«به استقبال چهل و پنجمین سالروز حیات پُربار ح.د.خ.ا.»

 

به مناسبت تجلیل از چهل و پنجمین سالگرد تاسیس

حزب دموکراتیک خلق افغانستان

رفقای عزیز و گرامی !

همه ما میدانیم که چهل وپنج سال قبل وطنپرستان واقعی، مبارزین، ترقی خواهان، پیروان دموکراسی و تشنه گان عدالت در کشورما، با داشتن افکار سرشار از عشق به وطن قلبهای مالامال از انساندوستی و مدافعین زحمتکشان و مردم بی بضاعت سرزمین ما، اقدام به تشکیل سازمانی نمودند که هدفشان رفاء مردم، اعمار و ترقی جامعه بود. که در نتیجهً سعی و تلاش فراوان، به تاریخ یازدهم جدی سال ۱۳۴۳ تشکلی را بنام جریان دموکراتیک خلق افغانستان بوجود آوردند که بعداً بنام حزب دموکراتیک خلق افغانستان مسما گردید.

ما رهروان آن مکتب به استقبال از تجلیل سالگرد چنین سازمانیکه نقش برازنده را در مبارزات برحق منافع زحمتکشان و بلند بردن سطح آگاهی مردم ما داشت ودارد میرویم. این حزب قهرمانان از تاریخ ایجادش تا حال مراحل پر از فراز و نشیب را طی نموده و جهت تحقق اهدافش هزاران عضو و مردم شریف کشور ما قربانی داده اند.

رهبری و اعضای آن از همان ابتدای تاسیس با کار خسته گی ناپذیر و قبول صدها مشکلات توانستند که در میان اقشار وسیع جامعه (روشنفکران خاصتاً معلمین، محصلان، کارگران نوبنیاد، دهقانان و سائر زحمتکشان) نفوذ نمود، حقانیت و هدف مبارزه شان را توضیح دارند به سرعت کمیته های حزبی را در مرکز و ولایات کشور، با آنکه دستگاه حاکمه وقت موانع مختلف را سد راه مبارزه شان قرار میداد، ایجاد نمودند، بمراتب رهبران و صفوف حزب را اذیت و زندانی کردند. اما مبارزین واقعی به مبارزه خود ادامه داده، توانستند در مدت زمانی کوتاه در داخل و خارج کشور منحیث سازمان ملی دموکراتیک و مدافع زحمتکشان تبارز نماید. (نقش رهبری در مبارزه عمده و سازنده میباشد.)

حزب دموکراتیک خلق افغانستان از مرحله ایجادش تا حال بمراتب با نظرداشت عقب مانده گی جامعه، بیسوادی اکثریت مردم، نقش منفی تعداد زیاد تجاران مذهبی، موقعیت جغرافیائی و تاریخی که کشورما در منطقه دارد متاثر از حوادث داخلی و سیاستهای بین المللی بوده و در محراق تصادمات ابرقدرتها قرار گرفته و میگیرد. اکثر اعضای حزب این تلاطم ها را بچشم دیده و یا در آن نقش داشتنه اند.

هرگاه نگاه مختصر، عمیق و دقیق به سیر تحول وحدت حزب دموکراتیک خلق افغانستان اندازیم نسبت عوامل مختلف به مراتب به جناحها، فرکسیونها و محفلها تقسیم شده است. چنانچه زنده یاد رفیق ببرک کارمل در زمینه بجا فرموده بودند (مقام پرستی و عدم اعتماد متقابل در بین حزب به وحدت آن لطمه وارد می کند. این وضع ناشی از عقب ماندگی و عدم پختگی سیاسی بعضی رفقا است که با استفاده از اعتبار شخصی و مقام رسمی، گروهی از افراد وفادار به خود و یا به اصطلاح ناراض ها را بدورخویش ایجاد نموده وآنان را در جریانات درون حزبی به نفع تمایلات و علاقمندی های شخصی خود میکشانند. افرادی که منافع، علاقمندی ها، خواستها و ادعا های شخصی خودرا در برابر حزب قرار میدهند، نمیخواهند و قادر نیستند کار دوستانه و با نظم را سازمان دهند و آرزو ندارند تابع دسپلین حزبی باشند، چنین اشخاص در شرایط فعلی ما، در ماهیت امر بمثابه فراکسیون بازان و دشمنان مردم و میهن بوده خیانت به ایدولوژی انسان زحمتکش و مرد م سالاری مینماید.)- از سخنان ارزشمند رفیق ببرک کارمل منتشره در سایت «اصالت».

در همین ارتباط شهید دوکتور نجیب الله یکی از رهبران دیگر حزب فرموده بودند که (آنهائیکه تیشه به ریشۀ حزب میزنند، نه تنها نفرین هزاران انسان این وطن را نصیب میگردند، بلکه به زنده گی و شخصیت خود برای همیشه خاتمه میدهند)

با آنکه حزب در مراحل مختلف نسبت عدم پخته گی لازم اختلافات عقیده تی، سلیقه وی و برداشتهای متنوع از جامعه، سبب انشعابات گردید. در آن مراحل امید پیروزی و مبارزه بخاطر تحقق اهداف حزب در موجودیت نفاق بملاحظه نمیرسید. اما رهبران جناحها و فرکسیونها با درک از معضلات واقعی مردم، منافع شخصی، گروپی و . . . را کنار گذاشته، منافع مردم را در اولیتها قرار میدادند، با توجه به این واقیعت که موفقیت در یک پارچه گی و وحدت است، اقدام به وحدت میکردند. مراحل سیر و تحول وحدت حزب بصورت عموم در مراحل مختلف ذیل قابل دقت میباشد:

1.     مرحله قبل از هفتم ثور ۱۳۵۷ که حزب نسبت دلایل و انگیزه های مختلف به جناحهای خلق، پرچم و فرکسیونها تقسیم گردید تا لحظه یکه حزب در پرتگاه نابودی در زمان جمهوری محمد داود قرار گرفت، اما وحدت سبب گردید تا حزب نجات یابد.

2.     سرطان ۱۳۵۷ وحدت شکنی، غرق شدن در قدرت دولتی و عدم درک خصوصیات جامعه و مردم، نه تنها سبب ایجاد و اختلاف دوباره جناحهای خلق و پرچم گردید، بلکه سبب پراگنده گی و پارچه شدن جناح خلق و قتل یا ترور رهبر جناح خلق ارواح شاد نور محمد تره کی توسط فرکسیون حفیظ الله امین و کشتار هزاران اعضای حزب و اتباع کشور ما گردید. و حزب را باز در حالت زوال و نابودی قرار داد.

3.     وحدت دوباره جناحها و فرکسیونهای خلق و پرچم (جدی ۱۳۵۸)، تحت تاثیر فضای ناگوار جنگ سرد و فشار خارجی صورت گرفت، باز هم سبب پیروزی و موفقیت دوباره حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید و حزب توانست مدت مدیدی به حمایت مردم ما و کمک های اقتصادی و نظامی اتحاد شوروی، بمقابل جنگ تحمیل شده آمریکا و اکثر دول غربی و کشورهای عربی، دول همسایه و همپیمانان شان (۴۴ کشور کمک کننده فعلی با حکومت کرزی، دول همسایه، کشورهای عربی، حکومت چین و مجاهدین(!) با صرف ملیاردها دالر) مقاومت نماید. گرچه پس از مدت زمان بازهم معضلات و اختلافات درون حزبی سبب ایجاد محفلها و فرکسیون ها در داخل حزب گردید. ولی با آنهم وحدت ضمنی حزب، مبارزه و مقاومت مردم تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بدون حضور قوای نظامی شوروی (مقاومت مستقلانه) بعد سالهای ۱۳۶۷ با نظرداشت فرموده شادروان نورمحمد تره کی: "د خلکو زور د خدای زور دی" توانست به مقابل قوای منظم و غیر منظم فوق الذکر اکثریت دول دفاع مستقلانه نماید. اما افسوس افسوس که خود خواهیها، عدم پختگی سیاسی بعضی رفقا، سوء استفاده از اعتبار شخصی، مقام رسمی با دامن زدن به موضوعات قومی لسانی و نژادی و. . . حزب را پارچه پارچه نمودند (مطلب قابل تذکر و تعمق است که همیش نباید گناه و مسئولیت را بدوش دیگران و یا عمال خارجی انداخت، باید وجداناً خودما نیز قضاوت نمائیم که چرا چنین شد؟ وظیفه فرد فرد ما در آنزمان و بعد از آن چه بود؟، در ایجاد نفاق و پارچه پارچه نمودن حزب با آنکه مسئولیت فردی است، باید هر کدام ما به عوض دامن زدن ها نقش پیوند دهنده و ایجاد کننده فضای وحدت و یکپارچه کننده را بازی میکردیم به خصوص سطوح رهبری حزب). همان بی تفاوتی ها و ادامه خصومتها بود که یکتعداد ما با دشمنان اندیشه و عقیده بخاطر منافع شخصی، گروپی و لسانی . . . پیوستند که منجر به سقوط رژیم، قتل و کشتار صدها هزار هموطن و ویرانی کشور گردید. هرگاه واقعبینانه بر حوادث بنگریم، از مخالفین توقع خدمت بمردم و وطن نمیرفت، چرا که اکثر آنان افراد غیر متعهد و بیسواد بودند که روی احساسات مذهبی بدون درک واقیعت و یا بخاطر چور و چپاول، یا بخاطر بدست آوردن پول از طریق قتل و کشتار، بدون داشتن افکار و اندیشه های خدمت بمردم و اهداف و پلاتفورم مشخص جهت رفاه مردم، ترقی و اعمار جامعه، صرف بخاطر منافع شخصی طبق هدایات استخبارات پاکستان و ایران تحت رهنمائی استخبارات امریکا مصروف کشتار، تخریب و چور و چپاول در میهن ما بودند و از احساسات پاک هموطنان ما استفاده سوء نموده بنام اسلام تجارت نموده و مینمایند. اهداف و منافع کشورهای ذینفع را در کشورما با قتل، کشتار صدها هزار مردم بیگناه به اشکال فجیع که تاریخ نظیر آنرا ندیده، انجام داده و میدهند، ویرانی و چور و چپاول اموال و دارائیهای شخصی و بیت المال را پیشه خود قرار داده و فعلاً رهبران جهادی با انجام اعمال فوق و غصب دارائی منقول و غیرمنقول تحت نام غنیمت به سرمایه داران و ملیونرها تبدیل شده اند.و . . .

4.     اختلافات درون حزب و سقوط رژیم را میتوان (مرحله نزولی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در صورت عدم توجه سطوح رهبری قبلی حزب و صفوف آن) نامید. باید سطوح رهبری و صفوف آگاه باشند که مردم کشورما عملاً احساس نموده اند، رژیم های که بعد از سقوط حاکمیت حزب و دولت جمهوری افغانستان بوجود آمدند در جهت رفاء و آرامی مردم و وطن مصدر خدمت نگردیده و طبق خصلت شان اکثراً مرتکب اعمال غیرقانونی و غیرانسانی شده و میشوند. در پیاده نمودن چنین اهداف حامیان بین المللی شان که ایجادگر، تربیه و کمک کننده رژیمهای مذکور بودند، فعلاً مات و حیران مانده اند. تا چنین فضا و محیط وحشت و دهشت، ظلم و ستم، چور و چپاول، تجاوز به مال و ناموس مردم، جعل و فساد را که بوجود آورده و شهرت بین المللی کسب نموده اند فعلاً بکدام شکل جلو آنرا بگیرند چرا که آفات زائیده شده شان دامنگیر خود شان شده و تلاش دارند تا جهت وقایه آن تدابیری از قبیل براه اندازی کنفرانسهای بین المللی و غیره اتخاذ نمایند.

 

رفقای عزیز و گرامی که در خارج از کشور بسر میبرید! همه ما میدانیم و باید بدانید که مردم و اعضای حزب فعلاً در شرایط ناگوار با معضلات فوق که ناشی از جنگ است، دست و پنجه نرم میکنند و حتا جانهای شیرین خودرا در این نبرد از دست میدهند. صفوف متعهد و قهرمان حزب در داخل کشور با قبول هزاران رنج و محنت زندگی "بخور و نمیر" را ادامه میدهند و به خاطر مردم رنجدیده و اولاد خود مصروف نبرد میباشند. اما صدها افسوس که بعضی از رهبران و صفوف قبلی حزب دموکراتیک خلق افغانستان که در خارج کشور، نسبتاً آرام و بدون پروبلمهای معیشتی بسر میبرند، معضلات فعلی مردم و وطن خودرا طوریکه لازمه یک عضو صدیق و وفادار به اندیشه های این مکتب قهرمانان میباشد درک نه نموده اقدام به ایجاد احزاب، سازمانها، گروپها، فرکسیونها، محفلها، شاخچه ها و پارچه ها نموده اند، بعضی افراد از نام عضو حزب در محافل خوشی، مراسم غم و اندوه، جشنهای ملی و شب نشینی های مردم، میدانهای جنگ، شور و جنجال را بوجود آورده، با انتقاد و ابراز نظر های غیرمسئولانه بدون داشتن معلومات دقیق که بعضاً مملو از لاف و گزاف میباشد و . . . فضای مجلس، محیط ماحول و ذهنیت مردم را در مقابل اعضای حزب خدشه دار مینمایند. عوض اینکه با لطف و مرهمت دوستانه و رفیقانه محیط مهاجرت که اذیت کننده میباشد شاد و عاری از کدورت بسازند، بعضاً با برخوردهای فوق الذکر نه تنها که اسباب نارضایتی هموطنان خودرا فراهم میسازند، اقدام به دشنام و توهین کردن رفقا و دوستان خود مینمایند (البته بعضی از رفقا). و حتا بعضاً برعلاوه توهین کردن به برخوردهای فزیکی می انجامد و بعضاً به این اعمال اکتفا نکرده، از طریق مطبوعات و سایتهای انترنتی بر اختلافات و توهین نمودنها ادامه میدهند، در این حالت حیثیت و آبروی خود و سایر اعضای حزب را خدشه دار مینمایند. (در این حالات احساسات بر عقل غلبه نماید، فرد کم عقل متوصل به توهین و دشنام دادن و برخوردهای فزیکی میگردد.)

از همه اعضای سابقه حزب دموکراتیک خلق افغانستان تقاضا میرود تا با درک از رنج و آلام واقعی مردم و وطن (نه تصنعی) با قلب صاف، پر از محبت، مالامال از گذشت و برده باری برسم نیاکان مکتب زحمتکشان عملاً همدیگر خودرا در آغوش گرفته، از بعضی خطاهای رفقای خود گذشت نموده (مزیتی که در گذشت است در انتقام نیست) متحد شده با اتحاد و همبستگی تام، مشت واحد و مستحکم شده، تحت یک سقف جمع شده چهل و پنجمین سالگرد تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان را تجلیل نمایند و با ایده های جدید و سازنده در جهت تحقق منافع زحمتکشان کشور، راه های جدیدتر را با نظر داشت تغییراتیکه در سیاستهای جهانی طی ۴۵ سال اخیر بوجود آمده است، بخاطر صلح، امنیت و آرامی مردم زحمتکش کشور خود جستجو نمایند (با تائید اینکه به تنهائی و متفرق بودن نه تنها مصدر خدمت نمیگردیم بلکه تیشه به ریشۀ حزب زده، نه تنها که مورد نفرین هزاران هموطن خود قرار میگیریم، به زنده گی و شخصیت خود نیز خاتمه میدهیم).

لذا از همه رفقای گرامی تقاضا میگردد تا در تبانی با رزمنده گان صدیق که در داخل کشور مصروف خدمت واقعی بمردم بلا دیده میباشند در خارج کشور بدون در نظرداشت منافع شخصی، گروهی، قومی، لسانی و سایر امراضیکه دامنگیر تعدادی از اعضای حزب به خصوص سطوح قبلی بالائی حزب شده با قلب صاف و تصمیم صادقانه وحدت و یکپارچه گی را سازمان داده بخاطر اولاد یتیم، گرسنه، پا برهنه و بی سرپناه که با شکم گرسنه شبها را در هوای سرد و تاریکی سپری مینماید و امید فردایش بم های انتحاری و یا تجاوز به ناموس شان میباشد اتخاذ نمایند. امید وارم که قلبهای آن وطنپرستان که حاضر به از خود گذری در جهت وحدت و یکپارچه گی نمیتپید، بار دیگر بخاطر رنجهای واقعی مردم در این شرایط ناگوار به تپیدن شروع نماید و با وحدت نمودن و یکپارچه شدن شما، امید کامیابی مبارز راه حق و عدالت در داخل کشور بیشتر میگردد. در غیر آن هرگاه ما شرایط فعلی جامعه و مردم خود را درک ننمایم و از اینجا بصورت دگم و کتابی بدون درک شرایط ذهنی و عینی جامعه بالخصوص وضعیت فعلی زندگی آنها قضاوت نموده و تصامیم جداگانه و احساساتی بگیریم، مانع وحدت و یکپارچه گی آنها میگردیم. و از اینجا با این افکار که ما رهبران قبلی و وارثان آن حزب هستیم، نه در اینجا وحدت و یکپارچه گی را بوجود میآوریم، برعکس فضائی نا مساعد اینجا، مبارزان واقعی را که در داخل وطن تحت آتش ظلم و ستم، پیکار مینمایند مکدر نموده با دادن هدایات هوائی و دور از واقعیت (حد اقل پانزده سال از کشور دور میباشیم) مانع وحدت آنها میگردیم. (گر مرهمی دلی نشوی، نیشتر مه باش)

با توجه به اینکه نسبت کبرسن عمر همه ما به خصوص رهبران رو به تحلیل میباشد، لطفاً با درک مطالب فوق و اینکه در اخیر عمر باز هم مصدر خدمت دیگر برای مردم و وطن خود گردیم، رفاقت و دوستیهای قبلی را تازه نموده باری دیگر دست وحدت و یکپارچه گی را به هر شکلی که لازم میپندارید دراز نموده وطن و مردم خود را ازین سرگردانی آهسته آهسته نجات دهیم.

امیدوارم تحریر مطالب فوق را گستاخی نه پنداشته و بطرف وحدت و یکپارچکی حرکت نماییم.

رفیق همه شما دروحدت

عبدالواسع غفاری

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org