14 May 2007  

قسمت ۱۴


 

(حقايقی که بايد گفته ميشد: در حاشيه عفو جنايتکاران جنگي توسط ولسي جرگه)

تدوين کننده و پژوهشگر : ) دوشي چي)

چالشهای حكومت كرزی

 

(تلاش کردم تا در اين نبشته هاي تاريخي زيباترين اشعار و ناياب ترين تصويرها تهيه و به پيشگاه شما عزيزان تقديم گردد. هدف از انتخابِ تصوير، مستند سازي و حقيقت نگاري را افاده مي نمايد و مزين شدن با اشعار شيوه ي جديدي است تا از يکطرف بحث هاي تاريخي را با شعر صيقل داد و از جانب ديگر خواننده را از يک نواختي بيرون کرد)

 

 برسان باده که غم روی نمود ای ساقی

این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی

حالیا نقش دل ماست در آیینه ی جام

تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی

 دیدی آن یار که بستیم صد امید در او

 چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی

تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو

 گرچه در چشم خود انداخته دود ای ساقی

تشنه ی خون زمین است فلک، وین مه نو

 کهنه داسیست که بس کشته درود ای ساقی

منتی نیست اگر روز و شبی بیشم داد

 چه ازو کاست و بر من چه فزود ای ساقی

 بس که شستیم به خوناب جگر جامه ی جان

 نه ازو تار به جا ماند و نه پود ای ساقی

 حق به دست دل من بود که در معبد عشق

سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی

این لب و جام پی گردش می ساخته اند

 ورنه بی می و لب جام چه سود ای ساقی

 در فروبند که چون سایه در این خلوت غم

 با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی) .سایه(

بیش از پنج سال از عمر دولت جدید (پس از طالبان) می گذرد. طی این مدت مشكلاتِ پیش روی دولت پیوسته بزرگتر شده و موجودیت آن را با خطرات جدی مواجه ساخته است. موارد ذیل بخشی از مهمترین چالش های پیش روی دولت حامد كرزی است. طی پنج سال گذشته نه تنها وضع امنیتی افغانستان بهبود نیافته بلكه بر اثر حملات طالبان، القاعده و حكمتیار بدتر گردیده است.

گزارش های واصله از تكمیل تر شدن سازماندهی مجدد طالبان توسط پاكستان حكایت دارد و به نظر می رسد حملات این گروه تا پیش از آغاز فصل سرما ادامه یابد. دولت افغانستان و نیروهای ائتلاف بین المللی تاكنون قادر به توقف این حملات نشده اند. تداوم حملات به نیروهای آمریكا در عراق و ضعف آنها دربرقراری امنیت در آن كشور، مخالفین دولت را در تشدید حملات خود علیه دولت ثابت قدم تر كرده است.

در همین راستا به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا در ایالات سرحد و بلوچستان پاكستان نیز نقش موثری در حمایت از طالبان، القاعده و حكمتیار و تجدید سازمان آنها داشته است. تجربه سال های گذشته نشان داده كه نیروهای بین المللی توان كافی برای برقراری امنیت سراسری را ندارند. استقرار نیروهای ایساف محدود به كابل است و در صورتی كه بخواهد حوزه كاری خود را به مناطق بیشتری توسعه دهد حداقل به ۱۲۰۰۰ نفر نیرو احتیاج دارد در حالی جمع آوری این تعداد نیرو و تامین هزینه آن كار مشكلی است. بهترین نیرو برای حفظ امنیت بلند مدت افغانستان ارتش ملی و پولیس جدید آن كشور است ولی از ارتش ۷۰ هزار نفری كه برای افغانستان در نظر گرفته شده تنها ۳۰۰۰۰ نفر آن آموزش دیده اند و تا رسیدن به سقف ۷۰ هزار نفر فاصله زمانی زیادی وجود دارد. یكی از مهمترین مشكلات سرراه ارتش ملی وجود بیش از یكصد هزار نیروی مسلح است. آنها از مجاهدین سابق هستند و خواستار الحاق به ارتش ملی می باشند.

این شبه نظامیان از یكسو فاقد آموزشها و شرایط لازم برای پیوستن به یك ارتش منظم هستند و از سوی دیگر گرایشات و وابستگی های شدید قومی، حزبی و گروهی دارند. البته آمریكا، فرانسه و انگلیس برای بازسازی ارتش، و آلمان برای بازسازی پولیس قول هایی جهت آموزش و سازماندهی داده اند. آمریكا حدود  ۲۰۰۰۰ هزار نیرو به افغانستان اعزام كرده است. بخش اعظم این نیروها در مرز با پاكستان مستقر شده و حملات پیوسته ای را علیه طالبان و القاعده انجام داده اند.

 پاكستان عامل بی ثباتی در افغانستان به شمار می رود. بین دو كشور از گذشته تنش های پیوسته ای بر سر خط مرزی دیورند و سالهای اخیر به دلیل حمایت گسترده پاكستان از طالبان و القاعده وجود داشته است. اختلافات مرزی از یكسو و ناكامیهای پاكستان در افغانستان در پی سقوط طالبان از سوی دیگر سبب شده كه پاكستان همه توان و تلاش خود را برای ایجاد بحران در افغانستان و بازگرداندن طالبان بكار گیرد. این تلاشها در آینده هم ادامه خواهد یافت و دولت افغانستان را با مشكلات مختلفی مواجه می سازد.

بخش اعظم سلاح های افغانستان پراكنده است و در اختیار مردم (بیشتر سلاح های سبك) و بویژه احزاب و گروه ها قرار دارد. آنها تاكنون حاضر به تحویل سلاح های خود نیستند و در آن به عنوان اهرمی جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می كنند. تلاش نیروهای ائتلاف بین المللی هم بیشتر صرف كشف و جمع آوری سلاح های طالبان و القاعده شده و احزاب، گروه ها و فرماندهان محلی جهت نگهداری سلاح های خود با محدودیت زیادی مواجه نبوده اند. طبق مفاد كنفرانس بن یكی از وظایف اصلی دولت خلع سلاح عمومی بوده و با آن كه جاپان  اخیراً ۳۵ میلیون دالر برای خلع سلاح اختصاص داده ولی این امر تاكنون تحقق نیافته و در نتیجه افراد و گروه های مختلف با تكیه بر همین سلاح ها در مقابل دولت ایستادگی كرده یا حداقل از آن اطاعت نكرده اند.

از نظر غربی ها یكی از علل عدم خلع سلاح، حاكمیت اعضای جبهه متحد بر وزارت دفاع بوده و از آنجا كه بیشتر سلاح ها در اختیار اعضای سابق این جبهه است، وزارت دفاع جدیت كافی برای خلع سلاح عمومی به خرج نداده است. قرار بود خلع سلاح تحت نظارت سازمان ملل آغاز شود ولی به مدت نامعلومی به تاخیر افتاده و علت آن به طول انجامیدن تغییرات در وزارت دفاع ذكر شده است لازمه خلع سلح انجام تغییرات وسیع در سطح وزارت دفاع است. دوازده ولایت مهم كه دارای درآمدهای گمركی هستند از دولت تبعیت كافی ندارند. آنها با استفاده از درآمدهای گمركی، نیروهای نظامی و سلاح های موجود برای خود تشكیلاتی بوجود آورده و مانع حاكمیت دولت بر حوزه تحت كنترول خود می شوند.

مرز با پاكستان براثر تحریكات و مداخلات پیوسته این كشور وضع آشفته تری داشته و دولت حضور ضعیفی در آن دارد. اغلب، فرماندهان به دلخواه عمل كرده و موجبات نارضایتی مردم را فراهم می آورند. این نارضایتی ها دولت را بیش از پیش تضعیف می نماید. علاوه بروجود درگیری بین دولت و مخالفین آن نظیر طالبان، القاعده، حكمتیارو...، بین عده ای از فرماندهان وابسته به دولت نیز منازعات سابقه داری وجود دارد از جمله جنگهای متوالی بین نیروهای دابسته به عطا (جمعیت اسلامی) و (جنبش ملی اسلامی)، بین اسماعیل خان با امان الله و برخی دیگر از فرماندهان، بین برخی فرماندهان در مناطق مركزی و...

درگیریهای فوق براثر ضعف حضور دولت است و ادامه آن سبب تشویق طالبان، القاعده و حكمتیار جهت تشدید حملات خود بر ضد دولت می گردد. طی سه دهه گذشته بیش از ۶ میلیون نفر از جمعیت افغانستان به خارج از این كشور مهاجرت كرده و عده كثیری هم به دلیل خشكسالی، فقر، نبود كار و درآمد در داخل كشور آواره شده و در اطراف شهرهای بزرگ در اردوگاه های ویژه آوارگان سكنی گزیده اند.

 روند مهاجرت در داخل و خارج كشور اگرچه كند شده ولی همچنان ادامه دارد. با سقوط طالبان و تشكیل دولت جدید فشار كشورهای دیگر به ویژه پاكستان و سپس ایران برای بازگرداندن آوارگان افغانی افزایش یافته و تاكنون بیش از دو میلیون مهاجر افغانی به كشور خود عودت كرده اند.( بیش از ۵/۱ میلیون نفر از پاكستان و حدود ۵۰۰ هزار نفر از ایران و تعداد كمی هم از كشورهای دیگر). بازگشت آوارگان در شرایطی صورت می گیرد كه برای آنها مسكن، كار و درآمد، امكانات آموزشی و بهداشتی و .... وجود ندارد و طبعاً حضور فزاینده آنها بر میزان مشكلات دولت می افزاید.

علاوه بر مشكلات بالا دولت افغانستان با چند چالش دیگر هم روبروست: تداوم تلاشهای برخی همسایگان افغانستان بویژه پاكستان برای مداخله در امور این كشور، امتناع فرماندهان و مسئولان محلی برای عدم ارسال درآمدهای گمركی و مالیاتی به كابل، ظهور تدریجی تعدادی فرماندهان و مسئولان محلی ثروتمند و قدرتمند (این عده قدرت و ثروت خود را اغلب بر اثر كشت تریاك و قاچاق مواد مخدر بدست می آورند)، تخلیه نشدن شهرها از حضور نیروهای نظامی، اتخاذ تصمیمات خودسرانه، سلیقه ای و مستقل توسط فرماندهان محلی و ولایات، عدم پاكسازی افغانستان از میادین وسیع مین( درافغانستان بیش از ده میلیون مین منفجر نشده وجود دارد دراثرانفجار تدریجی این مینها یا بذرهای مرگ، ماهانه بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ نفر كشته و زخمی می شوند)، كمبود بودجه و وابستگی شدید دولت به كمكهای خارجی، ناهمگون بودن تركیب كابینه و عدم هماهنگی كافی درآن. اما مناسب ترین راه برای برقراری ثبات و امنیت بلند مدت در افغانستان، توسعه بازسازی است با این حال روند بازسازی به دلایلی كند بوده است. با توجه به وسعت زیاد خرابیها، میزان كمكهای بین المللی اختصاص یافته برای بازسازی كافی نیست.

 برخی كشورها به تعهدات خود عمل نكرده و برخی نیز اجرای پروژه ها را منوط به برقرار شدن ثبات و امنیت كرده اند. سرعت پروژه های در حال اجرا حتی جاده كابل- قندهار- هرات خیلی كند است. بخش زیادی از كمكهای اختصاص یافته هر كشور صرف كمكهای انساندوستانه و تامین هزینه های تردد و اقامت سازمان های غیردولتی و گروه های امدادی می شود. كمكهای اختصاص یافته كمتر در اختیار دولت قرار می گیرد و عمدتاً توسط كشورهای كمك دهنده و در قالب خدمات عمومی و انساندوستانه هزینه می گردد. علاوه بر اینها در بسیاری مواقع كمكها بیشتر جنبه شعاری و تبلیغاتی دارد تا كمكهای واقعی.

 با توجه به مشكلات امنیتی افغانستان و امتناع برخی كشورها از حضور در افغانستان، یكی از مناسب ترین راه ها افزایش نقش كشورهای همسایه در بازسازی افغانستان است. به دلیل حمایتهای پیدا و پنهان پاكستان از طالبان و حكمتیار، افغانها و جامعه بین المللی نگرش مثبتی نسبت به عملكرد پاكستان ندارند. ضروری است به كشورهای كمك دهنده توصیه شود كمكهای خود را بیش از آن كه صرف خدمات انساندوستانه می نمایند صرف پروژه های زیربنایی سازند.

 طی سالهای گذشته به نسبت ضعیف تر شدن دولت، كشت تریاك و قاچاق مواد مخدر افزایش یافته است. باندهای مواد مخدر و افراد و عناصری كه طرفدار كشت تریاك بوده منافع خود را در ناامنی و ضعف دولت می دانسته اند. ضعف دولت مركزی و عدم حاكمیت آن بر سراسر افغانستان سبب شده كه كشت كاران تریاك و قاچاقچیان مواد مخدر به دستورات دولت مبنی بر ممنوعیت كشت تریاك توجه نكرده و با خاطر آسوده به كشت و تجارت مواد مخدر بپردازند. نشانه هایی از كشت سراسری تریاك در افغانستان به چشم می خورد. كشت تریاك اگرچه درآمد عده ای از كشاورزان را افزایش می دهد ولی از یكسو سبب كاهش تولید مواد غذایی و در نتیجه كمبود و گرانی آن می گردد و از سوی دیگر مخالفت جامعه بین المللی را علیه دولت افغانستان برمی انگیزد بعضی كشورها هم ممكن است كمكهای خود را موكول به توقف كشت تریاك كنند.

دولت توان كافی برای مقابله با كشت تریاك را ندارد در این شرایط اگر با كشت تریاك مقابله كند با مخالفت عمومی مواجه می شود و چنانچه سكوت نماید اعتراض جامعه بین المللی را به دنبال می آورد. حتی نیروهای آمریكایی و ائتلاف بین المللی از ترس اعتراض عمومی علیه خود اقدامی جدی برای مقابله با كشت تریاك به عمل نیاورده اند. زیانهای ناشی از ادامه كشت تریاك در درجه اول متوجه همسایگان افغانستان است كه در مسیر ترانزیت مواد مخدر به اروپا هم قرار دارد. برآوردهای اولیه حاكی از برداشت بیش از ۵۵۰۰ تن تریاك در سال جاری می باشد. در صورت ادامه روند فعلی، كشت تریاك در سال آینده افزایش می یابد.

سیاست های ناکام

 

آسمان بی ماه بود آن شب

بغض باران در گلویش بود

 ناودان با خویش نجوا داشت

 کوچه گرم از گفتگویش بود

باد در شهر تهی می ریخت

 بوی شب های بیابان را

تک چراغی خال می کوبید

گونه ی خیس خیابان را

من تهی بودم، تهی از خویش

من پر از اندوه او بودم

با خیال دور و نزدیکش

همچنان در گفتگو بودم

دیدم از حسرت فرولغزید

اشک بر سیمای غمنکش

روزهای رفته را دیدم

 در فضای چشم نمنکش

کوچه ی میعاد ما، هر شب

 چون رگی از خون ما پر بود

خنده ها طعمی گوارا داشت

 بوسه ها گرم و نفس بر بود

بوی باران خورده ی دیوار

پلک سنگین مرا می بست

عطر زلفش در هوا می گشت

تا به بوی خک می پیوست

ناگه از فرورفتن فرو می ماند

تن چو پیچک بر تنم می دوخت

 تا از آن مستی به هوش ایم

 بوسه لب های مرا می سوخت

راستی ای مونس دیرین

یاد از آن شب ها که می دانی

 کوچه های پیج پیج شهر

 روزهای سرد بارانی

آسمان، امشب ندارد ماه

بغض باران در گلوی اوست

 ناودان با خویش در نجواست

کوچه گرم از گفتگوی اوست. نادرپور

خوش باورانه و ساده دلا نه است که تصور کنیم آمریکا با لشکرکشی نظامی افغانستان و عراق، واقعا قصد داشت یا دارد که به میل و اراده خود، در این کشورها حکومت های دموکراتیک مستقر گردد. بوش پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا در جریان تهدیدات تروریستی بوده است و در صدد بوده است که راهبرد جدیدی برای مقابله با این تهدیدات تدوین نماید. اما حوادث یازدهم سپتامبر موجب شد رویکردی عملیاتی در مبارزه با تروریسم در سیاست خارجی امریکا آغاز شود. بدون در نظر گرفتن اینکه عامل اصلی و طراحان واقعی عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر چه کسانی و یا چه گروهی بوده است این رویداد از ویژگی های خاص خود برخواردار است برای اولین بار یک تهدید تروریستی بی سابقه در داخل خاک آمریکا بوقوع پیوست که از ابعاد وسیع اقتصادی سیاسی، اجتماعی برخورد داردبود. امنیت آمریکا به عنوان دولتی که سرزمین امن خوانده می شود به مخاطره افتاد که این تهدید به خودی خود می توانست به یک فرصت طلایی برای تثبیت سیاست یکجانبه گرایی آمریکا تبدیل شود. که در نهایت به عملیاتی کردن نظم نوین جهانی منجر شود. افکار عمومی آمریکا پس از حوادث یازدهم سپتامبر امادگی لازم برای مبارزه با تروریسم را پیدا کرده بود که با لا رفتن یکباره محبوبیت جرج بوش که سیاست مبارزه با تروریزم را در دستور کار خود قرار داده بود شاهدی بر این مدعا می تواند باشد. به عنوان اولین اقدام اقدامات عملی علیه منافع آمریکا و تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی از سوی دولت های خطرناک به عنوان شواهد تروریسم قرار گرفته به همین بهانه افغانستان و عراق مورد توجه نو محافظه کاران به عنوان نمادهای تروریسم حامی آن امریکا واقع شدند. هم زمان با حملات آمریکا نیروهای ائتلاف به افغانستان و در پی آن به عراق طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان طرحی که می تواند منافع صدور تروریسم را از بین ببرد در محافل مختلف مطرح شد.

طرح خاورمیانه بزرگ قرار است با بسط و گسترش دموکراسی در منطقه خاورمیانه مانع رشد تروریسم در منطقه شود. حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان گفته است نسبت به اتهامات مربوط به سوء رفتار نیروهای آمریکایی با زندانیان در پایگاه هوایی بگرام دچار حیرت شده است. این اتهامات از طریق یک تحقیق اردوی آمریکا که به نشریه نیویارک تایمز درز کرده، مطرح شده است و در یک مورد آن ادعا شده که یک مرد پس از آنکه ظرف ۲۴ ساعت صد بار مورد ضرب و شتم قرار گرفت، درگذشته است. کرزی خواستار مجازات آن دسته از سربازان آمریکایی شده که گفته می شود مرتکب این سوء رفتار شده اند. وی گفت برای ریشه کن کردن این رفتارها و پیدا کردن اینگونه افراد باید اقدامات صریح و مشخص صورت گیرد. رئیس جمهور در پی انتشار جزئیات تازه ای از آنچه ادعا می شود رفتار بسیار خشن نیروهای آمریکایی با زندانیان در میدا ن بگرام بوده است، این مطلب را بیان کرد. کرزی اقدام سربازان آمریکایی را محکوم کرد و آن را غیرقابل قبول خواند. وی در پاسخ به این سوال که آیا در ملاقات با جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا نیز این موضوع را مطرح خواهد کرد یا نه، گفت: "به طور قطع." وی همچنین بار دیگر این موضوع را مطرح کرد که تمامی افغان هایی که در اسارت آمریکا هستند، چه در افغانستان و چه در پایگاه گوانتانامو، به دولت تحویل داده شوند. سخنگوی کرزی نیزگفته است: سربازانی که گفته می شود در مرگ دو تن از زندانیان افغان و بدرفتاری با سایرین نقش داشته اند باید مجازات شوند. جزئیات مربوط به نحوه مرگ این دو زندانی و ادعاهایی که حاکی از بدرفتاری با سایر زندانیان است، توسط روزنامه نیویارک تایمز فاش شد.

 این روزنامه گزارش خود را به نقل از یک سند دو هزار صفحه ای که بخشی از تحقیقات اردوی آمریکا بوده و به بیرون درز کرده تهیه کرده است. علاوه بر این موضوع، سفر چهار روزه کرزی به آمریکا همچنین می تواند تحت الشعاع تظاهرات خشونت آمیز ضدآمریکایی در هفته گذشته در پی ادعاهایی توسط مجله نیوزویک دایر بر "اهانت به قرآن" در بازداشتگاه گوانتانامو - که این نشریه اکنون آن را پس گرفته است- قرار گیرد. حامد کرزی، از متحدان آمریکا که در پی سقوط طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ به قدرت رسید، اخیرآ از "اشتباهات نظامی آمریکا" در ا فغانستان سخن گفته است. روزنامه نیویارک تایمز می گوید دو زندانی که در ماه دسامبر سال ۲۰۰۲ میلادی در بازداشتگاه بگرام جان باختند، مکرراً مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. مقام های واشنگتن گفته اند که بدرفتاری ها موضوع یک رشته تحقیقات است و مسوولان آن پاسخگو خواهند بود. نیویارک تایمز ادعا می کند که بدرفتاری به این دو نفر محدود نبوده است. اما یک سخنگوی پنتاگون گفت که نیویارک تایمز سعی دارد از مواد کهنه خبری تازه بسازد و افزود تحقیقات جاری "بسیار جدی و مشروح بوده است." این سخنگوی گفت: "معیار، هموا ره رفتار انسانی برای کلیه افراد تحت بازداشت بوده است. وقتی این معیار رعایت نشود ما اقدام می کنیم." نیویارک تایمز گفت این گزارش را از شخصی که در تحقیقات ارتش آمریکا دست داشته و به شیوه های بازجویی مورد استفاده در بازداشتگاه بگرام، در شمال کابل، و تحقیقات متعاقب آن انتقاد داشته دریافت کرده است. رفتار با دو افغان که در دسامبر ۲۰۰۲ حین بازداشت درگذشتند بخش اصلی گزارش تحقیقی ارتش آمریکا را تشکیل می دهد.

 جان باختگان یک راننده تاکسی ۲۲ ساله به نام دلاور و مرد دیگری به نام حبیب الله هستند. نیویارک تایمز شرح دقیقی از گزارش اردوی آمریکا درباره رفتار با این دو را ارائه کرده است. این گزارش می گوید دلاور برای مدت چهار روز از مچ دست به سقف سلول خود آویزان شده بود درحالی که در این مدت زندانبان ها به پاهای او شلاق می زدند. وی در این حالت، دو ساعت پس از حمله ای به یک پایگاه هوایی آمریکادربگرا م صورت می گیرد، بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت. وی پس از بازجویی برای زنجیر شدن به سقف به سلول بازگردانده شد و پیش از رسیدن داکتردرگذشت. این گزارش می گوید که اکثر بازجویان باور داشتند که او یک راننده تاکسی بیگناه است که به طور تصادفی در زمان وقوع حمله به پایگاه آمریکا از محل حادثه عبور می کرد. اردوی آمریکا ابتدا گفته بود که هیچ نشانه ای از شکنجه به عنوان علت مرگ این دو نفر وجود نداشته است و تکنیک های بازجویی شیوه های "عمومآ مورد قبول" بود. اما در پی یک تحقیق مفصل تر در ماه اکتبر گذشته معلوم شد که ۲۷ سرباز با اتهامات احتمالا جنایی روبرو هستند. هفت نفر از آنها تاکنون رسما متهم شده ا ند، اما کسی محکوم نشده است. نیویارک تایمز می نویسد:

"این دوسیه تصویرگر وضعیتی است که نقش سربازان جوان با آموزش کم در موارد مکرر بدرفتاری را آشکار می کند. رفتارهای خشن ... از این دو مرگ بسیار فراتر می رود." سایر بدرفتاری های گزارش شده از جمله شامل وادار کردن یک زندانی به بوسیدن بوتهای های بازجویان و وادار کردن زندانی دیگر برای برداشتن در ظرف های پلاستیکی از میان بشکه ای انباشته از آب و مدفوع است. همچنین ادعا شده است که یک بازپرس زن آمریکایی، روی گردن یک زندانی ایستاده و در موردی دیگر، به آلت تناسلی یک زندانی دیگر لگد زده است. یکی ا زسربازان به محققان گفت که با افراد تحت بازداشت به عنوان تروریست رفتار می شد مگر غیر آن ثابت شود و اینکه کنوا نسیون ژنو تنها در مورد اسرای جنگی صادق بود. همچنا ن کرزی می گوید: نیروهای آمریکایی در جریان عملیات نظامی خود علیه نیروهای وفادار به دولت سابق طالبان و مظنونین به فعالیت های تروریستی، مرتکب اشتباهاتی شده اند. رییس جمهور با ذکر اینکه این اشتباه ها باعث ایجاد جوی از عصبانیت و بیزاری در افغانستان شده، قول داد آن را جبران کند.

کرزی، این بیزاری در خشونت هایی که در جریان تظاهرات اخیر در جلال آباد و دیگر شهرهای افغانستان بروز کرد، نقش داشت. این اعتراض ها در پی انتشار اتهامات مربوط به توهین به قرآن مجید در بازداشتگاه آمریکایی ها در گوانتانامو صورت گرفت و در جریان آن، دست کم شانزده نفر کشته شدند. مقامات سازمان ملل متحد نیزدرخواست خود از آمریکا برای انجام تحقیقات درخصوص اتهامات بدرفتاری با زندانیان افغانستان در بگرام در شمال کابل، را تکرار کرده اند. ژان آرنو، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان گفته است که چنین مواردی از بدرفتاری با زندانیان "کاملا غیر قابل قبول" است. اظهارات آرنو در یک بیانیه از سوی دفتر وی در کابل منتشر شد. سازمان «دیده بان حقوق بشر» از آخرین فضاحت افشاء شده، پرده برداشته است: دو زندانی افغانی در دسامبر ۲۰۰۲ در بگرام پس از شکنجه شدن توسط سربازان آمریکایی جان سپردند. سازمان غیردولتی «دیده بان حقوق بشر» با استناد به گزارش های داخلی اردو که به طور محرمانه تهیه شده، تائید می کند که دو زندانی مقتول- یک ملا و یک راننده تکسی بیست و دو ساله- در حالت ایستاده به زنجیرکشیده شده و سپس تا سرحدمرگ زیرضربات مشت و لگد قرار گرفتند.

بیست و هشت سرباز آمریکائی در این جنایت ها شرکت داشته ولیکن فقط دوتن از آنان مورد بازجوئی قرار گرفتند. مع الوصف "جون فیستون" عضو سازمان «دیده بان حقوق بشر» فاش می کند که "گزارش اردو نشان می دهد که اکثر بازداشت شدگان در پایگاه "بگرام" مرتباٌ مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و این یک امر جاری "روزمره می باشد." فرا تر از این او افشاء می کند که: "بر اساس بررسی های ویژه خود ما تقریباٌ تمامی زندانیان که بعدآ شهادت دادند، گفتند که در سال ۲۰۰۲ متحمل بدرفتاری شدند." پنتاگون که ظاهرآ سیاست آن در مخالفت با شکنجه می باشد، در این مورد سیاست سکوت کامل اتخاذ کرده است. بر اساس گزارش سازمان «دیده بان حقوق بشر» سازمان سیا نیز به همان اندازه مشارکت سربازان آمریکائی، و بدون کوچک ترین تشویشی، در این جنایات نقش ایفاء کرده است. سازمان غیردولتی «دیده بان حقوق بشر» می پرسد چه شده است که "هیچ یک از اعضاءسازمان سیا مورد تعقیب قرار نگرفته اند، در حالیکه آن ها در بازجوئی زندانیان نقش اصلی را داشته اند." وهمچنا ن روزنامه انگلیسی زبان اوت لوک چاپ کابل اظهارات اخیر جورش بوش رییس جمهور آمریکا در مورد ادامه جنگ با تروریسم را نقد کرده است. ژنرال جیمز جونز، فرمانده عالی عملیاتی ناتو با اذعان به اینكه مقاومت شدید طالبان و ادامه ناآرامیها و حملات، نیروهای ائتلاف را حیرتزده كرده گفته است، اكنون یك جنگ تمام عیار در جریان است و این یك ماموریت ساده صلحبانی نیست. به همین دلیل ناتو برای نیروهای خود در افغانستان قوانین كاری جدیدی تدوین و اعلام كرده است. اكنون ناتو رفته رفته كنترل سراسر افغانستان را در دست گرفته است.

فرماندهان انگلیسی در جنوب افغانستان اجازه یافتهاند كه از موشكهای جنجالبرانگیز «هیدا» استفاده كنند كه میتواند تجمعات مردمی را به طور دقیق هدف بگیرد. فرماندهان همچنین اجازه یافتهاند علیه طالبان به حملات هوایی متوسل شوند و دست به حملات پیشدستانه بزنند و شبیخون تدارك ببینند. یكی از فرماندهان انگلیسی مستقر در افغانستان در اینباره به یك خبرنگار گفته است: شدت و قدرت حملات روزانه در افغانستان بسیار فراتر از عراق است. متوسط مرگ و میر روزانه نیروهای ۱۸۵۰۰ نفری ناتو در هفته پنج نفر است كه این معادل تعداد كشتههای سربازان شوروی در دهه ۱۹۸۰ در افغانستان است.

فرماندهان سابق شوروی در افغانستان اخیراً در گفتوگویی با روزنامه ساندی تلگراف گفتند، نیروهای ناتو سرانجام مجبور به فرار از افغانستان خواهند شد. ژنرال «بوریس گراموف» فرمانده عملگرای نیروهای شوروی كه ناظر بر عقبنشینی نیروهای این كشور از افغانستان در سال ۱۹۸۹ بوده هشدار داده است كه مقاومت در افغانستان روبهرشد است .این فرمانده روس گفته است: مقاومت در افغانستان كاملاً قابل درك و طبیعی است چون قرنها سنت، جغرافیا، مذهب و شرایط آب و هوایی در پس آن نهفته است. افغانها همواره در برابر نیروی خارجی اختلافاتشان را كنار گذاشته و متحد شدهاند. ائتلاف به رهبری آمریكا در افغانستان هماكنون تهدیدی برای این ملت به شمار میآید. جونز خواستار ۲۵۰۰ نیروی بیشتر در چارچوب نیروهای ناتو شده است. اما كشورهای مهم عضو ناتو مانند تركیه، فرانسه، آلمان، اسپانیا و ایتالیا از اعزام نیروی بیشتر سرباز زدهاند. در واقع معلوم نیست كه اعزام نیروی بیشتر واقعاً تأثیری در شرایط كشور افغانستان دارد یا نه .سر سیریل تاون سندنویسنده و سرباز سابق انگلیسی اخیراً در روزنامه الحیات نوشت، غلبه بر طالبان و القاعده در جنوب شرق افغانستان به دستكم ده هزار نیروی دیگر كه آموزش دیده و حرفهای باشند نیاز دارد .بنابراین بحران عظیمی برای ناتو در حال شكلگیری است. اعتبار این سازمان در خطر است. به همین دلیل فرماندهان انگلیسی و همچنین فرماندهان ناتو درباره خطر شكست در افغانستان هشدار جدی میدهند.

اكثر تحلیلگران و ناظران بین المللی بحران در حال شكلگیری و رو به رشد در افغانستان را مورد توجه قرار می دهند. در این میان هر یك دیگری را سرزنش می كند و مقصر می داند. این سرزنش ها بیشتر از همه واشنگتن را هدف گرفته كه نیروی كافی به افغانستان اعزام نكرده است.

بعضی میگویند كه جنگ عراق همه توجه و امكانات دولت آمریكا را معطوف به خود كرده و دیگر هیچ جایی برای به سامان رساندن اوضاع افغانستان باقی نگذاشته است.

بعضی دیگر، اعضای اروپایی ناتو را مسئول میدانند كه بیش از حد مرعوب شدهاند. دامنه این انتقادات فقط به كشورها محدود نمیشود. اكثر تحلیلگران امور افغانستان میگویند «تریاك» همچنان دشمن شماره یك نیروهای ائتلاف در افغانستان است و عملیات مبارزه با این محصول شكست خورده است.

محور دستهای دیگر از انتقادات این است كه سیاست منطقهای آمریكا در دوران دولت بوش بر محور غفلت از ملتسازی استوار شده و واشنگتن منابع مالی و غیرمالی كافی برای بازسازی افغانستان اختصاص نداده است. این دسته از منتقدان شرایط كنونی افغانستان بعد از جنگ را با شرایط تیمور و بوسنی بعد از جنگ مقایسه میكنند و میگویند منابع اختصاص داده شده به آن دو كشور بسیار بیشتر از منابع اختصاص داده شده به بازسازی افغانستان بوده است. همه این انتقادات تا حدی حقیقت دارد. اما نكته اصلی اكنون بحرانی كه وجود دارد و روزبهروز ابعاد گستردهتری پیدا میكند. واقعیت آن است كه آمریكا نتوانسته استراتژی سیاسی و نظامی روشنی در افغانستان تدوین كرده و به اجرا بگذارد.

شرایط كنونی افغانستان با ماموریتهای موفق صلحبانی در بالكان هم مقایسه میشود. ژنرال

 وسلی كلورك؛ فرمانده ارشد سابق ناتو اخیراً در مقالهای در نشریه نیوزویك نوشت: برای موفقیت در افغانستان باید به درسهایی كه در بالكان گرفته شد توجه كنیم. ما باید حجم و اندازه این ماموریت را مورد توجه قرار دهیم. از اقتدار و توان جامعه بینالمللی حداكثر استفاده را بكنیم. ناتو كارهایی بسیار فراتر از تأمین نیرو میتواند انجام دهد. ما میتوانیم بازسازی و ملتسازی كنیم

اما مشكل افغانستان با شرایط جمهوریهای سابق یوگسلاوی متفاوت است. اولین و مهمترین تفاوت ماهیت مداخله نظامی آمریكا در افغانستان است. در روزهای بعد از 11 سپتامبر و در شرایطی كه همه دنیا با آمریكا ابراز همدردی میكرد؛ هیچكس درباره توجیهپذیر بودن تصمیم واشنگتن برای حمله به افغانستان سؤالی نكرد و جامعه جهانی به راحتی قانع شد. اما این قانع شدن زودرس مانع از آن نشد تا این حقیقت فراموش شود كه واشنگتن میتوانست به جای مداخله مستقیم نظامی از نیروهای ضدطالبان حمایت نظامی، دیپلماتیك و سیاسی كند. در این راه آمریكا میتوانست از حمایت نیروهایی استفاده كند كه به رهبری ظاهرشاه نوعی دولت در تبعید در خارج تشكیل داده بودند. در این صورت نوعی راهحل افغانی مطابق با فرهنگ و سنت این كشور برای ریشهكنی معضل طالبان به دست میآمد .اما دولت بوش از روی عمد این گزینه را انتخاب نكرد و تصمیم به حمله نظامی گرفت. افغانستان برای دولت بوش آزمایشگاهی بود برای آزمودن دكترین حمله نظامی پیشدستانه، سیاست یكجانبهگرایی و تشكیل ائتلاف ضدجنگ. واشنگتن میدانست بدون حضور قدرتمند در افغانستان نمیتواند ژئوپلتیك منطقه را تغییر دهد و سیاست جهانی جدید خود را به اجرا بگذارد.

ابتدا قرار بود مداخله نظامی آمریكا فقط به عملیات هوایی محدود شود تا به نوعی ائتلاف شمال مورد حمایت قرار گیرد. اما ناگهان نیروهای زمینی ارتش آمریكا در فرودگاه بگرام پیاده شدند و این اعتراض ائتلاف شمال را به دنبال داشت. رهبران غیرپشتون ائتلاف شمال تصور میكردند با بركناری طالبان آنها به كرسی قدرت بازخواهند گشت. همسایگان افغانستان هم چنین شرایطی را پیشبینی میكردند. از سوی دیگر واشنگتن به اسلامآباد اطمینان داده بود كه دولت اكثریت پشتون در كابل در حال شكلگیری است و عواملی هم از طالبان در ساختار جدید قدرت افغانستان حضور خواهند داشت.

عبدالحق از رهبران شناخته شده مجاهدین انتخاب اول آمریكا برای رهبری دولت جدید افغانستان بود.

وقتی كنفرانس بن در دسامبر ۲۰۰۱ برگزار شد، واشنگتن برنامهای دو منظوره در سر داشت، از یك سو میخواست جانشینی برای «عبدالحق» بیابد و دوم اینكه فكر حكومت كردن در كابل را از سر رهبران ائتلاف شمال خارج كند. وقتی آمریكا نام حامد كرزی را در بن مطرح كرد با مخالفت گروههای افغان روبهرو شد.

كرزی جایگاه خوبی به عنوان یك رهبری سیاسی در افغانستان نداشت چون سالهای گذشته را در تبعید به سر برده بود و از آن مهمتر اینكه به قبیله مهمی تعلق نداشت. اما آمریكا بر انتخاب خود پافشاری كرد.

برهان الدین ربانی در آن زمان گفت: امیدوار است این آخرین بار باشد كه مردم با عزت و غرور افغانستان مرعوب و مغلوب خارجیها شوند.

همه كسانی كه با فرهنگ و جامعه افغان آشنا بودند از همان آغاز پیشبینی میكردند كه كرزی نمیتواند به طور كامل بر سراسر كشور حكومت كند. تلاشهای آمریكا هم برای تحكیم جایگاه كرزی با شكست روبهرو شد.

اكنون در افغانستان مشكل جدی مشروعیت قدرت دولت وجود دارد. فوریترین نیاز كنونی در افغانستان ضرورت برقراری گفت وگو میان افغانها و با حضور طالبان است. این ابتكار عمل باید تحت نظارت سازمان ملل صورت گیرد. پیشبینی وقایع پیشرو واقعاً دشوار است. حتی با اضافه شدن ۲۵۰۰ نیروی دیگر ناتو به افغانستان، معلوم نیست طالبان واقعاً شكست بخورد. طالبان از حمایت بعضی اعضای طبقه عوام جامعه افغانستان برخوردار است.ا شغال یك كشور استراتژیك و مهم منطقه توسط ائتلاف غرب بدون شك پیامدهای جدی دارد. بدون شك شكست ناتو در افغانستان به معنی فروپاشی طرح آمریكا برای سلطه و غلبه بر آسیای میانه، جنوب آسیا و خلیجفارس است.

ازجانب دیگردر پی افزایش عملیات نظامی ناتو در افغانستان و کشته شدن تعداد زیادی از مردم عادی در ماههای اخیر، بزرگان ولایت ارزگان درباره تداوم عملیات ناتو هشدار دادند. بزرگان ولایت ارزگان تهدید کردند، درصورت ادامه عملیات مستقل از سوی ناتو، مردم این منطقه منازل خود را ترک خواهند کرد. بزرگان ولایت ارزگان در دیدار با قیوم کرزی نماینده ولایت قندهار اعلام کردند، ناتو بایدعملیات نظامی خود را با نیروهای امنیتی افغانستان به صورت هماهنگ انجام دهد. بزرگان اقوام ارزگان تأکید کردند که بازرسی شبانه منازل مردم توسط ناتو، خلاف فرهنگ مردم منطقه است و باعث افزایش اعتراضات مردمی می شود. سیاست های ناتو در تقابل با منافع ملی افغانستان قرار دارد. با سرنگونی طالبان و تشکیل دولت ملی در افغانستان، انتظار می رفت نیروهای ناتو و آمریکا تلاش خود را درجهت تقویت دولت کرزی وارتش ملی متمرکز کنند. اما شرایط کنونی افغانستان نشان می دهد که عملکرد ناتو و آمریکا در راستای کمک به گسترش نفوذ دولت ملی در نقاط مختلف افغانستان نبوده است. نیروهای آمریکا و ناتو بدون درنظر گرفتن نیازهای اصلی افغانستان، تنها به دنبال تحقق منافع و اهداف بلند مدت خود در این کشور هستند. نیروهای خارجی درافغانستان مدعی تلاش برای تأمین امنیت، مبارزه بامواد مخدر و تروریسم هستند، اما آمار بیانگر آن است که خشونت ها تشدید شده و تجارت مواد مخدر نیز گسترش چشمگیری یافته است. سازماندهی مجدد گروه طالبان در افغانستان نیز از دیگر آثار ناکار آمدی ناتو و آمریکا در مبارزه با تروریسم است.

درماه های اخیر نیروهای ناتو و آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، عملیات نظامی گسترده ای را در مناطق مختلف افغانستان خصوصا در جنوب این کشور انجام داده اند که بیشترین آسیب ها را به مردم عادی زده است. بمباران هوایی مناطق مسکونی توسط ناتو آمریکا که مدعی پناه گرفتن تروریست ها در آن مکان ها هستند، خشم مردم افغانستان را برانگیخته است. در شرایطی که فقر و ناامنی حیات اجتماعی و اقتصادی جامعه افغانستان راتهدید می کند، افزایش کشتار غیرنظامیان،مردم این کشور را به شدت ناراضی کرده است .کارشناسان سیاسی معتقدند که افزایش نارضایتی عمومی در افغانستان، بیش از همه به تضعیف جایگاه دولت کرزی منجر می شود. زیرا مردم افغانستان توقع دارند دولت ملی با سیاست های یکجانبه ناتو و آمریکا مقابله کند. محافل سیاسی افغانستان دولت کرزی را به دلیل برخورد نرم با سیاست های خشن ناتو و آمریکا به شدت مورد انتقاد قرارداده اند. مردم افغانستان تأکید می کنند که مخالفت دولت کرزی با سیاست های غرب و همچنین افزایش اعتراضات مردمی باعث تقویت جبهه ملی در برابر نگاه سود جویانه آمریکا و ناتو به افغانستان خواهد شد. بنابراین اجرای عملیات مستقل ناتوبدون هماهنگی با نیروهای امنیتی افغانستان، علاوه بر بروز خشم مردم این کشور، جایگاه دولت کرزی را نیزمخدوش می کند. به نظر می رسد سیاست های آمریکا ناتو درافغانستان که مغایر منافع ملی این کشور است، تنها به تقویت جبهه مردمی ضد اشغال منجر می شود .

نیاز افغانستان به کمک مالی

خشمگین و مست و دیوانه ست

 خاک را چون خیمه ای تاریک و لرزان بر می افرازد

 باز ویران می کند زود آنچه می سازد

 همچو جادویی توانا، هر چه خواهد می تواند باد

 پیل ناپیدای وحشی باز آزاد است

 مست و دیوانه

 بر زمین و بر زمان تازد

 کوبد و آشوبد و بر خاک اندازد

 چه تناورهای برو مند

 و چه بی برگان را

 که تکانی داد و از بن کند

 خانه ازبهر کدامین عید فرخ می تکاند باد ؟

لیکن آنجا، وای

 با که باید گفت ؟

 بر درختی جاودان از معبر بذل بهاران دور

 وز مسیر جویباران دور

 ایانی بود،مسکین در حصار عزلتش محصور

 آشیان بود آن، که در هم ریخت، ویران کرد، با خود برد

ایا هیچ داند باد ؟. اخوان ثالث

مقامات از کمک های جدید جامعه بین المللی که در جریان کنفرانس برلین وعده داده شد، استقبال کرده اند. کشورهای کمک دهنده به افغانستان متعهد شدند طی سه سال مبلغ هشت میلیارد دالر برای بازسازی این کشور بپردازند، اما این رقم، چهار میلیارد دالر کمتر از مبلغی است که افغانستان برای سه سال تقاضا کرده بود. طرفداران افغانستان با فهرستی عریض و طویل از تقاضاهای این کشور مواجه هستند و نیازهای این کشور برای بازسازی و توسعه در صدر این فهرست قرار دارد. برخی تحلیل گران می گویند کنفرانس قبلی، که در توکیو برگزار شد، نتوانست میزان نیاز مالی افغانستان را، که پس از دو دهه تخریب و جنگ از فقیرترین کشورهای جهان محسوب می شود، به درستی ارزیابی کند. بخش عمده کمک های مالی که افغانستان تاکنون دریافت کرده صرف نیازهای فوری انسانی در این کشور شده است. اما به تدریج موضوعات مربوط به شرایط امنیتی و کنترول تولید مواد مخدر غیرقانونی، که یک بار دیگر از اصلی ترین راه های معاش در جامعه افغانستان قلمداد می شود، در مرکز توجه قرار می گیرد. به گفته سازمان ملل متحد، نیمی از تولید ناخالص داخلی افغانستان مربوط به درآمد حاصل از تولید مواد مخدر غیرقانونی بوده است. وجوه نقدی که از فروش مواد مخدر غیرقانونی از افغانستان خارج می شود در این آمار منظور نشده است. مقامات در وزارت مالیه افغانستان همواره هشدار داده اند که اگر به مسائل مربوط به توسعه این کشور - برای مثال راه های جدید معاش - در دراز مدت توجه نشود وابستگی به تولید مواد مخدر غیرقانونی افزایش خواهد یافت. روند سیاسی افغانستان نیز به شدت محتاج کمک مالی است.

 اما در حالی که هنوز این کشور نتوانسته ابتدایی ترین نیازهای امنیتی خود را تامین کند. این موضوع باعث شده فشارها برای گسترش حیطه عملیاتی نیروهای بین المللی کمک به امنیت افغانستان، ایساف، افزایش یابد و نیاز به حمایت مالی از ارتش ملی و نیروی پولیس این کشور مبرم تر شود. طرفداران افزایش کمک مالی به افغانستان، استدلال می کنند که این کشور در مقایسه با دیگر کشورهایی بحران زده از حمایت کمتری برخورددار بوده است. برای مثال، کمک سرانه برای توسعه افغانستان (بدون در نظر گرفتن وعده ها در کنفرانس برلین)، یک دهم عراق و یک چهارم تیمور شرقی است. خبر خوشی که در جریان کنفرانس برلین مطرح شد این بوده است که افغانستان از یادها نرفته و جامعه بین المللی نشان داده که همچنان حاضر به اهدا کمک های اقتصادی به این کشور است. در مقابل خبر بد این است که افغانستان برای رسیدن به یک دموکراسی پایدار همچنان به کمک های بیشتری نیاز دارد.

ربانی: علیه طالبان نخواهیم جنگید

تو از عشق حقیقی بی نیازی

دو رنگی کهنه کاری صحنه سازی

تو یار ما نیی عاشق تراشی

تو شمع ما نیی پروانه بازی.

"برهان الدین ربانی" اعلام كرد كه "علیه طالبان نخواهیم جنگید."

ربانی در مصاحبه اختصاصی با روزنامه "واكیت" تركیه با ابراز این نظر و تایید "دیدار برخی رهبران ائتلاف شمال افغانستان با طالبان" گفت: "دیدار برخی گروههای ائتلاف شمال صحت دارد. ولی من با طالبان دیداری نداشتهام." وی با اعلام این كه "در صورت ورود طالبان به كابل، با نیروهای طالبان نخواهد جنگید"، گفت: "در صورتی كه طالبان قدرت را در افغانستان به دست بگیرد و اقدام به قتل مردم كرده و علیه اسلام فعالیت كند، در چنان صورتی با طالبان وارد نبرد خواهیم شد." به گفته ربانی برای ورود نیروهای طالبان به كابل، آن گروه میباید حمایت تمامی گروههای افغانی را جلب كند. چرا كه در غیر این صورت امكان ورود طالبان به كابل بسیار دشوار خواهد بود." ربانی در مورد نیروهای ناتو مستقر در افغانستان گفت:

 "نیروهای ناتو در ابتدای ورود فعالیتهای خوبی در افغانستان داشتند و در راستای بهبود وضعیت مالی مردم افغانستان و گشایش مدارس فعالیت میكردند. ولی مسیر فعالیتهای ناتو بعدا تغییر یافته و دولت مركزی به دست افراد ناصالح سپرده شده و نیروهای ناتو علیه دین اسلام و فرهنگ افغانستان فعالیتهای خود را آغاز كردهاند و در نتیجه این روند، مردم افغانستان از نیروهای ناتو دلخوشی ندارند و اكنون خواهان خروج نیروهای آمریكایی و ناتو از خاك كشورشان هستند." وی در مورد نیروها تركیه مستقر در افغانستان كه در چارچوب نیروای ناتو در آن كشور به سر میبرند، گفت: "ناتو خواهان برخورد نیروهای تركیهای با مقاومتكنندگان در مناطق جنوبی افغانستان است. ولی نیروهای تركیه نباید از كابل خارج شوند. چرا كه دیگر مناطق افغانستان، مناطق بسیار پر خطری هستند." ربانی با عنوان این كه به دلیل مسلمان بودن نیروهای نظامی تركیه، مردم افغاستان به این نیروها علاقهمند هستند، گفت:

"در صوت درگیری نیروهای نظامی تركیه با مقاومتكنندگان افغانی، علاقه مردم افغانستان به نیروهای نظامی تركیه نیز از میان خواهد رفت." وی در ارزیابی عملكرد گروه القاعده گفت: "القاعده در دوران نبرد مردم افغانستان علیه نیروهای روسیه، عمدتا از اتباع عرب كه برای رهایی مردم افغانستان به این كشور آمده بودند، تشكیل شده و در نبرد افغانیها با نیروهای روسیه، یار افغانیها بودند. ولی بعد از خروج نیروهای روسیه، القاعده نمیباید خود را درگیر مسائل داخلی افغانستان میكرد." وی با "قبول آشنایی خود با بن لادن" گفت: "بن لادن مسالهای با مردم افغانستان ندارد و هدف وی از میان برداشتن آمریكاست." برهانالدین ربانی برای شركت در اولین نشست بینالمللی "تفكر ملی اندیشمندان كشورهای اسلامی" كه روزهای شنبه و یكشنبه هفته جاری با حضور "نجمالدین اربكان" نخست وزیر اسبق تركیه در استانبول برگزار شد، به تركیه آمده است. در این نشست كه "بنیاد تحقیقات اقتصادی و اجتماعی" با حمایت "نجمالدین اربكان" برگزار كرده، اندیشمندان ‪ ۵۰كشور اسلامی "توسعه همكاریهای كشورهای اسلامی بر اساس منشور كشورهای گروه دی - هشت" را مورد بحث و تبادل نظر قرار دادند.

مصاحبه الحیات با حکمتیار

 

بهار آمد، گل و نسرین نیاورد

 نسیمی بوی فروردین نیاورد

 پرستو آمد و از گل خبر نیست

 چرا گل با پرستو همسفر نیست؟.

حکمتیار یکی از جنجالی ترین شخصیت های افغانی اسلامی است. زمانی که وی دانشجوی دانکشده مهندسی کابل بود جنبش اسلامی افغانستان نیز در حال شکل گرفتن بود. حکمتیار دران زمان در فعالیت های انقلابی برضد ظاهر شاه پادشاه سابق افغانستان به صورت مستقیم شرکت میکرد. وی درعین حال با ذهنیت سنتی رایج در جبنش اسلامی مخالت کرد و خود را ادامه دهنده راه جماعت اخوان المسلمین مصر دانست. دیدار با گلبدین حکمتیار نخست وزیر سابق افغانستان که چندی پیش محل سکونت او در ایالت کونار هدف موشکهای امریکایی قرار گرفت از نظر امنیتی کار بسیار دشواری است. به همین علت روزنامه الحیات سوالاتی برای حکمتیار فرستاده و پاسخ این سوالها را با خط خود حکمتیار دریافت کرده است.

متن این پرس و پاسخ به شرح زیر است: سوال: گلبدین حکمتیار اوضاع کنونی افغانستان و نقش حزب اسلامی رادراین کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ جواب: مقاومت شدت یافته و به نقاط مختلف افغانستان کشیده شده است نیروهای اشغالگر از سیطره براین کشور عاجزند و مهم تر این که امریکاییها نمیتوانند به اهداف خود برسند. هیچ سیطره ای برگروههای جهادی نیست اوضاع کشور متشنج گشته و وضعیت امنیتی نابسامان است. امریکا نمی تواند دولتی قدرتمند درکابل تشکیل دهد .همچنین این کشور (امریکا) نمیتواند از طریق افغانستان به ماوراءالنهر در اسیای میانه و منابع سرشار از نفت و گاز برسد. در افغانستان کشت مواد مخدر محدود نشده است و طبق گزارشهای سازمان ملل متحد کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان از مرز هشتاد درصد تولید مواد مخدر در سطح جهان فراتر رفته است.

به عقیده من اوضاع کنونی افغانستان شبیه زمان قبل از عقب نشینی نیروهای روسی از این کشور است. مقاومت کنونی درافغانستان به دست مجاهدانی از حزب اسلامی صورت می گیرد. حزب اسلامی به تنهایی هجده ماه در برابر اشغالگری مقاومت کرد. الحمدالله مقاومت اینک به تدریج بر برخی مناطق سیطره یافته است و این روند همچنان ادامه دارد. ترس و نگرانی از رویارویی با امریکاییها در میدان نبرد از بین رفته است. سوال: حکمتیار اینک تحت تعقیب امریکاییها قرار دارد اما بسیاری از اعضای حزب وی وارد پارلمان افغانستان شده اند و پستهای دولتی را احراز کرده اند. به عقیده شما ایا کسانی که وارد پارلمان شده اند از حزب شما جدا گشته اند؟ موضع حزب اسلامی در این زمینه و همکاری این افراد با دولت کنونی افغانستان در سایه اشغالگری امریکا چیست؟ جواب: موضع حزب اسلامی شفاف است و حزب اسلامی وضع کنونی افغانستان را شبیه روزهای اشغالگری روس در افغانستان می داند تا دیروز کشور ما در اشغال مسکو بود و اکنون ناتو و امریکا این کشور را اشغال کرده اند. امروز جهاد برتمام افغانها واجب است و جهان اسلام و به ویژه افغانها باید برای پایان دادن به اشغالگری درافغانستان جهاد کنند. فعالیت در دولت کنونی کابل مانند همکاری با دولت کمونیستی است این دولت مزدور بیگانگان است و دولت سابق نیز مزدور مسکو بود. سوال: همه از رشد قدرت جنبش طالبان و مقاومت افغانستان سخن میگویند جایگاه حزب اسلامی در نقشه مقاومت افغانستان کجاست؟ نیروهای این حزب درکدام منطقه مستقر هستند ؟ توان این حزب چقدر است؟ جواب: من برای تمام مجاهدان از هر گروه و جماعتی که باشند احترام قائل هستیم و باتوجه به اهداف مقدسی که دارند انها را مخلص و در خدمت این اهداف می دانیم.

همه جهادگران و مقاومت کنندگان برادر ما هستند و حزب اسلامی خانه و جبهه انها است. حزب اسلامی اینک از نظر مادی و تعداد اعضاء مانند گذشته است و میتوانم ادعا کنم که با توجه به تجربه ای که کسب کرده از گذشته قویتر شده است. حزب اسلامی چیزی از دست نداده است و من تاکید می کنم که در افغانستان منطقه ای وجود ندارد که حزب اسلامی دران فعالیت روز افزون نداشته باشد. من ادعا می کنم که مقاومت به دست حزب اسلامی اغاز شد و این حزب اسلامی بود که نخستین بار بر ضد اشغالگری امریکا در افغانستان اعلام جهاد کرد. برادران ما در جنبش طالبان چند ان قدرتی نداشتند که بر ضد امریکا اعلام جهاد کنند.

آنها در نقاط مختلف افغانستان مستقر نبودند. حزب اسلامی یک سال و نیم در میدان جنگ تنها بود و شما می دانید که بعداز سقوط حکومت طالبان نیروهای امریکایی سعی کردند با بمباران مناطقی که تصور می کردند من در انجا مستقر هستیم از دست من راحت شوند اما موشکهای نیروهای امریکایی به هشتاد متری مکان استقرار من اصابت کرد. سوال: ایا بین حزب اسلامی القاعده و طالبان همکاری وجود دارد ؟ نقاط مورد اختلاف و اتفاق بین طالبان و حزب اسلامی کدام است؟ جواب: ما همواره برای یکپارچه کردن و وحدت مجاهدان تلاش می کنیم. ما به مجاهدان حزب اسلامی دستور داده ایم که با تمام کسانی که بر ضد اشغالگران فعالیت می کنند همکاری کنند. به تمام کسانی که دراین زمینه گام برمیدارند احترام میگذاریم و به تلاشهای انها ارج می گذاریم. من بعنوان رهبر حزب اسلامی اعتراف میکنم که متاسفانه همکاری و هماهنگی گسترده درعرصه های مختلف بین حزب اسلامی و طالبان والقاعده وجود ندارد.

سوال: ایا بین شما و ملامحمدعمر برای فعالیت مشترک تماس برقرار شده است آیا رهنمودها و رهبری وی را قبول دارید؟ جواب: باطالبان در خصوص موضوعات مختلف بحث و تبادل نظر کرده ایم اما متاسفانه تاکنون به توافق رسمی نرسیده ایم. برادران فعال در جنبش طالبان به تنهایی و مستقل فعالیت میکنند و ما نیز به تنهایی و مستقل از انها فعال هستیم. شما میدانید شرایط ای است که من ملا محمدعمر و رهبران طالبان قادر به ملاقات با هم نیستیم.

گفتگوی بشردوست عضو پارلمان با رادیوی دری ایران

 

چرا خون می چکد از شاخه ی گل

 چه پیش آمد؟ کجا شد بانگ بلبل؟

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟

چرا زلف بنفشه سرنگون است؟.

سوال: جناب آقای دکتر رمضان بشر دوست هیاتی از زنان و مردانی که ازهلمند در اعتراض به ناامنی ها در این ولایت به کابل آمده اند از سیاستهای دولت به ویژه دولت محلی اعتراض و گله و شکوائیه داشته اند که در تامین امنیت دراین ولایت به طور کلی ناکام است نظرجنابعالی دراین زمینه چیست؟

جواب: از زمانی که نیروهای ناتو به رهبری انگلیس با برخی افراد در بعضی مناطق هلمند مثل موسی قلعه موافقتنامه امضاء کردند تا امروز درافغانستان یک جدال لفظی در جریان است مستحضرید سفیرآمریکا هم در مصاحبه مطبوعاتی که داشتند نارضایتی خود را از این موافقتنامه اظهار کردند و اینگونه وانمود کردند که آمریکا و مقامات آمریکایی درافغانستان قبل از عقد موافقتنامه در جریان قرار داده نشده بودند و جالب این است که سفیر آمریکا تقریبا پس از چند هفته بعداز امضاء موافقتنامه آن هم در یک کنفرانس مطبوعاتی عکس العمل عمومی و علنی نشان دادند که برای ما سوال برانگیز است که چگونه آمریکا درجریان این مذاکره قرار داده نشده بود بخاطر اینکه امکانات استخباراتی آمریکادرافغانستان بسیار وسیع است و اینکه چرا آمریکائیها ازطریق کنفرانس مطبوعاتی دراین رابطه عکس العمل و نظر خود در ابراز کردند و چرا اینها در پشت پرده با مقامات انگلیسی این مسئله را مطرح نکرده بودند و راه حلی پیدا نکرده بودند از آن تاریخ که سفیرآمریکا عکس العمل شدید نشان داد تا امروز روز به روز مسئله این موافقتنامه درمطبوعات افغانستان و رسانه های همگانی این کشور اوج می گیرد و معلوماتی که راجع موسی قلعه به ما می رسد زیاد روشن و واضح نیست از یکطرف در مطبوعات خواندم که مدارس بسته شده دوباره باز شده اند از سوی اگر مدارس باز شده باشند نشانگر این است که موافقتنامه باطالبان امضا نشده است بخصوص اگر مدارس دخترانه باشند از سوی دیگر معلومات از شهرها میرسد که اشخاص حاضر در مساجد را لیست برداری و ثبت نام می کنند که اینکار طالبان است که چنین می کردند که ببیندد چه کسی نماز می خواند و این اطلاعات متناقض است و معلوم نیست که حقیقت چیست و با چه کسانی موافقتانه امضا شده است و موضوع چیست اما آنچه مهمتر از همه است این است که امنیت هدف نیست اگر طالبان بخواهند با شیوه خشن خود و نگه داشتن زنان در خانه ها و شلاق زدن افراد و دیکتاتوری امنیت را به این مناطق بیاورند مردم چنین امنیتی را نمی خواهند همانطور که امنیت حاصله از شیوه دیکتاتوری استالین در روسیه و هیتلر درآلمان مورد پسند مردم نبوده است مردم افغانستان امنیت را به هر قیمتی نمی خواهند امنیت زمینه ای است که حکومتی حاکم باشد تا ارزشها و فرهنگ حاکم باشد.

سوال: این عده زنان و مردان که به کابل آمده اند و با کرزی دیدار داشته اند و تقاضای برقراری امنیت درمنطقه را داشته باشند و مشکلات آنها حل شود و گرنه حاضر نیستند به هلمند برگردند و تا این حد ناراحت هستند که حاضرند خودسوزی کنند ولی توسط افراد نامعلوم در هلمند از خانه هایشان ربوده شوند؟

جواب: درجریان نیستم که اینها چه نوع افرادی هستند و از طرف چه کسی آمده اند و اگر در میان نمایندگان هلمند در پارلمان هم دقت کنید اتفاق نظر راجع به مسائل این استان ندارند اگر این اختلاف نمایندگان استان هلمند راجع مسائل حقوقی سیاسی باشد چیز طبیعی است اما درباره چیزی که آنجا می گذرد و اختلاف نظر عمیق میان آنها وجود دارد این جای تامل دارد یک یا ازاین نمایندگان ادعا می کند که موافقتنامه ایساف با طالبان نیست و با رهبران مردم است و دیگری ادعا می کند که موافقتنامه با طالبان امضا شده است و شهرستان مذکور را بر طالبان داده اند.

شایع شده بود که در هلمند هم مدارس بسته شده اند و بعد در رسانه های همگانی گفتند که مردم هلمند درداخل لشکرگاه د ست به تظاهرات زده اند چون که اطلاعات غلط واشتباهی که منتشر می شود متاسفانه مردم عادی توان این را ندارند که از نقطه کوتاهی به نقطه کوتاه دیگر سفرکنند حال این عده که از هلمند به کابل آمده اند و اینکار امکانات و منابع لوژستیکی خاص خود را می خواهد نمی دانم چگونه و از طرف چه کسی اینکار صورت گرفته است و ابهاماتی وجود دارد و می بایستی دراین قضایا محتاط بود.

سوال: دولت مرکزی مسئولیت دارد تا مشکلات این چنینی بوجود نیاید حال آیا دولت مرکزی را قادر به حل این مشکلات پیش آمده می بینید؟

جواب: در یکی از روزنامه های مشهور آمریکایی دیدیم که از قول سیا گزارشی منتشر شده که نوشته مردم افغانستان امید مطلق خود را به حکومت حامد کرزی از دست داده است و در حکومت کرزی فساد به اوج خود رسیده است و موضوع بازسازی واقعیتی نیست که درافغانستان موجود باشد.

وقتی سیا cia به دولت خود این گزارش را می دهد که مردم امید خود را از دست داده اند و بازسازی نیست و فساد به اوج خود رسیده است این بدین معنا است که امروز ْآمریکائیها هم اعتراف می کنند که دولتی به نام کرزی درواقع وجود ندارد و تمام سخنانی را که تا امروز کرزی بیان کرده است فریبی بیش نبوده است و نیروهای خارجی را نیز فریب داده و هم مردم را به اشتباه انداخت.

سوال: اینکه سیا امروز مسئولیت تمام ناکامیها را در افغانستان به گردن کرزی می اندازد آیا در طول پنج سال گذشته برای انجام عملیاتها و بمبارانهای کورکورانه آمریکائیها که باعث کشته شدن هزاران تن انسان بی گناه شده است آیا برای چنین عملیاتهایی نیز کرزی اجازه داده بود.

جواب: درعملیاتهایی که آمریکائیها و نیروهای بین المللی درافغانستان انجام می دهند مسئله موضوع عدم هماهنگی نیست و موضوع صد در صد نظامی است بدین مفهوم که آمریکائیها و نیروهای بین المللی در افغانستان به هیچ صورت حاضر نیستند که تن به تن با طالبان والقاعده و تروریستها جنگ کنند زیرا دراین صورت متحمل کشته های زیادی خواهند شد و نمی خواهند و حاضر نیستند برای گرفتن یک تروریست کشته بدهند.

سوال: در طول پنج سال گذشته درامور اجرایی کشور آیا واقعا کرزی مستقل بوده است؟

جواب: صد در صد چنین است و بارها گفته ام که اگر مقامات بلندپایه کشور در قاچاق و فساد و رشوه خواری دست داشته باشند این امر به هیچ وجه گناه کشورهای دیگر نیست و حتی شخص اول کشور نتواند اداره ای عاری از فساد بوجود اورد این گناه را نمی توان به گردن کشور دیگری انداخت اخیرا شنیدم که یک پلیس به خانمی تعرض کرده است و گناه این موضوع را نمی توان به گردن کشورهای دیگر انداخت چون که این پلیس می داند با فساد و قانون شکنی برخورد قاطع صورت نمی گیرد و از سوی شخص اول مملکت برخورد جدی صورت نمی گیرد لذا به حد اعلای گستاخی می رسند.

سوال: فرمایش شما صحت دارد ولی چرا در طول پنج سال گذشته کشورهای خارجی و جامعه بین المللی که در راس ان آمریکا قرار دارد اجازه دادند این سیاستها ادامه یابد و تاکنون فقط حمایت و تمجید می کردند و امروز که با ناکامی مواجه شده اند مسئولیتها را به گردن حامد کرزی می اندازند؟

جواب: این سوالی است که مردم افغانستان از جامعه بین المللی دارندکه چرا امید و آرزوهای مردم را به باد دادند و زمان و هزینه های زیادی هدر رفت و حیف و میل گردیدو امیدواریم که جامعه بین المللی جواب این پرسشها را بدهد و درعمل دراین رابطه اقدام کنند تا مردم افغانستان باور کنند دیگر از هدر دادن زمان و معرف بی جای پولهای کلان جلوگیری می شود و امیدی در دلهای مردم پیدا شود.

سوال: با انتشار این گزارش توسط سیا آیا تغییراتی در سطح دولت افغانستان بوجود خواهد آمد یا خیر؟

جواب: گزارشی را که گفته می شود سیا در روزنامه نیویارک تایمز منتشر کرده است اگر صحت داشته باشد که سیا آنرا منتشر کرده بود این بستگی پیدا می کند به اینکه آیا بوش این مسئولیت اخلاقی را دارد یا خیر که براساس این تجزیه و تحلیل و گزارش تصمیم بگیرد و درمرحله بعدی گام بگذارد که بیش از این در کشور کشتار و چپاول ادامه نیابد و مردم افغانستان پس از سالها جنگ و خونریزی به آرامش برسند و امیدواریم بوش مثل کرزی نباشد که تنها حرف بزند ولی نتیجه ای اخذ نگردد…

سوال: اگر فرض براین باشد که اکثریت با دمکراتها باشد به نظر شما آنها چه روشی درافغانستان در پیش خواهند گرفت باتوجه به اینکه علت پیشی گرفتن دمکراتها همین است که می گویند مردم آمریکا به این نتیجه رسیده اند که حزب حاکم آمریکا سیاستهای غلطی را در افغانستان و عراق اتخاذ کرده بودند.

جواب: متاسفانه مطالعات دقیق راجع احزاب در آمریکا ندارم و توجهی خاص به انتخابات آمریکا نداشته ام و این دلایل خاص خود را دارد لذا بدان نمی پردازم چون ممکن است بارعلمی لازم را نداشته باشد.

سوال: بعداز اینکه دولت افغانستان و بعضی از آمریکائیها تغییر در موضع خود نسبت به طالبان بوجود اورند که باید با طالبان مذاکرات صورت گیرد و از راه مذاکره مشکل طالبان حل شود اکنون برخی حلقات مجاهدین نیز این اظهارات را می کنند که بایستی به نوعی با طالبان کنار امد این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

جواب: اگر بحث این باشد که در دولت سفره ای باز باشد که افراد بخواهند برسران بنشینند و بخورند و به فکر منافع خود باشند این بحث جداگانه است و مشکلی پیش نخواهد آمد مثل آنچه که امروز مجاهدین بخواهند همانند دوره کمونیستها عمل کنند که با گروههایی امتیازات دولتی تقسیم شد و یا با طالبان که با تفنگ امتیازات تقسیم میشد و برعکس اگر از حکومت برداشت یک برنامه مشترک و واحد و برنامه کاری و رسالت و مسئولیت را داریم امکان ندارد که بتوان چیزهای متناقض را با هم جمع کرد.

سوال: بعنوان یک حقوقدان بفرمائید از نظر حقوقی چه گونه می شود با افرادی مذاکره کرد که انها در سازما ملل تحت تعقیب باشند و در تعزیرات اسامی انها ثبت شده باشد؟

جواب: هیچ مفهومی ندارد که دولتی طالبان را محاکمه کند یا به زندان بیندازد درحالی که در خود دولت جنایتکاران جنگی و ناقضین حقوق بشر و ظالمان وجود دارند و چگونه یک قاتل می تواند قاتل دیگری را محاکمه کند این چیزهایی است که بایستی راجع به آن توضیح بیشتری بدهند.

سوال: ایا می توان چنین نتیجه گیری کرد که کسانیکه چه گذشته و چه حال که بوده اند طی پنج سال گذشته در دولت جمع شده اند و سیاستهایی را اتخاذ کرده اند این سنگ بنای کجی بود که از همان اجلاس بن بوده که تاکنون هیچ نتیجه ای در بهبود وضع مردم افغانستان مشاهده نشده است؟

جواب: صد در صدر چنین است چون طبق معلوماتی که داریم قرار بود از افراد ظاهر خان رئیس جمهور آینده افغانستان انتخاب شود و در اولین رای گیری که در پشت درهای بسته صورت گرفته بود و در بین اعضای گروه و هواداران ظاهر خان بود سیرت یازده رای و کرزی دو رای آورده بود و مطبوعات حمایت پشت درها انتظار می کشیدند که نتیجه مشخص شود تا اقای سیرت بعنوان رئیس جمهور اعلام شود برای دولت موقت افغانستان اما بخاطر مداخله اقای خلیل زاد از آقای سیرت خواسته شد که وی از رای خود بگذرد و کرزی را برنده اعلام کند واین ادعایی است که افراد حاضر در جلسه اظهار داشته اند و صحت آن به عهده آنهاست و اگر چنین باشد مسلم است که سنگ بنای اولیه کج نهاده شده است.

سوال: پس اکنون این نتیجه را می توان گرفت که بنیانگذار سنگ بنای کج باز آمریکاست که خلیل زاد سیرت را از رای کسب شده منصرف نموده و کرزی را بجای او آورده است؟

جواب: به عقیده من در شکست فعلی افغانستان آمریکا بعنوان بازکننده این موضوع نقش اساسی را دارد و آمریکا اینجا نیز اشتباهات خود را تکرار کرد و دقیق نمی دانیم که این اشتباه بخاطر تجزیه و تحلیلهای نادرست و یا عمدی بوده این چیزی است که برایمان مشخص نیست .

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org