داکتر آرین

دو دهه پیش یکی از برجسته ترین حامیان اندیشه های رهایی انسان زحمتکش، پرچمدار تفکر جهان بینی علمی، رهبر واقعی مردم افغانستان زنده یاد ببرک کارمل به جاودانگی پیوست، او رهبر شجاع، پیشوای با تقوا، مبارز بی همتا، عاشق میهن و مردم افغانستان بود.

تجربه تاریخ بیانگر آنست، شخصیت های بزرگ سیاسی زمانی ظهور نموده اند که کارد بی عدالتی ها به استخوان مردم رسیده و میهن آنان را فاجعه تهدید نموده و یا استقلال سیاسی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور های شان در خطر بوده است، یعنی شرایط و دوران خاص نوع خاصی از شخصیت های تاریخی ویژه خود را عرضه می دارد، که پاسخگوی شرایط به تناسب خصلت و نیازمندی های اجتماعی و وظایف سیاسی همان دوران باشد.

دورانی که ببرک کارمل بزرگ آغاز به مبارزات سیاسی نمود، در داخل کشور رژیم خود کامه، جنایات، خیانت ها، فساد و چپاول مقامات دولتی بیداد می کرد، افغانستان یکی از فقیر ترین کشورهای جهان بود، مناسبات واپسگرای قرون وسطایی بر خاسته از سرشت نظام فئودالی و ماقبل آن، رژیم شاهی پوسیده شرایط دشوار و قوانین اسارت باری را بر توده های مردم و زحمتکشان افغانستان تحمیل می نمود، استعمار و امپریالیزم در همدستی با "جهل سیاه"، میهنپرستان را کافر و بی دین فتوا می کردند و رژیم فاسد و بیکاره شاهی را در بین توده های ناآگاه جاودانی تبلیغ نموده و شاه را "سایه خدا" گفته، اطاعت و آستان بوسی او را واجب و امر دین تفهیم می نمودند، بدین ترتیب رژیم سلطنتی با توسل به این دستاویز به هرگونه دادخواهی، عدالتخواهی و ترقی خواهی با زندان، گلوله و خون جواب می داد که استبداد، بی اعتنایی و بیگانگی پادشاه بی مسؤولیت و بی خبر، نسبت به سرنوشت مردم و وطنش فجایع جانگدازی ببار آورد. فاجعه قحطی و خشکسالی صفحات مرکزی بخصوص ولایت غور که مردم در چغچران مجبور به فروش اطفال و دختران خویش گردیدند تجسم روشنی از این واقعیت و یکی از دهها فاجعه ای است که دامنگیر مردم بود، در این ولایت چندین هزار تن زن و مرد و کودک زیر چشمان بی عاطفه و سنگین مقامات دولتی و شاه عیاش و بی مسؤولیت از گرسنگی به کام مرگ فرو رفتند.

در خارج کشور در جهان دورانی بود که سوسیالیسمِ نوخاسته با گامهای متین و سر شار از پیروزی و اطمینان به سوی ترقی و پیشرفت ره می پیمود و برای آینده درخشان بشریت می رزمید. در این دوران، انقلابهای موفقیت آمیز سوسیالیستی در چندین کشور دنیا به پیروزی رسید و خیزش های نیرومند مردمی در ممالک تحت استعمار و مبارزات انقلابی جنبش های رهایی بخش ملی و خلقی در سراسر جهان می جوشید و خروشید و اهداف نهایی خویش را از طریق راه رشد غیر سرمایه داری رسیدن به نظام سوسیالیستی تعیین نموده بودند.

ببرک کارمل که آگاهی علمی از پیشینه و تاریخ پر باری سوسیالیسمِ علمی، که همان تاریخ تحول اندیشه های بشری پیرامون ایجاد یک نظام اجتماعی عادلانه است، داشت. او در دفاع از این ایدئولوژی انسان دوستانه برخاسته و آنرا مظهر تحقق آرمانهای دیرینه مردم افغانستان و ایجاد یک جامعه آزاد، آباد و شکوفا، فارغ از ستم و استعمار و استثمار دانست، کارمل فقید از نخستین کسانی بود که تحقق این اندیشه را در نقش و ضرورت ایجاد سازمان سیاسی و تدوین برنامه سیاسی علمی و عملی در انطباق با شرایط جامعه و آرایش و توازن نیروها جهت انجام تحولات انقلابی و ساختمان جامعه نوین در میهن ما بیان کرد.

نکته درخشان دیگر در نظریات ببرک کارمل تاکید او بر سرنگونی انقلابی نظام مبتنی بر استثمار و تشکیل دولت ملی دموکراتیک است، بر شالوده این باور، او استثمار بی رحمانه کارگران را در شهر و ده، ستم خان و ملک، ظلم زمین دار و فقر دهقانان، فقدان حقوق سیاسی، ستم روز افزون بر اقلیت های ملی، وابستگی به جهان خارج و دسایس دولت مزدور و نقشه های کشورهای امپریالیستی و استعماری وقت را افشا می کند و در دفاع از مستضعفان و ستم دیدگان ایستاده که برای اولین بار بعد از یک دوره طولانی و سیاه "سکوت مرگبار سیاسی" را شکست.

ببرک کارمل یک شخصیت مدبر سیاسی، صادق، پرهیزگار، یک مبارز شجاع و یک سوسیالیست واقعی و انترناسیونالیست پر شور بود، مبارزات عدالت خواهانه، اندیشه های مترقی و بیانیه های علمی و متفکّرانه ببرک کارمل در تاریخ اندیشه های اجتماعی و سیاسی میهن ما جایگاه بزرگی داشته و بیانگر نقطه عطف و بنیادین در پایان بخشیدن به رکود سیاسی و آغاز مرحله نوین جنبش ها و مبارزات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در افغانستان است. او یکی از نخستین شخصیت های بود که سنگ بنای "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" را گذاشته و یکجا با رهبران گرانقدر ح.د.خ.ا. به مبارزات پراکنده پایان بخشیده و مرحله نوینی از مبارزات سیاسی را در افغانستان بنیاد گذاشتند.

ببرک کارمل در شماره سوم جریده تابناک "خلق" ناشر افکار دموکراتیک خلق زیر عنوان «وسایل و راههائیکه آرمانهای خلقهای ستمدیده افغانستان و مرام دموکراتیک خلق را به پیروزی میرساند» چنین نگاشته اند: "آرمانهای مرام دموکراتیک خلق، آمال درخشان تمام طبقات زحمتکش افغانستان را در این مرحله تاریخی بیان میکند . . . در چنین شرایطی رشد عامل ذهنی پیروزی جنبش دموکراتیک ملی بر اساس تحقق مرام دموکراتیک خلق افغانستان امر ضروری و رسالت تاریخیست . . . نیروهای دموکراتیک خلق اطمینان کامل دارند که شرایط را درست تشخیص کرده و مجدانه مصمم است که از شرایط موجود با وصف محدودیت های وسیع و موانع بزرگ بهره اصولی بردارند" بنیادگذاری حزب، تدوین اساسنامه و برنامه آن، پایان دولت استبدادی، ظالم و پر از فساد شاهی و افسانه ای جاودانگی "پادشاه سایه خدا" را مژده می داد.

ببرک کارمل میخواست تا مردم افغانستان را از چنگال فساد و چپاول غارت گران و از اسارت مستکبرین نجات بدهد، او وضع طاقت فرسای کشور را تصویر کرده و به تفصیل نشان می دهد که دولت افغانستان فاسد، خیانت پیشه، وطن فروش بوده، که مردم را به فقر و فاقه کشانده، کشور را ویران و ملت را به گدائی انداخته است. کارمل فقید در شماره دوم پرچم ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افغانستان، تحت عنوان «مردم فریاد می کشند: هرگز نه؟» می نویسد: "با استناد انعکاسات افکار عامه و بیانیه های وکلاء در شورا و بخصوص بر اساس اعتراف غیر مستقیم شاغلی صدراعظم که در بالا تذکر رفت، دستگاه اداری دولت افغانستان سلیم نیست یعنی معیوب و فاسد است. فعال نیست یعنی راکد است. بهبودی در کار نیست یعنی منحط است. مامورین دولت مصونیت و رفاهیت ندارند، یعنی به فساد و رشوه ستانی سوق داده می شوند. تسهیلات در مراجعات عامه مردم وجود ندارد، یعنی مردم آزار است. حقایق تلخ و مهلک دستگاه اداری کشور مبین این واقعیت است که وطن ما به موازات یک تحول بنیادی به یک اصلاح عمیقی در دستگاه اداری شدیداً نیازمند است . . . با این منظور بحیث وظیفه فوری علیه فساد اداری، خودسری ها، بی قانونی و بی دیسیپلینی ها، ارتشاء، شیوه های کاغذ پرانی و معطلی عمدی کارهای مردم و استبداد مبارزه بعمل آید" همچنان تذکر می دهند که: برای تهیه زندگی شرافتمندانه و شایسته معلمان، اجیران، مستخدمین دولت و موسسات تدابیر موثر اتخاذ گردد.

ببرک کارمل بی هراس و با شهامت ماهیت ظالمانه و طبقاتی دستگاه حاکمه و وضعیت وخیم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی جامعه را بیان نموده و افشا می کند، او به زحمتکشان، کارگران، دهقانان و همه آنانی که حاصل زحمت آنها را سرمایه داران بزرگ و وابسته و امپریالیزم استثمار گر به غارت می برد و خود آنها در فقر و فلاکت بسر برده و اسیر درد و رنج اند در نوشته ی زیر عنوان «طبقات و مبارزه طبقاتی» در جریده پرچم، خطاب به کارگران و زحمتکشان می نویسد: "مبارزه طبقاتی نیروی محرکه تکامل جامعه ایست که در آن استثمار وجود دارد . . . مبارزه طبقات ستمكش در زندگی سیاسی نقش عظیم و مترقی را ایفا مینماید، چنانچه در دوران معاصر مبارزه طبقه کارگر به اتحاد دهقانان . . . مانع جدی و بزرگی در راه جلوگیری از اعمال شوم امپریالیست های جنگ طلب است که میکوشند آتش جنگ خانمانسوز جدیدی را شعله ور سازند، جنبشهای انقلابی رهایی بخش ملی را سرکوب نمایند، آزادیهای دموکراتیک را محو سازند، مقامات انتخابی مردم را محدود گردانند، فرهنگ مترقی و دموکراتیک را از میان بردارند و سر انجام راه رشد و تکامل مترقی جامعه را مسدود کنند." او به صراحت متذکر می شود که: زحمتکشان ضرورت است تا برای نجات خویش در یک سازمان نیرومند متشکل شده و علیه ظلم و استثمار، علیه تجاوز و استعمار، علیه نابرابری های اجتماعی بپا خاسته و در راه آزادی و دموکراسی، عدالت اجتماعی و ترقی و تامین حاکمیت توده های مردم در کشور مبارزه نمایند.

ببرک کارمل از جمله چند شخصیت محدود در افغانستان بود که از تیوری سوسیالیسمِ علمی بهره شایان گرفته و از آن آگاهی کامل داشت، او علل بدبختی های مردم افغانستان را نهفته در ساختار اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی آن زمان می دانست، کارمل فقید جامعه افغانستان را که از فئودالی و ماقبل فئودالی در یک شرایط نهایت دشوار و پیچیده بسوی سرمایه داری در حرکت بود تحلیل و تجزیه علمی نموده، ملاکین فئودال، کمپرادور، تجار بزرگ دلال و وابسته و سلطه اقتصادی و سیاسی استعمار و امپریالیزم را به مثابه مشخصه عمده ای جامعه افغانستان و دشمن عمده و اصلی طبقات دهقان و کارگر و دیگر زحمتکشان میهن ما برجسته ساخته است. ببرک کارمل در مقاله که تحت عنوان «ملاکین دشمن عمده طبقاتی خلق افغانستان» در شماره هشتم جریده پرچم نوشت: "به منظور اینکه توده های عظیم خلق منحرف نگردد و در جنبش دموکراتیک و ملی کشور به سوی هدف غائی به پیروزی های شکوفان دست یابیم، باید توجه خود را به شناخت دشمن عمده خلق معطوف سازیم . . . در افغانستان اساس مناسبات تولید فئودالی را مناسبات مالکیت فئودال بر وسایل تولید و قبل از هر چیز بر زمین و همچنین تسلط کامل بر دهقان تشکیل می دهد . . . طبقه ملاکین فئودال با اتحاد تجار بزرگ دلال و بیروکراتها به حیث طبقه حاکمه از لحاظ ماهوی با امپریالیزم وابسته اند که نماینده عقب افتاده ترین و ارتجاعی ترین مناسبات تولیدی در افغانستان میباشد" ببرک کارمل در این نوشته با انتقاد از مناسبات اجتماعی در افغانستان، ضرورت امحاء مالکیت خصوصی، اصلاحات ارضی، اتحاد کارگر و دهقان، تبدیل کار به یک نیاز حیاتی و عامل آرامش و شادی، توزیع عادلانه و ترسیم برخی ویژگی های جامعه آینده و ضرورت مبارزه طبقاتی مینویسد: "از آنچه در بالا به صورت مقدماتی توضیح شد نتیجه گرفته میشود که ملاکین فئودال به اتحاد تاجران بزرگ دلال و بیروکراتها (و همچنان آن قشر روشنفکران که مدافع این طبقات اند) که شعوری یا غیر شعوری با امپریالیزم وابسته اند، دشمنان عمده خلق و مانع عمده استحکام استقلال ملی، تعمیم دموکراسی در حیات اجتماعی، ترقی اجتماعی و پیشرفت جامعه افغانستان در این مرحله تاریخی جنبش دموکراتیک و ملی اند." ببرک کارمل تضاد اصلی را در جامعه افغانستان تضاد میان فئودال و دهقان که تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولید است مشخص ساخته است، همچنان راه و شیوه های سرنگونی فیودالیزم را در افغانستان مورد بررسی قرار داده و نقش توده های مردم را در ساختمان جامعه نوین که در آن استثمار وجود نداشته باشد در انطباق خلاق با شرایط زمان و در پرتو جهان بینی علمی پیش بینی می نماید.

ببرک کارمل اهمیت ویژه ای به اتحاد همه نیرو های انقلابی می داد و ضرورت اتحاد تمام نیروهای مترقی را در مبارزه بخاطر ساختمان افغانستان آزاد، آباد و مستقل تاکید مینمود. در شماره هفتم جریده پرچم سال ۱۳۴۷ خورشیدی زیر عنوان «تنها با مبارزه متحد در یک جبهه واحد میتوان بر ارتجاع پیروز شد» نیروهای وطن پرست و ترقّیخواه را فرا می خواند: "آنچه در وضع کنونی بصورت یک واقعیت سرسخت احساس میشود، لزوم وحدت و اتحاد نیروهای ترقّیخواه و وطن پرست، ملی و دموکراتیک در مبارزه برای دموکراسی و استقلال ملی کشور علیه ارتجاع داخلی و امپریالیزم است . . . ما سیاست تفرقه و افتراق را در میان نیروهای ترقّیخواه قویاً محکوم و آنرا عملی به نفع امپریالیزم و ارتجاع داخلی میشماریم." او به اتحاد نیروهای مترقی در یک جبهه واحد تاکید نموده و توصیه می نمود تا از وحدت حزب به مثابه مردمک چشم خویش حفاظت نمائید و آن را ضامن پیروزی های بیشتر و تابناک تر حزب و مبارزان راه ترقی و عدالت اجتماعی می دانست.

آنچه که خواندید تنها جلوه های اندک از اندیشه های بزرگِ ببرک کارمل فقید بود، زیرا میراث تئوریک او گنجینه سرشار از جهان بینی علمی، تجارب ارزشمند انقلابی و تفکر والای انسانی است.

روانش شاد و راه او پر رهرو باد!

 

ماخذ: سایت «اصالت»:

- «خلق» ناشر افکار دموکراتیک خلق، شماره سوم ۵ ثور سال ۱۳۴۵ خورشیدی.

- «پرچم» ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افغانستان، شماره دوم سال ۱۳۴۷ خورشیدی.

- «پرچم» ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افغانستان، شماره دوم ۲۳ ثور سال ۱۳۴۷ خورشیدی.

- «پرچم» ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افغانستان، شماره هشتم ۱۲ ثور سال ۱۳۴۷ خورشیدی.

- «پرچم» ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افغانستان، شماره هفتم ۵ ثور سال ۱۳۴۷ خورشیدی.  

 

 

 

  

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org