يکشنبه، ۲۸ اکتوبر ۲۰۰۷

 


 

بخش ۲۷

 

عشق چيست؟

 


آیا من به خاطر اینكه به شما نیاز دارم دوستتان دارم؟ یا به خاطر اینكه دوستتان دارم به شما نیاز دارم؟ (اریج فرام (وقتی به كسی می گویید «دوستت دارم» به چه معنی است؟ جوابها و تفسیرهای زیادی به این سؤال وجود دارد. اما زمانی كه این سؤال را می پرسید اكثریت مردم می گویند كه عشق یك حس است و در قالب كلمه نمی گنجد. مردمی كه عاشق شدن را تجربه كردند از یك احساس درونی شبیه خواب گرم و شیرین گاهی از گیجی و بی فكری صحبت می کنند.

مارازیتی دوناتلا، روانپزشك از دانشگاه پیزا، بیان كرده كه دیوانه وار عاشق شدن براستی باعث بیماری روانی می شود. همیشه مردم می پرسند «عشق واقعی را چگونه بشناسیم؟ چگونه مطمئن شویم چه زمانی عشق آسیب به ما می زند؟» در تلاشی برای پاسخ به این سؤالها، از مردمی كه احساس عاشقی را تجربه كردند سؤال شد و این نتایج طبق تحقیقات انسان شناس پروفیسور هلن ای. فیشر بدست آمد:

مردمی كه عاشق شدند نیروی قوی را حس می كنند كه سبب كشش این دو جنس به هم می شود، گاهی این نیرو، كشش قوی فیزیكی است و به گفته روانشناسان عامل مهمی در عشق خیالی است. گاهی فراتر از این بوده و تحقیقات جدید پیشنهاد می كند بدنهای ما فرایندهایی را ایجاد می كند كه مطمئن می شویم عاشق جنس مخالف شده ایم.

شرح عشق از نظر بیولوژی

فرد ممكن است روابط نامشروع با شریكش صرفاً بخاطر لذت جنسی داشته باشد، در آن هنگام كشش قوی را به شریكش احساس می كند. در موارد زیادی یكی یا هر دو طرف در یافتن عشق ثابت و با دوام اشتباه می كنند. بی شك می دانیم كه چنین اشتباهاتی چه بهای گزافی دارد. هلن ای. فیشر در بررسی اش گفت: «مغز این مراحل را طی می كند: شهوت، كشش و وابستگی» كه این كشش را می توان از نظر زیستی شرح داد. او دریافت كه بعد از اوج لذت جنسی، سطح هورمونهای واسوپرسین در مردان و اكسی توسین در زنان طغیان می كند. این هورمونها بعنوان علت وابستگی شناخته شدند، كه منجر شد فیشر نتیجه بگیرد حضور این مواد شیمیایی در بدن مسؤول نزدیكی زوجها بعد از آمیزش جنسی است.

در مقاله ای در سربرم، یك مغزشناس به نام دانافرم سه سیستم مرتبط با همسر، تولید مثل و والدین را توضیح می دهد. این سیستمها شهوت، كشش و وابستگی نامیده شده است.

شهوت: راهی غریزی است كه آنقدر مرد و زن تحریك می كند. تا عمل جنسی بین آندو انجام شود.

كشش: این سیستم دو شریك را بطور شهوت آمیزی متمركز می كند تا تلقیح انجام گیرد. فیشر متوجه شد فرضیه سیستم كشش بعنوان راهی فردی است تا بهترین شریك را انتخاب و این تمركز را ادامه دهد. افراد كه فكر می كردند بطور ژنتیكی برترند، و هنوز هم هستند، می توانند شریك زناشویی مطلوبی باشند.

وابستگی: این روش عاطفی (اصطلاح «عشق مهربان») بوجود آمده است تا زاد و ولد و حیات نسل ضمانت شود. منظور اصلی از افزایش سطح هورمونهای واسوپرسین و اكسی توسین كه در بالا ذكر شد حفظ زندگی مشترك والدین است، حداقل تا زمانی كه فرزند توانایی مراقبت از خود را داشته باشد.

جالب است بدانید شهوت و كشش همیشه دست به دست هم نمی دهند. چرا كه در گزارشی وقتی مرد و زن تستسترون را به خود تزریق كردند ـ تستسترون هورمونی است كه بعنوان افزاینده تمایل جنسی شناخته شده است ـ سكسشان افزایش یافت اما آنها عاشق هم نشدند .در این گزارش فیشر همچنین به مطالعات اجرا شده د. مارازیتی و همكارانش اشاره كرد كه عاشق شدن را مربوط به سطوح پایین هورمون سروتونین می دانند. اما بر طبق گفته مارازیتی، این تعادل شیمیایی در انسانها ثابت نیست، تایید می كند كشش شهوانی برای همیشه پابرجا نمی ماند. در آزمایشی بعد از این مدت كه افراد را در حالت شیفتگی بین ۱۲ تا ۱۸ ماه بررسی كردند، سطوح سروتونین در بدن مردان و زنان شیفته و از خود بیخود تغییر می كند و بازگشت سطوح مشابه در افرادی كه عاشق نشدند، دیده شد.

این تحقیق از این نظر مهم است كه چگونگی عملكرد سیستم بیولوژیكی را همراه با فرایند احساسی شرح می دهد. هر زمان كه ما شریك مناسب را پیدا كردیم، می توانیم به سیستم های بیولوژیكی و شیمیایی مان اعتماد كنیم كه ما را در رسیدن به اهداف احساسی كمك می كند. و زمانی كه شریكمان جذابیت كمتری برایمان دارد لزوماً به این معنی نیست كه عشق دیگری غیر از ما دارد. ساده تر اینكه فرایندهای بیولوژیكی بطور طبیعی كار خود را انجام می دهد .مردم می گویند كه در جستجوی همسر مطلوبشان هستند شخصی كه چگونگی نگاه به زندگی خود، مهمترین ارزشهایش و نیروی محركی كه سبب حركتش است را با ما تقسیم كند. پروفسور ناتانیل براندن، می گوید: وقتی شخصی را می بینیم فكر می كنیم چگونه خودش را آزمایش می كند.

ما سطح هیجان یا فقدان هیجان فردی را حس می كنیم. كشش یا دفع فوری ما غیرارادی است بخاطر اینكه بدن و احساسات ما واكنش سریعتری نسبت به فكری كه در قالب كلمه بگنجد، شكل می دهد. آندرا ان. جونز در نظریه جوانی در روزنامه ای كه توسط سرویس Pacific News منتشر شد گفته:

هر شخصی یك موجود زنده منحصر بفرد است. آنچه در یك لحظه احساس می كنیم اینكه شریك انتخابی ما چیزی دارد كه می تواند زندگی ما را كامل كند. چنین شخصی احتمالات جدیدی را می آورد كه می تواند ما را توانگرتر كند. این مطلب به این معنی نیست كه شخص جدیدی كه یافتیم تنها شخصی است كه می تواند زندگی ما را بهبود بخشد. ممكن است اشخاص دیگری هم چنین باشند. به این دلیل نتیجه گیری می شود برای هر شخصی بیش از یك معشوق وجود دارد.

این قضاوت فوری از سازگاری در اولین برخوردتان كه با همدیگر آشنا می شوید، اتفاق می افتد. چون فرایندهای منطقی فكری سریعترند، همه شما در اولین ارتباط این مطلب را حس می كنید اما دلیلی برای توضیح آن ندارید .پس از این با شریكتان خودمانی تر می شوید و شروع به یافتن راهی كه او هست، واكنش ها و تجربیات عاطفی و غیره می كنید. توانایی تشخیص تشابهات و تفاهمات فردی را دارید، بنا بر این اولین كشش متقابل برایتان روشن است. درست است كه كشش متقابل زوجها را بهم نزدیك می كند اما عشق كششی عمیق تر از آن ایجاد می كند.

عاشق شدن، دوست داشتن نیست

بسیاری مردم با كشش و جذب به همدیگر مواجه شدند اما از آن ببعد شادتر زندگی نمی كنند چرا؟ چون بیشتر آنها كشش را با معنی عشق اشتباه گرفتند .در مورد عشق مطالب زیادی وجود دارد اما این مطلب در اینجا صحیح تر به نظر می رسد. بیایید توضیحی در مورد عشق دهیم. وقتی كسی را دوست دارید ارزش زیادی برای آن شخص قائلید چون انتخابی كرده اید و برای افزایش این علاقه و عشق راههایی را پیشنهاد می كنید. همچنین آسایش و پیشرفت را در بالاترین الویت انتخاب دوست و عشقتان قرار می دهید. بله این یك انتخاب است و نیاز به جمع آوری اطلاعاتی دارید كه نیاز به صرف زمان دارد. پس دلایل و چیزهای زیادی بعنوان اولین نشانه عشق وجود ندارد .اگر چه در این نمونه منظور از پیشنهاد راهكارهایی از سوی شما به این معنی نیست كه فداكاری كنید یا از ابتكارات و تجارب دیگران محروم بمانید.

اكثر مردم «عشق ورزیدن» را به همراه «كمك از تجارب دیگران» بیان می كنند. اما روانشناسان آشنا با رفتارهای انسانی، فهمیدند كه «عشق ورزیدن» معنای دیگری دارد. زمانی كه عشق می ورزید زندگی و شادی را بالقوه تجربه می كنید .از اینرو كسانی كه عشق به دیگران می ورزند، باارزش ترین هدیه ای كه می بایستی ارائه دهند: شادی، فهم و عشقشان برای زندگی است. برای دیگران این چیزها با ارزش تر از پول است، و هنوز آنها مایل به عشق ورزیدن بطور رایگان و آزاد هستند.

پس اتفاق عجیبی می افتد. با عشق ورزیدن، زندگی دیگران را با شادی، سرزندگی و فهم یا درك كه بخشی از وجود آنهاست، پر می كنند. زمانی كه همه این چیزهای خوب زندگی شخص را ارتقا داد، شخص آن احساسات را بروز می دهد، شادی تولدی نو می بخشد كه می تواند بین هر دو آنها تقسیم شود. بنا بر این با عشق ورزیدن، مردم به طور غیر ارادی عشق را دریافت می كنند، ولو اینكه آنها با این قصد و غرض عشق نورزیده باشند.

چرا ما به عشق نیاز داریم؟

بزرگترین چیزی كه تا كنون یاد گرفته ایم عاشق بودن و عشق ورزیدن است. نات كینگ، میلز دیویس.

از لحظه ای كه متولد شده ایم و حتی قبل از آن، طبیعت برای ما زمینه عشق ورزی مادر را فراهم آورده است. بدون آن عشق، زنده ماندن ما غیر ممكن بنظر می رسد. عشق مادر مترادف مراقبت، حمایت و پرورش كودك است. ارتباط ما با «مادر» اولین درك ما از عشق است. همانطور كه در جریان زندگی پیشرفت می كنیم یاد می گیریم كه عشق به معنی حفظ و مراقبت از آسایش خودمان است.

عشق خالص مادر نشانه ای از عشق زیستن است، عشقی كه هدفی جز زنده ماندن ندارد. بعضی مردم می خواهند كه از این نوع عشق در روابط و مراحل دیگر زندگی خود مثل سنین بلوغ نیز داشته باشند. یكی از دوستان من بیان می كرد كه مادرش به او گفته هر وقت زنی را پیدا كردی كه مثل مادر به تو عشق بورزد، همچون مادری كه وجود و زندگی اش را نثار فرزندش می كند، فوراً با آن زن ازدواج كن. دوستم نزدیك به ۵۰ سال دارد و هنوز ازدواج نكرده است .عشق مادر ذاتاً یك طرفه است، گذشته از دریافتهای جانبی كه دارد، ولی عشق بخشیدن او یك طرفه است.

اما در تصور متعارف از عشق، طرفین متقابل، بخشیدن و دریافت عشق را تقسیم می كنند. همه می دانیم در روابط بهره برداری، هر دو شریك به همدیگر نیاز دارند، «بهره بردار» نیاز به كسی دارد كه از او بهره برداری كند و «وابسته» نیاز به بهره برداری دارد. در چنین روابطی وابستگی متقابل تا وقتی كه طرفین وجود داشته باشند، ادامه می یابد. برخلاف روابط مادر و بچه كه این روابط نابرابر است.

همراهی و یاری

بدیهی است كه همراهی نیاز اساسی در زندگی است، انسانها همیشه نیاز به همراه و یاور را ابراز می كنند. افراد حداقل نیاز به یك فردی دارند كه صمیمیت و ارزشهای مهم زندگی را با آنها تقسیم كنند.

همچنین مردم نیاز به دریافت چیزهایی دارند كه به افراد ارزش دهد، چیزهایی كه خوشی و شادی ببخشد، چیزهایی كه بتوانند دوست داشته باشند و در نهایت دلیلی برای زندگی به افراد دهد. دیده ایم افرادی كه كسی را برای دوست داشتن ندارند و حقیقتاً خود را تنها می بینند، حیوانات یا گیاهانی را در منزل خود نگه داری می كنند. بخاطر داشته باشید كه یك گیاه سالم با اینكه می تواند سموم را از هوا جذب كند و هوای سالمی را در اختیار قرار دهد اما به تنهایی نمی تواند زندگی خوبی را به ارمغان آورد.

آیا عشق همیشگی است؟

دی بای ۳۳ ساله جمع كننده اعتبار برای شركت كشتیرانی، اخیراً به رابطه ۳ ساله اش پایان داد.«از لحظه ای كه با جری آشنا شدم، فهمیدم كه او راه درست را پیدا كرده اما تجربه به من آموخت كه با هوشیاری اقدام كنم. بعد از ۴ ماه از آشناییمان، تصمیم گرفتم برای اولین بار عقایدم را اصلاح كنم، جری همان شخصی بود كه من از یك انسان توقع داشتم. ما ۳ سال با یكدیگر شاد بودیم و جری مدام می گفت وقتی راضی و خوشنود می شوم كه شخصی را بیابم كه زندگی و موجودی مان را با هم تقسیم كنیم.

ما شغلهای مختلف را با هم مرور كردیم، به تعطیلات رفتیم، حتی به سینما رفتیم، زندگی راحتی با هم داشتیم، اما به چند دلیل هرگز فكر ازدواج را نمی كردم. ما بخشی از روز در باره آشنایی مان صحبت كردیم، اما با اینكه جری موضوع ازدواج را پیش كشید ولی من احساس كردم هنوز آمادگی ندارم. جری خواست روابطمان را به سطح بعدی بكشاند اما من حس كردم در همین حد راحت ترم. او برایم ترسیم كرد كه این نوع روابط همیشگی و پایدار نیست. این مسأله مرا ترساند چون واقعاً او را دوست داشتم اما می دانستم كه آمادگی ازدواج ندارم. زمانی كه متوجه شدم جری واقعاً می خواهد ازدواج كند اتفاق عجیبی افتاد.

من شروع به نارضایتی روابطمان كردم، مسائلی كه دوست نداشتم بیان كردم برخی هیجاناتم را از دست دادم و خواستم كه فقط یار و همراه او باشم. گویا بعد از همه لطف و خوبیهایی كه او به من كرده بود من در روابطم با او سهل انگاری كرده بودم. من حس كردم شایستگی او را ندارم و سرانجام توافق كردیم كه راهمان را از هم جدا كنیم، ولو اینكه با از دست دادن او تنها راه عشق من به او از دست می رفت .الان ۴ سال از زمانی كه روابط من و جری پایان یافت می گذرد و من هنوز نفهمیدم چه اتفاقی بین ما افتاد.

من افراد دیگر را دیده بودم اما تا زمان نزدیكی من و جری این حس را تجربه نكرده بودم. دوستانم می گفتند من هنوز آمادگی ازدواج را ندارم شاید هم درست می گفتند. در روابطم با جری حس كردم باید خودم باشم ما همدیگر را دوست داشتیم و با هم زندگی كردیم بدون اینكه قید و بندی به هم داشته باشیم (حداقل این چیزی است كه من حس كردم). زمانی كه او ازدواج را جدی گرفت من بیشتر از یك یار به او نگاه نمی كردم و اما اگر كس دیگری قصد پیوند وعلاقه به من را داشته باشد احساس پشیمانی كرده و زخم من دهان باز خواهد كرد. آیا شما فكر می كنید این رابطه عشقی درست بود؟ بعضی ها می گویند یك اشتباه بود و چون دی بای و جری بدرستی با هم سازگار نبودند نبایستی این ارتباط از ابتدا شروع می شد.

اما باید گفت این رابطه موفق بود چون هر دو شریك ۳ سال از زندگی شان از همدیگر بهره بردند و معنای عشق را دریافتند. كسی می گفت اگر یك لحظه در زندگی می توانید شادی واقعی را داشته باشید، آن لحظه را بقاپید و غنیمت شمارید چون شادی واقعی به آسانی یافت نمی شود.

عشق یك نهاد زنده است، اگر خاموش و متوقف شود می میرد. سرزنده بودن به معنی حركت به سمت جلو است و رفتن به جایی كه سفر زندگی شما را می برد. عشق تنها وقتی می میرد كه دوباره در شكل متفاوتی متولد شود. شاید دی بای و جری حركت كردند تا عشق را در جای متفاوتی بیابند، اما آنها خود را همیشه با این مطلب تسلی می دهند كه لااقل یكبار عشق را بین خود تقسیم كرده اند.

مرد پاک زن نیکو سیرت را شایسته احترام میداند. میلتون.

مرد کامل آنست که دشمنان از او در امان زیست کنند نه آنکه دوستان از او هراسان باشند. سقراط.

مرد باید راست بایستد نه این كه دیگران او را راست نگه دارند. مار كولی.

مردان آفریننده كارهای مهم اند و زنان بوجود آورنده مردان .رون رولان.

پسرت راهر وقت میخواهی زن بده ولی دخترت را هر وقت میتوانی. فرانکلین.

 

نیكول كید من

نیكول در بیستم ژوئن سال ۱۹۶۷ در هاوایی بدنیا آمد. او یك ستاره سینماست و دارای شهرت فراوانی است. پدرش یك متخصص شیمی و مادرش استاد پرستاری بود نیكول از سن ۴ سالگی در سیدنی استرالیا پرورش یافت و این علت شهرت او به لهجه منحصر به فردش است. دوران كودكی او به شدت با فعالیتهای اجتماعی پدر و مادرش آمیخته بود مادرش كه یك فیمینیست تند و تیز بود و حتی حاضر نبود برای او عروسك بخرد پدرش او را با خرك ورزشی تمرین می داد. ورزش یك قسمت از زندگی او در خانه بود نیكول مجبور بود در پایان روز با والدینش درباره یك نشریه سیاسی یا اتفاقات روز بحث و گفتگو كند.

نیكول به شدت از این اوضاع احساس بدی داشت همینطور كه بزرگ می شد اولین تجربه بازیگری او در سن ۶ سالگی بوقوع پیوست زمانیكه او در یك نمایش مدرسه ای در كریسمس ظاهر شد در سنین نوجوانی آموزش رقص، تئاتر و پانتومیم دید بخصوص علاقه شدید به رقص باله داشت. امروز اندام متناسب او بخشی از زیبایی اوست. اما در كودكی بخاطر قد بلندش نسبت به همكلاسی هایش خیلی متناسب نبود و چهره رنگ پریده او در جوانی امتیازی برای او محسوب نمی شد. او معمولاً در تئاتر «فیلیپ استریت» در سیدنی شركت می كرد. علاقه اش به باله و هنرهای نمایشی برای نیكول كافی بود تا به هنرپیشگی علاقه مند شود. در سال ۱۹۸۳ نیكول اولین نقش خود را در فیلم استرالیایی "Bush Christmas" بازی كرد. او یك اثر به یاد ماندنی در پیشینه استرالیایی خود آفرید به طوری كه هنوز هر دسامبر تلویزیون آن را پخش می كند.

در سال ۱۹۸۵ زمانیكه او فقط ۱۷ سال داشت به عنوان هنرپیشه زن سال در استرالیا برگزیده شد. زمانیكه در آمریكا در فیلم پر هیجان "Dead Calm" ظاهر شد خیلی زود به عنوان یك هنرپیشه شناخته شده در كل دنیا پذیرفته شده بود نیكول بزرگ شده بود و زیبایی خاص خودش را پیدا كرده بود همانطور كه امروزه او را می شناسیم فیلم بعدی نیكول "Days of Thunder" نام داشت كه در زندگی آینده او اثر گذار بود. در فیلم ماشین مسابقه او دل تام كروز را دزدید و بالاخره در سال ۱۹۹۰ نیكول و تام در كلرادو ازدواج كردند.

در چند سال بعد از آن نیكول در تقلا برای برای این بود كه خود را نه فقط به عنوان همسر تام كروز بلكه به عنوان یك هنرپیشه مطرح كند. نیكول در سال ۱۹۹۵ جایزه بهترین هنرپیشه زنGolden Globes را ازان خود كرد. در فیلم بعدی نیكول به عنوان زن بتمن در فنیكول در فیلم "Eyes Wide Shut" با همسرش تام كروز روبرو شد كه به كارگردانی استنلی كوبریك ساخته شد.

مقاله های متعددی در مورد این فیلم نوشته شد و این دو به عنوان یك زوج موفق در هالیوود سلطنت می كرند. فیلم قابل توجه بعدی نیكول «مولن روج» بود و بخاطر صدمه دیدن زانویش در این فیلم از فیلم "The Panic Room" كنار گذاشته شد. نیكول و تام سرپرستی دو كودك به نامهای ایزابل جین و كونور آنتونی را به عهده گرفتند. تام و نیكول بعد از ۱۰ سال زندگی مشترك در فوریه ۲۰۰۱ از یكدیگر جدا شدند و سخنگوی نیكول این را یك ماه بعد رسماً اعلام كرد و طلاق در یكم اگوست ۲۰۰۱ رسماً انجام شد. یلم پرطرفدار آن زمان «بتمن برای همیشه» بازی كرد.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org