Aug 24, 2012 13:54

 
مســـعــود «حـــداد»

 

سیاه پوشیده بود آنروز مادر

تنش پیچیده بود در زیر چادر

تن پر خون فرزندش زمین بود

یگانه حاصل عمرش همین بود

نگاهش را بروی پیکر انداخت

ناله اش عرش خدا را برانداخت

گفت خدایا گر چنین است کار تو

انتحار است رونق بازار تو

آفریدی جنت خود بهر مرگ

می فروشی برغریبان زهر مرگ

نیســتم من مشتری ات بعــد ازین

جـنت خود را بجــویم از زمیـن

رفت مادر زهوش آن جمله را گفت

در کنار پیکــر فــرزند بخـُـفــت

مسعود حداد

۲۲ اگست

 

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org