یکی از خاطرات من در رابطه به شــهادتِ داکتر نجیب الله،

رییس جمهـــور اسبق افغانستـــان
 

محمد انور ایثار،
 

ببرک کارمــــل:

«رفیق ایثار! داکتر نجیب علی الرغم اشتباهاتش فرزندِ حزبِ ماست و از ماست، او باید نجات داده شود!»

 

رفیق و برادرزاده عزیزم ع . ق . فضلی،

یکی از خاطراتم را در رابطه به شهادت داکتر نجیب الله به شما ارسال کردم که در قسمت نشر آن در سایت وزین «اصالت»، ارگان نشراتی ح.د.خ.ا. اقدام کرده ممنون میشوم. (ایثار)

 

درست ۲۴ سال قبل، خبرِ شهادتِ داکتر نجیب الله رییس جمهور اسبق افغانستان، که در دفتر سازمان ملل متحد در کابل پناهنده بود، توسط وسایل اطلاعات جمعی پخش شد. گفته می شد که قتل وی توسط گروه طالبان صورت گرفته است. گروهی که بنام طالبان با کمک نظامیان و ملیشه های پاکستانی تحت رهبری سازمان استخبارات پاکستان(آی.ایس.آی)به شهر کابل هجوم آورده بودند و چنین جنایت ضد بشری را انجام  دادند.

قبل از حضور طالبان در شهر کابل، من در پشاور بودم. در آن زمان یک سلسله تبلیغات عجیب در جریان بود که توسط بعضی افراد زمزمه می شد. تصور من این بود که چنین تبلیغات در میان دوستان و رفقا خیلی گمراه کننده است و ممکن است این بخشی از یک توطیه بزرگ باشد که به وسیلهء آی.ایس.آی سازماندهی می شود. بعضی از رفقا چنان تحت تاثیر این تبلیغات قرار گرفته بودند که حتا با اطمینان خاطر می گفتند: «اطلاعات منابع موءثق حاکی از آنست که در راس تحریک طالبان نورالحق علومی قرار دارد و تصمیم بر آنست که با پیروزی طالبان و تصرف کابل ظاهر شاه به سلطنت می رسد و داکتر نجیب الله به حیث صدراعظم تعیین می شود».

به هر صورت، چندی بعد نظر به ضرورتی که برایم پیدا شد از پشاور به کابل و از کابل با رفیق ولی زیارمل به مزار شریف سفر کردم و بعداً به ملاقات رفیق کارمل به شهرک حیرتان رفتیم. در جریان ملاقات با رفیق کارمل، راجع به اخبار و اطلاعات روز از جمله در موردِ تحریک طالبان که مردم چه می گویند؟ من آنچه را که شنیده بودم برایشان بیان کردم که چنین تبلیغات وجود دارد که جنرال نورالحق علومی در رأس تحریک طالبان قرار دارد و تصمیم بر آنست که با پیروزی طالبان و تصرف کابل؛ ظاهر شاه پادشاه افغانستان و داکتر نجیب هم به حیث صدراعظم تعیین می شود.

رفیق کارمل که تا آن لحظه خیلی آرام صحبت می کرد، با شنیدنِ توضیحات من بلافاصله حالت جدی بخود گرفت و با جدیت تمام چنین گفت: «چه می گویند؟»، «نورالحق علومی در راس طالبان؟»

و باز چنین ادامه دادند: «رفیق ایثار! من به شما می گویم، اگر محمود بریالی هم که برادر من است در رأس طالبان باشد من بر علیه آنها می رزمم» و به ادامۀ سخنانشان چنین گفتند:

«رفیق ایثار! داکتر نجیب علی الرغم اشتباهاتش فرزندِ حزبِ ماست و از ماست، او باید نجات داده شود!»

و بعداً چنین هدایت دادند:

«از جانبِ من برای اجمل صاحب (اجمل خټک) سلام برسانید و برایش بگوئید: رفقای را که در دام چنین تبلیغاتِ گمراه کننده افتاده اند متوجه اشتباهشان بکنند و تلاش شود تا آنها نجات یابند و فریب چنین تبلیغات دشمن را نخورند زیرا طالب عنصر بیگانه و اجیر آی.ایس.آی است که هدفِ آنها جلبِ اعتمادِ داکتر نجیب و بعد ترور وی است.»  ٰ

پس از این ملاقات، زمانیکه من دوباره به پشاور برگشتم، چند روزی گذشت. خبر شدم که مادرِ داکتر نجیب در اثرِ حادثۀ ترافیکی در پشاور درگذشت، در مراسمِ جنازه و خاک سپاری شرکت کردیم و بعد از آن به محفل ختم و خیرات وی که از طرف نورانشاه سنگر شوهر همشیره داکتر نجیب ترتیب شده بود شرکت کردم، در این محفل با اجمل صاحب که وی نیز دعوت شده بود برخوردم و با وی قرار گذاشتم که پس از ختمِ محفل با هم ملاقات داشته باشیم تا پیام رفیق کارمل را به وی برسانم.

پس ازختمِ محفل، با اجمل صاحب ملاقات کردم و در جریانِ ملاقات، سلام ها، پیامها و تأکیدات رفیق کارمل را به وی رسانیدم. اجمل صاحب در حالیکه مطالب گفته شده ی رفیق کارمل را با دقت شنید آنرا تائید کرده چنین اظهار داشت: «کارمل صاحب خو رهبر دی، هغه پوهیژی واقعاً چه طالبان داکتر نجیب وژنی ځکه چه طالبان د آی.ایس.آی اجیران دی» و.به این ترتیب هنگام خدا حافظی اجمل صاحب اطمینان دادند که موضوع را پیگیری کرده و با رفقا حتماً صحبت خواهند کرد.

و اما بعد، یکی از روز ها اتفاقاً صبح وقت از خانه برآمدم می خواستم جهت خرید مواد غذائی به بازار بروم، در همین لحظه یکی از رفقای را که در همسایگی ما زندگی میکرد دیدم. وی خیلی با خوشحالی برایم تبریک گفت و علاوه کرد که طالبان  پیروز شدند. من به راه خود ادامه دادم و بطرف بازار رفتم و بعد از خرید مواد مورد ضرورت بطرف خانه بر گشتم دیدم که همان رفیق باز هم در همان جا ایستاده است ولی گریه میکند، پرسیدم رفیق . . . چرا گریه میکنی؟ گفت: داکتر صاحب نجیب را به دار زدند. برایش گفتم خیلی متأسفم . . . و من قبلاً هم به شما توصیه کرده بودم که این یک توطئه است و حالا برایت ثابت شد که در دامِ تبلیغاتِ دشمن افتاده بودی! به هر صورت، حالا دیگر گریه سودی ندارد!

اتفاقات و رویداد های بعدی در کابل نشان داد که شعار ها و تبلیغات گمراه کننده آنزمان واقعاً یک بخشِ مهم از توطئه بزرگِ ادارۀ استخباراتِ نظامی پاکستان (آی.ایس.آی) بود که بخاطر اغفال دوکتور نجیب الله به هدف دستگیری و قتل وی سازماندهی شده بود.

آنگاه پس از وقوع این حوادث خاطره ی ملاقات با رفیق کارمل رابیاد آوردم که ارزیابی ها و پیش بینی های رفیق کارمل آنقدر دقیق بود که گذشتِ زمان صحت و درستی آنرا به اثبات رسانید.

اما در طی ۲۴ سالیکه گذشت در مورد افشای عاملان این توطئه بزرگِ ضدِ بشری و مخالف تمام اصول و قوانین بین المللی هیچ اقدامی صورت نگرفت. سازمان ملل متحد، سازمان حقوق بشر و سائر نهاد های حقوقی بین المللی در این زمینه چرا سکوت کردند؟ و سوالات بسیاری در این زمینه وجود دارد که باید تا کنون به جواب آنها پرداخته می شد اما نشد.

قابل یاد آوری میدانم که به ارتباط تجلیل از سالگردِ شهادت دوکتور نجیب الله مطلب بسیار ارزشمند توسط محترم رفیق آسمائی نوشته شده که در سایت آریائی به نشر رسیده، بهتر خواهد بود که خواننده محترم آنرا نیز مطالعه کند که بی ارتباط از مو ضوع نبوده، بلکه به دلچسپ شدن موضوع  می افزاید.

 محمد انور «ایثار»

۲۶ اکتبر ۲۰۲۰

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org