ا . م . شیری


اسراف وزیر آموزش و پرورش در شکر خوری

 


سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش ایران

 

آقای سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش ایران در یک گفتار ویدئویی «در خصوص اهمیت آموزش زبان فارسی در دوره ابتدایی گفت: آموزش زبان و ادبیات فارسی و تکلم دانش‌آموزان ابتدایی به فارسی خط قرمز آموزش ما به ویژه در مناطق عشایری و مناطق دو زبانه مانند بلوچ، عرب، ترک زبان و غیره است و معلمان نباید به هیچ وجه برای برقراری ارتباط راحت‌ تر با دانش ‌آموزان به زبان محلی تکلم کنند چرا که این امر بسیار خطرناک است» (۱).

واضح است که زبان فارسی، زبان یکی از اقلیتهای ملی ایران است، که کمتر از ۲۵ درصد جمعیت بیش از ۸۵ میلیونی کشور را تشکیل میدهد. اگر در نظر بگیریم که مجموع جمعیت فقط دو خلق ترک و کرد ایران بیش از ۴٠ میلیون نفر است، درصد واقعی جمعیت فارسی زبان ایران باز هم روشن میشود.

اما بر خلاف اظهارات شونیستی آقای وزیر، خط قرمز دهها میلیون جمعیت ایران چه فارس و چه غیر فارس، آزادی، برابری و عدالت است، نه زبان فارسی! و ناگفته روشن است که تداوم ممانعت از تدریس به زبان ملی، به سخن دقیقتر، منع ابراز هویت ملی خلق های کشور، یکی از جدی ‌ترین خطراتی است که وحدت و تمامیت ایران را تهدید میکند. بویژه اینکه، نه تنها زبان فارسی، بلکه، هر زبان دیگری، هیچگونه مزیت و برتری نسبت به سایر زبانها ندارد. بنا بر این، در کشوری که حاکمیت آن حاضر نیست خط قرمز بیش از ۷۵ درصد جمعیت کشور را رعایت کند و حاضر است بجای اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی کشور، به تبعیض و برتری نژادی، زبانی و مذهبی کماکان ادامه ‌دهد، طبیعتاً، دهها میلیون نفر «من» دیگر نیز نمیتوانیم به تقویت اتحاد و تداوم زندگی با این آقا و همنوعان شان حاضر باشیم و نخواهیم بود.  

در همین راستا، لازم است به آقای وزیر تذکر داده شود، که هر کسی، هر نهادی یا تفکری که زبان فارسی را چه در گذشته و چه در حال، به مثابه «خط قرمز» برای وحدت ایران کثیرالمله تعیین کرده، حقوق اولیه دهها میلیون انسان مثل «من» ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، گیلک، تالش، ترکمن و . . . کشور را نادیده گرفته، زبان و ادبیات غنی ما را به ورطه اضمحلال کشانده، خیلی بیجا کرده، همچون شما شکر زیادی خورده است. ما، دیگر نمیخواهیم و نمیتوانیم توهین و تحقیر های شونیستهای برتری طلب را تحمل کنم.

آقای وزیر، حواس تان را جمع کنید! دیگر آن دوره پدر و پسر که بحساب چماق بیگانه به ملل ایران قلدری میکردند و هر صدای آزادیخواهانه و برابری طلبانه را با گلوله خاموش میکردند، گذشت! امروز دوره، دوره دیگریست و وجود شما و دولت بی تدبیر و کلید که نه، چماق بدست یک خطر بالفعل برای ایران است نه تدریس به زبان «محلی»، نه محروم کردن کودکان از آموزش به زبان مادری خود! دیگر بس است، کاسه صبر ما لبریز شده، «یا رومی روم، یا زنگی زنگ»! یا حق‌ انسانی مان را می‌ ستانیم و یا به زندگی‌ خود در آزادی و خارج از سلطه شونیزم ادامه میدهیم.

خلاصه کلام، بدیهی است که بنا به الزامات شرایط تاریخی و ترکیب ملی ایران، ضرورت انجام تغییرات بنیادی در نظام آموزشی کشور کاملا مشهود است و تغییرات در نظام آموزشی نیز باید ناظر بر تدریس همه رشته‌ های درسی از ابتدائی تا عالی، در مناطق به زبان‌ های ملی و در کنار آن، تدریس زبان و ادبیات فارسی فقط به مثابه زبان بین ‌الملل خلق های ایران باشد. در غیر این صورت، استمرار سلطه شونیزم در کشور موجب تداوم و تشدید اضمحلال زبانهای ملی، تضعیف و گسست اتحاد بین خلق های کشور خواهد شد. و خود این، به یقین که وحدت و تمامیت ایران را در آینده نه چندان دور به زیر سؤال خواهد برد نه تحصیل بزبان «محلی» آقای وزیر!

ا. م. شیری

۲۴ حوت ۱٣۹۷

 

سخنان نژادپرستانه وزِیر آموزش و پرورش ایران
در خصوص ممنوعیت زبانهای اقوام غیرفارس در ایران

  

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org