شنبه، ۵ فبروری ۲۰۱۱


 

"خلق سازندهء تاریخ است"

 

مردم جهان یکبار دیگر شاهد، خیزشهای بزرگ مردمی بعد از جنگ اول ـ دوم جهانی و پایان جنگ سرد که به یک قطبی شدن جهان به نفع امپریالیزم و سیاستهای نیولیبرالیستی آن صورت گرفت، میباشد. این قیامهای مردمی که مطالبات مادی و معنوی در نفس خود دارند، میتواند باعث چرخش و تغیرات عظیم بر ضد سیاستهای نیولیبرالیستی که برسیستم جوامع جهانی مسلط است، شود.

این رستاخیز انقلابی یکبار دیگر علیه دژ استبداد، استعمار، ظلم و ستم بعد از انقلاب کبیر فرانسه، انقلابات سالهای  ۱۸۴۸ در اروپا، انقلاب کبیر اکتوبر، چین کوبا و خیزشهای جنبش ضد استعماری و استبدادی در امریکای لاتین، افریقا و جنوب آسیا بوده، که تحولات بزرگ تاریخی را در منطقه در پی داشته و ضربات خورد کننده بر پیکر نظامهای دست نشانده استعماری که خلاف اراده توده ها و به زور بالای مردم تحمیل گردیده است، قطعاً وارد خواهدشد.

شرقمیانه (خاورمیانه) که درسال ۱۹۰۲ توسط یکی از تاریخدانان دریا نورد امریکائی بنام "الفردتایرماهان" نامگذاری شد، این واژه را برای تعین نمودن منطقه ای که عرب را از کشور هند جدا میکند بکار برده است. منطقهء که در گوشه استراتیژیکی ـــ دریایی و مرکز خلیج فارس واقع شده است.

بعدها این واژه بوسیله دولت انگلستان در وسایل جمعی آن باالخصوص در روزنامه تایمز چاپ و بکار گرفته شد؛ این نام جغرافیایی اندی بعد بنام "خاور میانه نزدیک" مورد انتقاد قرار گرفت و واژه "نزدیک پروشی" بکار برده شد، زیرا مردم این منطقه مسیحی مذهب و اروپایی بودند و "اورینت" یا شرق بدلیل آنکه این منطقه هنوز زیر سلطه امپراطوری عثمانی که یک کشور مسلمان و شرقی بود، قرار داشت.

امپراطوری عثمانی آنقدر وسعت و گسترش یافت که بخش وسیعی از آسیا و افریقا را هم شامل میگردید، ولی به مرور زمان، واژه خاور نزدیک (پروشی ورینت) کم کم از بین رفت و خاور میانه جای آنرا گرفت. در آنزمان خاور میانه شامل مناطق وسیعی از آسیای جنوب شرقی ــ غربی و افریقای شمالی می شد، امروز مردم این منطقه هم واژه "خاورمیانه" را قبول و انرا بکار میبرند.

بعد از جنگ اول جهانی و شکست امپراطوری عثمانی این منطقه الی ختم جنگ دوم جهانی تحت تسلط و استعمار کهنه کار انگلیس، فرانسه در رقابت با روسیه تزاری قرار داشت، که آنرا میان هم تقسیم نموده بودند؛ در این برهه توانستند تا از همه امکانات منابع سرشار طبیعی و معنوی و مادی آنها استفاده گردد، و متعاقباً برای فریب اذهان توده های ملیونی جهان بر بنیاد مبارزه و فشار نیروهای داخلی و خارجی استقلال و آزادی آنها را به رسمیت شناختند؛ و بعداً در صدد آن برآمدند تا بطور غیر مستقیم نفوذ سیاسی و اقتصادی خویشرا بوسیله حکومتهای تحت الحمایه دست نشانده تحکیم بخشیده؛ و با کمک های به ظاهر دوستانه از طریق نهادهای مالی جهانی اهداف خودرا عملی سازند.

این حرکات و اقدامهای فریب کارانه باعث آن شد، تا تغیرات بنیادی و گستردهء در زنده گی توده های ملیونی رونما نگردیده و برعکس بیکاری، فقر و نارضایتی های، ناشی از وضع عقب مانده اقتصادی که دامنگیر اکثریت توده ها شده بود بوجود آورده؛ و زمینه قیامهای توده ای را برای تغیرات و تحولات بزرگ بنیادی الی سرنگونی رژیم و نظامهای حاکم، مساعد ساخت.

تشکل و انسجام مردم برای ابراز خواستهای مشروع و مبارزه علیه بیدادگری و استبداد طبقات حاکم ناشی از درک و رشد شرایط عینی و ذهنی در کشورهای تونس، مصر و یمن و سایر کشور های در حال خیزش مطابق به قانونمندی جامعه بر بنیاد قانون دیالکتیک و پیروزی مبارزه حق بر باطل میباشد.

همچنان از سوی دیگر این وضع نمایانگر آنست که سیاستهای نیولیبرالیستی حاکم در جهان از نظر تاریخی دیگر پوسیده شده و مورد پذیرش توده های ملیونی کارگر و متحدین زحمتکش آن در جهان نه بوده بلکه خواستار سیستم نوین اقتصادی بر بنیاد تاریخی می باشند؛ آرزو دارند که تا خواستها و نیازمندی های مادی و معنوی خودرا که ناشی از درک مادی تاریخ و مبارزه طبقاتی علیه طبقات حاکم استثمارگر که اقتصاد جامعه را رهبری می کند، عملی نمایند.

طوریکه مارکس گفته بود "تاریخ انسانها، تاریخ مبارزات طبقاتی است" امروز یکبار این حقانیت روشن است که انسانها در طول تاریخ برای گرفتن حقوق انسانی و تحکیم حاکمیت اجتماعی، برا ی استقرار عدالت اجتماعی و از میان بردن استثمار فرد از فرد و سایر اعمال جنایتکارانه ضد بشری مبارزه نموده؛ و از خویش شهکاری های بزرگ انقلابی را بجا مانده، که روشنگاه مبارزات توده های ملیونی جهان برای نسل های فعلی و آینده علیه استبداد و مظالم اجتماعی، میباشد.

کشور ما افغانستان که بعد از هجوم و حملات نیروهای نظامی جهان در رأس امریکا که تحت نام مبارزه علیه تروریسم بین المللی بعد از یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ حکومت متحجر و سیا و ارتجاعی "طالبان" را سرنگون نمود؛ شرایط زنده گی در آن کاملاً دگرگون و مورد آماج سیاستهای اقتصادی جدید نیولیبرالیزم قرار گرفت، و به یک کشور مصرفی و گدام دار شرکتهای جهانی تبدیل که این عمل باعث بوجود آمدن طبقات مرفع و نادار شده، فقر گرسنگی و بی عدالتی چنان دامنگیر شد، که در طول تاریخ مردم به خاطر ندارد.

نظر به احصائیه نهادهای جهانی هفتاد فیصد مردم در فقر و گرسنکی به سر می برند، هیچگونه تأمل و اقدامات عالمانه و انسانی از جانب دستگاه بیروکرات که تا گلو در فساد اداری، خیانت، چور و چپاول سرمایه ملی غرق است، نه شده است.

هرنوع انتخابات که برای مقامات ارگانهای دولت و حکومت تحت نام دموکراسی برا انداخته شد، همه کاملاً خلاف روحیه دموکراسی بوده که با ابزار و شیوه های زور و قدرت مادی و معنوی بر اساس عقاید و سنن قومی، مذهبی، لسانی و محیطی برای انتخاب خویش استفاده نموده که هیچگونه تغیرات مثبت در زنده گی مردم محسوس نه شده بلکه برعکس آن عمل شده است.

تجاوز به مال، ناموس و منافع ملی بوظیفه عادی مستکبرین و خائینین ملی تبدیل شده و هر روز رقم آن سیر صعودی را به خود میگیرد.

اختلافات میان اعضای ارگانهای مقننه، اجرائیه و قضائیه چنان بالا گرفته که تا بحال بعد از چهار دوره نشست برای تعین رئیس مجلس پارلمان موفق به انتخاب وی نه شده اند.

این امر ناشی از مداخلات نیروهای بیرونی و اختلافات میان وکلاء بر اساس منافع شخصی گروپی و قومی است؛ که هر کدام می خواهند، شخصی مورد نظر خودرا تعین نمایند.

طوریکه تجارب مبارزه زحمتکشان کشورهای تونس، مصر، اردن و یمن بما می آموزد، زمانی فرا خواهد رسید که مردم کشور، با وحدت کامل با همه اقوام و قبابل، علیه استبدادگران، زورگویان، جنگ سالاران و دستگاه فاسد حکومتی قیام نموده و خواستهای انسانی خویش را تحقق بخشند.

اگر توده ها آه کشند، توفان شود و اگر پای کوبند، زلزله شود.

علی رستمی ۵ فبروری ۲۰۱۱

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

ww.esalat.org