وجدان این روشنفکران را ملوث کند یا اینکه اینان اصلا وجدان باخته بودند.

همچنان عطا با حلقه مافیایی خود مشغول است. بیشترین ساحات مرکز شهر را عطا خریداری نموده؛ مالک شفاخانه ها الفلاح و مولانا، شهرک های رهایشی مانند پروژه خالد بن ولید، مراکز تجارتی نور، تانک تیل طارق نور، مهمانسرای مزار، اپارتمان زرگری ها، رحمان مارکیت، بازار باختر، انستیتوت علوم صحی مولانا و اپارتمان شبکه مخابراتی MTN واقع در شهر نو کابل میباشد و قرار معلوم حدود ۲۵۰ قباله رسمی ثبت شده در محاکم بنام خود و وابستگان نزدیکش دارد. در سایر بلند منزلها، تجارت خانه ها، مارکیت های لباس فروشی، انجوها، شهرک ها، شفاخانه ها و کلینیک های شخصی با فیصدی معین یا شریک است و یا از آنان حق میستاند.

سالهای پیش منطقه تاریخی شیرپور در مرکز شهرکابل ویران شد، خانه های آن با بولدوزر هموار و میان اعضای کابینه آن زمان و افراد با نفوذ از جمله فرماندهان جهادی، به شکل مخفیانه تقسیم گردید. افرادی که این زمین ها را تصاحب کرده بودند استدلال می کردند که آنان در شهر کابل سرپناه دیگری ندارند و به عنوان شهروند افغانستان حق دارند خانه ‌ای در این کشور داشته باشند. اما اکنون خانه های بیشتر این افراد در منطقه شیرپور، به فروش و یا کرایه گذاشته شده است. در این محله، نزدیک به ۳۵۰ خانه آباد شده که از نظر مخارج و نوع معماری، در شهر کابل کم ‌نظیر است، ولی آنگونه که دیده می شود شمار زیادی از این خانه ها برای موسسات غیردولتی و شرکت ها به کرایه ماهانه تا ده هزار دالرداده شده است.

در این اواخر کتابی بنام FirstIn و یا برای نخست در داخل، که توسط یک مامورسابق سازمان استخبارات امریکا (سیا) بنام گری شرون نوشته شده است و یکی از پرخواننده ترین کتاب ها در امریکا بشمار میرود به چاپ رسیده است و دارای مطالب تازه ی از فعالیت های سیا در افغانستان میباشد. گری شرون که یکی از سابقه کار ترین و با تجربه ترین ماموران سابق سیا در امور افغانستان و جنوب آسیا است، تقریباً در تمام دوران فعالیت سی و پنج ساله اش، با مسایل افغانستان به شکلی از اشکال سر و کار داشته است. شرون درست چند ماه قبل از انقلاب ثور در سفارت امریکا در اسلام آباد به حیث کارمند سیا شروع به کار نموده و آخرین ماموریتش رهبری نخستین تیم هفت نفری سیا، بنام - دالاشه شکن- درست چند روزی بعد از حادثه یازده سپتمبر در پنجشیر بوده است. به روایت شرون او در زمان ماموریتش در سیا تقریباً با تمام مهره های خورد و بزرگ سه دهه اخیر تاریخ افغانستان دیدار نموده و از احمد شاه مسعود و مسعود خلیلی بمثابه دوست های نزدیک خود یاد آورشده است.

کتابِ برای نخست در داخل، مجموعه ی از یادداشت ها، تحلیل ها و خاطرات آخرین ماموریت چهل روزه ی شرون در سیا، از تاریخ ۲۶ سپتمبر ۲۰۰۱ الی ۴ نوامبر ۲۰۰۱ – در داخل افغانستان است. هرچند کتاب های متعددی از طرف مامورین سابق و یا ژورنالیست های نزدیک به سیا در مورد افغانستان در سال های اخیر به نشر رسیده است فقط یکی از ویژه گی های عمده این کتاب آن است که نویسنده ی کتاب از اکثر کمک های پولی، سیا که در مدت ماموریتش به مسوولین و فرماندهان ائتلاف شمال وقت کرده به تفصیل یاد آور شده است که خود جالب و بی سابقه است. زیرا معمول است که اداره استخباراتی اطلاعات امریکا در بسیاری موارد اجازه نشر مطالب را به تفصیل نمیدهد. با یاد آوری این نکته که هرچند این کتاب موارد ضد و نقیض زیادی را نیز داراست که میتوان بگونه مثال از ادعای بازسازی راه های کابل توسط دولت “مجاهدین” یاد آورشد و هم توسط یک جاسوس سابق سیا نوشته شده است ولی باز هم افشا کننده ی حقایق تلخ یک دوره ئی از تاریخ معاصر کشور مان محسوب میشود. در کتاب گری شرون ادعا کرده است که تقریباً مقدار پنج میلیون دالر را در مدت چهل روز به رهبران و مسوولین ائتلاف شمال وقت پرداخته است. هر چند میدانیم و میدانند که مبلغ فوق قطره ی از بحر بیکران کمک های سیا به نوکران رنگارنگش در افغانستان هم نمیتواند باشد ولی باز هم به مصداق، مشت نمونه خروار- لیست مفصلی را که کی از سیا از این مبلغ چقدر گرفته است در ذیل تقدیم میگردد:

- انجینرعارف که از طرف گری شرون رئیس دفتر استخبارات ائتلاف شمال معرفی شده است مبلغ پنجصد هزار دالر در شب ۲۶ سپتمبر ۲۰۰۱، بازارک پنجشیر

- قسیم فهیم، یک میلیون دالر به تاریخ ۲۷ سپتمبر ۲۰۰۱، بازارک پنجشیر

- سیاف صد هزار دالر به تاریخ ۲۹ سپتمبر ۲۰۰۱ گلبهار

 گری شرون جریان پرداخت پول به سیاف را به تفصیل حکایت نموده مینویسد: زمانی که بسته های نوت صد دالری را که قبلاً در یک پلاستیک شفاف پیچانیده بودم روی میزی که در وسط اتاق جا داشت گذاشتم، برعکس دیگر فرماندهان ائتلاف شمال که در لحظات اول کوشش میکنند به پول تمایلی نشان ندهند، سیاف با یک حمله برق آسا پول را از روی میز برداشت و برای مدت کوتاه با چشمان از حدقه برآمده به آن خیره شد شاید هم میخواست متیقن شود که چی چیزی را در دست گرفته است. بعداً به شدت آنرا به طرف یکی از همکارانش پرتاپ کرد.

 انگار که کچالوی داغی باشد و با یک لبخند به من نگاه نموده گفت: این اولین بار است که از کسی پول نقد قبول میکنم. (جمله اخیر سیاف بی گمان گفتار شهزاده ترکی الفیصل رئیس سابق سازمان استخبارات سعودی را بخاطر میاورد که زمانی گفته بود: هر گاهی که با سیاف و یا دیگر فرماندهان افغان ملاقات میکردم قبل از آغاز صحبت همیشه دفترچه چک بانکی ام را در دست داشتم. )

- انجینر عارف، ۲۲۰۰۰ دالر به تاریخ اول اکتوبر، ۲۰۰۱ و ۱۰۰۰۰ دالر به تاریخ ۲ اکتوبر بازارک پنجشیر،

- انجینر عارف ۲۵۰۰۰۰ دالر به تاریخ ۷ اکتوبر بازارک پنجشیر.

- قسیم فهیم، یک میلیون و دوصد هزار دالر، داکتر عبدالله، دوصد و پنجاه هزار دالر به تاریخ ۱۷ اکتوبر ۲۰۰۱ آستانه پنجشیر.

- قوماندان عطا (فعلاً والی بلخ) دوصد و پنجاه هزار دالر، (پول به فهیم داده شده است تا به قوماندان عطا فرستاده شود.) به تاریخ ۱۷ اکتوبر ۲۰۰۱، 

 گری شرون علت فرستادن پول به قوماندان عطا را قهر بودن عطا با سیا بنا بر پیوستن یک تیم دیگر(سی آی ای) بنام ستاره با دوستم در جنوب مزار شریف عنوان نموده مینویسد: احتمال درگیری قوماندان عطا با دوستم تا زمانی که یک تیم سیا با دوستم بود، برای ما سخت نگران کننده بود. من خواستم با ارسال پول به عطا مانع جنگ بین دوستم و قوماندان عطا شوم و هم به نوعی واضح سازم که سیا با تمام فرمانده هان در یک مسافه قرار دارد.

سازمان نظارت بر حقوق بشر گزارش ١٣٣ صفحه یی را تحت عنوان «دستان خون آلود: فجایع گذشته در كابل و میراث بیعدالتی» طی تحقیق دو ساله و مصاحبه با بیشتر از١٥٠ نفر شاهد عینی و یا مطلع از حوادث ترتیب داده است. این گزارش نه تنها افرادی را بعنوان متهمین جنایات جنگی ذكر كرده، چند پیشنهاد ارزنده ای برای دولت كرزی نیز ارائه نموده است. گزارش، تخطی های این دوره را نتیجه اجتناب ناپذیر جنگها و اشتباهات ندانسته، بلكه بیشتر نتیجه اعمال غیرقانونی و چشم پوشی عمدی رهبران و فرماندهان گروه ها میداند. این سازمان ضمناً از دولت خواسته تا با اصلاح سیستم قضایی خود و تاسیس یك محكمه اختصاصی از قضات بین المللی و افغانی، از تلاش هایی كه جهت محاكمه جنایتكاران گذشته بعمل میاید حمایت كند زیرا بقول آنان اگر عاملین جنایات گذشته مجازات نشوند احتمال زیاد میرود كه مرتكب جنایات دیگری شوند. این سازمان همچنان از دولت تقاضا دارد تاساختاری را جهت بررسی بركناری متهمین حقوق بشر از مقامات دولتی روی دست گیرد زیرا امروز تمامی متهمین جنایات جنگی تحت نام آشتی ملی كاملاً مصون از مجازات بسر می برند.

عكس العمل دولت به این گزارش فقط این بود كه آن را ناقص خواند كه گویا جنایات تمام دوره ها را دربر نمی گیرد. همچنان بهانه هایی چون امنیت و ثبات و آشتی ملی و مشاركت ملی از جمله شگردهای عوامفریبانه ای است كه بی میلی كامل دولت را برای به محاكمه كشاندن جنایتكاران نشان میدهد. بفرض اگر دولت بخاطر برد تبلیغاتی خود در برابر حریفان و ترساندن جنگسالاران، كه گویا نزد مردم و جهان دوسیه دارند تا پا از گلیم خود دراز نكنند، این گزارش را جدی بگیرد، نه مردم به آن باور می كنند چون این دولت را در وعده هایش، در عزل و نصب كابینه و والیان بطور كامل آزمایش كردند، و نه هم جنگسالاران برای خود تشویش راه میدهند چون آنان هم دست خود را در دهان دولت به دقت گشتانده و فهمیده اند كه این دولت در دهان خود چیزی بنام دندان ندارد تا جنگسالاران را محكم گیرد و طی این سالها دولت را چنان مرعوب ساخته كه كوچكترین حركتی در برابر آنان كرده نمی تواند.

پس قدر مسلم اینست كه دوسیه متهمین جنگی سالهای سال در بایگانی دولت و كمیسیون مستقل حقوق بشر حفظ خواهد شد تا خاك بخورد. برخورد منفعل دولت در مورد جنایتكاران جنگی سبب خواهد شد كه نامش بعنوان مدافع سرسخت جنایتكاران جنگی در ذهن مردم و حافظه تاریخ با حروف برجسته نقش گردد.

 

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org