نوشته میشل خوسودوفسکی، برگرفته از تارنمای گلوبال ریسرچ دات سی ا.

برگردان از متن انگلیسی: و. خوږمن

 

قسمت اول: جنگ سرتاسری

 

بشریت در چار راه خطرناکی قرار دارد. آماده گی های حمله بر ایران در یک مرحله «بسیار پیشرفته قرار دارد». سیستم سلاح های بس مدرن حتا کلاهک های اتمی کاملا جابجا شده اند.

این ماجرای نظامی از نیمه دوم دهه نود قرن گذشته روی میز برنامه ریزی نظامی پنتاگون قرار دارد. بر اساس سند محرم فرماندهی مرکزی ایالات متحده سال ۱۹۹۵، نخست عراق و بعد ایران مطرح بود.

ایجاد تشدد بخشی از اجندای نظامی است. در حالیکه یکجا با سوریه و لبنان ایران هدف بعدی است، این گسترش ستراتیژیک نظامی کوریای شمالی، چین و روسیه را نیز در بر میگرید.

از سال ۲۰۰۵ بدینسو ایالات متحده و متحدینش، بشمول شرکای ناتو و اسراییل، مشغول جابجا سازی و انباشت وسیع سیستم سلاح های پیشرفته اند. سیستم مدافعه هوایی ایالات متحده، کشورهای عضو ناتو و اسراییل کاملا باهم توحید گردیده است.

این امر تلاشهای پنتاگون، ناتو و قوت های دفاعی اسراییل (IDF) را با فعالیت های نظامی کشورهای غیر عضو ناتو مانند دولت های خط مقدم عرب (اعضای دیالوگ مدیترانه در جنب ناتو و ابتکار هماهنگی استانبول)، عربستان سعودی، جاپان، کوریای جنوبی، هندوستان، اندونیزیا، سنگاپور و آسترالیا هماهنگ میسازد. (ناتو از ۲۸ کشور عضو و ۲۱ کشور عضو شورای مشارکت اروپا – اتلانتیک «EAPC»، دیالوگ مدیترانه و ابتکار هماهنگی استانبول که ده کشور عربی و اسراییل را احتوا میکند تشکیل گردیده است).

نقش مصر، دولت های خلیج و عرب سعودی (در چارچوب پیمان وسیع نظامی) از اهمیت خاصی برخوردار است. مصر کنترول راه ترانزیتی کشتی های جنگی و تانکر های نفت را بدست دارد. عربستان سعودی و کشورهای خلیج نوار ساحلی جنوب غربی خلیج فارس، تنگی هرمز و خلیج عمان را بدست دارند. در جون امسال «مصر قرار گزارش ها به یک کشتی اسراییلی و یازده کشتی آمریکایی اجازه عبور از کانال سوئز را داد که در حقیقت هشداری بود برای ایران. ... در ۱۲ جون گذشته، قرار راپور رسانه های محل، سعودی ها مجوز پرواز در قلمرو هوایی خویش را به اسراییل وعده دادند...» (موریل میراک وایس باخ: از جنگ جنون آمیز اسراییل با ایران باید جلوگیری شود، گلوبال ریسرچ، ۳۱ جولای ۲۰۱۰ «لینک را لطفا شامل کنید»).

در دکترین نظامی بعد از یازدهم سپتمبر، این لشکر کشی های عظیم نظامی و جابجایی تخنیک جنگی بمثابه بخشی از «جنگ نامنهاد سراسری برضد تروریزم» میباشد که گویا سازمانهای غیر دولتی تروریستی مانند القاعده و «دولت های حمایت کننده تروریزم» که ایران، سوریه، لبنان و سودان از آن جمله میباشند، را هدف قرار داده است.

ایجاد پایگاه های نظامی جدید توسط آمریکا، انباشت سیستم سلاح های پیشرفته بشمول سلاح های تاکتیکی اتمی و غیره نیز شامل دکترین نظامی دفاعی وقایوی زیر چتر «جنگ سراسری بر ضد تروریزم» میباشد.

جنگ و بحران اقتصادی

سهم گیری در حمله وسیع مشترک ایالات متحده – ناتو و اسراییل بر ایران خیلی گسترده است. جنگ و بحران اقتصادی در عقب پرده باهم در ارتباط اند. اقتصاد جنگ را وال ستریت، که در حقیقت تمویل کنندهً دولت ایالات متحده است، سرمایه گذاری میکند. تولید کننده های سلاح آمریکا، دریافت کننده های اصلی قرار دادهای خریداری میلیارد دالری وزارت دفاع ایالات متحده در بخش سیستم اسلحه مدرن اند. برعکس، «جنگ بخاطر نفت» در خاور میانه و آسیای میانه مستقیما به منافع کمپنی های بزرگ نفتی آنگلو -  آمریکایی خدمت میکنند.

ایالات متحده و همدستانش زمانی کوس جنگ را بصدا در می آورند که اقتصاد جهانی، صرف نظر از فاجعه محیط زیست که در تاریخ جهان نظیر ندارد، به افسرده گی روحی فرو رفته است. دریغا که یکی از بازیگران اصلی تخته شطرنج در خاور میانه و آسیای مرکزی، یعنی برتش پطرولیم که قبلا به کمپنی نفتی بریتانیا – فارس شهرت داشت، فاجعه خلیج مکزیک را بوجود آورد.

رسانه های  گمراه کننده

افکار عمومی، تحت تاثیر رسانه های معتاد ولی موثر، بطور خاصی در مورد عملیات «تنبیهی» که بر ضد تاسیسات هستوی ایران توجیه شده اند، بشکل ابهام آمیزی، حتا بیشتر از هر جنگ دیگر، بیتفاوت برخورد میکنند. آماده گی های جنگی شامل جابجایی سلاح های تولید شده اتمی توسط ایالات متحده و اسراییل میباشند. بدین شکل عاقبت ویرانگر جنگ هستوی یا کم بها داده میشود و یا صاف و ساده، به آن اصلا اشاره صورت نمیگیرد.

«بحران واقعی» که بشریت را تهدید میکند، مبنی بر گزارش های مطبوعات و دولتها، جنگ نه بلکه بلند رفتن درجه حرارت بطور کل در روی کرهً زمین است. مطبوعات میخواهد جایی بحران خلق کند که در آنجا بحران وجود ندارد، یعنی ایجاد ترس عمومی از ویروس 1N1H (انفلونزای خوکی، م.) بجای ترس از جنگ هستوی که از جانب ایالات متحده سرمایه گذاری و حمایت میشود.

مسئله جنگ با ایران در میان صد ها مشکل دیگر به رای پرسی عامه قرار داده شده است و برخورد با آن به همان اندازه سطحی گرفته میشود که برخورد با مهمترین مسئله، یعنی بلند رفتن عمومی درجه حرارت در کره ی خاکی ما. این موضوع حتا در سطح یک خبری نیست که مستحق نشر در صفحه اول نشرات باشد. این واقعیت که حمله بر ایران میتواند به یک منازعه بزرگ تبدیل شده و باعث بروز جنگ جهانی گردد، اصلا مطرح نمیگردد و قابل بحث نیست.

آیین کشتار و تخریب

ماشین کشتار جمعی نیز توسط آیین مسلط کشتار و تخریب (اگر سریال های تلویزیونی قتل و جنایت «پرایم تایم» را در نظر نگیریم و برای لحظه یی فراموش کنیم) بطور مستمری از جانب فیلم های هالیوود تحت تاثیر مستقیم قرار دارد و از آنها الهام میگیرد. این آیین و کلتور کشتار از جانب سی آی ای و پنتاگون، که همچنان تولیدات هالیوود را تمویل و سرمایه گذاری مالی مینمایند، بمثابه وسیله یی ترویج جنگی مورد استفاده قرار گرفته و حمایت میشود.

باب بائر اجنت سابق سی آی ای  برای ما اظهار داشت: «میان سی آی ای و هالیوود یک نوع همزیستی وجود دارد» و افشا نمود که رییس سابق سی آی ای جورج تنت در حال حاضر «در هالیوود حضور دارد و با ستدیو های مختلف در گفتگوست.» (متیو الفرد و روبی گراهام، لایت ها، کامره... عمل مخفی: سیاست های ژرف هالیوود. گلوبال ریسرچ، ۳۱ جنوری ۲۰۰۹).

ماشین کشتار در سطح جهانی در چارچوب یک ساختار فرماندهی واحد جنگی به حرکت درآمده. رسانه های شرکتها، روشنفکران و گرداننده های نظم نوین جهانی در واشنگتن، متفکرین و محققین انستیتوی ستراتیژیک در حکم چهره های نا خواسته حفظ صلح و موفقیت سرتاسری دایما از جانب موسسات دولتی مورد تایید اند.

آیین کشتار و خشونت به وجدان بشریت مبدل گردیده.

در ضمیر انسانها زیر نام «دفاع و حمایت» از منافع کشور، جنگ به صفت جزئی از زنده گی اجتماعی قبول شده است.

«مشروعیت دادن به تشدد» و قتل های فرا قضایی گویا «بر ضد تروریزم» توجیه گردیده و از جانب دموکراسی غربی به مثابه شرط ضروری حفاظت امنیت ملی حمایت میشوند.

«جنگ بشردوستانه» از جانب گویا جامعه جهانی راه اندازی میشود و هیچ گاهی به نام یک جرم جنایی مورد بازپرس قرار نمیگیرد. از همه جالبتر اینکه مجریان آن بخاطر خدمت شان برای حفاظت صلح جهانی حتا قدردانی میشوند.

با ملاحظه ایران، آنچه اتفاق می افتد، نوعی از مشروعیت بخشیدن جنگ برای یک انگاره غیر واقعی امنیت جهانیست.

حمله هوایی «پیشگیرانه» بر ضد ایران باعث تشدید تنش میگردد

در حال حاضر سه صحنه تئاتر جنگی جداگانه در شرق میانه و آسیای مرکزی وجود دارد: عراق، افغانستان – پاکستان و فلسطین.

اگر ایران مورد حمله هوایی «پیشگیرانه» نیروهای متحد قرار گیرد، سرتاسر منطقه از شرق مدیترانه تا سرحدات غربی چین - افغانستان و پاکستان در آتش جنگ خواهد سوخت و جهان را به لبه پرتگاه جنگ سوم جهانی خواهد کشاند.

جنگ همچنان به سوریه و لبنان سرایت خواهد کرد.

از امکان بعید است که بمباران آغاز یابد و طوری که ایالات متحده – ناتو رسما اعلام کرده اند، تنها تجهیزات هسته یی ایران هدف باشد. آنچه بیشتر محتمل است، حمله بر اهداف ساختار های نظامی و غیر نظامی مانند سیستم ترانسپورت، فابریکه ها و ساختمان های دولتی میباشد.

 

 

ایران با داشتن تخمینا ده در صد ذخیره های نفت و گاز جهان (عرب سعودی ۲۵ در صد، عراق ۱۱ در صد) سومین کشور در جهان است. به منظور مقایسه، ایالات متحده کمتر از ۲٫۸ در صد نفت سراسر دنیا را در اختیار داشته و تصفیه میکند. ذخایر نفت ایالات متحده در حدود کمتر از ۲۰ بلیون بیرل حدث زده میشود. مناطق وسیع خاور میانه و آسیای مرکزی ذخایر نفتی بیشتر از ۳۰ برابر ایالات متحده را دارا میباشند که ۶۰ در صد تمام ذخایر دنیا را احتوا میکند.
(مراجعه شود به: اریک وادیل، جنگ برای نفت،
گلوبال ریسرچ «لینک را لطفا شامل کنید. م»، دسمبر ۲۰۰٤).

با اهمیت است که در ایران دومین ذخیره یی جدید گاز طبیعی در نواحی سومر و هلگان کشف شده که مقدار آن در حدود ۱۲٫٤ تریلیون فوت مکعب برآورد شده است.

هدف قرار دادن ایران نه تنها ادعای انگلیس – آمریکا برای دست یابی بر کنترول اقتصاد نفت و گاز، منجمله خط لوله آنکشور است، بلکه همچنان به چالش کشیدن نفوذ چین و روسیه در منطقه میباشد.

 

 

حمله پلان شده بر ایران بخشی از نقشه یی هماهنگ شده نظامی سرتاسری است. این بخشی از «جنگ طویل المدت» پنتاگون برای منفعت فرا سرحدی، یک پروژه تسلط بر جهان و یک قسمتی از عملیات نظامیست.

برنامه ریزان نظامی ایالات متحده – ناتو سناریوی چند جانبه تشدد نظامی را در نظر دارند. آنها در حال حاضر همچنان سرگرم جمع آوری اطلاعات جیوپولیتیک در خصوص بررسی احتمال سرایت جنگ به فراسوی مناطق خاور میانه و آسیای مرکزی میباشند. در ضمن، تحلیل های بر مسایل تاثیرات اقتصادی این جنگ بر بازار نفت و غیره نیز انجام پذیرفته است.

اگر ایران، سوریه و لبنان اهداف بلاواسطه اند پس چین، روسیه و کوریای شمالی، اگر ونزویلا و کوبا را مد نظر نگیریم، اهداف بعدی ایالات متحده میباشند.

ساختار نظامی اتحاد خطرناک است. اعزام و استقرار نیروهای نظامی ایالات متحده –  ناتو –  اسراییل که شامل تطبیقات و تمرینات نظامی میباشد، روسیه و چین را بر آن داشت تا اندر باب موضعگیری مستقیم خویش نسبت به جنگ در حال وقوع با ایران در ارتباط مستقیم داخل شوند. این تهدید های زیر پرده با زمان بندی معین آن، نوع اشاره ایست به ابر قدرتهای سابق دوران جنگ سرد که به حمله بالای ایران به رهبری ایالات متحده به هیچ عنوانی نباید دست درازی کنند.

جنگ سرتاسری

ستراتیژی نه چندان دراز مدت، شامل هدف گیری ایران و عقیم ساختن متحدینش از طریق دپلوماسی کشتی جنگی (در تاریخ آمریکا همچنان بنام سیاست عصای بزرگ معروف است. این واژه از دوران امپریالیزم استعماری نشئت کرده که قدرت های استعماری اروپایی از طریق نشان دادن قدرت نظامی خویش کشورهای کوچک مورد معامله را مرعوب مینمودند. تکیه بر ویکی پدیا. م.) است. ستراتیژی نظامی درازمدت، نشانه گیری مستقیم چین و روسیه است.

سوقیات نظامی بخاطر هدف تاخیر ناپذیر که ایران تشکیل میدهد، بهیچ روی تنها منحصر به خاورمیانه و آسیای مرکزی نخواهد ماند. آجندای نظامی سرتاسری قبلا تدوین شده است.

جابجا نمودن قطعات نظامی ائتلاف و سیستم تسلیحات پیشرفته توسط ایالات متحده، ناتو و شرکای شان همزمان در مناطق  با اهمیت در سرتاسر جهان واقع میشود.

عملیات نظامی کنونی ایالات متحده در نزدیکی سواحل کوریای شمالی همراه با تطبیقات حربی، جزئی از همین برنامه ریزی سرتاسری است.

تمرین ها و تطبیقات نظامی، جابجا ساختن سلاح های مدرن و غیره از جانب ایالات متحده، ناتو و متحدین شان که بیش از همه مستقیما متوجه روسیه و چین میباشد، همزمان در دیگر نقاط داغ جیوپولیتیک جهان مورد اجرا قرار دارند.

-  شبه جزیره کوریا، بحیره جاپان، تنگه تایوان و بحیره چین جنوبی، چین را تهدید میکند.

-  جابجا نمودن موشک های پاتریوت در پولند، ایجاد مرکز هشدار دهنده زودهنگام در جمهوری چک، روسیه را تهدید میکند.

-  اعزام قوای بحری در بحیره سیاه بلغارستان و رومانیا روسیه را تهدید میکند.

-  استقرار قطعات ایالات متحده و ناتو در گرجستان.

-  استقرار شگفت انگیز قوای بحری در خلیج فارس منجمله تحت البحری های اسراییل بر ضد ایران است.

از جانب دیگر مناطق شرقی مدیترانه، بحیره سیاه، کارائیب، آمریکای مرکزی و مناطق اندیه های آمریکای جنوبی (دولتهای اندیا رشته یی از ملت های آمریکای جنوبی اند که با خصوصیات مشترک جغرافیایی، یعنی سلسله کوه های اندس و یا کلتور مشترک مانند زبان کیچوا و طباخی اندیانی که قبل از همه در دوران حکمروایی امپراتوری اینکا، ولی همچنان قبل و بعد از آن معمول بود، مشخص میشوند. تکیه بر ویکی پدیا . م) به همین زودی ها به ساحه نظامی مبدل میگردند. در آمریکای لاتین و کارائیب این تهدید ها متوجه ونزویلا و کوبا میباشند.

مساعدت نظامی ایالات متحده

در مقابل، بخش اعظم انتقال سلاح ها زیر نام امداد های نظامی ایالات متحده به کشور های منتخب که شامل معامله پنج بیلیون دالری برای بلند بردن قدرت نظامی هندوستان بر ضد چین میباشد، انجام پذیرفته است.
(معامله عظیم اسلحه ایالات متحده – هندوستان برای مهار کردن چین،
گلوبال تایمز، ۱۳ جولای ۲۰۱۰ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

به نقل از ریک روزوف: «فروش تسلیحات، روابط  واشنگتن و دهلی جدید را تقویت مینماید و عمدی یا غیر عمدی بر نفوذ چین در منطقه تاثیرگذار بوده و آنرا محدود خواهد کرد.» (در تقابل چین و روسیه: ایالات متحده با خطر برخورد نظامی با چین در بحیره زرد مواجه است، گلوبال ریسرچ، ۱۶ جولای ۲۰۱۰ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

ایالات متحده توافقات همکاری های نظامی قابل ملاحظه یی با ممالک جنوب شرق آسیا دارد که کشورهای سنگاپور، ویتنام و اندونیزیا را در بر میگیرد و شامل «کمک های نظامی» و شرکت آنان در تمرینات حربی ایالات متحده در سواحل اوقیانوس  آرام میباشد (جولای – اگست ۲۰۱۰). این توافقات بیشتر حمایت از جابجایی تسلیحات بر ضد جمهوری خلق چین است. (مراجعه شود به ریک روزوف، در تقابل چین و روسیه: ایالات متحده با خطر برخورد نظامی با چین در بحیره زرد مواجه است، گلوبال ریسرچ، ۱۶ جولای ۲۰۱۰ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

مشابه ولی با مقیاس وسیعتر و مستقیما مرتبط به حمله مطروحه بر ایران، ایالات متحده کشورهای خلیج (بحرین، کویت، قطر و امارات متحده عربی) را با نصب موشک های بازدارنده زمینی، موشک های پاتریوت با قابلیت پیشرفته – ۳ و دفاع نهایی ساحه ارتفاع بالا (THAAD) همچنانیکه موشک های بحری بازدارنده – ۳ در کلاس جنگی اگیس در خلیج، زیر نظر دارد. (مراجعه شود به ریک روزوف، نقش ناتو در محاطره نظامی ایران، گلوبال ریسرچ، ۱۰ فبروری ۲۰۱۰ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

زمان بندی انباشت و استقرار تسلیحات نظامی

چه چیزی در زمان بندی کنونی انتقال اسلحه ایالات متحده به کشورها و متحدین در خصوص روند تسلیم دهی و جابجا سازی حایز اهمیت است؟  بطور عادی راه اندازی عملیات نظامی که از جانب ایالات متحده سوق و اداره میگردد، زمانی آغاز خواهد یافت که این سیستم تسلیحات در مواضع خویش جابجا گردند و پرسونل بطور موثری تمرینات لازم را دیده باشند (بطور نمونه هندوستان).

با معامله یی که ما سر و کار داریم، عبارت از یک طرح جهانی دقیقا هماهنگ شده نظامیست که از جانب پنتاگون کنترول میشود و یک نیروی ترکیبی مسلح بیشتر از ٤۰ کشور را احتوا میکند. این لشکرکشی جهانی فرا ملتی، در ذات خود تا اکنون بکار گیری بزرگترین سیستم تسلیحات پیشرفته در تاریخ جهان است.

از جانب دیگر ایالات متحده و همدستانش پایگاه های نظامی جدیدی را در نقاط مختلف جهان افراز کرده اند. «سطح کره زمین به یک میدان عظیم جنگی تجدید ساختار شده است». (مراجعه شود به جولس دوفوور، شبکه جهانی پایگاه های نظامی ایالات متحده، گلوبال ریسرچ، اول جولای ۲۰۰۷ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

ساختار فرماندهی واحد به فرماندهی جغرافیایی نیروهای رزمی منقسم گردیده که در ستراتیژی نظامی ساختن جهان قبلا پیشبینی شده است. «اردوی ایالات متحده در ۶۳ کشور پایگاه های نظامی دارد. جدید ترین آنها از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد در هفت کشور ایجاد شده اند. در کل به تعداد ۰۶۵’۲۵۵ تن عمله نظامی ایالات متحده در سرتاسر جهان در آنها جابجا شده اند.» (مراجعه شود به جولس دوفوور، شبکه جهانی پایگاه های نظامی ایالات متحده، گلوبال ریسرچ، اول جولای ۲۰۰۷ «لطفا لینک را شامل کنید». م).

 

منبع: پلان پیوند دفاعی-  فرماندهی واحد (لطفا لینک را شامل کنید. م)

 

سناریوی جنگ سوم جهانی

«زونهای مسوولیت فرماندهی جهانی» (به نقشه بالا نگاه شود) نمایش دهنده طرح نظامی سرتاسری پنتاگون است که جزیی از پلان تسخیر جهان میباشد. این سوقیات نظامی زیر فرماندهی هماهنگ شده منطقوی ایالات متحده، همزمان در چندین نقطه اجرا میشود که شامل تراکم سیستم تسلیحات ساخت ایالات متحده توسط نیروهای انکشور و متحدینش، که تعدادی از آنها مثلا ویتنام و جاپان  دشمنان سابق آمریکا بودند، میباشند.

حالت کنونی بوجود آمده از جانب یک قدرت واحد نظامی جهانی که متحدین مختلفی را در جنگ های منطقوی با خود میکشاند شکل گرفته است.

در مقابل، جنگ دوم جهانی یک ترکیبی از صحنه های جداگانه جنگ منطقوی بود. اگر تکنالوژی مخابراتی و سیستم تسلیحاتی موجود در سالهای ٤۰ را در نظر بگیریم، در آنجا همآهنگی ستراتیژیک «زمان واقعی، (مستقیم و زنده، م)» عملیات نظامی میان مناطق وسیع جغرافیایی وجود نداشت.

جنگ جهانی جدید بر اساس هماهنگی سوقیات از جانب یک فرماندهی واحد نیروی نظامی استوار است که بر عملیات متحدین خویش نظارت مینماید.

به استثنای هیروشیما و ناگازاکی، جنگ دوم جهانی با استفاده از سلاح های متداول و کلاسیک مشخص میشود. طرح ریزی جنگ جدید سرتاسری، بر نظامی ساختن فضای خارج اتموسفیر تکیه دارد. اگر جنگ در مقابل ایران آغاز یابد، نه تنها سلاح هستوی، بلکه سیستم سلاح های جدید پیشرفته شامل سلاح های الکترومتریک و سلاح های تخنیک تغییر جوی (ENMOD) نیز با تمام وسعت آن مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

شورای امنیت ملل متحد

شورای امنیت ملل متحد در جون سال جاری چارمین دور تحریم های فراگیر را بر علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کرد که شامل ممنوعیت وسیع اسلحه و «کنترول شدید مالی» میباشد. دریغا که این قطعنامه تنها چند روز بعد از فیصله شورای امنیت ملل متحد مبنی بر رد پیشنهاد نکوهش کننده حمله اسراییل بر کشتی های کوچک امداد رسانی بین المللی برای نوار غزه در آبهای بین المللی اتخاذ گردید.

چین و روسیه هردو، زیر فشار ایالات متحده، پلان تحریم شورای امنیت ملل متحد را به زیان خویش تایید کردند. تصمیم آنها در چارچوب شورای امنیت ملل متحد باعث تضعیف اتحاد نظامی خود شان و سازمان تعاون شانگهای (SCO)، که ایران در آن نقش مبصر را دارد، میگردد. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، تعاون دوجانبه نظامی چین و روسیه و قرارداد تجارتی آنها با ایران را متوقف و مسدود مینماید. این سند عواقب جدی برای سیستم دفاع هوایی ایران دارد که قسما به تکنالوژی و متخصصین روسیه وابسته است.

فیصله نامه شورای امنیت در عمل تضمین کننده چراغ سبز در جنگ پیشگیرانه بر ضد ایران است.

تفتیش عقاید آمریکا: ایجاد یک توافق سیاسی برای جنگ

بطور دسته جمعی، رسانه های غربی بر ایران بخاطر برنامه سلاح هستوی اش (که وجود خارجی ندارد) مهر تهدید به امنیت جهانی را میزنند. در بازتاب بیانیه های رسمی، رسانه ها اکنون بمباران توبیخی بر ضد ایران و از آن طریق تامین امنیت اسراییل را درخواست میکنند.

رسانه های غربی طبل جنگ را می نوازند. هدف اینست که تلویحا و به تدریج از طریق گزارشها به مردم محلول بیهوشی را تزریق کرده و تصور آنکه تهدید ایران واقعیت دارد و جمهوری اسلامی باید «به زیر کشیده شود» را به ضمیر درونی آنان برسانند.

روند تشکیل روان جنگ شبیه تفتیش عقاید اسپانیا است، یعنی مطالبه و نیاز به درک این باور که جنگ یک تلاش انسانی است.

تهدید واقعی امنیت جهانی، طوری که معروف و مستند است، از جانب اتحاد ایالات متحده – ناتو- اسراییل ناشی میشود، اما  اکنون حقایق در یک محیط تفتیش عقاید وارونه جلوه میکند بدین مفهوم که جنگ طلبان متعهد به صلح و قربانیان جنگ بمثابه پیشکسوتان جنگ معرفی میگردند. در حالیکه در سال ۲۰۰۶ در حدود دوسوم آمریکایی ها برخلاف عملیات نظامی بر ضد ایران بودند، یک رای پرسی رویتر-  زاگبی در سال ۲۰۱۰ ادعا کرد که ۵۶ در صد آمریکاییان به عملیات نظامی ایالات متحده – ناتو بر ضد ایران رضایت دارند.

تشکیل روان سیاسی که بر اساس یک دروغ آشکار استوار باشد، نمیتواند تنها بر موضع رسمی آنهای که منبع همان دروغ اند، تکیه کند.

جنبش ضد جنگ در ایالات متحده، که قسما مورد نفوذ و تصمیم مشترک قرار گرفته، در قبال ایران موضع ضعیفی اختیار کرده است. این جنبش منشعب شده است. این جنبش بیشتر بر جنگهای انگشت میگذارد که واقع شده اند (افغانستان، عراق)، تا ضدیت با جنگهای که در حال آماده گی اند و یا در حال حاضر بر روی میزهای طراحی پنتاگون قرار دارند. بعد از رویکار آمدن اداره اوباما بر اریکه قدرت، جنبش ضد جنگ بخشی از انگیزه هایش را از دست داد.

بسیار بیشتر از آن، آنهای که بر ضد جنگهای افغانستان و عراق قرار گرفته بودند، نه به طور حتم ضدیت خویش را با بمباران تنبیهی ایران ابراز داشته اند، آنها این بمباران را حتا بمثابه یک عمل جنگی نمی پندارند که میتواند زمینه ساز جنگ سوم جهانی گردد.

مقیاس تظاهرات ضد جنگ با ایران در مقایسه با تظاهرات توده یی بر ضد بمباردمان و حمله بر عراق در سال ۲۰۰۳ خیلی ناچیز بود.

تهدید حقیقی امنیت جهانی از اتحاد ایالات متحده – ناتو – اسراییل سرچشمه میگیرد.

چین و روسیه در میدان دیپلوماسی ضدیت جدی با عملیات ایران تبارز ندادند و متحدین، حمایت دولتهای خط مقدم عرب که در گفتگوهای مدیترانه سازمان داده شده از جانب ناتو شرکت دارند را نیز بدست آوردند. ضمنا افکار عمومی غرب نیز با آنها  موافقند.

ندای ما به مردم سرزمین های آمریکا، اروپای غربی، اسراییل، ترکیه و سراسر جهان اینست که بر ضد این پروژه نظامی، بر ضد دولتهای خویش که طرفدار عملیات نظامی بر علیه ایران اند و بر ضد رسانه های که پیامدهای ویرانگر جنگ علیه ایران را مستور نگه میدارند، بر خیزند.

این آجندای نظامی، یک سیستم اقتصادی جهانی منفعت جویانه و ویرانگر را حمایت مینماید که بخشهای وسیعی از جمعیت جهان را به فقر میکشاند.

این جنگ جنون محض است.

جنگ سوم جهانی نهایی خواهد بود. البرت آینشتاین خطرات جنگ هستوی و انقراض زنده گی در روی کره زمین، که با آلوده گی رادیواکتیف ذریعه اورانیوم تهی شده قبلا آغاز یافته است، را درک کرده بود. «من نمیدانم که جنگ سوم جهانی با کدام سلاح انجام خواهد یافت، ولی جنگ چارم جهانی با چوب و سنگ پیش خواهد رفت.»

رسانه ها، روشنفکران، دانشمندان و سیاستمداران همه باهم یک واقعیت نا گفته را به ابهام میکشانند که جنگ با کلاهک های هستوی بشریت را نابود میکند و جریان پیچیده این انهدام تدریجی آغاز یافته است.

زمانیکه دروغ به حقیقت مبدل گردد، راه برگشت وجود نخواهد داشت.

هنگامی که جنگ به مثابه تلاش انسانی تعبیر گردد، عدالت و سرتاسر سیستم حقوقی جهانی جلوه یی وارونه خواهد داشت. آیین احتراز از جنگ و جنبش ضد جنگ، جرم تلقی میشوند. علیه جنگ قرار گرفتن به یک عمل جنایی مبدل گشته است.

باید افشا کرد که دروغ برای چی است و چی را به تحقق میرساند.

دروغ تحریم کشتار بی ملاحظه مردان، زنان و کودکان است.

دروغ فامیل ها و مردم را به تباهی میکشاند. دروغ تعهد افراد نسبت به نوع بشر را از بین میبرد.

دروغ مانع ابراز همبستگی مردم با آنانیست که رنج میبرند. دروغ تثبیت کننده جنگ و دولتهای پولیسی به عنوان  یگانه انتخاب است.

 دروغ ملی گرایی و انترناسیونالیزم را از بین میبرد.

افشای دروغ به مفهوم شکستن پروژه جنایتکارانه تخریب جهانی است که منفعت جویی نیروی محرک آنرا تشکیل میدهد.

این منفعت جویی که باعث طرح چنین اجندای تخریبی نظامی گشته، تمام ارزشهای انسانی را از بین برده و انسانها را به موجودات بی احساس مبدل مینماید.

بگذارید مسیر را تغییر دهیم.

جانیان جنگی در آن دفتر های بلند شرکتهای قدرتمند و گروپهای محافظین حقوقی شان را به چالش بکشیم.

تفتیش عقاید آمریکایی را بشکنیم.

اتحاد نظامی ایالات متحده – ناتو– اسراییل را تضعیف کنیم.

کارخانه های تولید سلاح و پایگاه های نظامی را ببندیم.

قطعات نظامی را به قرارگاه های شان برگردانیم.

افراد نیروهای مسلح باید از اوامر سرپیچی کنند و در جنگ جنایت کارانه شرکت ننمایند.

 

میخاییل خوسوودوفسکی مولف و دارنده جایزه، پروفیسور علوم اقتصادی (Emeritus) در دانشگاه اتاوا و رییس مرکز تحقیقاتی جهانی گرایی یا گلوبالایزیشن (CRG) در مونتریال است. او مولف آثار («جهانی شدن فقر و نظم نوین جهانی»، ۲۰۰۳) و («جنگ آمریکا با تروریزم»، ۲۰۰۵) است. او همچنان از جمله دست اندرکاران دایرﺓ المعارف بریتانیکا میباشد. آثار وی در بیشتر از بیست زبان به نشر رسیده اند. نشانی تارنمای که او قابل دسترسی است:

the globalresearch.ca website

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org