سید داوود مصباح



 

Monday, July 9, 2018
 

دولت امریکا نماد شرارت، توطئه، جنگ و جنایت علیه بشریت است. این دولت به دو شاخه ای مرتبط با هم تشکیل شده که یک شاخه ای علنی آن (ریاست جمهوری، سنا، پنتاگون و سیا) و شاخۀ اصلی و پنهانی آن «کانون نظم نوین» (حکومت پنهان جهانی) در وال استریت می باشد. بنیاد این تشکیلات مافوق سری توسط سرمایه داران امریکا گذاشته شده که اهداف آن تسلط بر جهان است. این کانون توطئه های ضد بشری تمام بر نامه های سری تسلط بر جهان را طرح و تدوین می کند و برای اجرا در دستور کار دولت امریکا قرار داده می شود. افرادی در این کانون بکار گرفته می شوند که مربوط به بدنه ای امپریالیست های امریکایی باشند. در این زمینه در ویکی پدیا چنین آمده است: «نظم نوین جهانی (تیوری توطئه) تیوری توطئه، اصطلاح نظم نوین جهانی» به انگلیسی:

NOW – New World Order

به پیدایش حکومت تمامیت خواه برای سلطه بر تمام دنیا اطلاق می شود.» ۱ این نهاد اولین بار در ۱۵۸۲م بنام کمیته ۳۰۰ از سه صد تن از نخبگان سران و سلاطین اروپای زمان ملکه ویکتوریا در پوشش کمپانی هند شرقی گذاشته شد. این سه صد نفر از جوانان بسیار ذکی و هوشیار خانواده های سلطنتی انگلیس و اروپا انتخاب شده بود که هدف این کانون در ظاهر امر در رهبری کمپانی هند شرقی عنوان شد، اما اهداف سری آن مدیریت کل جهان و حکومت پنهانی جهانی بود. این کانون در سال ۱۹۴۶ در فولتون ایالت میسوری به امریکا منتقل شد و امریکا را آماده جنگ سرد ۴۵ ساله ساخت. «وینستون چرچیل» با سخنرانی (پرده آهنین) قدرت مالی و امتیازات رهبری جهانی را رسماً به امریکا سپرد، بعد از این تاریخ کانون توطئه های ضد بشری با کمیت و کیفیت جدید با تمویل مالی سرمایه داران امریکایی در وال استریت بکار خود ادامه دادند. این کانون ضد بشری و توطئه گر با تشکیلات بسیار قوی تر از قبل و فوق سری تر به کار پرداخت. یکی از زیر مجموعه های کمیته ۳۰۰ موسسهء روابط انسانی تاویساک نام داشت. مبتکر و بنیاد گذار آن «جان راولینگزریز» است. هدف نهایی «ریز» مهار همه جنبه های زندگی انسان بود و هست. از دیدگاه نامبرده: «برنامه کشتار دسته جمعی ۲۰۰۰» است. طبق این برنامه کشتن پنج صد میلیون انسان را تا سال ۲۰۱۰م در بر می گرفت. نکته دیگر برنامه برده سازی مردم از راه به کار گیری اهرم های اقتصادی است. هر دو اصل برنامه قابل اجرا بوده و هم اکنون در امریکا پهلو به پهلوی یکدیگر در حال انجام است.» ۲ «رابرت مک نامارا، رئیس سابق بانک جهانی گفته بود: «از آنجا که صلح و نظم جاه افتاده اجتماعی همواره مورد تهدید رشد بیرون از مهار جمعیت قرار می گیرد، باید ثروت ملی از چنگال توده های بی انضباط خارج شده و بدست شماری اندک از مردم انضباط یافته سپرده شود.»۳ «مک نا مارا» بر این باور بود که افزایش جمعیت جهان در حال دگرگونی مارا تهدید می کند و آن را مکانی غیر قابل سکونت می سازد.

در سال ۱۹۷۹م «مک نا مارا» این پیام را برای روسای بانک های جهان تکرار کرد و در همان جلسه «توماس ایندرس» از مقام های بلند پایه وزارت خارجه ایالات متحده مطالب زیر را بیان داشت: «در پشت همه اقدامات ما یک اصل تغییر ناپذیر وجود دارد، یا باید رشد جمعیت را کاهش دهیم، یا مردم این کاهش را به شیوه های که ما می گوییم به گونه ای خوب و درست انجام دهند. در غیر این صورت دچار چنان گرفتاری های خواهند شد که مردم السالوادور و لبنان بدان ها مبتلا هستند. در ادامه گفت: «جنگ داخلی می تواند در این زمینه یاری رسان باشد، اما باید گستردگی لازم را داشته باشد. برای آن که بتوان جمعیت را در کوتاه ترین زمان کاهش داد، باید همه مردمان را بسوی جبهه ها روانه ساخت و شمار قابل ملاحظه ای از آنان را که استعداد باور کردن دارند، در جبهه های جنگ از میان بر داشت. همچنین باید نسبت به زنانی که در سن بچه دار شدن هستند، همین گونه اقدامات را اعمال کرد.» ۴

این برنامه زیر نام گلوبال ۲۰۰۰ (جهان ۲۰۰۰) با گسترش ویروس ایدز در سراسر افریقا و برزیل بطور عملی انجام شد. برنامه گلوبال ۲۰۰۰ بطور رسمی به وسیله ای «بوش» پسر رئیس جمهور سابق امریکا به عنوان سیاست ایالات متحده مورد پذیرش قرار گرفت.

زمزمه واژه «نظم نوین جهانی» بوش را تا حدی نشه و سرمست کرده بود که به گزارش نشریات آن زمان امریکایی «بوش در مجموع سخنرانی های خود ۴۲ بار در برابر عامه به این نظم نوین اشاره کرد که موضوع آن را «ژنرال برنت اسکو گرافت» مشاور امنیت ملی در گوشش زمزمه کرده بود. »۵

«اندره فونتن» نویسنده امریکایی ضد کمونیست در فصل چهاردهم کتابش چنین می نویسد: «کودتای نافرجام استالینیست های جدید، ظاهراً روحیه رئیس جمهور امریکا را تقویت کرد. اما از آنجایی که به قول ناپلیون «در هر جنگی فاتح باید حساب پس بدهد» امریکا نیز از این قاعده مستثنی نبود. مضافأ که اگر کمونیسم را دست کم در روایت اروپایی اش شکست داده بود می بایست همچنان با رقبای تجارتی اروپایی و جاپانی اش بجنگد. امریکا با بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار قرض، قرضدار ترین کشور جهان است – تقریباً پنج برابر برزیل که بلافاصله پشت سرش قرار دارد. دولت ناچار است برای مقابله با کسر بودجه عظیم خود هر سال مبلغی معادل ۶ درصد در آمد ناخالص ملی وام بگیرد. صنایع به ویژه اتومبیل سازی و کشاورزی، همچنان بازار های خود را از دست می دهند. سهم ایالات متحده در درآمد جهانی که در ۱۹۴۵ معادل ۲۵ درصد بود، اکنون به ۲۵ درصد کاهش یافته است. سرمایه گذاران خارجی دست روی بعضی موسسات معتبر امریکایی و در رأس آنها کلمبیا و راکفلر سنتر گذاشته اند. شهرداری ها نیز قرضدار اند، نمیدانند به کجا مراجعه کنند. بویژه نیویورک که خرابی وضع و نا امنی به اندازه ای است که از سی شرکت بزرگ صنعتی امریکا فقط دو شرکت هنوز مرکز تجاری خود را حفظ کرده اند. طبق آمار رسمی سی و دو میلیون امریکایی در آستانه فقر کامل بسر می برند و تعداد افراد بی خانمان از مرز ششصد هزار گذشته است. بیماری ایدز حالت یک بلای عمومی و ملی را به خود گرفته است. حجم معاملات کارتل مواد مخدر ۱۲۲ میلیارد دلار بر آورد شده است. فروشندگانی که فقط تعداد کمی از آنان دچار اعتیاد نیستند شهر های بزرگ را میان خود تقسیم کرده اند، پلیس جرات نمیکند کاری به کار شان داشته باشد. پیروزی در جنگی که جورج بوش به آنان اعلان کرده دشوار تر از جنگ خلیج فارس است. تنها در شهر نیویورک در ۱۹۸۹ تعداد جرایم مهم در یک سال ۷۱۲۰۰۰ فقره بوده است. در پایان سال ۱۹۸۹ تعداد زندانیان ۶۷۳۰۰۰ نفر یعنی ۷۹۰۰۰ نفر بیش از سال پیش بوده است. »۶

تازه ترین گزارش ها در باره نرخ فقر و بی سرپناهی و بیکاری به مراتب بالاتر از گذشته است. بر اساس نتایج یک پژوهش: «نیمی از امریکایی ها قادر به تأمین معیشت خود نیستند.» ۷

بر اساس یافته های محققان شرکت کننده در پروژه «یونایتد وی آلیس» «قریب ۵۱ میلیون خانوار در ایالت متحده درآمد کافی برای تأمین نیاز های اساسی خود ندارند. ۴۲ درصد از خانوار های امریکایی قادر به تأمین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند و. . » ۸

در زمان مبارزه انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا «دونالد ترامپ» در مصاحبه خود با «دیوید سنگر» خبرنگار نیویورک تایمز در یکی از پاسخ های خود چنین گفت: «ما مبالغ عظیمی را صرف مصارف نظامی می کنیم تا ۸۰۰ میلیارد دلار کسری موازنه تجاری داشته باشیم؟، ما مانند چهل سال قبل نیستیم، ما اکنون بیست تریلیون دلار قرضدار هستیم و دیگر توان ادامه این کار را نداریم.»

دوید سنگر می گوید: «ما باید از حقوق مدنی تمام کشور های جهان دفاع کنیم.»

ترامپ: «وقتی که ما از حقوق مدنی جهان دفاع می کنیم، ما در کشور خود مشکلاتی ازین فصل داریم، ما مسائل کشور خود را تشخیص نمی دهیم. پلیس در خیابانها کشته می شوند، در خیابانها شورش داریم، فراکسیون داریم. ما باید مشکلات خود را حل کنیم و دنیا مارا می بیند که ما در داخل چقدر بد هستیم، پس برویم روی حقوق مدنی دنیا موعظه کنیم؟. »

این است حقایق زندگی میلیون ها امریکایی. امپریالیست ها حتی به مردم کشور خود هم رحم نمیکنند. میلیون ها انسان در ایالات متحده امریکا از امکانات لازم زندگی بر خور دار نیستند و از ستم طبقاتی رنج می برند. دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود آنچه می گفت، خلاف پالیسی کانون توطئه های ضد بشری بود. از مصاحبه دونالد ترامپ با دوید سنگر کاملا مشخص است که روسای جمهور امریکا به اختیار خود نیستند که حتی یک گام کوچک در راه انسانیت بگذارند.

دولت امپریالیستی امریکا در ظاهر امر پالیسی ساز است، اما در حقیقت این کانون توطئه های ضد بشری (حکومت پنهان جهان) است که به دولت امریکا خط و پالیسی تعیین می کند. در زمان حکومت سردار محمد داوود خان بود که آمد و رفت سازمان سیا در پاکستان زیاد شد. پاکستان هم اخبار نادرست و تحریک آمیز به ماموران سازمان سیا در باره جمهوری تازه ایجاد شده در افغانستان می داد و با عنوان کردن دهها مورد حکومت سردار محمد داوود خان را منسوب به اتحاد شوروی می کردند. پاکستان گلبدین، ربانی و عده ای از تند روان را در کشور شان مورد حمایت قرار دادند که شورش پنجشیر در ۱۳۵۳خ ناشی از تلاش های سازمان آی اس آی پاکستان بود. این که کانون توطئه های ضد بشری چگونه باند های تروریستی را ایجاد و تمویل کرده داستان طولانی دارد و بر کسی پوشیده نیست. دولت امپریالیستی امریکا به بهانه سلاح شیمیایی عراق را به آتش کشانید و به بهانه ای القاعده افغانستان را اشغال کرد و به بهانه و توطئه ای سوریه را به خاک و خون نشاند و در مارچ ۲۰۱۵م «داعش» را به وجود آورد و یک بار دیگر ارتش عراق را متواری و سلاح و مهمات آنان را تصرف و در اختیار داعش قرار دادند. بعد از این که عراق و سوریه با تلفات بشری و ویرانی و خرابی های شهرها و آوره شدن میلیونی ساکنین مناطق تحت کنترول داعشیان و سایر باند های تروریستی قرار گرفت، دولت و مردم این سرزمین ها با مقاومت پرداختند و سر انجام توانستند که این جنگ جویان نیابتی امریکا را شکست داده و شهر ها و روستاها را از لوث وجود این کثافت ها پاک سازی کنند. و اکنون چطور آنان را به افغانستان منتقل و تمویل می کند به همه روشن و یک حرکت ضد بشری غیر قابل انکار است. در حال حاضر علاوه بر داعش ۱۶ گروه جنگجو و تروریست فعال است، همچنان سران تنظیم های جهادی نیز هر کدام با داشتن هزاران جنگجو تحت حمایت خود نیز برای افغانستان خطر ساز است. این مافیای دولتی از این جهت بیشتر از داعش و باند های مسلح تروریست خطرناک است که علاوه بر غارت گری مالی مانع عمده حرکت های خود جوش مردمی بوده و هر گونه جنبش توده ای را با سرعت و ترفند های بسیار ماهرانه سرکوب می کنند. آنچه که «کانون توطئه های ضد بشری» در افغانستان در نظر دارد بسیار خطرناک تر از آن است که حالات موجود نشان می دهد. اهدافی را که این کانون شیطانی و ضد بشری در افغانستان و منطقه دنبال می کند بسیار گسترده است. یکی از اهداف کنترول نفت و منابع معدنی دیگر است که از لحاظ کمیت و کیفیت سود آور تر از نفت و مواد مخدر می باشد. یک بشکه نفت در حدود صد دلار است، در صورتی که بهای یک کیلو سنگ خام و غنی ناشده ای اورانیوم معدن «خانشین هلمند» دو صد دلار امریکایی می باشد که امریکا تا حال یک چهارم سنگ اورانیوم معدن خانشین را انتقال داده است، این که چه مقدار لیتیم و دیگر موادی را استخراج و انتقال داده اند. معدن خانشین در حال استخراج و تاراج است یک طالب و گروهی تا کنون یک مرمی بسوی تاراج گران معدن خانشین شلیک نکرده اند و نشان می دهد که این باند ها چقدر به امریکا وابسته اند و مثل آقای حامد کرزی ادای ضد امریکایی بودن در می آورند.          

نتیجه:

{همچنان که در متن اشاراتی صورت گرفت، بالاترین قدرت اختاپوتی و ضد بشری همان «کانون توطئه های ضد بشری» می باشد که در اصل «حکومت پنهان جهانی» است. و دولت امریکا قوای اجرائیه دولت پنهان است. اهدافی را که این حکومت جهانی در سایه تعقیب می کند عبارت از تأمین منابع، بازار و ثروت و سلطه بر جهان است. از نظر آنان ثروت و منابع در هر کجای جهان قرار داشته باشد باید در تصرف و تسلط سرمایه داران امریکایی باشد. امریکا حاکم و قدرت کل جهان باشد. به ارتباط افغانستان اگر حزبی یا قهرمانی مثل کمال اته ترک و یا استالین ظهور کند که جنبش آزادی بخش مردم را رهبری کنند باید از چند حلقه بگذرند و چندین سد ضد بشری را بشکنند. به ترتیب، سد جهادی، سران این باند های چور و چپاول هر کدام تا دوهزار فرد مسلح دارند. دوم باند های تروریستی ساخت امریکا از قبیل طالب، داعش، حقانی و ده دوازده ای دیگر. سوم – سد مافیایی مواد مخدر. چهارم – تکنوکرات های اجیر و مزدور امریکا که بدنه بالایی دولت نام نهاد را تشکیل داده اند و آخری خروج نیروهای مسلح امریکا و ناتو و هم پیمانان شان از افغانستان. در غیر این صورت افغانستان از مدار کشور بودن فرو می افتد.}

منابع :

۱ - ویکی پدیا

۲ - دکتر جان کولمن، سیاست پردازی و نیرنگ، برگردان فارسی: دکتر یحیی شمس، چاپ چهارم ۱۳۸۸خ انتشارات فیروزه، تهران، ص ۱۲۷

۳ - همان اثر ص ۱۳۴

۴ - همان ص ۱۳۵

۵ - آندره فونتن (ضد کمونیست) نظم نوین جهان، برگردان فارسی: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، چاپ دوم، انتشارات فاخته، تهران ۱۳۷۱خ ص ۲۴۶

۶ - همان اثر، صص ۲۴۷-۲۴۸

۷ ایرو نیوز ۲۱ می ۲۰۱۸

۸ - The United way ALICE Project

 

 

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org