سخنی چند در پاسخ به ارجافنامهﺀ فهیم ادا

محبوب الله زارع

۲۵ دسامبر ۲۰۰۹

نوشته ای در سایت "پیام نهضت" تحت عنوان "آشفته بازار "برخورد تاریخی" از نام فهیم ادا به نظرم خورد٠ چون نام، برایم نا آشنا بود فکر کردم کسی شوق نوشتن به نام مستعار کرده که خوب، حرفی ندارد، مربوط به خودش است، ولی از خوانش متن، تعلقیت او را به سازمان اروپائی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان یافتم و بعد از تجسس مختصر فهمیدم که فهیم ادا نام مستعار نیست بلکه نام اصلی یکی از حزبی های دیروز است که در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در اپارات کمیته مرکزی حزب مصروف کار بود و فعلاً که در اروپا اقامت دارد سعی مینماید با پندپردازی های ناقصی که تراوش ذهنی خود او است منبر یابی کند٠

تعجب انگیز است که چرا برخی مدعیان "همسوئی در راه ایجاد جنبش دموکراتیک، توده ای و٠٠٠" وقتی به قلم دست می برند آنقدر ناجور و کژدار می نویسند که آگاهانه یا ناآگاهانه به معنی واژه های جنبش دموکراتیک، توده ای، دادخواهانه و اصطلاحات دیگری از این قبیل و نیز به این راه و خط در مجموع، جفاکارانه صدمه می زنند؟ زیرا نمی شود هم مدعی همسوئی راه توده ای ها و دادخواهان بود و هم غیر از خود و جمعیت همخوان، دیگر رسالتمندان این راه را به باد تکفیر گرفت و پرداخته های آنها را زخم چرکین نامید٠ در شروع برای این آقا یاد آوری می گردد که بیان کینه توزانهﺀ وقایع و گفته ها یا نوشته های خصمانه نسبت به نظریات دیگران، سلامت فکری و عاقلانه اندیشی نویسنده را زیر سوال می برد و آنچه از قلم او برمی آید جز اتهام چیز دیگری نمی تواند تلقی گردد، منافع توده ها و داد و دادخواهی را که یکسو میگذاریم٠

آقای ادا فراموش ننماید که از هرچه به ذهن می آید کلمه ردیف کردن و با آن کاغذ طویلی را سیاه کردن مقالهﺀ سیاسی دارای وزن، تولد نمی شود٠ برای این مقصد اتکا بر فاکت ها، اسناد و شواهد، توانمندی درک درست حوادث، لیاقت واقعه نگاری، لیاقت مقاله نویسی، وسعت نظر، دوری از عقده ورزی، اجتناب از پیشداوری و خود دادخواه و خود دادستان و خود قاضی شدن و مهمتر از همه حرمت گذاری به نظریات غیر و شخصیت مخاطب در کار است٠ ابراز نظر در بارهﺀ گفته ها یا نوشته های دیگران و یا دیگر سازمان ها و تشکل ها، چه تائیدی باشد چه انتقادی امر کاملاً عادی و مروج دنیای سیاست است اما نه به شیوهﺀ "زخم چرکینی که باید خواهی نخواهی دهان باز کند و چیزی از پوسیده گی، آلوده گی و ازین دست را بیرون دهد"٠ آدم اگر در "پَره" باشد فرقی ندارد چون زبان "پَره" چنین است اما اگر حرف رعایت عفت قلم، پاکیزه گی کلام و جدیت نگارش سیاسی به میان می آید اینگونه ادا را صاف و ساده دشنام میگویند٠ انتقاد را نباید با دشنام عوضی گرفت، "جگر"!

نوشتهﺀ فهیم ادا مانند یک فرش طولانی بافته شده از کلمات و جملات بدون رابطهﺀ ماهیتی با موضوع و در مواردی حتی بی مفهوم، طوری آغاز و پایان می یابد که او جز بیان قصه های دل خودش و آنهم با استفاده از واژه های نه چندان پسندیده، نتوانسته کدام پیام با ارزشی و درخور توجهی به خواننده انتقال دهد٠ او خواسته است گویا آشفته بازاری مستعار نویسان را در برخورد با مسایل تاریخی برملا سازد و اما چگونه؟

"بازار" برخورد با تاریخ حزب دموکراتیک خلق افغانستان و کشور اگر "مستعاران" می نویسند یا "اصلیان"، واقعاً آشفته است٠ در این باره تردیدی وجود ندارد زیرا تا اکنون نهاد علمی - پژوهشی مسئول موجود نیست٠ عده ای از بازمانده گان حاکمیت دیروز هر کدام به هر نوعی که میل کرده اند مقاله نوشته اند یا کتاب و بروشور آفریده اند که ممکن رضایت خاطر شماری از حلقات علاقه مند را فراهم سازند اما به هیچ صورت پاسخگوی ضرورت روشن شدن کامل رویدادهای تاریخی و نیاز زمان حاضر نیستند٠ روی این معضله باید کار مسئولانه صورت گیرد٠ تاریخ با عقده خالی کردن ها و اتهام بستن ها روشن نمی شود٠

فهیم ادا "آشفته بازار" را با کلمات بد آغاز می نماید و با حملهﺀ پر از عصبانیت بر چند نگارنده، فرض کنیم با نام مستعار هم بنویسند و اینجانب محبوب الله زارع ادامه می دهد٠ او در ابتدا مستعار نویسان را به زعم اینکه گویا در اصل، این حلقات "پلید" و بدبین نسبت به حزب دیروز، تاریخ حزب، رهبران حزب و سازمان امروز او اند که در پشت سر مستعار نویسان ایستاده اند، از "مسئولیت مستقیم" برائت میدهد، بعد با چشمان بسته به شخصیت آنها یورش می برد و پَر انتقامجو بر سر شان میگذارد٠ گاهی گذشته را خود در یک پرداخت واقعاً آشفته و متناقض و بر مبنای آنچه در ذهنش می چرخد تفسیر میکند و گاهی گناه وضع آشفتهﺀ برخورد با تاریخ را به گردن مستعار نویسان می اندازد٠ برشماری سلسلهﺀ ابهام گوئی های او را همچنان میتوان ادامه داد مگر به جهت تصرف وقت از آن میگذرم٠

 فهمیده نشد که هدف او چیست؟ می خواهد بگوید "کسان یا مقاماتی با نیات پلید"، مستعار نویسان را پیش می کشند یا مستعار نویسان خود "روا و ناروا"، خلاف ذوق فهیم ادا گناه حرف زدن را مرتکب می شوند؟ این "کسان یا مقاماتی با نیات پلید" کی ها اند و کجا اند که نشانی ندارند؟ القاعده و آی اس آی که بدون شک منظور او نیست٠ آیا حزب واقعاً تاریخ آشفته دارد یا مستعار نویسان و حامیان "پلید" آنها بیان آنرا آشفته کرده اند؟ گوئی تنها فهیم ادا کشاف چیره دست اسرار و پوهاند زبردست تدریس تاریخ است و دیگران در ورطهﺀ بیچاره گی و سردرگمی در مانده اند٠

قصد ندارم به توضیح ابهامات او بپردازم چون نمی خواهم طومار طویل "آشفته بازار" گونه ای تحویل خواننده دهم زیرا بدون آنهم نوشتهﺀ وی به "کاسهﺀ چینی" میماند که "خود صفت خویش ادا میکند" اما اشاره به چند نکته را ضروری میدانم:

معلوم میشود که برداشت آقای فهیم ادا از مستعار نویسی حفرهﺀ بزرگ دارد٠ او از یاد می برد که سیاستمداران و فرهنگیان نامداری که از نام مستعار استفاده برده اند کم نیستند زیرا این شیوه به دلایل مختلف از گذشته های دور بدینسو رایج است٠ ویلی برانت نام مستعار بود که مشهور شد و به مقام صدارت عظمی آلمان رسید٠ از طرف دیگر اگر ادا برای جرم مستعار نویسی چوبهﺀ دار بلند کرده است، اول یکبار به گذشتهﺀ حزب دیروز خود نگاه کند؛ رهبران و کادرهای حزب گاهگاهی در نشریهﺀ پرچم با نام مستعار می نوشتند، میگوید برای ناشناسی، غلط کرده٠ رهبران حزب را همه بشمول پولیس و استخبارات رژیم شاهی میشناختند٠ و دوم، به سازمان امروز خود نگاه کند؛ "به مستعار نویسی زیاد چربی نکنید که بیشترین مستعار نویسان در نهضت است"، این سخن زارع نیست بلکه گفتهﺀ یکی از اعضای سازمانیست که فهیم ادا مربوط آنست٠ برادر! گر حکمی صادر کرده ای اول بالای سازمان خودت تطبیقش کن، "جگر"!

نویسندهﺀ خوب، دنبال متن و محتوای آفریده های دیگران می گردد و اگر در مقابل، چیزی برای نوشتن دارد تیر قلم خود را بسوی متن طرف سوق میدهد بی آنکه قلابی بر نام آفریده گر، مستعار یا اصل، اندازد و اگر چنین می کند نویسنده نیست، غرضمندی در ماسک نویسنده است٠

از کجا معلوم که مستعار ستیز ما خود حامل همان نامیست که والدینش بر او گذاشته اند، چون افراد فراوانی استند که در جریان زنده گی در میان فامیل، خویشاوندان، آشنایان و همکاران به نام های غیر اصلی شهرت می یابند٠ در محلهﺀ ما موسفید محترمی زنده گی میکرد بنام ایشان قاضی، نام اصلی او را کسی نمی دانست٠ پس این همه غوغا در اطراف مستعار نویسی برای چه؟

در این رابطه مشکلی دیگری نیز وجود دارد٠ بعضی ها را عادت است، همینکه نوشته ای را مخالف برداشت فکری خود می بینند و از ارایهﺀ پاسخ منطقی نیز عاجز می مانند، به نام نویسنده می چسپند، بخصوص اگر نام مستعار بود، مستعار نویسی او را بهانه میگیرند و گژدم وار به شخصیت او نیش می زنند٠ اینگونه برخورد از کمبود سواد همراه با عصبانیت منشا میگیرد که می توان در ناجوری روانی خلاصه اش کرد٠

جناب فهیم ادا نوشته است که "مخاطب آنها" ﴿خواننده گان﴾، به گمان اغلب خودش، نمیداند که "حقشناس"، "زارع" و "همت" یک قلم است یا سه قلم؟ آین آقا یا آگاهانه خود را به "کوچهﺀ حسن چپ" زده و بار مسئولیت را بر دوش بی خبری خود و "مخاطب آنها" میگذارد یا واقعاً از دنیا بی خبر است٠ در صورت درست بودن گمان اولی، خواننده را فریب میدهد که سزاوار تقبیح است و اگر گمان دوم به حالش صدق کند باید بر او ترحم کرد و کمکش نمود تا ذهنش کمی روشن شود٠ من خلاف خیالبافی "آشفته بازار" نویس، اختراع "کسان یا مقاماتی با نیات پلید" نی بلکه از چندین دهه پیش در روی کرهﺀ خاکی از سعادت حیات برخوردارم و از سال ٢٠٠٦ به اینطرف، از هنگامیکه نشرات انترنتی در میان روشنفکران افغان مقیم اروپا وسعت یافت وقتاً فوقتاً دستی به قلم می برم و عرض خواننده مینمایم و قلمدار سه نامه هم نیستم٠ خواننده های گرامی سایت های انتر نتی پندار، اصالت، نهضت آیندهﺀ افغانستان، آزادی، اخبار افغانستان و یکی دوی دیگر که اسمایشان همین لحظه در خاطرم نیست با سخنان من آشنائی دارند٠ اندکی آگاهی سیاسی کافیست تا سخنان من را از آنچه دو دوست دیگریکه فهیم ادا نامهایشان را آورده است می نویسند، تفکیک کرد٠ کسیکه چهار پگاهی در پله های عمارت کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان پائین و بالا دویده، حتماً چیز های فرا گرفته است تا بتواند تصویری از خوانده گی ها در ذهنش بکشد و بعد قضاوت نماید، پس "یک قلم است یا سه قلم" چه معنی دارد اگر غرضی زیر جمجمه پنهان نباشد؟ نشود که "آشفته بازار" سرا اصلاً چیزی نخواند و نفهمد و تنها در جامهﺀ "شیک پوش فرانسوی" به قصد شهرت یابی، اکت واعظ در منابر کند٠

سه نگارندهﺀ دارای سبک گوناگون نگارش، افکار گوناگون و پیوند یا عدم پیوند سازمانی را به بهانهﺀ تنبیه "کسان یا مقاماتی با نیات پلید"، به صفت "ارواح" زیر ساطور بدزبانی قرار دادن و ازین طریق عقده خالی کردن، به نظر من نهایت بی نزاکتی و بی احترامی را نشان می دهد٠

غفار عریف در "یک نبشته"، بقول دوست محترم داکتر خاکستر " یکصدو سی و چهار دشنام" را بکار می برد٠ او رک و راست نام گرفته دشنام میدهد و دشنامش را با اشعار کلاسیک فارسی نیز آراسته میسازد، چه ابتکاری؟؟؟ فهیم ادا زشت میگوید اما چون جرئت نمایان کردن چهرهﺀ زشت گوئی خود را ندارد از حاشیه هجوم می برد٠

خوانندهﺀ گرامی به جملات ذیل توجه فرماید:

". . . آن سازمانی که بر مبنای «نقدگذشته» و به دار آویختنِ سیاسیِ رهبرانِ حزب گذشته و در اطراف این ایدیولوژی ایجاد شد، در انزوا قرار گرفت، تغییرِ استراتیژی داد، سالِ گذشته یاد آوری از برازنده ترینِ آنان را علنا و با اعلامیۀ رسمی «حادثه سازی» خواند و امسال، برای بیان همان موضعِ پارسال، یکبار دیگر، «زارع» را بمیدان آورد، به خطا میرود. چرا به خطا میرود؟ زیرا سال گذشته از موضع بحث دموکراتیک، نظر خود را علناَ بیان کرد، نظری که ما آنرا اشتباه و انحراف از حد اقلِ تدبیر و جدیتِ سیاسی میدانیم. امسال اما، این سازمان با به میدان کشانیدنِ «زارع»، موضع جدلِ دموکراتیک و باز را ترک گفت ، به فیر از تاریکی پناه برد و «کیسِ» اخلاقی را هم بر انحرافی که ازان یاد کردیم، افزود٠٠٠"

از بازرس "کیس اخلاقی" می پرسم:

کدام سازمان رهبران سیاسی را به دار آویخت؟ کدام سازمان در اطراف کدام ایدیالوژی ایجاد شد؟ کدام سازمان کدام موضوع را حادثه سازی خواند؟ "ما" یعنی کی ها و چه را اشتباه و انحراف از حد اقل تدبیر و جدیت سیاسی میدانند؟ نمیدانم فهیم ادا از چه هراسیده که بغضش را واضح نترکانده؟ اگر این حرف ها برای خواننده اند و نه برای خودادائی، خواننده که از این چیستان گوئی چیزی بر نمی دارد و من هم ندانستم هدف او چیست؟ اگر در جستجوی جنگ و دعوا با کدام سازمانی است چرا می ترسد و خود آن سازمان و مسئولین آنرا واضحاً مخاطب قرار نمی دهد؟ و اضافه بر آن، این همه ارجاف فشانی، چس نفسی معمائی و طفره روی چه ربطی به زارع دارد؟

ببینید برادر عزیز! من چوب بیرق نیستم که هرکسی، هر وقتی دلش بخواهد به میدان بکشد٠ مشکل در ناآگاهی شماست٠ اگر پیش از "آشفته بازار" نویسی سری به آرشیف سایت های همین خانوادهﺀ دیروز خودمان میزدید که در مرحلهﺀ آماده سازی یک نگارش امر ضروری بشمار می رود، شاید چیز بهتری از "آشفته بازار" بوجود می آوردید٠ من در دسامبر ٢٠٠٦ در یک تبادل نظر تحریری با محترم داکتر سلیم مجاز، مختصری از زنده گی نامه ام را نوشتم و در سایت های که در بالا نام بردم به نشر سپردم٠ اگر علاقه دارید سری بزنید٠ اینجا تکرارش را زاید میدانم٠

من از همان آغاز همکاری ام با سایت های انترنتی، پیوسته مورد تهاجم لفظی افراد و اشخاص بد نیت قرار گرفته اما با قاطعیت از کلام خود دفاع کرده ام٠ خیلی متاسفم که این جدل بی معنی تا کنون نیز ادامه دارد چون ماجراجویان راحتم نمیگذارند٠ وقتی پاسخ میدهم جدل برای مدتی خاموش میگردد اما بعد از گذشت زمانی باز فردی ماجراجوی سر میکشد و به آدرسم هذیان می نویسد٠ هر کی خوش می شود یا ناخوش، عادت ندارم بقه را بلبل، دورو را صادق و پررو را با ادب تعریف کنم و بد نویسی ها به آدرسم نیز تاثیری بر عزم قلم اینجانب ندارند٠

حالا ناگزیرم گوشهﺀ از چیستان نقل شده از قصه های فهیم ادا را برای خواننده مقداری روشن سازم٠ از داستان "به دار آویختن رهبران سیاسی، در اطراف این ایدیالوژی، در انزوا قرار گرفت، تغییر ستراتیژی داد و غیره" مطلع نیستم چون نمی دانم کدام سازمان این کار ها را انجام داده است، خودش میداند و گور و گردنش٠ و اما هدف او از "امسال اما، این سازمان با به میدان کشیدن "زارع" موضع جدل دموکراتیک و باز را ترک گفت٠٠٠ به فیر از تاریکی پناه برد"، به فکرم مقالهﺀ اینجانب با عنوان "دوروئی هم حد می شناسد" است که بتاریخ سوم دسامبر ٢٠٠٩ در سایت های انترنتی اصالت، نهضت آیندهﺀ افغانستان و آزادی به نشر رسید و دو سه روزی پیش به دام "آشفته بازار برخورد تاریخی" افتاد  موضوع آن، نشر تصویر و قولی از زنده یاد ببرک کارمل در سایت انترنتی "وطن" مربوط حزب متحد ملی افغانستان بود٠ چرا نوشتم، در متن مقاله توضیح یافته است٠ به صراحت تذکر می دهم: یک - هم پارسال و هم امسال، نه در یاد آوری برازنده ترین رهبران گذشته و نه در تهیهﺀ اعلامیه ای شرکت داشتم و نه در مخالفت یا تائید یاد آوری ها مطلبی نوشته ام٠ مقالهﺀ "دو روئی٠٠٠" هدف کاملاً دیگر داشت٠ دو - مقالهﺀ مذکور نه به دستور سازمانی، نه به سفارش "کسان یا مقاماتی با نیات پلید" و نه برای ترک گفتن "جدل دموکراتیک و باز" سازمانی یا کسانی نگارش یافته بلکه در یکی از شامگاهان مثل همیشه عادی و خسته کن، بعد از صرف شام همینکه از نظر من مطلبی عجیبی را در سایت انترنتی "وطن" دیدم به صفحهﺀ کلید کمپیوتر ﴿کیبورد﴾ دست بردم و آن مقاله را نوشتم پس ادعای "به میدان کشی" فهیم ادا و رابطه دادن این موضوع با داستان او از ریشه بی بنیاد و یک اتهام و افترا است٠ واقعاً حیرت بر می انگیزد، او از اصل موضوع آگاهی ندارد اما بازهم می نویسد، و چه می نویسد؟ دروغ و اتهام٠ عجب دنیائی! افتراچیان برای دیگران درس "تدبیر و جدیت سیاسی" میدهند و پروندهﺀ "اخلاق" میسازند٠ افترا و تهمت حتی در آنچیزیکه در رژیم بی نظم و ژولیدهﺀ کابل بنام قانون مطبوعات مسمی است نیز جرم شمرده میشود، مگر بعضی از مایان از آن سطح هم پائینتر نزول کرده اند٠ بسیار شرافتمندانه می بود اگر فهیم ادا بجای آنکه "بی "خلطه" فیر میکرد، اصل مقاله را بی رحمانه اما سالم و بی غرضانه مورد نقد قرار می داد٠

حرف پیش از اخیر: آقای فهیم ادا، آشفته بازار، مندوی بازار، ترکاری بازار، بازار برژنف و هرگونه بازاری را که می خواهد بنویسد، اختیار دارد، اما یک اختیار را ندارد، اشخاصی را که به "بازار" او هیچگونه ارتباطی نمی گیرند، سوژهﺀ بازار نویسی ساختن نه حق اوست و نه حق هیچ بازار نویسی٠ چنین برخورد خطا و ناصواب است و مرتکب آن خطاکار و ناصالح٠

و حرف اخیر: با طلب پوزش از خواننده، وقت خود را برای نوشتن پاسخ به "آشفته بازاری" که تکرار گردد ضایع نخواهم کرد٠

 

با احترام

 

Fri, December 25, 2009 22:57

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org