گفتگو با نماینده "لیتونی" در پارلمان اروپا:

 

روزنامه "نیوز بالت" چاپ شهر "ریگا" پایتخت جمهوری"لیتونی" یکی از سه جمهوری پری بالتیک اتحاد شوروی سابق، اخیرا مصاحبه ای با "آلفرد روبیکس" رهبر حزب سوسیال دمکرات لیتونی انجام داده است.

آلفرد روبیکس در دوران اتحاد شوروی عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی سوسیالیستی لیتونی بود. او بخاطر تسلیم نشدن و تن ندادن به خواست تخریب کنندگان اتحاد شوروی به مدت شش سال توسط احیا کنندگان سیستم سرمایه داری در زندان بود.

بعد از آزادی از زندان، حزب سوسیال دمکرات را در این کشور پایه گذاری کرد و به دلیل مقاومت و عدم انعطاف خود در مقابل نیروهای راست و راسیست، این حزب با اقبال عمومی مواجه گردید. آلفرد روبیکس از سال ۲۰۰۹ نمایندگی کشور خود را در پارلمان اروپا به عهده دارد.

 

سوال:

- آیا شما فکر می کنید مرگ زود رس اتحاد شوروی ناشی از ویژگی های ساختاری- اجتماعی این کشور پهناور بود؟

 

پاسخ:

- به هیچ وچه. سقوط اتحاد شوروی کاری بود عمدی که توسط عده ای از جمله "میخاییل گارباچف" به عنوان سکاندار آن کشور با اهداف خرابکارانه انجام گرفت. اتحاد شوروی احتیاج به تجدید نظر در زمینه های سیاستی، اقتصادی و اجتماعی داشت. تغییرات لازم در کنگره 27 حزب کمونیست اتحاد شوروی توسط کمونیست های صادق و روشن بین فرمولبندی شد و قرار ها نیز به تصویب رسیدند. گارباچف همانند کشتی بانی ماهر با مخفی کردن نیات تبهکارانه اش همدستان خود را در رده های حزبی و حکومتی بالا کشید و قدم به قدم سوسیالیسم را به شکست کشاند. ابتدا با لغو قانون اساسی اتحاد شوروی، قانون اساسی جدیدی را به تصویب رساند و سپس مقام ریاست جمهوری را پایه گذاری کرد.

 

سوال:

- چرا لیتونی موسسه های بزرگ صنعتی باقی مانده از زمان اتحاد شوروی را حفظ نکرد؟

 

پاسخ:

- زمانی که من در زندان بودم، نابود شدن موسسات صنعتی روی داد. مردم با ریختن اشگ نظاره گر از بین رفتن تاسیسات صنعتی آن موقع در کشور ما بودند. آنها می گفتند، سال ها ما توانستیم با کار در این کارخانه ها زندگی شرافتمندانه ای برای خود و خانواده هایمان داشته باشیم.

 بدون شک در دهه ۹۰ قرن گذشته رهبران کشور ما با مشاوران خارجی خود بنیاد صنعت را و هر آنچه که از اتحاد شوروی به جا مانده بود از بین بردند. من با اطمینان به شما می گویم غربی ها از صنعتی شدن لیتونی به این دلیل جلوگیری کردند تا در این کشور رقيبى برای کالاهای خود نداشته باشند. بطور کلی دولت های غربی به کشورهای اتحاد شوروی سابق و دیگر کشورهای اروپای شرقی، به چشم مستعمرات خود نگاه می کنند. آن چیزی هایی را که برای ما ممنوع کرده اند، برای خود با اهمیت و حیاتی می دانند.

 در زمینه دام پروری و کشاورزی هم وضع به همین روال است. من در بلژیک مزرعه بزرگ پرورش خوکی را دیدم که تمام موارد حفظ محیط زیست و بهداشت را رعایت کرده بودند. وقتی به نزدیک ترین ساختمان ها هم می رسیدی احساس نمی شد که در این محل خوک پرورش داده می شود. حال در کشور ما شخصی از دانمارک آمده است و از طرف دولت زمین های ارزان قیمت برای پرورش خوک در اختیار او گذاشته اند، از فاصله کیلومتر ها دور تر بوی تعفن پس آب های آن محل را می توان حس کرد. آیا این یک تفاوت آشکار نیست؟

 برای من اخیرا فرصتی دست داد تا مقاله ای از دانشمندان آلمانی که با همکاری آکادمی علوم لیتونی تهیه شده بود مطالعه کنم. در این مقاله آمده بود: از بین بردن و تخریب موسسات روستایی و کشاورزی در لیتونی مطلقا کار نادرستی بوده است. حال چه می شد اگر کالخوزها (مزارع کشت و کار جمعی.م) به جای خود در لیتونی باقی می ماندند و محصولات آن ها با نمونه های مشابه کشورهای غربی رقابت می کردند؟ آیا با شرایطی که در آن زمان پیش آمد و مدیریت رهبران و متخصصان غربی در کشورما، می توان صحبت از بر جای ماندن موسسات صنعتی کرد؟

 

سوال:

- برخی از همکاران شما در کمیته مرکزی حزب کمونیست لیتونی خود را با شرایط پیش آمده وفق دادند، چرا شما خود را از کشتی که در حال غرق شدن بود نجات ندادید و سختی شش سال زندان را به جان خریدید؟

 

پاسخ:

- البته تصمیم هر فرد در شرایط متفاوت به انتخاب خود آن شخص بر میگردد، من به پایداری ایدئولوژیک و سوگندی که برای حفط منافع مردم کشور خود خورده ام، پای بند هستم. مردم همواره به افرادی اعتماد می کنند که قوی باشند و بر اعتقادات خود ثابت قدم. سرمشق من، افرادی بودند که زمان اشغال کشورمان توسط آلمان نازی، زیر فشارهای طاقت فرسای شکنجه گران گشتاپو راز دار پارتیزان ها و مبارزین رهایی میهن خود بودند و حاضر به همکاری با فاشیست ها نشدند.

 

سوال:

- ارزیابی شما از ایده های سوسیالیستی در شرایط معاصر چیست؟

 

پاسخ:

- من هیچ شکی ندارم که آینده بشر با سوسیالیسم همزاد خواهد بود. توسعه و پیشرفت زندگی انسان ها در گرو برقراری سیستم سوسیالیستی است. کافی است نگاه کوتاهی به شرایط امروز جهان بیاندازیم تا معلوم شود ادامه وضع موجود امکان پذیر هست یا نیست. جنگ های گوناگون، کشت و کشتار های قومی و مذهبی، تخریب محیط زیست، فقر توده های مردم...

 سرمایه داری، ناتوان از حل این همه معضلات عدیده و پیچیده جهانی است. برای آن ها مهم نیست که سرنوشت جهان و مردمی که در آن زندگی می کنند به چه سر انجامی خواهد رسید. آن ها فقط به سود و افزودن بر سرمایه های خود فکر میکنند. این است آن غده سرطانی زندگی امروز بشر. مردم جهان سزاوار زندگی شرافتمندانه هستند./

 

روز نامه ساویتسکایا راسیا

ترجمه: آزاده اسفنديارى

منبع: راه توده

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org