دوشنبه، ۱  جولای ۲۰۱۳


 

       ز خود بیگانگی 

بـــر طبیب مردی شکایت باز کرد

از گرانــی گــــوش زن آغاز کرد

گفت هــــر گاهــی طلب دارم ورا

نشنود از من نه حرف و نی صــدا

چارهء فـــرما که آن گوش کــرش

باز یــــــابد آن شنید بهتــــــــــرش

گفت طبیب رو کن به خانه امتحان

سمــــــع اورا تا چه حد باشد توان

ده متر دور ایست بر وی کن صدا

طور معمـــولی که می خواستی ورا

گـــــــــر نبشنید سه متر نزدیک آ

بـــــاز تکرار کن بر وی آن صدا

همچنین نـــــــــزدیک آ تا بشنود

صوت و آواز ترا ای نیــک مرد

آنگاه بر مـــــــن بگو از مـــاجرا

تا نمــــــــایم چـــارهء درد و دوا

شد به خانه زن بودی سرگرم کار

تــــــا بیارایــــد بساط خوار و بار

امتــــــــــحان سمع را آغاز کرد

آنچه بود دستور بر آن ساز کرد

چونکه از دور کرد چندین بار صدا

شد به نزدیک زن بدو کرد این ندا

بـــــار پنجم است میـــدارم جواب

خسته ام کردی ازین گفت و خطاب

انــــــدکی گوش کــرت را باز کن

بــــر جواب و گفت من دمساز کن

ما نبینیــــــم عیب خود را برعیان

میشویم بر دیـــگری خـود بد گمان

ما ز افعـــال خودیم بس سر گران

بار منت میدهیــــــم بر دیگـــران

بر خطای خویش نداریم چون بصر

میشویم خود خواه و مغرور مختصر

آن بود به تــــا به خود داریم نظر

تــــــا چه مقداریم چه میـداریم اثر

گر شناسیم خویش را از هـر نگاه

در مقام خویش بری افتیم بـه راه

ف. بری

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org