جمعه، ۸ جون ۲۰۱۲

محمدطاهر نسیم:

راه کجروی به گمراهی میکشاند!

*   *   *

فرانکفورت ۱۵ اپریل ۲۰۱۲

 

تحولات زنده گی می آموزاند:

                            راه موفقیت و پیروزی، راه قانونمندی دیالکتیکی تاریخ

                                               راه مبارزه طبقاتی زحمتکشان است!

 

در آغاز . . .

این بررسی فشرده و دقیق نشان میدهد که کی ها در روند فعالیت ها و طرح های سالیان گذشته تا کنون دچار اشتباهات و بلکه بیشتر و بالاتر از اشتباهات شدند، بلکه باید تلافی و جبران نمایند!

و مطابق با ایجابات شرایط و اوضاع امروزی کشور و نیاز مبرم مبارزه ملی و دموکراتیک، خودرا عیار و همآهنگ سازند!

"نویسنده"

۱۵ اپریل ۲۰۱۲

*    *    *

 برخی از دوستان محترم . . .، بدون بررسی، دقت و در نظر گرفتن واقعیت های تاریخی، اصول و عملکرد های گذشته و امروزی، ابراز نظر میدارند که سازمانهای وحدت یافته- زیر چتر "متحد ملی" در همآهنگی با مرتجعین "جهادی" و امثالهم- و دیگران . . - زیر چتر انگلیسی مشرب و مذهبی مشهور آقای "نادری"- گام مثبت و امیدواربخش در راه تحکیم مبارزه ملی در اوضاع کنونی افغانستان شمرده میشود!

و دیگران را که قبلاً اعضای ح.د.خ.ا. بودند و فعلا کدام وابستگی به سازمان های متذکره ندارند و مستقلانه در یک همنوائی و همآهنگی بین خود قرار دارند به اصطلاح "دلسوزانه" دعوت- یا پیشنهاد- مینمایند تا در چنین اتحادیه ها- و وحدت ها- سهم گرفته و اشتباهات گذشته را از هرجائیکه نشأت یافته بود، تلافی وجبران نمایند!!

این عده دوستان محترم با چنین شیوه و طرز تفکر "ساده" و "سطحی" و غیر واقعبینانه که امیدواری تلافی و جبران اشتباهات گذشته را در نتیجه گیری بدست آورده اند، خود اشتباه بزرگی را مرتکب میشوند!

واقعیت روند تحولات، در پیروزیها و شکست های زندگی می آموزاند که درک و آگاهی یابی سالم و همه جانبه از قوانین دیالکتیکی تاریخ در جریان مبارزه طبقاتی جامعه انسانی، و سازماندهی درست چنین مبارزه، زحمتکشان میتوانند به تحقق منافع و نیازمندی های شان در یک جامعۀ مترقی و مرفه، فارغ از هر گونه ظلم، ستم، استثمار و اسارت، دستیابی نمایند.

آنعده اعضای ح.د.خ.ا. که در گذشته افتخار عضویت حزب را کسب کرده بودند و با ماهیت سالم و واقعی حزب خود عمیقاً اشنائی یافتند و همآهنگی داشتند، و در مبارزه دشوار و سرسخت علیه دنباله روان "گورباچفی" و شرکاء، فروپاشی وطن و دستآوردهای قیام اپریل، اشتباهات، نیرنگ ها، و خیانتها و صحنه سازیها، سازمانها و تنظیم های تولد یافته از "رحم" های بیگانه، پایدار قرار داشتند امروز نیز علماً و عملاً با توجه عمیق درک مینمایند که خدمت به مردم در اوضاع کنونی افغانستان، پیکار آگاهانه و چندین جانبه همگانی به مبارزه خستگی نا پذیر در راه تحقق نیازمندیهای ملی و دموکراتیک خلقهای افغانستان بمنظور رهائی میهن از چنگ اسارت نظامی اشغالگران خارجی، تضمین و تحکیم استقلال، حاکمیت و وحدت ملی، اجرای تحولات بنیادی و دموکراتیک در تمام عرصه های زندگی بویژه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطابق برنامه ای تثبیت شده و عملی، دور از هرگونه صحنه سازیهای عوامفریبانه بحیث نخستین گام به سوی آینده انکشاف یافته، مترقی و مرفه دور از هرگونه ظلم، ستم، استثمار و اسارت، نیاز مبرم دارد.

تقریباً یازده سال پیش، زمانیکه این سازمانها پا به عرصۀ وجود گذاشتند، از کلیه ارزشهای ملی و دموکراتیک رو گشتاندند، اشغال وطن و زحمتکشان رنجدیده وطن را نا دیده گرفتند، و در شیپورهای تبلیغاتی اشغالگران و دشمنان آزادی، استقلال و وحدت ملی افغانستان، در جنگ گویا علیه "تروریزم" و دفاع از "دموکراسی"، "حقوق بشر" و "باز سازی" به شیوه های گونا گون یکجا پُف میکردند . . آنان در موجودیت تسلط و طرحهای خارجی امپریالیستی، مدیریت "حکومت" دست نشانده، فعالیتهای شبکه های جاسوسی کشورهای بیگانه، مافیای چندین ملیتی بین المللی، سوداگران تجارت و تولید مواد مخدر و قاچاقبری، آدم ربائی، فساد و آلودگی، اعتیاد به مواد مخدر، تجاوز بر نوامیس، بازار سیاه اقتصاد و تجارت آزاد، و قدرت نفوذ یافته اخطاپوت آدمکشان تروریست "مجاهد"، "طالبان" و "القاعده" و غیره، و پایمال شدن، و فروریختن زندگی و ساختار اجتماعی میهن، و پیدایش آغازین علایم فروپاشی و تجزیه افغانستان، و ادامۀ رقت بار حملات انتحاری، مین گذاری، مداخلات خارجی بویژه از پاکستان، ایران و ارتجاع عرب و غیره، با چشمان "نابینای" خویش راه "تعالی و پیشرفت" وطن را جستجو میکردند!! و برخی با طرح های دگماتیزم خودرا به اصطلاح وارثان "شرعی" ح.د.خ.ا. و اندیشمندان مترقی وانمود میساختند! و از افکار مترقی و جهانبینی علمی ریاکارانه جانبداری نموده، صحبت میکردند، و برخلاف واقعیت راه کجروی را که به گمراهی میکشاند، دنبال مینمودند!

و با فورمولبندیهای خشک و خالی (جبهه، اتحاد، وحدت، کنگره . . و . . .) تلاش ورزیدند، جانبداری مردم را بدست آوردند!! اما همیشه به ناکامی روبرو میشدند! آنان در فعالیت سازمانی و سیاسی خود در چنین معادلۀ تقلب کاری و فریب سازی ایدیالوژیکی غلطیدند: مارکسیستان دوآتشه . . . اعتدال . . اصلاح شده یورو کمونیست . . . دموکراتهای رادیکال . . . لیبرال های ریفورمیست . . . آزادی خواهان بی سرحد . . . تا اینکه متحدان خویش را در ارتجاع سیاه مذهبی یافتند . . . و به مقصود رسیدند!

از یاد آوری حقایق و واقعیت های عینی نباید نفرت داشت، بلکه راه اصلاح کننده را باید جستجو و از تکرار آن جلوگیری کرد!

سالهای طولانی از تسلط اشغالگران نظامی خارجی در افغانستان-آمریکا، ناتو و متحدینشان- که برای سرکوب گویا "تروریزم"، و تحقق "دموکراسی" "عدالت"، و "بازسازی" بر کشور حمله ور شدند، و هزاران انسان زحمتکش با خاک و خون یکسان ساختند، میگذرد! که آزادی، استقلال، تمامیت ارضی حاکمیت و وحدت ملی، دموکراسی، عدالت، صلح و ثبات و بقیه دستاوردهای مردم، پایمال گردید.

و بمنظور تحقق پلانهای دراز مدت خویش در منطقه، از افغانستان به حیث یک مرکز استراتیژی عملاً استفاده کردند و میکنند، پروژه های خود را در رابطه با کشورهای آسیای میانه، جنوب شرق آسیا، شرقمیانه هندوستان و غیره پیهم طرحریزی و دنبال مینمایند. چنانچه حکومت دست نشانده در جهت تحقق اهداف و مقاصد آنان در فراهم آوری شرایط و زمینه های مساعد، با چال و حیله و نیرنگ، مسئوولیت خدمت گذاری خود را بوجه احسن، انجام میدهد!

حاکمیت موجوده کنونی در افغانستان- از آغازین روز موجودیت خود - فاقد ماهیت ملی و دموکراتیک، و مشروعیت قانونی بوده و هست، زیرا در تمام ابعاد وابسته به سیاست، اهداف، و تصامیم با داران اشغالگر است. و بر خلاف نورمها و مقررات ملی و بین المللی، و به دستور با داران امپریالستی در "نشست" اجیران حلقه بگوش "بُن"- آلمان – بر میهن و خلقهای افغانستان تحمیل گردیده است.

تمام بنیادها و نهاد های موجوده که توسط چنین سستم خارجی به وجود آمده است، هیچ گوشه ای از قانونیت ندارد، زیرا آزادی کشور و مردم و حقوق عموم زحمتکشان، استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی سلب شده است. دموکراسی واقعی و قانونیت در افغانستان امروزی در سیستمی نهفته است که از منافع پایگاه بیگانه اشغال نظامی حمایت و حفاظت مینماید. کلیه بنیادها، مؤسسات، تشکیلات ملکی، نظامی و فرهنگی و پدیده های گونا گون زیر نام به اصطلاح "عدالت"، "دموکراسی" و مبارزه ضد "تروریستی" در خدمت سیاست بیگانه قرار دارد.

هر سه قوه: "مقننه"، "اجرائیه" و "قضائیه" و ارگانهای بویژه امنیتی و دفاعی، "اردو"، "څارندوی"، و "امنیت ملی" به نوکران معلوم الحال، ارتجاع داخلی و جنایت کاران سابق و لاحق "جهادی" و چهره های سیاه قرون وسطائی واگذاری شده است.

با وجود گذشت سالها، پایگاهها و فعالیت های تروریستی تخریبکاری و دهشت افگنی از بین نرفته، بلکه در اشکال و شیوه های منظمتر آن شدت و گسترش یافته است، و از آن طرف "خط دیورند" و با همکاری ادارات استخباراتی و اطلاعاتی امپریالیستی، سازماندهی و تمویل میشوند!

مافیای چندین ملیتی بین المللی در عرصه های کشت، تولید و تجارت مواد مخدر، فعالیت های جاسوسی، تجارت اسلحه، جعل سازی و تقلب کاری تبلیغات سوء و عوام فریبانه در همآهنگی با اجیران و وابسته گان خویش، فعالیت های خود را انجام میدهد.

رسانه های گروهی دشمنان- داخلی و خارجی- (رادیو ها، تلویزون ها نشرات و مطبوعات) به شکل متواتر فعالیت های جعل کاری و تبلیغات زهراگین خود را درخدمت جبهه امپریالیستی، سیاست و طرح های اشغالگران نظامی و ادامه موجودیت آن، سازماندهی میکند، فضای آشوبگری، اختلافات، تفرقه اندازی، ترس، وحشت و بی اعتمادی را پخش مینمایند!

پاکستان، ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج و مرتجع عربی و یا به اصطلاح اسلامی، و ارتجاع منطقه به مداخلات غرض آلود خود ادامه میدهند و به دشمنان رنگارنگ وطن، کمک های مالی، لوژیستیکی و ابزار نظامی و رهنمود های مشورتی در تخریبکاری، میرسانند!

فعالیت نظامی پاکستان زیر نام به اصطلاح ضد "تروریستی" یک راه دیماگوگی برای بدست آوردن کمک های هنگفت جبهه امپریالستی، و اعزام تخریبکاران، و دهشت افگنان مجهز و آموزش یافته به خاک افغانستان و ادامه آشوبگری در منطقه چیزی دیگری نخواهد بود.

انحصارات سر مایداری، قطعاً دلسوزی در برابر زحمتکشان و خلق های ستمدیده افغانستان، عدالت، پیشرفت و ترقی اجتماعی نداشته و نخواهد داشت. و از راه تسلط بر کشورهای دیگر منجمله افغانستان بمنظور چپاول و غارتگری و تحقق منافع و اهداف بخصوص شان تجاوزات نظامی را سازمان میدهند! و به همین علت ملیاردها دالر را غرض جبران فعالیت ها و تجاوزات نظامی و خریداری اجیران و خدمت گذاران، و عرضه خدمات و رشوت به وابستگان و متنفذین خویش، به مصرف میرسانند!

امروز اشغالگران نظامی، با اعلان سیاست ریا کارانه و نیرنگ گویا "پایان و ختم" مسوولیت شان در افغانستان – سال ۲۰۱۴- سازماندهی اقدامات جدیدی نظامی را آغاز کرده اند که روند اکمالات آن جریان دارد، و زیر پرده "قرار دادهای استراتیژی" در سطوح متنوع "همکاری"، که در حقیقت اسناد دیگری است، به ادامه موجودیت و کلیه فعالیت های اشغالگران، و به هرگونه دست اندازی و طرحریزی پلانهای شان رسمیت و قانونیت میبخشد!

چنانچه حکومت دست نشانده و دست نشاندگان حکومت به نمایشات و صحنه سازی های نیرنگ و دسیسه کاری در جهت نگهداری "تخت و تاج"خود آغاز کرده اند!

هرانسان اندیشمند ملی، وطندوست، و مترقی عملاً درک مینماید که حل و فصل اینگونه اوضاع و شرایط پیچیده ملی، وابسته گی کلی به هداف اصلی مبارزه: رهائی وطن از اشغالگران خارجی، متوقف سازی مداخلات، و سرکوب پلانها و نیرو های جنایتکار دهشت افگن "القاعده" "طالبان" وغیره، و ایجاد یک پایگاه واقعاً ملی و دموکراتیک در کشور میباشد.

مبارزه پرمسئوولیت درین راه فقط توسط یک جنبش همگانی که همه خلقهای افغانستان را بدون در نظرداشت تعلقات ملیت، نژاد، لسان، قبیله، دین، مذهب، عقیده سیاسی، شغل، نسب، دارائی، موقف اجتماعی و محل اقامت برای یک افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، مترقی و متحد، آگاه، بسیج و یکپارچه سازد امکان پذیر است.

بدون شک و به منظور از بین بردن دشواری ها و اوضاع ناگواریکه خلق های افغانستان در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به آن روبرو اند توأم با اهداف و نیازمندی های عمده به حیث یک پروگرام ذی اهمیت کاری و مبرم مبارزه ملی و دموکراتیک مطرح است، که حتماً در محور توجه عملی جنبش همگانی و اجرات حال و بعدی باید قرار گیرد.

هر سازمان، اتحادیه، و نیروی سیاسی که پابندی صادقانه با اصول و پیکار سالم دارد و مسئوولیت سهمگیری را در جنبش همگانی میتواند به دوش گیرد، باید در شیوه های کار و فعالیت خود یک پروگرام واقعبینانه واضح وعملی را مطابق با شرایط و اوضاع متذکره به منظور رهائی افغانستان، استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت و وحدت ملی، دموکراسی و ترقی اجتماعی داشته باشد، تغییرات و تحولات غرض پاکسازی تشکیلاتی درون سازمانی را دور از هرگونه معامله گری و ریاکاری سازماندهی کند، و مسوولیت را به دست های با امانت و توانا بسپارد. در آن صورت میتواند فقط و فقط خودرا از عرصه نمایشات، به واقعیت عملی ثمربخش انتقال دهد!

چنین جنبش نیرومند، پاکیزه، و همگانی که این مسئوولیت سترگ ملی و دموکراتیک را بدوش میگیرد، میتواند از راه تبادل نظر و تفاهم کلیه نیروهای ملی و دموکراتیک برای پیشبرد بهتر و سازنده تر مبارزه رهائی بخش ملی و دستیابی به استقلال، دموکراسی، ترقی اجتماعی، و ایجاد تحولات در زندگی زحمتکشان با تمام توان و موفقیت گام بر دارد.

ما همیشه با کسانیکه درین راه، راه رهائی، استقلال، و اجرای تحولات بنیادی و ترقی اجتماعی کشور متحد و یک پارچه، انکشاف یافته و مترقی، صادقانه مبارزه مینمایند، همنوا و هم سنگر میباشیم. و با چشمان باز پر از امید، و به سوی متحدین سالم و صادق خود مینگریم!

هیچ وقت مبارزه ملی و دموکراتیک خود را از مبارزه کلیه زحمتکشان دنیا، از رابطه انترناسیونالیستی جدا نمی سازیم، و همیشه جدا ناپذیر است.

با امیدواری اینکه دوستان محترم، با چنین موضعگیری مترقی که شرائیط و اوضاع کنونی و دایم ایجاب مینماید، آشنائی و قناعت کافی بدست آورده باشند!

*    *    *

 

گفتار کوتاه . .

                   در پایان بررسی . .

 

در مسیر تاریخی افغانستان و در مبارزات پیگیر آزادی خواهانه علیه استعمار گران انگلیسی، ارتجاع داخلی به ویژه از پشت پردۀ دین و مذهب دست همکاری را یکجا با امیران بادار خود در معامله گری "تخت و تاج" به استعمار گران تقدیم کردند. ثلث خاک افغانستان را توسط معاهدات و قرارداد های خیانت و ضد ملی منجمله گندمک، دیورند، لاهور و قندهار و غیره فروختند و یا بخشیدند! بسیاری از شخصیت های اجتماعی و روحانی که به طرف داری از آزادی و استقلال در جنبش مشروطیت و غیره، بودند وحشیانه به قتل رساندند و یا در زولانه های محابس انداخته شدند!

همان ارتجاع داخلی و نوکران انگلیس بودند که دورۀ شاه وطندوست غازی امان الله خان، حکومت و اصلاحات امانیه را با دسیسه کاری کفر و الحاد، مطابق به آرزوی استعمارگران به سرنگونی مواجه ساختند، و دورۀ ترور و اختناق و ضد انسانی و ترقی خاندان "آل یحیی" را پشتیبانی کرده، به اریکه قدرت رساندند!

همان ارتجاع داخلی و اجیران تربیه شده جبهه امپریالیستی در "اردوی" مجهز، منظم و مسلح و تمویل یافته ۲۲۳ هزار نفری تروریست "مجاهد" بیش از یک ملیون انسان زحمتکش را بعد از قیام اپریل به قتل رساندند، ساختار کشور و منابع زراعتی، صنعتی و اقتصادی و عموم زندگی زحمتکشان را دستاورد ها ی قیام اپریل را، حتی آن امتیازات که دولت مترقی به روحانیت تقدیم کرده بود به ویرانی کشاندند! همان ارتجاع داخلی بود که دروازه های کشور را به روی اشغالگران جبهه امپریالیستی گشود. آزادی، استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت و وحدت ملی، صلح و ثبات، بشکل کلی سلب گردید، و کلیه زندگی کشور و زحمتکشان به زنجیر اسارت بسته شد!

چگونه میتوان، به این جنایتکاران، آدمکشان، تروریستان . . . عقبگرایان جنگلی و اجیران وابسته، چشم امید بست. و همراه آنان برای افغانستان آزاد، مستقل، یکپارچه، دموکرات، مترقی و دارای آینده شگوفان، "وحدت" و "همکاری" کرد!!

میتوان بشکل آسان و بدون کدام پیچیده گی درک نمود، و آگاهی یافت:

که از تخم "گنده"، امیدواری چوچه "زنده" را نباید داشت!

*    *    *

 

دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت،

همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد!

ناکسست آنکه به دراعه و دستار کسست

دزد، دزد است، و اگر جامۀ قاضی دارد!

(سعدی)

 

·        لُطفاً:

         از لحاظ همکاری این "بررسی" را، چاپ و تکثیر کرده و به دوستان علاقمند خود که دسترسی
          به انترنیت ندارند، غرض مطالعه و استفاده بسپارید.

 

یادداشت:

 ادارۀ «اصالت» از همکاری های صمیمانه و رفیقانۀ شیراحمد (صارم) و محمد ظاهر دقیق در قسمت آماده ساختن و تایپ کامپیوتری دستنویس "بررسی" رفیق محمد طاهر نسیم قلباً اظهار سپاس و امتنان میکند.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org