دوشنبه‏، ۳۰ دسامبر ۲۰۱۳

 



بررسی واقعبینانه ای مختصری از آغاز تولد . . تا فروپاشی!

درفش مبارزه، پیروزمندانه، با قاطعیت در اهتزاز برافراشته خواهد ماند!

محمد طاهر نسیم

تایپ کامپیوتری از «اصالت»

 

زندگی خلق های افغانستان از سالهای گذشته تا به امروز در یک جامعه طبقاتی بسا عقب مانده قرون وسطائی، قبیله سالاری، نیمه فئودالی که هنوز هم در برخی از مناطق کشور- با شیوه های برده گی، حکمفرمائی میشود، همنوا بوده، اختلافات، تعصبات قبیلوی، ملی، نژادی، و بنیاد گرائی مذهبی توام با شیوه های خرافاتی در کلیه زندگی شان ریشه دوانده است.

قشر روحانی در وابسته گی به قبیله سالاری و فئودالی و اربابان، برخورد میکنند، و اقلیتی از آنان قبلاً ظاهراً ابراز همدردی و همنوایی با مردم و در مقابله با استعمار انگلیسی، نشان میدادند، زیرا از این راه میخواستند نقش برتری خویش را از دست ندهند و مقام خود را در بین آنان حفظ نمایند.

در دوره دولت امانیه، و پادشاهی وطندوست غازی امان الله خان، و ریفورم های اصلاحاتی آن، و بعد از قیام هفت ثور ۱۳۵۷ و اقدامات چشمگیر ح.د.خ.ا. در اجرای تحولات بنیادی و ریشه کن سازی بدبختی های رنج آور زحمتکشان کشور به سوی زندگی پیشرفته و انکشاف یافته، بنیاد گرای مذهبی و تمام نیروهای ارتجاعی، هویت ضد مردمی و ضد تحولات زندگی نشان دادند و به گروههای دهشت افکن و تخریبکارانه به کمک و تجهیز کشور های امپریالیستی پیوستند.

 

در طول مدت ده سال زیر لوای “دموکراسی"، جامعۀ افغانستان با انهدام ثبات و استقرار، دشواری های روز افزون، و عدم توجه کلی به نیازمندیهای توده های وسیع مردم حکمفرما بود. "دموکراسی بورژوازی" با مناسبات مسلط فئودالی در تضاد و کشمکش بود حکومت های ظاهراً حامل اندیشه های بورژوا "دموکراتیک" با پارلمان عمدتاً متشکل از نمایندگان ملاکان فئودال، کمپرادور، سر و کار داشتند.

نیروهای راست گرای افراطی و چپ روان ماجراجو به آشوبگری ها و توطئه گری های آشکار مانند قتل معلمان و متعلمین، تیزاب پاشی، ترور و تروریسم و مسموم ساختن آب آشامیدنی مکتب ها و لیسه ها و غیره دست میزدند!

سالهای متذکره شاهد اوضاع فلاکت بار اقتصادی توده های مردم بود علاوتاً بر بیکاری، و بی روزگاری در نتیجه خشکسالی و کمبود مواد غذائی، مردم با فقر و گرسنگی و بیماری دست به گریبان بودند، و حتی وادار به فروش فرزندان خویش گردیدند، و شماری جان های خویش را از دست دادند!

در چنین جامعۀ طبقاتی عقب مانده، مملو از دشواری ها و بدبختی های اقتصادی و اجتماعی ح.د.خ.ا. پا به عرصه وجود گذاشت.

*        *        *

با تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان برای نخستین بار، مبارزه طبقاتی توده های وسیع مردم روشن و سیاست های ملی و دموکراتیک، و ترقیخواهانه و اهداف برنامه ای بنیادی حزب با گرایشهای جنبش های رهائی بخش ملی و مترقی در منطقه و جهان همسان گردید، و اهمیتی برجسته ای کسب نمود. در نخستین و دومین شماره جریده "خلق" مرامنامه ح.د.خ.ا. (مرام دموکراتیک خلق) بتاریخ ۱۱ اپریل ۱۹۶۶ با تحلیل و بررسی دقیق اوضاع و بدبختی های جامعه افغانستان و عقب مانی های زندگی مردم، انتشار و در آن چنین تذکر یافته است:

"محتوای اساسی جنبش ملی و دموکراتیک در افغانستان عبارت از: مبارزه برای حل تضاد میان فئودال ها، تاجران بزرگ محتکر و کمپرادور بوروکراسی پوسیده و نماینده گان انحصارات بین المللی از یکسو و توده های مردم افغانستان از سوی دیگر . . ." میباشد.

مرام حزب، ایجاد حکومت ملی و دموکراتیک را اهداف استراتژیک و وسیله حل این تضاد میدانست و یادآور میشود:  ". . . پایه اساسی چنین حکومت باید متشکل از جبهه متحد ملی . . از تمام نیروهای ترقّیخواه، دموکراتیک و وطنپرست یعنی کارگران، دهقانان، منورین مترقی، اهل حرفه، خورده بورژوازی (مالکین کوچک و متوسط) و بورژوازی ملی (سرمایه داران ملی) باشد که در راه استقلال ملی، یعنی دموکراسی در حیات اجتماعی و به پایان رساندن جنبش دموکراتیک ضد امپریالیستی و ضد فئودالی، مجاهدت و مبارزه مینماید. ."

مرام حزب، اهداف و وظایف سیاسی را که در راس مبارزه طبقاتی قرار دارد چنین مطرح نموده بود:

"امحاء نظام فئودالی و مبارزه در برابر نفوذ امپریالیستی، تمرکز تمام قدرت دولتی بدست مردم از طریق انتخابات و ایجاد پارلمانی که از تمام اقشار اجتماعی نمایندگی نماید، خل عادلانه و دموکراتیک مسأله ملی، تأمین استقلال اقتصادی و حاکمیت ملی، دموکراتیزه ساختن سیستم قضایی، تأمین واقعی حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی، اعم از آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات، آزادی اعتصابات و تظاهرات، ایجاد سازمان های سیاسی اتحادیه های مسلکی، در پیش گرفتن سیاست خارجی مترقی و تحقق سایر تحولات دموکراتیک . ."

*        *        *

ولی عده ای از هواداران نور محمد تره کی برخلاف اهداف مرامی و ایجابات مبارزه طبقاتی و اقدامات واقعبینانه فعالیت های مرحلوی ملی و دموکراتیک و اجرای تحولات بنیادی در تطابق با شرایط و اوضاع عقب مانده کشور که راه بیرون رفت آن، راه تأمین سریع رشد اقتصادی و فرهنگی، راه که افغانستان را به کشور صنعتی تبدیل نماید و اجرای اصلاحات ارضی بر مبنای عدالت اجتماعی به اشتراک مستقیم همه دهقانان صورت گیرد، و ترقی همگانی را فراهم سازد، و بدون کدام تحلیل و بررسی علمی دقیق اوضاع گوناگون جامعه، در یک موضعگیری چپ گرانه افراطی از همان آغاز گام برداشتند!

 

و از "انقلاب خلقی"، "دموکراسی خلقی" و ایجاد جامعه سوسیالیستی" با استفاده از خشونت علیه طبقات و اقشار بالائی جامعه سخن میراندند، و گروه حفیظ الله امین بیشتر از آن طفره رفته، از یک حزب مارکسیستی- لنینیستی در مبارزه به منظور "ساختمان جامعه کمونیستی" و "دیکتاتوری پرولتاریا" طرفداری میکرد!

چنین اقدامات نه تنها مانع تشکیل جبهه متحد ملی و شرکت طبقات و اقشار متوسط جامعه و بورژوازی ملی میشد، بلکه "دیکتاتوری پرولتاریا" باید اعمال میگردید! . . . در واقعیت امر آنان به جانبداری تأسیس یک حزب مارکسیستی- لنینیستی در قطار "احزاب کمونیستی و کارگری جهان" برسمیت شناخته میشد، قرار گرفتند، و به این باور بودند که در راس "انقلاب آینده" طبقه کارگر میتواند و باید نقش رهبری کننده را ایفا نماید!

ولی کارمل و جانب داران وی از تأسیس یک حزب مترقی و دموکراتیک با قبول سوسیالیزم به حیث یک هدف در استراتیژی مرحلوی دور- هدف غائی- که با اشتراک در یک جبهه وسیع دموکراتیک برای تشکیل حکومت دموکراسی ملی، مبارزه نماید، طرفداری مینمودند.

رفیق کارمل به این باور بود که به ملاحظه محدودیت طبقه کارگر و عدم آمادگی سیاسی آن و با در نظر داشت شرایط و اوضاع گوناگون جامعه، حزب باید به طیف وسیعی از نیرو های سیاسی ضد فئودالی تکیه نماید، با سازمانهای سیاسی بیانگر منافع اقشار دموکراتیک جامعه، اتحاد، ائتلاف و تفاهم سیاسی صورت گیرد.

*        *        *

با مواصلت حفیظ الله امین از ایالات متحده امریکا و پذیرش وی در رهبری حزبی، به اختلافات و موضعگیریهای افراطی و لجوجانه بیشتر دامن زده شد. و هواداران رفیق کارمل را به اشرافیت و خدمت به منافع "استراتیژیکی" طبقات حاکمه متهم گردیدند، و مدعی بودند که کارمل مانع رشد و تکامل حزب با ماهیت مترقی آن یعنی ماهیت "کمونیستی" میشود.

رفیق کارمل ابراز میداشت: که اتکاء به لفاظی های چپ روانه کمونیستی موجب انزوای سیاسی حزب در جامعه و در میان مردم میگردد.

چپ گرایان افراطی پیشنهاد مینمودند که تدوین اساسنامه حزب باید ماهیت حزب به مثابه مارکسیستی- لنینیستی، بر پایه اصل مرکزیت دموکراتیک وابسته به انترناسیونالیزم پرولتری مدنظر گرفته شود!

ولی رفقای اصولی آنرا مغایر بنیاد های مرامی حزب دور از واقع بینی سیاسی و شرایط جامعه میدانستند. سرانجام هر دو جانب، پس از مذاکره سه ماهه به این نتیجه رسیدند که در پلینوم کمیته مرکزی حزب بررسی و تصویب نهائی صورت گیرد، ولی با حصول انشعاب به تاریخ چهارم می ۱۹  چنین فرصت مهیا نشد.

*        *        *

 خلاصه اینکه موضعگیری های طرفداران نور محمد تره کی اغلباً انعکاس دهنده منشأ طبقاتی و قشری آنان بوده و ماهیت روشن گرائی خورده بورژوازی دارای خصلت اشتباه آمیز افراطی و طفره ای بمنظور رسیدن به اهداف، دور از شرایط عینی و ذهنی جامعه و اوضاع ملی و بین المللی، داشته است.

اما حفیظ الله امین و گروه وی در یک موضعگیری واضحاً خصمانه، کینه آمیز و دشمنانه بر ضد جبهه اصول و راستین مبارزه در حزب، قرار گرفته بودند، که بوسیله استبداد، زجر و خودکامگی برخورد میکردند، و جنایات گسترده ای در زمینه مرتکب شده اند، و ریا کارانه از ایدئولوژی مارکسیستی- لنینیستی و اندیشه های مترقی و آنهم وارونه جلوه دادن برخی مقوله ها و نتیجه گیری های عده ای از رهبران مشهور و انقلابی، استفاده مینمودند!

*        *        *

در نتیجه تلاش های پیگیر کمیته مرکزی حزب به رهبری شادروان رفیق ببرک کارمل موفق شد، اجازه انتشار ارگان نشراتی خویش را بنام "پرچم" بدست آورد که در گام نخست مدیر مسئوول آن سلیمان لایق و بعداً میر اکبر خیبر مسئولیت را بدوش داشت.

نخستین شماره "پرچم" بتاریخ ۱۴ فبروری ۱۹۶۹ به چاپ و سرمقاله آنرا تحت عنوان "نگاهی به وظایف ملی ما در این مرحله تاریخی" رفیق ببرک کارمل تحریر نموده چنین نوشته است:

"بر مبنای اصول جهان بینی علمی و ایدئولوژی پیشرو عصر ما و انطباق آن  در شرایط کنونی جنبش افغانستان، بر اساس روحیه وطن پرستی بمنظور تشکیل جامعه آزاد از تناقضات طبقاتی، فارغ از بهره کشی انسان از انسان و آزاد از اسارت و ستم ملی بحیث- هدف غائی- سربلند و استوار، نگاه خواهیم داشت."

و به دنبال "هدف غائی" چنین توضیح گردیده است: ". . افغانستان در مرحله مبارزه جنبش دموکراتیک و ملی قرار دارد، نه مرحله- هدف غائی- که بعضی ها ناشیانه و عوام فریبانه آنرا بحیث مسئله روز و جزو وظایف هدف نزدیک سیاسی طرح میکنند. جنبش دموکراتیک و ملی، در واقعیت امر به منزله تدارک ضروری و مقدمه ای بر جنبش مرحلۀ- هدف غائی- که بصورت اجتناب ناپذیر دنباله جنبش دموکراتیک بشمار میرود."

"هدف عمده و وظیفه ملی در مرحلۀ تاریخی کنونی نیل به ایجاد حکومت دموکراسی ملی است، بر بنیاد جنبش وسیع خلق های کشور بصورت مهمترین نقطه چرخش مبارزه ضد فئودالیزم و ضد امپریالیزم پدید می آید. ."

". . حلقه اساسی مبارزه و پیشبرد جنبش در راه استقرار، دموکراسی ملی عبارت است از ایجاد جبهه متحد و دموکراتیک و ملی و تقویت روز افزون آن . ."

*        *        *

لذا متکی بر اهداف مرامی، و قانونمندی جامعه افغانستان عقب مانده غیر متکامل از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و مرز بندی طبقاتی، و در رابطه به قیام هفت ثور ۱۳۵۷ (۲۷ اپریل ۱۹۷۸) میتوان توضیح نمود: در اوضاع و شرایط و احوالی که در آن حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرار داشت، بر اکثریت زندگی حزب و روند فعالیت آن در یک جامعه بسا عقب مانده، قبیله سالاری، نیمه فئودالی و عدم پختگی لازم و کافی حزب و نیروی آن، تحمیل گردید. چنین اقدامی در مرام حزب و دیگر مدارک و اسناد حزبی ح.د.خ.ا. در شرایط موجوده وقت مطرح نبوده است.

چنانچه از اسناد و مدارک کنگره مؤسس و دیگر کنفرانس ها، و پلینوم های بعدی حزب به ملاحظه میرسد، بخش گسترده ای از ح.د.خ.ا. در پیشاپیش رفیق کارمل از لحاظ موضعگیری سیاسی و ایدئولوژیکی و نیروی دست داشته و آزموده گی آن و با در نظر داشت شرایط عینی و ذهنی جامعه- و با درک حقیقت اینکه انواع و اشکال مبارزه هیچ وقت مطلق نبوده، و به ماهیت شرایط، اوضاع و احوال و تحولات جامعه وقت ارتباط میگیرد- طرفدار قیام مسلحانه و راه نظامی نبوده اند. راهی  را که تشخیص و مدنظر گرفته بودند، راه مبارزه سیاسی و پارلمانی بوده است.

*        *        *

تا شش جدی، جانب داران و هواداران شادروان ببرک کارمل در رهبری، کادر ها، فعالین و اعضای حزب که همنوا با اصول، نورم ها، و اهداف مرامی حزب تصویب شده کنگره بودند، و در نتیجه اجرءات خصمانه و خودکامگی حفیظ الله امین، در دورۀ اختناق، ترور، تبعید و زندانی بسر میبردند. کشور در تلاطم اوضاع دهشت، آشوبگری و خونین افکنده شد. بسیاری از رزمندگان ح.د.خ.ا.، دانشمندان، و روشنفکران وطندوست بشکل انفرادی و یا دسته جمعی نابود شدند. چنانچه نور محمد تره کی وحشیانه به قتل رسید، و عده ای از طرفداران وی و داکتر زرغون نیز کشته شدند. و به اعتراف خود جنایت کاران "امینی" و لیست های که در وزارت داخله "امینی" اعلان شده بود و بیش از ده هزار میرسید، در زیر ساطور جلاد امین و باند وی، زندگی خود را از دست داده اند، اما جنایت کاران وابسته به حفیظ الله امین، مسئولیت این عمل وحشیانه را بدوش "تره کی" و طرفداران وی انداختند!

*        *        *

اعضای ح.د.خ.ا. عموماً از طبقات و اقشار مختلف جامعه طبقاتی عقب مانده اقتصادی اجتماعی و فرهنگی، با وابسته گی های طبقاتی و ریشه های قشری گذشته خود به حزب پیوستند و نسبت سلسله ای از دشواری ها، موانع و مشکلات و با نظر داشت عمر کوتاه حزب و موضعگیری خصمانه گروه حفیظ الله امین، همراه با سلسله ی از انشعابات، قدرت و نفوذ قبیله سالاری، فئودالی و نیرو های تخریبکارانه داخلی و خارجی و سازماندهی جنگ ویرانگر تحمیلی امپریالیستی، همراه با گروه های تنظیم و آموزشی یافته "مجاهدین"، آدم کشان حرفوی با داشتن مدرنترین سلاح و تکنولوژی جنگی توأم با مشاورین نظامی و بی ثبات ساختن اوضاع نتوانستند و یا موقعی میسر نگردید که خود را کاملاً با مشی مرامی و اصول حزبی در انطباق با مبارزه طبقاتی و روند ساختار جامعه عیار سازند. به همین علت و علل دیگری، به بیماری های رنگارنگ سیاسی، ایدئولوژیکی و تشکیلاتی، انشعابات فراکسیون ها و گروه بازی ها و بحرانهای گسترده ای گرفتار شوند، و حزب در دامنه اوضاع ناگوار افتید!

با آنهم، با موجودیت شرایط و اوضاع ناگوار پیچیده، مداخلات و تجاوزات پی هم امپریالیستی و متحدین شان، دولت افغانستان با استفاده از کمک های محدود نظامی سپاهیان شوروی و از وسایل نظامی، جنگی، امنیتی و استخباراتی خویش در دفاع از خاک، استقلال وطن و زندگی مردم آماده گی گرفت و به سرکوب مخالفین متهاجم اقدامات مناسبی را انجام داد.

*        *        *

بتاریخ ۱۴ اپریل ۱۹۸۸ – بعد از مذاکرات ریاکارانه در نتیجه نقش سازمان ملل متحد، ایالات متحده آمریکا، پاکستان، و بازیگران متزلزل رهبری گورباچف و دنباله روان افغانی در ژنیو پنج سند سازشی در زمینه گویا گشودن سیاسی گره اوضاع افغانستان به امضا رسید و بتاریخ ۱۵ می ۱۹۸۸ نافذ گردیدند. با بازگشت سپاهیان شوروی، آمریکا و پاکستان تعهدات خویش را زیر پا کردند و به مداخلات، تسلیح و تجهیز مخالفین و ایجاد دهشت افکنی ها افزایش و ارتقا بخشیده شد، و در نتیجه بازیهای پی در پی به خلع سلاح کلی افغانستان انجامید و همه چیز به آدم کشان حرفوی تروریستان "مجاهد" سال ۱۹۹۲ تسلیم داده شد!

با وجود آنکه رهبری اصولی ح.د.خ.ا.، زنده یاد ببرک کارمل در تزس های ده گانه خود تأکید ورزیده بود که بازگشت قطعات نظامی محدود شوروی موکول به وقف مداخلات و قطع تسلیحات، و تجهیزات نظامی ارتباط میگیرد، اما در سازشات ژنیو، شیوه های ریا کاری و صحنه های فریبکارانه تسلط یافت و کدام تضمینی و تعهدی در زمینه وجود نداشت!

پروسۀ تراژیدی سازشات و عقب نشینی های حزبی و دولتی که بعد از تزس های ده گانه رفیق ببرک کارمل ۱۳ نوامبر ۱۹۸۵ مصوب شورای انقلابی آغاز گردید، در چنین تسلسل پی در پی جریان داشت:

-         ۶ می ۱۹۸۶ تدویر پلینوم منحوس هجدهم و برطرفی رفیق ببرک کارمل انجام پذیرفت.

-         داکتر نجیب الله در راس رهبری حزبی منصوب شد.

-         ۱۶ جنوری ۱۹۷۸ صدور اعلامیه معامله گرانه دارای گویا محتوای (مشی مصالحه ملی) و رو گشتاندن از تزس های رفیق ببرک کارمل.

-         ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۷ داکتر نجیب الله به حیث رئیس شورای انقلابی مقرر شد.

-         ۲۰ اکتوبر ۱۹۸۷ کنفرانس حزبی و تعدیلات در برنامه و اساسنامه ح.د.خ.ا.

-         ۳۰ نوامبر ۱۹۸۷ تغییرات و تعدیلات در ارگان های قدرت دولتی و در قانون اساسی به جانبداری از رهبری داکتر نجیب الله و تصویب وی به حیث رئیس جمهور افغانستان.

-         تعدیلات باز هم در قانون اساسی- لویه جرگه ۲۹ جون ۱۹۸۹

-         "دومین کنگره" ح.د.خ.ا.- ۶ سرطان ۱۳۶۹ (جون ۱۹۹۰) و تعدیلات دیگر در برنامه و اساسنامۀ حزب و تغییر نام به "حزب وطن".

در نتیجه این پروسه رقت بار متداوم، حزب و دولت از مشی ترقیخواهانه و پایداری خود، دور افکنده شد و در چوکات یک دستگاه لیبرال بورژوازی درآمد. و راه را برای دوره تسلیمی وطن و دستاورد های توده های وسیع مردم به دشمنان رنگارنگ و آدم کشان حرفوی گشود، و حزب دموکراتیک خلق افغانستان به فروپاشی کشانیده شد!

 *        *        *

حزب دموکراتیک خلق افغانستان با وجود اینکه از لحاظ تشکیلاتی به فروپاشی کشانیده شد، اما ماهیتاً بنیاد های اندیشه وی، سیاسی و ایدئولوژیکی  خود را پایدار نگه داشته و زنده باقی مانده است. دور نخواهد بود آن روزی که حزب بر پیکار نیرومند، توانا، استوار و با قاطعیت مبارزه طبقاتی خلق های افغانستان و نو سازی ساختار جامعه، دستیابی به تحقق منافع و نیازمندی های مردم را، بار دیگر بدوش گیرد! و درفش مبارزه رهائی بخش ملی و دموکراتیک را پیروزمندانه بر فراز افغانستان متحد و یکپارچه برافراشته به پیش رود، و توده های رنجدیده را از اسارت اشغالگران نظامی خارجی رها نماید! این مناسبت تاریخی فرخنده را به تمام زحمتکشان افغانستان به اعضای متعهد و فداکار گذشته، دانشمندان و کلیه وطن دوستان، و ترقی خواهان، و هواداران جنبش، و مبارزان راه آزادی و ساختار جامعۀ نوین افغانستان فارغ از ظلم، ستم و استثمار تبریک گفته، به پیروزی قطعی و نهائی میهن، با نیروی شرافتمندانه مردم خود خواهیم رسید.

محمد طاهر نسیم،

فرانکفورت، ۱ جنوری ۲۰۱۴

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org