ا . م . شیری

 

انتخابات آمریکا

 

در حاشیه تعیین رئیس جمهور جدید امپراطوری ایالات متحده آمریکا

  

در پی اعلام نتایج «انتخابات» آمریکا و انتصاب دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور امپراطوری، قبل از هر چیز یک آفرین بلند به خودم گفتم. زیرا که بر خلاف تحلیلها و پیش ‌بینی‌ های اغلب کارشناسان و تحلیلگران در خصوص «پیروزی» هیلاری کلینتون در انتخابات پیش رو، من نظر کاملاً دیگری داشتم، بدون اینکه ضرورتی برای بیان آن ببینم.

من همیشه بر این باور بوده و هستم، که نه هیاهو و جنجال های تبلیغاتی پیش از انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا ارزش و اهمیت وقت گذاشتن دارد و نه وعده ‌های سر خرمن آنها. و درک میکنم که همه این جار و جنجالها، اظهار نظرات، پیش ‌بینی ‌های «پیامبر گونه» یا آمار مؤسسات نظرسنجی و رسانه‌ ها که حتی به سگ و گربه و میمون و سایر جانداران هم متوسل می ‌شوند، جنبه سرگرمی و مشغولیت بمنظور انحراف اذهان عمومی از قاعده مرسوم بازی در آمریکا و فضا سازی به نفع این یا آن نامزد دارد. زیرا، یقین دارم امپراطوری آمریکا در شرایط کنونی جهان از امکانات تغییر قواعد بازیهای سیاسی خود محروم است.

قاعده بازی در آمریکا به این ترتیب تنظیم شده که حاکمیت این امپراطوری به صورت دوره‌ ایی بین دو سلسله مافیایی موسوم به «جمهوری ‌خواهان» و «دموکرات ها» که نه جمهوریخواه هستند و نه دموکرات و یکی از دیگری خبیث ‌تر، بطور مساوی تقسیم شده و دوره آتی، نوبت صدارت سلسله جمهوری ‌خواهان است و انتخاب دونالد ترامپ واقعیت این قاعده محیلانه را بار دیگر ثابت کرد.

تنها با این درک و شناخت دقیق از قواعد بازی بود که من در طول دوره کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا نه اظهار نظری کردم و نه اهمیتی به آن قائل بودم. البته، بجز یک مورد. آن هم در کلاس درس هفتگی در حضور دو نفر از استادان که نظرم را به شرح فوق‌ الذکر اعلام نمودم.

بدون اینکه بخواهیم به کنکاش در اعماق تاریخ نحس و سراسر جرم و جنایت آمریکا بپردازیم، کافیست گوشه چشمی به همین انتخاب اوباما در نزدیک ‌ترین تاریخ و وعده‌ های انتخاباتی او که هنوز از یادها نرفته، بیاندازیم. 

میدانیم که باراک اوباما با شعار «تغییر» و «ما میتوانیم» وارد صحنه کارزار انتخاباتی گردید. اما سیاستها و اقدامات او در مدت هشت سال اقامت در کاخ سفید نشان داد که رؤسای جمهور آمریکا افرادی جز گماشته گان دستهای پنهان مافیای تراست ها، انحصارات و کمپانی های مالی متشکل از جنایت کاران بین ‌المللی نیستند. فراموش نکرده ‌ایم که باراک حسین اوباما، در همان ابتدا، از جمله، تعطیل کردن به اصطلاح زندان گوانتانامو را وعده کرد. این در حالیست که نه تنها پایگاه تربیت آدم خواری سازمان سیا در گوانتامو در ماههای پایانی دوره ریاست جمهور او هنوز هم فعال است، حتی شاهدیم که تغییرات موعودی او از همان ابتدای کارش، خصلت و ماهیت هر چه خشن تر وحشیانه تر بخود گرفت.

حداقل فهرست سیاست «تغییر» و «ما میتوانیم» باراک اوباما بشرح است:

ــ تشدید و تزاید پرواز پهبادها و کشتار هر چه بیشتر انسانها در یمن، سومالی، افغانستان، پاکستان و . . .؛

ــ تداوم و تحکیم اشغال افغانستان و شدت بخشیدن به جنگ با مردم ستمدیده این کشور؛

ــ نابود کردن کشور پیشرفته لیبی؛

ــ انجام کودتا های متعدد نظامی و «انقلابات رنگی» در آمریکای جنوبی و آفریقا، از جمله در ساحل عاج، هندوراس، اوکراین، برزیل؛

ــ به آشوب و هرج و مرج دچار نمودن ونزوئلا، مالی، نیجریه و . . .؛

ــ افزایش ناگهانی شمار گروههای فاشیستی و تروریستی بنیاد گرا؛

ــ شروع و ادامه جنگ استعماری بشدت ویران گرانه بر علیه سوریه و یمن؛

ــ ادامه گسترده اشغال و کشتار و ویرانی ها در عراق؛

ــ راه ‌اندازی وسیعترین موج مهاجرت بعد از جنگ جهانی دوم، تنها بخش کوچکی از پرونده «تغییر» و «ما میتوانیم» باراک اوباما، رئیس جمهور «منتخب» مردم آمریکا را تشکیل میدهد.

گذشته از اینها، برخی صاحب ‌نظران اهمیت کارزار انتخاباتی تهوع ‌آور ریاست جمهوری اخیر آمریکا را در این دانستند که گویا هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ سیما و ماهیت واقعی امپراطوری آمریکا را برملا کردند. شاید این بخش ناچیزی ی از واقعیت باشد. اما، تصور نمیکنم افشا گری ‌های آنها بتواند نه فقط با افشا گری های همه جانبه کارشناسان و تحلیلگران ضد سرمایه ‌داری- ضد امپریالیستی برابری کند، حتی، بتواند به آن نزدیک شود. با این وصف، این شکل مبارزه انتخاباتی دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا با توجه به سرشت ذاتی و ماهیت ضد انسانی امپریالیسم، نمیتواند دارای اهمیت درخور توجهی باشد.

نابودی امپریالیسم ضرورت فوری جهان است نه تغییر مقامات آن!

 

 چهارشنبه، ۹ نوامبر ۲۰۱۶

  

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org