18 maart 2016 03:01:29

بهار و نوروز گرامی باد

استاد (صباح)

دلت شاد و لبت خندان بماند

برایت عمر جاویدان بماند

درین فصل نو و در روز نوروز

هرآن خواهی برایت آن بماند.

«نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است.»

افتخار دارم در روزهای پر میمنت و خجسته نوروز و سال نو با وطندارانم یکجا در جشن نوروزی سهیم ام و سال نو، زندگی نو، تلاش و تکاپوی نو، بهار نو و روز نو را به شما، خانواده ها و دوستان تان از صمیم قلب تبریک و تهنیت گفته و تمنا دارم تا جهان است زندگی شما مملو از صفا و صممیت باشد.

هر روز تان نوروز و هر شب تان عید و برات - انشاءالله .

نوروز نُماد جاودان نو شدن است

تجدید پیمان و دوستی کهن است

خوشحالم از اینکه خجسته نوروز

یاد آور فرهنگ ما و تمدن من است.

نوروز در تاریخ

جشن نوروز از آیین‌های باستانی می ‌باشد. با استناد بر نوشته‌های بابلی ها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از ولایات گوناکون که پیشکش‌ هایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند می‌ پذیرفتند. گفته شده که داریوش، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ – ۴۸۶) در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن می‌کرد.

همچنین پارتیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌ گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌ شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می ‌شد. و سپس والامقام‌ ترین موبد در حالی که همراه خود گیلاس، حلقه و سکه‌ هایی همه از طلا و جواهرات، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌ شد.

پس از موبد بزرگ کارمندان حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌ کردند. شاه پیشکش‌ های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می ‌کرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با خشت های گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هر یک از آنها کاشته می ‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می ‌پاشیدند و تا روز ۱۶ حمل که به آن روز مهر می‌ گفتند، آنها را بر نمی داشتند.

جشن‌ هایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک ‌تر (چهار شنبه سوری) به پیشواز آن می‌ آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده‌ است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره ‌ای در دگرگشت‌های زمانه از بین رفته‌ اند.

تقویم هجری خورشیدی

تقویمی که ما از آن استفاده می ‌کنیم، یکی از دقیق ترین و مناسب ترین تقویم‌ های جهان است، اما متاسفانه فقط اندکی از ما آن را به خوبی می‌ شناسیم و تاریخ به وجود آمدن آن را می ‌دانیم. برای مثال، برخلاف تصورعموم، تقویمی که امروز از آن استفاده می‌ کنیم، قدامت هزار و سیصد و نود ساله ندارد، بلکه در همین دو قرن اخیر تدوین شده است. ابتدا با مفهوم سال شمسی حقیقی آشنا شوید.

بهار از یغما

نوروز و اول بهار سالی یغما به وطن خود می‌ رود، گویا به دلیل می‌ خواری شاعر، عالمی فتوای کفرش را می‌ دهد. دوستان شاعر با شتاب نزدش می ‌روند که: چه نشسته‌ ای؟ ممکن است عده‌ ای با کارد و قمه و چماق سراغت بیایند و ترتیبت را بدهند، چون حکم رفته که یغما کافر است و . . . یغما، عبا بر دوش می ‌اندازد و عمامه می‌ گذارد و با این لباس می‌ گریزد. در یک بیت به آخر غزل، یغما به این مطلب به تلویح البته، اشاره ‌ای دارد.

 تمام غزل را در همین موضوع گفته است:

بهار از باده در ساغر نمی ‌کردم چه می ‌کردم

ز ساغر گر دماغی‌تر نمی‌ کردم چه می ‌کردم

هوا تر، می به ساغر، من ملول از فکر هشیاری

اگر اندیشه‌ ی دیگر نمی ‌کردم چه می‌ کردم

عرض دیدم به جز می هرچه زان بوی نشاط آید

قناعت گر به این جوهر نمی ‌کردم چه می ‌کردم

چرا گویند در خم خرقه‌ ی صوفی فرو کردی

به زهد آلوده بودم، گر نمی ‌کردم چه می‌ کردم

ملامت می ‌کنندم کز چه برگشتی ز مژگانش

هزیمت گر ز یک لشکر نمی ‌کردم چه می ‌کردم

مرا چون خاتم سلطانی ملک جنون دادند

اگر ترک کله‌ افسر نمی ‌کردم چه می ‌کردم

به اشک ار کیفر گیتی نمی‌ دادم چه می‌ دادم

به آه ار چاره‌ ی اختر نمی ‌کردم چه می‌ کردم

ز شیخ شهر جان بردم به تزویر مسلمانی

مدارا گر به این کافر نمی‌ کردم چه می‌ کردم

گشود آنچه از حرم بایست از دیر مغان یغما

رخ امید بر این در نمی ‌کردم چه می‌ کردم.

بهار در شعر شاعران شبه قاره هند

بهار به عنوان احیاگر طبیعت و «عید نوروز» به عنوان ایام پاسداشت این گردش لیل و نهار با شور و شوقی که در اقوام سرزمین‌های نوروزی از گذشته‌هایی دور ایجاد کرده است در حقیقت زندگی تازه و نویی را برای انسان‌ها به دنبال خود می ‌آورد. نگاه شاعرانه به این زیبایی‌ها و شور و شوق رستن و دوباره زنده شدن نگاهی توصیفی در آغاز و نگرشی درونی و معنا گرا در پایان است

اقبال لاهوری

فصل بهار اینچنین، بانگ هزار اینچنین    

چهره گشا، غزل سرا، باده بیار اینچنین

باد بهار را بگو، پی به خیال من بَرَد        

وادی و دشت را دهد نقش و نگار اینچنین

زادۀ باغ و راغ را از نفسم طراوتی         

در چمنِ تو زیستم با گل و خار اینچنین

و یا این شعر:

سبزه چون تاب دمید از خویش یافت       

هــمت او ســینه گــلشن شکــافت

چون خودی آرد به هم نیروی زیست        

می گشاید قــلزمی از جــوی زیست

هنوز هم نفسی در چمن نمی ‌بینم       

 بهار می ‌رسد و من گـل نخستینم

بهار تا به‌ گلستان‌ کشید بزم‌ سرود        

 گمان‌ مبر که‌ سرشتند در ازل‌ گلِ ما

به‌ علم‌ غرّه‌ مشو کارِ مَی‌ کشی‌ دگر است  

 بهار برگِ پراکنده‌ را بهم‌ بربست‌

نظر به‌ خویش‌ فروبسته‌ را نشان‌ این‌ است    

به‌ خاک‌ هند نوای‌ حیات‌ بی ‌اثر است‌

در چمن‌ قافله‌ ی‌ لاله‌ و گُل‌ رخت‌ گشود     

ای‌ که‌ در مدرسه‌ جویی‌ ادب‌ و دانش‌ و ذوق.

امیر حسن دهلوی

وی بهار را در دو بیت این گونه به تصویر کشیده:

نوروز رسید یاد می دار                 

 گل پرده درید یاد می دار

قربان کردی دل ِحسن را                

 ای غیرتِ عید یاد می دار.

منور لاهوری

که در زمان حکومت «سیک‌ ها» سمت استانداری لاهور را به عهده داشت و در عین حال دانشمند، طبیب و مسلّط به زبان پارسی دری و عربی بود، چنین سروده است:

ساقیا فصل بهار است بیاور جامی   

عمر چون می ‌گذرد نیک برآور نامی.

غلام محمد خان لغاری

برای چنین مضمونی این گونه سروده است:

ساقی نو است و باغ نو است و بهار نو      

بلبل نو است و نغمه نو و گلعذار نو.

هرکس که اندکی از آهنگ و وزن و موسیقی و ترنم‏ بهره ‏ای داشته باشد، شوق فراوان برای سرودن شعری در مورد نوروز دارد بدین جهت در ادب پارسی و دری‏ و اردو و عربی و دیگر زبان‏ های شبه قاره، اشعار نوروزی‏ بسیار فراوان است و شاعران در سرودن اشعار نوروزی از یکدیگر پیشی گرفته ‏‌اند.

نوروز در دیدگاه اسلامی

در اسلام و بخصوص از امام جعفر صادق(ع) روایت گردیده: هنگامى که روز نوروز آمد، غسل کن و بهترین و پاک ترین لباست را بپوش و با بهترین عطرها خود را خوش بو کن و در این روز، مستحب است روزه بگیرد.

در خصوص روز نوروز در روایات مختلف آداب گوناگونی ذکر شده که به آنها به صورت مختصر اشاره می‌ شود: نماز نافله، یک نماز چهار رکعتی پس از نماز ظهر و عصر روز نوروز، دعا کردن در سجده این نماز که موجب بخشش گناهان می ‌شود.

ذکر گفتن؛ خصوصا ذکر- یا ذی الجلال و الاکرام.

روزه گرفتن

دعا کردن در لحظه سال.

در کتاب بحارالانوار درباره نوروز روایات متعددی وجود دارد، در جلد ‪ ۵۹ بیش از ‪ ۴۵صفحه به نقل از امام صادق نقل شده‌ است که به معلی بن خنیس فرمودند: ای معلی! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند، نوروز اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد، روزی است که علی در نهروان پیروز شد و گلهای زمین در آن روز خلق شد، در چنین روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست، همان روزی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد.

بزرگترین جشن که در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آن ‌گاه که آفتاب جهان تاب به برج حمل انتقال یابد و روز و شب برابر گردد ـ آغاز می ‌شود در ادبیات پارسی گاه به نام «جشن نوروز» خوانده می ‌شود.

نوروز به روایت فردوسی و شاهنامه

فردوسی که بدون شک مواد شاهنامۀ خود را مع‌الواسطه از خداینامک و دیگر کتب و رسایل پهلوی اتخاذ کرده، و بکار می برد. از همین داستانی که بیرونی آن را نقل کرده نیک بر می‌ آید که نوروز را به معنی «روز نو و تازه» یعنی روزی که سال نو بدان آغاز گردد، می ‌دانستند. ابوریحان در التفهیم نوشته: از رسم‌ های پارسیان نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، و از این جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است.

برخی نوشته ‌اند سبب آنکه این روز را نوروز خواندند آن بود که صابیان در روزگار طهمورث پدید آمدند و چون جمشید با پادشاهی رسید دین را تازه کرد و چون نوروز روز نوین بود آن را جشن گرفتند و نیز گفته‌اند: جم در شهرها می‌ گردید و چون خواست به آذربایجان اندر شود بر تختی از زر نشست و مردم به دوش می ‌بردند و چون فروغ خورشید برو تابید و مردم او را بدیدند، وی را بزرگ داشته بدان شادی کردند و آن روز را جشن گرفتند و آن روز میان مردم آئین شد که به یکدیگر شکر دادند.

حسین بن عمر و الرستمی که از لشکریان بود از مؤبدان مؤبد خراسان سبب پیدایش نوروز و مهرگان را پرسید و او علت ایجاد نوروز را چنین شرح داد که در بطیخه و بائی پدیدار گشت و ساکنان آن به ناگذیر فرار اختیار کردند ولی مرگ برایشان مستولی شد و همگی بمردند، و چون نخستین روز فرا رسید خداوند بارانی برایشان بارید و آنان را زنده کرد و ایشان به مساکن خود بازگشتند. پس پادشاه آن زمان گفت که: این نوروز است- یعنی روز نوین می‌ باشد و در نتیجه این روز بدان نامیده شد و مردم آن را مبارک شمرده جشن گرفتند.

سال شمسی

مدت زمان بین دو عبور متوالی مرکز خورشید از نقطه اعتدال بهاری است و مدت متوسط آن در ساعت ۱۲ زیجی تاریخ صِفر جنوری ۱۹۰۰ میلادی، ۲۴۲۱۹۸۷۸/۳۶۵ شبانه ‌روز یا معادل ۳۶۵ شبانه‌ روز و پنج ساعت و ۴۸ دقیقه و ۹۷/۴۵ ثانیه حساب شده است. مدت متوسط سال شمسی حقیقی، ثابت نیست و سالانه معادل ۰۰۰۰۰۰۰۶۱۴/۰ شبانه‌ روز یا ۰۰۵۳۰/۰ ثانیه از مدت متوسط سال شمسی حقیقی کاسته می ‌شود. مدت متوسط سال شمسی حقیقی ثابت نیست و بر اثر تغییرات تعدادی از مشخصه های نجومی، تغییر می‌ کند.

نوروز (اولِ حَمَل) و کبیسه‌ های تقویم هجری شمسی از طریق محاسبه لحظه تحویل سال و مقایسه آن با لحظه ظهر حقیقی تعیین می ‌شود. سال کبیسه هر چهار و گاهی هر پنج سال یکبار اتفاق می ‌افتد.

سال شمسی از چه گرفته شد؟؟؟

اول سال (روز اول بهار) و مبدأ تاریخ هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه می باشد و مدت آن ۳۶۵ روز و شش ساعت و ۴۸ دقیقه ۵۱ ثانیه می باشد.

مبدأ سال هجری شمسی در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی توسط عمر خیام و عبدالرحمن خازنی و عده ای دیگر از ریاضی دانان و منجمان تعیین و تنظیم شد.

چون سال شمسی با سال قمری تقریبا یازده روز تفاوت دارد، بنابر این سال هجری شمسی همواره تقریبا یازده روز از سال هجری قمری عقب می ماند و در نتیجه تقریبا هر ۳۴ سال یکسال، سال قمری از سال خورشیدی پیش می افتد.

هر سال هجری شمسی شامل دوازده ماه به ترتیب زیر می باشد:

۱-حمل ۳۱ روز ۲- ثور ۳۱ روز ۳- جوزا ۳۱ روز ۴- سرطان ۳۱ روز ۵- اسد ۳۱ روز ۶- سنبله ۳۱ روز ۷- میزان ۳۰ روز ۸- عقرب ۳۰ روز ۹- قوس ۳۰ روز ۱۰- جدی ۳۰ روز ۱۱ - دلو ۳۰ روز ۱۲- خوت ۲۹-۳۹ روز

مدت یکسال هجری شمسی ۳۶۵ روز است که هر چهار سال یکبار است که به آن سال کبیسه می گویند و مدت آن ۳۶۶ روز است.

تاریخ هجری قمری

مبدأ تاریخ هجری قمری از هجرت پیامبر گرامی اسلام (ص) از مکه به مدینه محاسبه می شود که تا کنون ۱۴۲۵ سال از آن می گذرد. سر آغاز تقویم هجری قمری، روز اول محرم سالی است که حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه هجرت نمودند. سال قمری بر حسب گردش ۱۲ دور کره ماه به دور زمین است که مدت آن ۳۵ روز و ۸ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۲۴ ثانیه می باشد.

مدت ماه قمری دقیقا معلوم نیست و به هلال و محاق آن بستگی دارد و معمولا مدت آن ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۲ ثانیه است. هرسال هجری قمری شامل ۱۲ ماه به ترتیب زیر می باشد:

۱ - محرم ۲- صفر ۳ - ربیع الاول ۴- ربیع الثانی ۵- جمادی الاول ۶ - جمادی الثانی ۷ - رجب ۸ -شعبان ۹- رمضان ۱۰- شوال ۱۱- ذیقعده ۱۲- ذیحجه...

تاریخ میلادی

مبدأ تاریخ میلادی، تولد حضرت عیسی (ع) در زمان سلطنت فرهاد پادشاه اشکانی، و اکتا و آگوست امپراطور روم می باشد. مبنای تقویم بین المللی در جهان امروز بر اساس ولادت حضرت عیسی (ع) می باشد که به آن تاریخ میلادی می گویند. هر سال میلادی شامل ۱۲ ماه به ترتیب زیر می باشد:

۱-جنوری ۳۱ روز ۲- فبروری ۲۸-۲۹ روز ۳- مارچ ۳۱ روز ۴- اپریل ۳۰ روز ۵- می ۳۱ روز ۶- جون ۳۰ روز ۷- جولای ۳۱ روز ۸- اگست ۳۱ روز ۹- سپتمبر ۳۰ روز ۱۰- اکتبر ۳۱ روز ۱۱-نومبر ۳۰ روز ۱۲- دسمبر ۳۱ روز

مدت یکسال میلادی ۳۶۵ روز است که هر چهار سال یک بار ماه فبروری ۲۹ روز است که به آن سال کبیسه می گویند و مدت آن ۳۶۶ روز می باشد

بهره: مبدّل تاریخ هجری شمسی، نوروز و پژوهش های قبلی نویسنده در رسانه ها .

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org