نویسنده عدالخواه اسپند کوهی

گوشه نشین پامیر بدخشان

بنام خداوند(ج) عادل

وضع بازخواست های حقوقی در ادارات محلی پامیر بدخشان

آنعده دولت مردان که صادقانه به کشور خدمت می نمایند در هر مقامی که هستند مورد

 احترام همهء عدالت خواهان اند و ازین امر که در نوشتار است مبرا و مثتثنی اند. "نگارنده"

به همه افراد وطن دوست و عدالت پسند منطقه بخصوص بدخشان مبرهن و آشکار است که ادارۀ دولتی موجود در بدخشان نتوانسته شرایط اشتراک کادرهای سالم اندیش تحصیل کرده و غنی از تجارب کار اداراه را آنطوری آماده نمایند تا افراد شایستهء همه اقوام ساکن در بدخشان عادلانه مطابق استعداد خود حق خدمت گذاری دلسوزانه به هموطنان خودرا بدست آورند.

به نسبت عدم عدالت در تعین ادارهء دولتی بین الاقوامی درین ولایت بی عدالتی در نظام اجتماعی اداری و غیره چنان بیداد میکند که مردم بی واسطه و غریب از بازخواست ادارهء حکومت های محلی در ولسوالی ها هنگام غصب حقوق شان توسط زورمندان محلات مربوط کاملاً و یا اکثراً نا امید گردیده اند، فقط به عدالت خداوند پنا میبرند و میگویند دوران های مربوط  گذشته را با همه شرایط ناگوار آن گذراندیم، ولی به چنین مشکلات رو برو نبودیم که در ولسوالی ها عریضه کنیم و کسی به بازخواست آن اقدام عملی قانونی ننماید، اما اکنون تقریباُ قانون زندگی در جنگل با منطقهء ما تفاوت اندکی دارد، یعنی زور کمزور را میدرد و میخورد، و به صدای غریبان و مظلومان که توانایی جنگ و دفاع از حقوق خودرا ندارند اداره چیان کلیدی ولسوالی ها توجه صادقانه چندانی ندارند، بیشتر مصروف بدست آوردن منفعت های کلان . . . که در سرحدات آمو بصورت عالی بدست میاید میباشند. هستند آمرانی که با این منفعتهای کلان هم قناعت نکرده میان مردم با کمک اربابان دعوا را براه انداخته و رشوت های کلانی را بدست میاورند.   

چون ادارات ولسوالی های پامیر بدخشان از مرکز ولایت بدخشان در فاصلهء دور به اندازه سیصد و دوصد کیلو متر قرار گرفته اند، لذا ضرب المثل مشهور وطنی که میگوید: "کنج کوهستان جای حکومت بی شرمان" واقعاُ اگر انسانی با وجدان خدا پرست و عدالت خواهی از مرکز برای تفتیش احوال مردم و ادارهء محلی در آن به این ولسوالی ها که امن ترین مناطق ولایت بدخشان میباشند سفر کند بیاید و از نزدیک احوال مردم را جویا شود عرق شرم از سر و رویش جاری خواهد شد، و این عرق بخاطریکه افغانها هیچگاه به چنین حقارت و مظلومیت ملت خودرا پا به زنجیر در زیر چکمه های عدهء از بی رحم ترین دزدان زانیان ندیده و نگذاشته بودند که اکنون گذاشته اند، دولت مرکزی و اداره ولایت بدخشان، شاید در فکر این باشند که به اثر تعلیمات مذهبی مسلط بر اذهان مردم درین ولسوالی ها سایکولوژی یاغیگری و باغیگری وجود ندارد، لذا ضرورت نیست تا حکومت و ادارهء محلی جهت عدالت اجتماعی و قوانین تسجیل شده حقوقی در اینجا اقدام نموده، از احوال ظالم و مظلوم باخبر باشد پس بهتر است انها را به پنجهء تقدیر و حاکمان وابسته به منفعت های عالی . . . که در سرحدات بدست می آید بگذارند و از طرف مردم این محلات بیغم باشند زیرا خطر شکایات وجود ندراد، اگر از قومندانی امنیهء ولسوالی پرسیده شود که قوماندان صاحب فلان بیوه زن و یتیم توسط فلان زورمند بی رحم که اعمالش برای مردم همان محل روشن است به غصب حقوق دچار شده و زورمند موصوف زمین آن مسکین را تصاحب نموده، شما به داد و فریاد آن بیوهء مظلوم و یتیم رسیدید، و حق رابه حق دار برسانید، قوماندان جواب میگوید: مایان موضوع را به شورای قریوی اش ارسال کردیم تا آنها داد مظلوم را از ظالم بستانند؟!؟

شورای قریوی مذکور برای قومندان موصوف امنیه و یا ولسوالی جواب میدهد که قومندان صاحب شما بازخواست کنید زیرا ما توان گرفتن حق غریب را از ظالمان و غاصبان نداریم، حق را به شما گفتیم و نویشتیم، شما حکومت هستید، چرا اجرات نمی کنید، ما شورای قریه پولیس و قدرت نظامی نداریم که زور آور و بیدادگری را بتوانیم مانع شویم، یا به واسطهء تهدید و فشار عملی ظالم را وادار به اطاعت قوانین عدالت نمائیم، شما رهبری ادارهء ولسوالی هستید، ظالم را که به شما از طرف شورای قریه معرفی میشود جزا بدهید تا افراد بی بندبار بفهمند که شورای قریه نزد حکومت ارزشی دارد، و حکومت از فیصلهء عادلانهء آن دفاع مینماید و دزدان نمیتوانند برخلاف قانون زندگی و حقوق دیگران را زیر پا نمایند.

ولی ادراهء ولسوالی ها مثلاُ در اشکاشم و یا واخان تحت پوشش و بهانه قرار دادن بزرگان شوراها با همدستی اربابان رشوت خور امتحان شده به شورا صلاحیتی نداده بازهم ستم دیده گان عارض به حکومت محل را بسوی شورا سرگردان مینمایند که در نتیجه از همه سو نا امید گردیده چون دیگر کاری از دستش بر نمی آید ناچار به گریه و زاری پناه میبرد و میدان را به ظالمان میگذارد، تا هرچه میخواهند بدست بیاورند، پامیری زبان های بدخشان در قوای مقننه عمداَ بواسطه تقلب اشخاص معلوم الحال از داشتن نمایندهء واقعی محروم گردیده و حق شان آشکار غصب گردیده، اکنون در ولسی جرگه نمایندهء واقعی ندارند تا اقلاً صدای مظلومیت ستمدیدگان را بگوش عدالت خواهان برسانند و بر ظالمان فشار وارد شود که این قصه دراز است!......

در ولسوالی های پامیر بدخشان تمام اداره چیان محلی از نقاط دیگری آمده اند و حق حاکمیت بر مردم این محلات را بدست گرفته اند از کادرهای پامیری زبان در پست آمریت های ادراهء اجرائیهء محلات پامیر بدخشان حتی در مرکز ولایت بدخشان و بقیه ولسوالی های این ولایت کسی مقرر نمی باشد بناَ چون این مردم در ادارهء دولتی ولایت بدخشان سهم و اشتراک اداری ندارند تا که از طریق قوه اجرائیه از حقوق انها دفاع شود، و فریاد آنها را بگوش عدهء از دولت مردان دولت مرکزی که صاحب احساس وطن دوستی و وجدان اند برساند وجود ندارد.

پس در میان این مردم محروم و محکوم، حاکمان محلات مطابق منافع و خواستهای آزمندانه و سکتاریستی خود اوضاعی به وجود می آورند که با استفاده از آن به کمک اربابان متملق و چاپلوس محلات سالها بر مردم بی دفاع این مناطق حکومت نمایند، اگر از بیدادگری افراد لومپن و غیره هم قماشان آنها گراف وار سخن بگوئیم مقاله دفتر صد من خواهد شد، قضیه مادری که در قریهء "فطور" واخان بی عفت شد، زانیان برائت یافتند، زمینی بیوه زنی در غاران غصب شد، و قتلی درین منطقه صورت گرفت که کسی بازخواست ظلم را نکرد و غیره و با گذشت هر روز اوضاع داخلی این محلات به سوی تفرقه بی باوری بر یکدگر، تشنج، بی اعتمادی بر دولت و پشیمانی از رای دهی شان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته افغانستان به "حامد کرزی" که تا کنون رئیس جمهور افغانستان است کشانیده شده که همهء این احوال بنفع دشمنان و مخالفان تقویهء دولت مرکزی و ایجاد ادارهء سالم ملی بوده میباشد، زیرا مخالفان دولت قانونمند و صاحب قدرت مرکزی کوشش می نمایند تا وحدت ملی، صلح دموکراسی و ادارهء سالم را در کشور بر خلاف منافع ملت آزادهء افغانستان و موافق به منافع خود نابود نمایند تا همچون مکروب سرطان در داخل مهره های دولت به تقویه نیروهای مافیایی خود پرداخته در میان ملت قهرمان و زجر کشیدهء ما تخم بی اعتمادی ملی را بکارند. و با دامن زدن افکار ناسیونالستی افراطی و غصب حقوق اقلیت ها و خدشه دار ساختن پیوند های ملی و تقرب اسلامی مستقیم و غیر مستقیم اهداف خودرا عمل نمایند.

هشدار! ای گردانندگان رهبری ادارهء مرکزی کشور و ولایت بدخشان! یکبار با وجدان پاک وطن دوستانه به خاطر رضای خداوند که صاحب همه قدرت هاست از احوال واقعی ساحل اکسوس و همه مردم جفا کشیده بدخشان فقط یکبار هم که شود خودرا آگاه نموده از خداوند(ج) بترسید و به فریاد مظلومان گوش فرا دهید. ورنه آن افراد که بنام دستیار و سرتیم تیم شما در بدخشان یا مرکز (کابل) نزد شما از همه اعتماد تان برخوردار اند به فاصله میان شما و مردم چنان وسعت بخشیده اند که مردم دیگر باور خودرا بر شما از دست داده اند که این هشدار را با وجدان و شرافت وطن دوستانه بشما دادیم تا فکر کنید! خدا(ج) شاهد است که دست یار و سرتیم شما با استفاده از اعتماد شما به نفع شخصی خود کار میکند، در منطقه باند تملق مافیائی برای خود میسازند که در نزد ملت بی آبرو اند و ارزشی ندارند، و این باند ها فقط پول بدست آورده و فاصلهء ملت را با دولت بیشتر نموده و در میان مردم پایگاهی اجتماعی واقعی را باقی نمی گذارند.

ومن الله التوفیق

 

  

دوشنبه، ۳۱  مارچ ۲۰۰۸

www.esalat.org