دوشنبه، ۲۶ نومبر ۲۰۰۷

 بخش نهم

 

 

د سيسه هاي پنهان

همچنان كه برخى ناظران در ماه هاى اخير از فعال شدن ديپلماسى پنهان انگليس و برقرارى ارتباطات اطلاعاتى با حلقه هايى از معارضان دولت كرزى خبرداده اند. تاحدى كه مشاوران كرزى با شدت نسبت به عواقب اين تماس هاى مخفيانه اروپايى ها با افراطيون معترض شدند. سوء ظن اين مشاوران بيشتر متوجه برخى عناصر اطلاعاتى اروپا است كه به نوشته اشپيگل مخفيانه با رابط هاى طالبان در هوتل هاى سوئيس يا در مراكز امنيتى پاكستان ديدار ومذاكره مى كنند .اين نوع رفتار ديپلماتيك، كابل را به اين باور رساند كه تعهد و ميثاق طرف هاى غربى در باره دولت و ملت افغانستان رنگ باخته است. پيرو همين سياست مصالحه سخنگويان دولت بريتانيا از اقدام مشرف در مصالحه با طالبان پاكستانى بشدت حمايت كرد.

همه اين داد وستد ها در چارچوب اصل طلايى ديپلمات هاى انگليس يعنى «منافع جزيره» قابل توجيه است. نبايد دراين ترديد داشت كه براى مردان بريتانيا، جنگ افغانستان يك مسأله تاريخى است.

لندن در بزرگترين آزمون نظامى خود در ۳ دهه اخير قرار گرفته است بنابراين نبايد تعجب كرد كه اگر ميدان جنگ را از دست بدهد تلاش خواهد كرد كه با نيروى ديپلماسى پر تجربه اش اين ناكامى را جبران كند و اين چيزى است كه به نظر مى آيد گوردون براون در دستوركار ديپلمات هايش قرارداده است.

از همين روست كه وزير دفاع بريتانيا در سفر به افغانستان مستقيماً به هلمند رفته و با سران قبايل در لشگرگاه به مذاكره مى نشيند. يا آنكه پايگاه نظامى بريتانيا درهلمند همانند يك تشكيلات سخنگويى بيانيه اى سياسى صادر مى كند و مى گويد: هيچ راه حل نظامى در اينجا وجود ندارد و به همين خاطر ما يك «استراتژى تركيبى» را در نظر گرفته ايم. استراتژى تركيبى در اين بيانيه همان رمز چرخش سياست براون است كه البته ستاد فرماندهى انگليس در توضيح آن فقط مى گويد اين استراتژى شامل تأمين امنيت همزمان با بازسازى و اداره امور محلى مردم مى باشد و هيچ اشاره اى به ديدارها و قرارهاى سياسى با شيوخ حامى طالبان درموسى قلعه نمى كند. روزنامه گاردين ۸ اگست در يك مقاله انتقادى از ديپلماسى جهانى به طور عام و از استراتژى بريتانيا تحت نام «بازى با افكار و اميدهاى مردم افغانستان» از اين حركت پرده برمى دارد و مى نويسد : مقادير زيادى پول و امتيازات تحت عنوان ديپلماسى دلجويى و جذب تندروها به ملاكين و خان هاى حامى طالبان در هلمند و ديگر مناطق جنوب سرازير مى شود كه باعث از هم گسيختگى ساختارهاى قدرت در افغانستان شده است. گاردين تأكيد مى كند كه اروپا و انگليس در سياست جديدشان به تضادها ميان كابل و حكومت هاى محلى دامن زده اند زيرا پول ها و امكانات اهدايى به دست جنگسالاران جنوب و طالبان مى افتند و به اين صورت دولت كرزى و حكومت نوينى كه با اميد بازگشت آرامش و آبادانى اين سرزمين برپا شده بود در راهى بى سرانجام كه بازى هاى ديپلماتيك لندن گشوده است سرگردان مى مانند.

ازطرف ديگرافشاى يك خبر در محافل برلين كافى بود تا سيلى از انتقاد به سوى دولت دموكرات مسيحى ها هجوم آورد. منابع آلمانى در بحبوحه اسارت سومين شهروند آلمانى از سوى طالبان فاش كردند كه بين نمايندگان سازمان امنيت آلمان و افرادى از طالبان ملاقات هاى محرمانه و متعددى در سوئيس جريان داشته است. اعلام اين ماجرا دو حزب حاكم آلمان، يعنى حزب سوسيال دموكرات و حزب دموكرات مسيحى را كه تا پيش از اين در تفاهم نسبى به سر مى بردند رودرروى هم قرارداد.

 درگيرى فزاينده احزاب حاكم آلمان را مى توان به حساب بازتاب عمليات جديد طالبان گذاشت واين گونه نتيجه گرفت كه طالبان به آن چيزى كه در اهداف سياسى تحركات نظامى شان مى خواستند نزديك شدند. زيرا اين وضع وخامت گونه كه دامنگير ديپلماسى خانم مركل شده اكنون در پايتخت چند دولت متحد آمريكا نيز در حال بروز است .  به هر حال روزهاى آينده بايد منتظر دريافت خبرهاى تازه از موج اختلاف وتنش بر سر نحوه مواجهه با طالبان يا ماندن و رفتن از افغانستان در ميان اعضاى ائتلاف دولت هاى حاضردرصحنه افغانستان باشيم . در حال حاضر اين تضاد درون حاكميت آلمان به بهانه يك سرى تماس و گفت وگوهاى محرمانه با تروريست ها در جريان است. تماس هايى كه گفته مى شود كارگردانى آن را مأموران امنيتى آلمان در دست داشتند ،اما در عين حال طرف هاى آمريكايى ها و فرانسوى ها نيز از آن باخبر بوده اند.

شرح اين ماجرا را از قلم گزارشگر اشپيگل دنبال كنيد: دو تن از اعضاى طالبان، با نام جعلى و با هواپيماى سوئيس اير، در دوم ژوئيه سال ۲۰۰۵ به زوريخ سفر مى كنند. آنها در فرودگاه مورد استقبال مأموران امنيتى آلمان قرار مى گيرند و از آنجا به هوتل هيلتون منتقل مى شوند. هويت و نام واقعى اين افراد از اسرار بسيار محرمانه است، زيرا آنها وابسته به سازمانى هستند كه با القاعده رابطه اى تنگاتنگ دارد.

يكى از اين دو نفر فردى است معروف به «فرمانده» كه در كنار ملاعمر با روس ها جنگيده و پاى راست خود را از دست داده است. اين ملاقات تا مدت ها ادامه مى يابد و افراد طالبان بارها و به بهانه معالجه و بازديد از خويشاوندان خود، به سوئيس سفر مى كنند. هدف آلمانى ها در اين گفت وگوها علاوه بر آشنايى بيشتر با طالبان، گرفتن تضمين براى حفظ امنيت شهروندان آلمانى در افغانستان ودرنهايت متقاعد كردن آنها به جدا شدن از سازمان تروريستى القاعده بود.

مأموران مخفى آلمانى به طالبان پيشنهاد مى كنند كه در صورت پذيرفتن پيشنهادهاى آنان و چنان كه آنها راه خود را از القاعده جدا كنند، دولت آلمان در عوض حاضر است اقدام ها ومشوق هاى اقتصادى فراوانى را ارزانى آنان كند، از جمله اين كه چند طرح عمرانى، مانند ساخت شفاخانه ها و مساجد را به انجام برساند. اما نمايندگان طالبان رغبتى به اين نوع پيشنهادها نشان نمى دهند زيرا خواسته اصلى آنها اين بوده كه طالبان از فهرست گروه هاى تروريستى خارج و به عنوان يك نيروى سياسى به رسميت شناخته شود.
بر پايه گزارش منابع مطلع، اين گفت وگوى سرى با طالبان با هماهنگى دولت آلمان صورت گرفت. علاوه بر آن، سازمان امنيت آمريكا و برخى كشورهاى اروپايى، مانند فرانسه هم از اين ملاقات ها باخبر بودند.
البته اين منابع خاطر نشان مى كنند كه اين نخستين بار نيست كه سازمان امنيت آلمان (ب.ان.د) با اين نوع سازمان ها تماس محرمانه برقرار مى كند. پيش از اين، با ديگر گروه هاى شبه نظامى خاورميانه يا جنبش هاى چريكى جنوب شرق آسيا نيز ملاقات و مراوده داشته است.

علاوه بر آلمان، نيروهاى بريتانيايى نيز در سپتامبر ۲۰۰۶ با شورشيان طالبان نشست هايى درافغانستان داشته اند. حتى خود آمريكايى ها هم به طرق مختلف در صدد برقرارى رابطه بوده اند.اما اكنون كه خبر اين تماس ها پخش شده و به اندازه خود ماجراى گروگان گرفته شدن شهروندان آلمانى جنجال به پا كرده است ، اين سؤال مهم مطرح مى شود كه تا چه اندازه تماس با سازمان هايى كه در فهرست گروه هاى تروريستى هستند مجاز است؟ و نهادهاى اطلاعاتى اروپا و غرب چه طرفى از اين حركت هاى تناقض آلود مى بندند. اين سؤال از آن رو اهميت دارد كه دولت آلمان نيز همانند سران آمريكا در موضع رسمى و صريح، خود را مخالف هرگونه تماس با اين سازمان هاى تروريستى معرفى كرده است و بارها اين ادعا را در بيانيه هاى خود مطرح كرده اند كه موضع ما در قبال تروريست ها همان موضعى است كه سازمان ملل يا شوراى امنيت آن را تصويب كرده است. مسأله بعدى اين است كه دولت مركل با اين موج نقدهاى افكار عمومى و جريان هاى حزبى كه صداقت و اعتماد او را به چالش كشانده اند چه خواهد كرد؟

 آنچه مشهود است ميان سياستمداران اين كشور اكنون دو ديدگاه متفاوت نسبت به نحوه عمل برلين در بحران افغانستان پديد آمده است. يك سوى اين نگاه همان نگاه محافظه كارانه است كه توماس اشتيگ، معاون سخنگوى دولت آلمان و از اعضاى حزب سوسيال دموكرات مى گويد، يعنى برلين خواهان مشاركت بخش معتدل و معقول نيروهاى طالبان در روند صلح و بازسازى افغانستان است.
بعد ديگرش را در سخن روپرشت پولنز، رئيس كميسيون امور خارجى دولت و از اعضاى حزب دموكرات مسيحى بايد جست و جو كرد كه با اين نظر يعنى مراوده با طالبان مخالف است. از نگاه اين گروه نزديكى به طالبان دولت كرزى را به حاشيه و انزوا سوق خواهد داد. به اعتقاد پولنز، مشاركت دادن طالبان مى تواند موجب نابودى بنيان هاى توافق ۶ساله غرب وناتو و فعاليت بين المللى آلمان در افغانستان شود. پيش از اين و در ماه اپريل، كورت بك، رئيس حزب سوسيال دموكرات، سخن از شركت دادن «بخش معتدل» طالبان در يك كنفرانس صلح افغانستان كرد. اما اين نظر با مخالفت فورى حزب دموكرات مسيحى روبه رو شد.
هنوز از فرجام تماسى كه هسته امنيتى آلمان با طالبان گشوده خبر تازه اى در دست نيست. برخى از منابع مطلع در برلين گفته اند كه اين رايزنى ها و گفت وگوها با اعضاى طالبان در اواخر تابستان ۲۰۰۵ و با دستور مستقيم مقام هاى ارشد سازمان امنيت آلمان قطع شده است اما نكته اى كه در باره دلايل اين گفت وگوها در محافل آلمان نقل شده به يك لطيفه سياسى شبيه است.

در اين حكايت جالب گفته مى شود كه مأموران برلين پس از پايان گفت وگوها متوجه شدند كه اين افراد از جمله ۲۰۰ تروريست تحت تعقيب هستند كه درفهرست سياه آمريكا قرار دارند زيرا اين مقام ها در جمع بندى گزارش مأموران اعزامى خود به اين نتيجه رسيده بودند كه تيم طالبان چندان افراد مؤثرى در تشكيلات اين گروه نيستند بويژه آن كه آنها نتوانستند به آلمانى ها اطمينان بدهند كه مى توانند در سياست هاى ملاعمر، سركرده اين گروه يا شبكه القاعده تأثير بگذارند.
اما قراين قابل اعتنايى هم حاكى ازاين است كه خط تماس با طالبان كه امروز فريب ديده است تصميم هماهنگ و دسته جمعى سرويس هاى امنيتى ناتو و اروپاست . اين خط تماس هم اكنون نيز از كانال هاى گوناگون دنبال مى شود تا جايى كه گفته مى شود در جريان آزادى گروگان زن آلمانى و نيز تبعه فرانسه و ايتاليا سرويس هاى مخفى ناتو و اروپا بارها از اين كانال هاى خويش بهره جسته اند.
كاملاً روشن است كه در شرايط كنونى دولت مركل و هم قطاران اروپايى اش افشاى هرگونه خبرى دراين باره را تكذيب خواهند كرد. زيرا پيامدهاى اين قضيه براى آلمان ها كه با اجلاس مهم بن نام خود را در صدر بانيان دولت نوين افغانستان ثبت كردند و سقوط حكومت وحشت طالبان را جشن گرفتند بى شمار است. بنابراين نخستين معترض اين تاكتيك هاى سياسى همان كسى خواهد بود كه به عنوان مولود اجلاس بن مأموريت مبارزه با طالبان را بردوش دارد يعنى دولت حامد كرزى. پس از اين صف بلندى از مخالفان دولتى وغير دولتى مقابل برلين و اروپا صف خواهند بست كه يك دهه تاوان دهشت افكنى طالبان را پرداخته اند.
نوشته ها و مطالب رسانه هاى داخلي كه مراوده مأموران امنيتى برلين واروپا با طالبان را در صدر اخبار خود قراردادند گوياى آن است كه اين تصميم پنهان بذر يك بدبينى بزرگ را كاشته است .
اما در شرايط كنونى تصميم هر كدام از دولت هاى زير چتر ناتو يا ايساف كه نقش صلح بانى در اين سرزمين فقر و آتش را بر دوش گرفته اند ، براى مراوده آشكار و پنهان با طالبان اعتراف به شكست بزرگ است . به عبارتى اين حركت در جغرافياى جنگ افغانستان همان نتايج تلخى را دارد كه امروز انتشار خبر مذاكره آمريكايى ها با شورشيان مسلح عراق در پى آورده است.
نكته اى كه به گمان ديپلمات هاى برلين چندان به شنيدن آن رغبت ندارند اين است كه گروه منزوى طالبان دور جديد حركت خويش را - اعم از گروگانگيرى يا عمليات هاى انتحارى - با چاشنى اعتماد به نفس پيش مى برد، گو اين كه اين گروه در اجراى اين طرح هاى جنايتكارانه خويش از نوعى حاشيه امن برخوردار شده است . دست كم در گروگانگيرى اتباع كورياي به وضوح ديديم كه همين جريان منزوى ۶ سال اخير باك و پروايى از مؤاخذه جهان خارج ندارد و با خاطرى آسوده تر شهروندان بى گناه را روانه سياهچال هايش مى كند.

براستى مأموران وديپلمات هايى كه به نوشته اشپيگل از ۲سال پيش باب تماس و مراوده با اين گروه را گشوده اند آيا به تبعات اين حركت خويش نيز انديشيده بودند؟ حتى اگر سازمان امنيت آلمان امروز مدعى شود كه در ملاقات هاى شبانه هوتل هيلتون از امضاى خواسته نمايندگان طالبان مبنى بر به رسميت شناختن اين گروه امتناع كرده اند اما كيست نداند كه دعوت هيأت طالبان به مقرشناخته شده اروپا يعنى سوئيس و پذيرايى از آنان مفهومى جز به رسميت شناختن اين گروه ندارد.
شايد افكار عمومى منطقه از تماس پنهان ديپلمات هاى آمريكا و انگليس با گروه هاى شورشى سلفى وطالبان چندان شگفت زده نشوند كه ، «ديپلماسى پنهان» جزئى لاينفك از سياست خارجى اين دولت ها بوده است اما در مورد دولت هاى نو پديدى چون ساركوزى و مركل كه پس از اسارت اتباع شان به جهانيان اطمينان دادند كه با ناقضان حقوق بشر و دشمنان صلح وبشريت معامله نخواهند كرد چطور؟

بنابراين انتشار اسناد تماس سرويس هاى امنيتى برلين وپاريس با طالبان در رسانه هاى معتبرى چون اشپيگل سؤال بزرگى است كه گريبان دستگاه ديپلماسى اشتاين ماير و كوشنر را تا پايان زمامدارى دولت هاى مركل و ساكوزى رها نخواهد كرد.

 

   www.esalat.org