اورتیگای افغانی ؟

 

رفقای عزیز و هموطنان گرامی !

من یکی از اعضای سابق صفوف ح.د.خ.ا میباشم که سالها میشود در عالم بی سرنوشتی و انتظار در کشور آلمان با خانواده ام در دیار غربت و مهاجرت زنده گی میکنم و به خاطر سرنوشت مردم و آینده ی تاریک کشورم درد و رنج میکشم و برای  لحظه ی هم آرام نه دارم. حوادث کشور و جهان را از طریق وسایل اطلاعات جمعی همواره تعقیب نموده و شاهد انکشاف دراماتیک اوضاع در کشور، منطقه و کشور های جهان میباشم. بعضاً به همین منظور به اصطلاح عامیانه ی مردم ما، سری هم به صفحات انترنیت میزنم و از سایتها و یکی دو فاروم ،که جدیداً با آنها آشنا شده ام، بازدید میکنم و مطالب نوشته شده توسط عده ی از هموطنان و رفقای حزبی سابق سرشناس و نا آشنا را در آنها نیز مطالعه میکنم و از مطالب و نوشته های خوب استفاده میبرم و از مطالب و نوشته های نامطلوب رنج میبرم.

از مدت بدینسو نیز در ردیف سایتهای انترنیتی متنوع و روز افزون افغانی، شاهد گشایش سایت وزین « اصالت » شدم، که لینک آن را به وسیله ی یکی از دوستان خوبم در پالتالک، که بعضاً در آن جا نیز در صورت داشتن وقت سر میزنم تا از دیدگاه ها و نظریات هم میهنانم در رابطه به کشور و حوادث آن با خبر شوم، در یافت کردم. زمانیکه برای نخستین بار سایت  « اصالت » را باز نمودم، چشمم به دیدن تصویر زیبای رهبر بزرگ ما رفیق کارمل روشن شد و خاطرات خوب و شیرین گذشته از برابر چشمانم مانند یک لحظه ی برق آسا گذشت و قطرات اشک دانه دانه از چشمانم پایین ریخت و برای چند لحظهء در فکرِ عمیق فرو رفتم و یکبارِ دیگر به طورِ شتابنده به گذشته، حال و آیندهء مردم و کشورم نگریستم تکان خوردم و آه سردِ کشیدم و افسوس کردم که واقعاً در کشور ما افغانستان و جنبش چپ مترقی کشور ما و در میان رفقای اصیل ما جای رفیق کارمل عزیز برای همیشه خالی است و نسبت به هر زمانِ دیگر احساس کمبودی و ضرورتِ وجودِ شخصیتِ بزرگِ رفیق کارمل را در وضعیت و حالتِ نابسامان کشور و جنبش چپ مترقی ملی و دموکراتیک می کنیم و امروز عملاً ما و شما رفقای عزیز شاهد هستیم و می بینیم که در عدم موجودیتِ یک رهبرِ بزرگ، توانا، دور اندیش، مدبر، با تقوا، با دانش، با احساس، با عزم، با اراده، با اتوریته، مردم دوست، وطندوست، آزادی دوست و خردمندِ سیاسی چون ببرک کارمل ، جنبشِ چپ و یک حزبِ سیاسی مترقی چگونه از هم فروپاشیده و هسته ی رهبری آن مسوولیت های بزرگِ خود را در برابر صفوف پاک و معتقد به اندیشه های پیشرو، مردم و وطن فراموش کرده اند و تعدادی از آنها هم مصروفِ معاملات و تجارت های سیاسی بالای صفوف و حزب پرافتخار ما میباشند که متاسفانه حتی با چشم سفیدی و دیده درایی از نام های پاکِ رهبرانِ حزبِ ما که آنها یک عمر شرافتمندانه به خاطری داعیه ی بزرگ و آرمانِ مقدس مبارزه کرده اند، استفاده سو مینمایند و عملاً در پُشت پرده در زد و بند های سیاسی، فراکسیونی و ارتجاعی خویش در تبانی با نیروهای سیاه ارتجاعی در کشور و حامیان بین المللی ایشان به خاطرِ رسیدن به اهداف و مقاصد شوم و پلید خود یعنی اشتراک در قدرت در کنارِ تاریک ترین و مرتجع ترین نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی کار و فعالیت خصمانه مینمایند و هنوز هم در فکرِ فریب دادن اعضای صادق و با ایمان حزب و توده های ملیونی کشور ما میباشند و تحتِ عناوین و نام های طولانی دست به ایجاد به اصطلاح سازمانها، کمیته ها، نهضت ها و   " احزاب ! " میزنند و جالب تر اینکه در آخرین تحلیل حرف از اتحاد و وحدت مجدد حزب و اشتراک در انتخابات و پیروزی میزنند و هکذا حرف از تجلیل و بزرگداشت و سالگرد از این حزب و آن حزب، از این رهبر و آن رهبر و غیره و غیره به میان می آورند و به اصطلاح تحت پوشش و استفاده از همین روزها، یادبودها، کنفرانس ها، سیمینارها، سالگردها عملاً در صدد برآورده شدن امیال و مقاصد شوم و رسیدن به اهداف خائنانه خود میباشند و فراموش میکنند که بیشتر از این اعضای حزب و مردم را فریب داده نمیتوانند بلکه خود را فریب میدهند! مردم ما میگویند : آزموده را آزمودن خطاست ! البته منظورم کسانی میباشند که به حزب، مردم، رفیق کارمل و دولت دموکراتیک خیانت کرده اند. !

رفیق و هموطن گرامی! شما خود شاهد هستید که آن تعداد اشخاصی منفعت جوی که در این یکی دو- سه هفتهء اخیر سر و صدای سالگرد و یاد وبود و تجلیل از چهل و دومین سالگرد ح.د.خ.ا و دهمین سالگرد وفات رفیق کارمل عزیز را به راه انداخته اند و از این دو مناسبت می خواهند به زعم خود شان " بهره برداری " سیاسی نمایند، که در حقیقت این تعداد نی در فکر ح.د.خ.ا هستند و نی هم در فکر یاد و بود از رهبر بزرگ ما رفیق کارمل، این همه فریب است و چال است و نیرنگ!

از فروپاشی حاکمیت حزب- دولت دموکراتیک اندکی بیشتر از پانزده سال میگذرد و از درگذشت رهبرعزیز مان رفیق کارمل مدت ده سال میگذرد، در این همه سال ها این رفقای انقلابی ما کجا بودند که به این همه یکباره گی پیدا شدند و به خاطر آوردند که از خود حزبِ داشتند و از خود رهبری داشتند آن هم با نام ببرک کارمل و حالا بعد از گذشت سالها از چهل و دومین سالگرد حزب و دهمین سالگرد درگذشت رهبرِ آن به اصطلاح تجلیل میکنند؟ آنهایی که حتی جرئت نه میکردند که از ح.د.خ.ا و رهبران آن نورمحمد تره کی و ببرک کارمل یاد کنند چی رسد به تجلیل و یاد و بود !!! حتماً کدام خواب دیده اند و در فکر احیای دوباره ی قدرتِ از دست رفته خود هستند. این تعداد فکر میکنند که خدمت را صرف میتوان از راه رسیدن به قدرت دولتی و یا هم از طریق راه یافتن به پارلمان ارتجاعی به مردم انجام داد، اما فراموش میکنند که وسایل و راه های دیگری خدمت به مردم وجود دارد و آن هم فراوان است که اگر واقعاً آرزوی خدمت گزاری به مردم و کشور را داشته باشند، بدون اشتراک در حاکمیت و پارلمان ارتجاعی میتوان عملاً از راه های متعدد دیگری مصدر خدمت به مردم شوند.

از موضوع دور نه میروم، حرف بر سر تجلیل بود. من یکی از علاقمندان و بازدید کننده های سایت وزین « اصالت » در کنار سایت های خوب و آموزنده ی متعدد افغانی دیگر هستم. همان طوری که همه ی ما و شما میدانیم، از گشایش سایت انترنیتی « اصالت » مدت سه ماه میگذرد و طی این مدت کوتاه از لحاظ زمانی تا کنون بیشتر از 6500 بار از این سایت وزین بازدید صورت گرفته است و  تا جاییکه من معلومات دارم گرداننده های سایت از جمله ی اعضای سابق صفوف ح.د.خ.ا میباشند که به هیچ جریان سیاسی و گروهی داخل و خارج از کشور هیچگونه وابستگی ندارند و از این که همت کردند و برای بار نخست سایت انترنیتی را به مناسبت دهمین سالگرد وفات رفیق کارمل افتتاح نموده و آن را به شخص ایشان اهدا کردند، من به مثابه یک رفیق حزبی به نماینده گی از تمام رفقا و پیروان مکتب سیاسی رفیق کارمل عزیز از مسوولین و گرداننده های سایت وزین اصالت اظهار سپاس و امتنان رفیقانه میکنم و برای شان آرزوی موفقیت و کامیابی میکنم.

رفقای عزیز! راستش با گشایش این سایت واقعاً قلباً خوشحال شدم و از اینکه بعد از سالها خاموشی و سکوت که همه واهمه و ترس داشتند و کسی نام از ح.د.خ.ا و رهبران آن به زبان نمی آوردند و تعداد هم می گفتند که  ح.د.خ.ا دیگر به تاریخ سپرده شده است، از مبارزه طبقاتی، انسان زحمتکش و نظام سرمایه داری خو اصلاً یاد نه میکردند و میترسیدند، در وجود من نیروی تازه تری قوت گرفت و با خود فکر کردم که حالا دیگر رفقای ما با دیدن این سایت نیروی بیشتری پیدا کرده و از این سایت در کنار سایت های خوب دیگر به مثابه ی تریبون فعال حزب قهرمانان و حزب شهیدان ما حمایت میکنند و با آن همکاری میکنند و به مثابه ی یکی از تریبونهای حزب و رفقای ما استفاده میکنند.

اما متاسفانه روز ها گذشت کسی هم جرئت نکرد، این است وفاداری ما به حزب ما و رهبر ما رفیق کارمل صرف در حرف ! شاید هم دلیلش این باشد که گرداننده های سایت از جمله ی حزبی های به اصطلاح سرشناس و همچنان وابسته به هیچ فرکسیون منشعب شده از ح.د.خ.ا نیستند و متعلق به هیچ کدام از فامیل های رهبری سابق حزب دموکراتیک خلق نیستند. به هر صورت.

من تقریباً بعد از گشایش این سایت روزی چند بار از این سایت وزین دیدن میکنم و از مطالب کم، ولی باکیفیت آن استفاده وسیع میکنم و موضوعات منتشره در آن را مطالعه میکنم. از قضا روزی چشمم به پیام رفیق پرشور افتاد و آن را مطالعه کردم که واقعاً خوشحال شدم. رفیق پرشور در پیام خود که شما دوستان، رفقا و هموطنان حتماً آن را مطالعه کرده اید ولی یک بار دیگر برای آن تعدادی از بازدیدکننده های اصالت که آن را مطالعه نکرده اند نقل میکنم :

« Sent : Monday, September 18, 2006 9:45 PM

     سلام و دورود به شما !

   از آغاز فعالیت سایت تان خوشحالم و آن را اقدام مُفید میدانم و برای تان موفقیت آرزو میکنم.

    نامه ی مفصل را بعداً ارسال میکنم.

با دورود های گرم. جلیل پُرشور »

رفقای عزیز! این است به اصطلاح مُشت نمونه ی خروار !

  از پیام رفیق پرشور که تقریباً چند روز بعد از گشایش اصالت در سایت نشر شده است تا به امروز مدت تقریباً دو ماه میگذرد، اما متاسفانه که «     نامه ی مفصل را بعداً ارسال میکنم. » هر روز که از اصالت دیدن میکنم تا هنوز که هنوز است به سایت اصالت نرسیده است و نزد من سوالی پیدا شد که این نامه ی مفصل رفیق پرشور چرا نرسیده است ؟ تقریباً بعد از مدت زمان بیشتر و یا کمتر از یک ماه که از گشایش سایت انترنیتی اصالت هنوز سپری نگردیده بود، که رفیق پرشور ما نیز سر و صدای تجلیل از دهمین سالگرد وفات رفیق کارمل را در فاروم خود بالا نمود تو گویی که همه به اصطلاح خوردند و بردند و یک رفیق پرشور عقب مانده بود و آن هم به خاطری که باز هم به اصطلاح از دیگران در سیالی و شریکی عقب نمانده باشد، به جای آن که « نامه ی مفصل خود را » به سایت اصالت ارسال کند، مصروف سیالی و شریکی، تقلید و کاپی کردن شدند که در این کار نیز باید از دیگران عقب نماند ! به خصوص رفیق پرشوری که با رفیق کارمل عکسهای یادگاری نیز دارد و از ایشان بیشتر انتظار و توقع همکاری با سایت اصالت میرفت تا رفقای دیگر!!!

به هر صورت از طوالت کلام که بگزریم، فکر میکنم که بالاخره همه ی ما و شما به این نتیجه میرسیم که آن تعدادی از رفقای سابق حزب ما که در فاروم های فریاد و نگاه از تجلیل ها و سالگرد ها یاد می کنند، این همه دروغ محض و به خاطر فریب دیگران میباشد، به خاطری آن که مگر رفقا هر یک سرور منگل، سلیم مجاز، موج کابلی، پرشور و غیره که سرگرم تجلیل ها و سالگرد ها میباشند و سرگرم انسجام و وحدت مجدد رفقا میباشند، چرا به سایت اصالت که به شخض رفیق کارمل اهدا گردیده است حد اقل یک پیام خود را ارسال نمیکنند ؟ از همکاری با سایت اصالت که اصلاً نمیخواهم حرف را در میان بگزارم. حتماً خود را می بینند و به دیگران اهمیت قایل نیستند؟

ما افغانها متاسفانه که همواره در صدد کاپی کردن و تقلید کردن از دیگران هستیم و از خود هیچگونه ابتکار عمل نداریم و از دیگران که ابتکار میکنند، با آنها حسادت میکنیم و هیچگاهی تشویق نمیکنیم و با آنها مخالفت کرده و از هرگونه همکاری با ایشان اجتناب و خودداری میکنیم، که این چیزها به عقیده ی من ضعف کار ما میباشد. ما در حقیقت هم دیگر خود را دیده و تحمل کرده نمیتوانیم. همیشه آرزو داریم که خود را پیش بکشیم و از هیچ کسی دیگری در تقلید عقب نمانیم. باید از هیچ کسی دیگر کرده کم نباشیم. باید همیشه حرف های ما بر زبان های دیگران باشد. همیشه باید خود ما مطرح باشیم و باید همه دور ما جمع باشند و در فکر جوانان که اصلاً نیستند !

رفیق پرشور عزیز! این است پاسخ به سوالات که شما آن را در فاروم تان مطرح کرده اید که چرا ما افغانها اورتیگای افغانی نداریم. باید خدمت شخص شما به عرض برسانم که ما چی نیاز و ضرورتِ داریم که اورتیگای افغانی داشته باشیم، چرا دیگران   کارملیستهای افغانی نداشته باشند ؟ بهتر است که سوال خود را چنین مطرح کنیم، نی آن طوری که شما مطرح کردید! مگر در حزب ما هیچ الگوی نداریم که دنبال اورتیگا برویم؟ اگر هم که به راستی نداریم آیا بعد از 42 سال مبارزه ی سیاسی که نتوانستیم به زعم شما اورتیگا داشته باشیم، حالا بعد از 42 سال میتوانیم که از اورتیگای نیکاراگوا الهام بگیریم برای ما شرم نیست ؟ در صورتیکه ما هنوز هم هزاران کارملیست داریم که به اورتیگا ها درس میدهند، اما متاسفانه که ما به ایشان اهمیت نه میدهیم و از خود همه کاره ساخته ایم و به اصطلاح همه چیز را در خود می بینیم. یکبار هم به جوانان وقت بدهید لطفاً!

ما تجارب کافی از گذشته ی خود داریم فکر میکنم که بهتر است از تجارب افغانی خود در عرصه ی کار و فعالیت و مبارزه ی حزبی و سیاسی کشور خود استفاده کنیم تا از تجارب کشور های خارجی که کاملاً با ساختار اجتماعی- اتنیکی جداگانه میباشند!

هرگاه از تجارب خود کاملاً درس گرفتیم و آموختیم، در آن صورت میتوانیم از تجارب خوب و مثبت دیگران نیز بیاموزیم و  از آن  مطابق به وضعیت و حالت کشور خود استفاده ی معقول کنیم !

ما ضرورت نداریم که به خاطر پیروزی جبهه ی ساندینیستها در انتخابات نیکاراگوا خوشحالی و پایکوبی کنیم، بلکه ما باید به حال خود گیریه کنیم و در فکر و راه حل این باشیم که چرا ما به این مصیبت، فلاکت و بدبختی در کشور خود گرفتار هستیم و به جان هم دیگر افتاده ایم و چگونه میتوانیم که از این بن بست رهایی پیدا کنیم.

ما هزاران کارملیست عملاً در داخل و خارج از کشور خود داریم دنبال اورتیگا چی میگردیم رفیق پرشور عزیز؟  به عقیده ی من ما باید اول خود را اصلاح کنیم و از خود شروع کنیم. در حرف و عمل خود یکی باشیم و به تعهدات داده شده خود به حزب و مردم خود وفا کنیم به رهبران خود که یک عمر زنده گی خود را وقف حزب و مردم کردند خیانت نکنیم و از اصول عدول نکنیم و از مبارزه ی خود به خاطر انسان زحمتکش منحرف نشویم و به تعهدات خود وفادار باشم !

ما باید به حال خود اشک بریزیم، نی اینکه در پیروزی ساندینیستها پایکوبی و خوشحالی کنیم  و آن را جشن بگیریم!

تا زمانی که خود خواهی های ما از بین نرود و از حسادت ورزیدن دست نکشیم بعید است که به تفاهم و نتیجه ی مطلوب برسیم. و در مبارزه خود پیروز شویم.

در زبان شیرین پشتو میگویند :

 

                                      که ته ووایی چه زه یم او زه ووایم چه زه یم

                                      نه به ته یی او نه به زه یم

                                      او که ته ووایی چه ته یی او زه ووایم چه ته یی

                                      هم به ته یی  هم به زه یم

 

دوستان، هموطنان و رفقای عزیز !

حزب پرافتخار ما و رهبر بزرگ ما رفیق کارمل در وجود تک تکِ از حزبی های صادق، پاک و معتقد به اندیشه های پیشرو و معتقد به مبارزه ی طبقاتی زنده است ! بیایید که از حسادت و کینه ورزی در مقابل هم دیگر خود بگزریم. رفیق کارمل اولگوی ماست، دنبال اورتیگا چی می گردیم !

ما باید هم دیگر خود را تحمل کنیم. از تخریب، تحقیر و توهین کردن هم دیگر خود بپرهیزیم. نا آگاهانه آب به آسیاب دشمن نریزیم. از ابتکار عمل و کارهای رفقای خود در هر سطح که در گذشته بوده اند و یا فعلاً قرار دارند از آن تقدیر و تمجید کنیم و هیچ گاهی از همکاری با ایشان دریغ نورزیم، بگونه مثال با رفقای گرداننده ی سایت « اصالت » که واقعاً ابتکار ایشان قابل قدر و تمجید میباشد. ما اصلاً چی داریم که بر سر تقسیم آن با هم جور نمی آییم ؟ البته به جز از افتخارات، تجارب و خاطرات تلخ و شیرین که مربوط همه ی ما میشود. فکر میکنم که کدام میراث دیگری نداریم که روی آن جور نیاییم.

به هر صورت. این بود نظریات من که اُمیدوارم کسانی و یا هم دوستانی از من نرنجیده باشند و اگر هم رنجدیده باشند، حقیقت تلخ است ولی هیچگونه منظوری به غرض تحقیر و تخریب کسی نداشته ام و از این ناحیه مطمئن باشند ! اگر ما در گفتار و کردار خود صادق هستیم باید آن را در عمل خود در رابطه با یگانه سایت انترنیتی که رسماً به رهبرمان کارمل عزیز اهدا شده است ثابت کنیم و صمیمانه با این سایت همکاری کنیم و آن را به تریبون حزب شهیدان خود تبدیل کنیم در غیر آن دروغ می گوییم. اگر چنین نیست دلیل و علت خاموش بودن و عدم همکاری ما با سایت اصالت چی است ؟

در اخیر نوشته خود را با یک پارچه شعری یکی از هموطنانم که در فاروم « نگاه » نوشته اند به پایان میرسانم :

 

كشته شد
كی كشت اش
من وتو و او
ماوشما و ایشان
باچه
با خنجر دروغ
سلام مان دروغ بود
اظهارارادت مان دروغ بود
سوگند مان دروغ بود
عیادت مان از روی حساب و دروغ بود
آرزوی سلامتی مان دروغ بود
بر مزارش اشك می ریزیم
این هم به تظاهر و دروغ

 

از حوصله ی شماعزیزان یک دنیا سپاسگزارم.

 

                                                              « آبدیده »