شنبه، ۱۶ می ۲۰۰۹

بار دوم کشور عزیز و مردم با شهامت ما را به بازار ریشخند فرا میخوانند!


محترم احمدشاه قادری

در جریان تاریخ و گذشت زمان در سرزمین مان، بخاطر حل مسائل بغرنج ملی، لویه جرگه دائرشده و فیصله هایی که صورت میگرفت مورد تائید همه مردم قرار داشت و سر کشی از آن دیده نمیشد.

اما آن زمانیکه روشنفکران در افغانستان اریکهء قدرت را بدست گرفتند و برای فیصلهء مردمی در مورد تائید حکومت و زعامت، دو بار لویه جرگه را دائر کردند که اولی تحت زعامت فقید زنده یاد رفیق ببرک کارمل و بار دوم در دوران زعامت رفیق داکتر نجیب شهید که حکومت و دولت با زعامت آن هردو از طرف لویه جرگه مورد تائید قرار گرفت. بدبختانه دشمنان پر طمع افغانستان که چشم شان را به خون هموطن ما رنگ کرده و دندان به پیکر کشور تیز میکردند، نعره های بی قانونی، زجر و ستم و خود کامگی را بالا کرده و حزب نیرو مندی را که حکومت تشکیل داده بود و هیچ نوعی از اختلافات قومی، منطقوی، لسانی، مذهبی و برتری یی در آن جا نداشت و تمام فرزندان افغان را بیک نگاه میدید، به تهمت های گوناگون میبستند و اعلان میدادند که در افغانستان اسلام در خطر است، گوش شنوایی از فریاد خیر خواهانه حزب حاکم و عمل وطنپرستانهء شان در نگهداری شرف و ناموس وطن و چشم بینائی از کار های ساختاری برای بهبود زندگی مردم وجود نداشت.

همان دولت و حکومتی را که برای اقشار مختلف جامعه شرایطی را مهیا ساخته بود که حد اقل فریاد گرسنگی شان به افلاک نرسیده بود، مکاتب را ویران نکرده، کتابخانه ها را به آتش نکشیده، زمین های دولتی و شخصی را برای رفاه خود بزور برچه تصاحب نکرده، کورسهای سواد آموزی را نبسته و زنان را که نیم فرزندان همان وطن هستند، از نعمت تعلیم، تربیه، آموزش و سهم گیری در امور جامعه منع نکرده و در چهاردیواری خانه زندانی نساخته بود برعکس علاوه از پایتخت در ولایات کشور پوهنتون های زیاد، مکاتب بیشمار، مراکز صحی ساکن و یا سیار در هر کنج و کنار مملکت، کورسهای سواد آموزی در تمام ولایات براه انداخته شده بود (میزان سواد آموزان با وجود شرایط جنگ تحمیل شده از۵% به ۲۰% رسیده بود) مساجد زیبا برای عبادت هموطنان عزیز آباد کرده و برای ملا صاحبان متدین، مانند مامورین و مستخدمین دولت، کوپون مواد ارتزاقی بطور رایگان توزیع کرده بود. نوامیس و ساختار زیر بنائی کشور را با خون فرزندان شان تا آخرین لحظه نگهداری کرده بودند.

بدبختانه در اثر امر باداران خارجی خود همین "اشرار بی فرهنگ دیروزی و دولتمداران امروزی" تا توان داشتند همه ساختار ها را ازبین برده و تخریب و حریق کردند. تا هدف دشمنان افغانستان که میگفتند کابل باید بسوزد به ثمر رسد ۱*که لکهء سیاه وطن فروشی را در پیشانی های روی سیاه شده ای خویش کمائی کردند.

اما امروز ؛

در حال حاضر مملکت در استانهء به اصطلاح انتخابات قرار داده شده و میخواهند بعد از تهاجم شان بار دوم ما را به مسخره بازار بکشند.

بعد از تسلیم دهی حکومت ۲ * برای به اصطلاح مجاهدین و سرداران دین همه دیدند و لمس کردند که آنها چه بلائی بر مردم و کشور وارد کردند. تاراج داریی مردم، چور و چپاول تمام وزارت خانه ها، تخریب و انتقال فابریکات به پاکستان، از بین بردن اردوی قوی و منظم، انحلال پلیسِ با دسپلین و ساختار بس مهم کشور وزارت امنیت و خلاصه ازبین بردن زیر بنای جامعه را چنان با سرعت انجام دادند که خود حیران بودند و باداران شان جام های شادی را در پاکستان و تهران و واشنگتن بالا میکردند و موفقیت خویش را در بربادی افغانستان جشن میگرفتند. گروه های بی همتی که در اثر تحدید باداران شان در ظرف ۴۸ ساعت در پاکستان و ایران عرض وجود کرده بودند، در داخل کشور با فیر های شادیانه، چور و چپاول اعتبار کشور را توسط افراد بیفرهنگ خود، با پایکوبی جشن داشتند.

ایشان غافل از نقشهء دیگر دشمنان افغانستان بودند که گروه ذخیروی شانرا که توسط بینظیر بوتو و نواز شریف به پول و مربیان امریکا وعربستان سعودی از سالیانی درازی در پاکستان تربیه کرده و در خفا نگهداشته بودند تا عندالموقع آنها را مورد استفاده قرار داده برای عملی ساختن پلان دوم شان که تسخیر کلی افغانستان بود، وارد میدان میسازند.

چنان کردند، گروه آورده شدهء اولی را که مجاهدین صاحبان یا دلالان دین بودند توسط آن قوه ذخیروی که بنام طالبان یاد میشدند، بفرار واداشته ۳* و طالبان را با تطبیق امر باالمعروف و نهی اناالمنکر چنان بر گرده های ملت بیچاره سوار کردند که دمار از دماغ شان بیرون کشیدند.۴*

آنقدر ساحهء زندگی را بر مردم تنگ ساختند که مردم بداد رسیده و میگفتند "هر کس و نا کسی را که میآورید بیاورید اما این جاهلان قرن و حیوانات جنگلی دَور حجر را از سَرِما دور کنید". امریکائیان و شرکای اروپای غربی شان به اصطلاح به کمک افغانها شتافتند و آنها را از شر طالبان که پرورده خود شان بود رهانیده و طالبان را دوباره به گدام اصلی شان که پاکستان است، باز هم برای روز مبادا فرستادند و خود رسماً وارد میدان شده و افغانستان را فتح و تسخیر کردند.(امروزه باز دعوتهای متواتر به خواهش آمریکایان از طالبان بعمل می آید تا در قدرت دولتی سهیم شوند)

بعد از اشغال افغانستان با بیشرمی یی خاصی بدون در نظرداشت واقعیت جامعهء ما کنفرانس نام نهادی را در شهر بن کشور آلمان دائر کرده (در حالیکه فیصله های اساسی در امور کشور همیشه در لویه جرگه داخل کشور صورت میگرفت، که باید چنین میکردند) و در آن بازهم خلاف ارادهء مردم افغانستان تمام نیروهای جهادی و تکنوکراتهایی را که سالیان درازی از کشور دور بودند دعوت کرده و نیروی با ارزش و چیز فهم کشور را که نیروی چپ و روشنفکران کشور را در مجموع باشد درین کنفرانس دعوت نکردند که حاصلش را هم جهانیان و هم ما میبینیم.

در جلسهء بُن مسئول حکومت انتقالی را انتخاب و با گارد محافظ امریکائی وارد کشور کرده و در اولین قدم اورا قرآن بدست به ایطالیا فرستادند تا ظاهر شاه را که هنوز امریکا از او و طرفدارانش تشویش داشت به کشور برگرداند. که چنان کردند و شاه مخلوع را در گناه محافظین ایطالوی اش به کابل برگرداندند و نام "بابای ملت" را به او داده در ارگ سابق تا زمان مرگ زیر نظارتش قرار دادند.

اولین وظیفهء حکومت مؤقت آن بود تا امنیت را که در اثر حرکات غیر انسانی اولاً حکومت جهادی و بعداً طالبی، در سراسر افغانستان برهم خورده و وجود نداشت، تأمین کنند، تا زمینه مساعد گردد و باصطلاح انتخابات را راه اندازی کرده و شخص نصب کردهء خود را در مقام رهبری کشور، صبغهء قانونی دهند.

برای چنین یک عملی باید لویه جرگه دائر میشد و فیصلهء گرفته میشد، چنانیکه میخواستند کردند. و همچنان قانون اساسی یی هم پاس کردند.

آندم که حکومت مردم لویه جرگه دایر کرد قانونی نبود اما از این ها که بحکم و مساعی بیگانگان دایر میشود قانونی میخوانند. باید گفت چه عجب.

باوجود همه به اصطلاح پلانهای تدابیری و سرازیر ساختن پول فراوان، نتوانستند امنیت را تا امروز هم بر قرار کنند. اما انتخابات را راه انداخته شخصی را که میخواستند، از آن طریق رئیس جمهور ساختند.

حالا باید سنجید که رئیس جمهور انتخابی و کابینه اش چه کاری را برای مردم در مدت چهار سال انجام داده است.

_ اولین اقدام ایشان تخریب و تقسیم محل تاریخی شهر کابل که مربوط همهء افغانها بود یعنی شیرپور را تخریب و بین اراکین حکومت تقسیم کرده و هر کدام از وزرا و قومندانهای جهادی با پولهای باد آوردهء خویش تعمیر های قصر مانندی برای خود ساختند.(مردم آنجا را بنام شیرچور یاد میکنند)

_ زرع و تکثیر مواد مخدر را چنان رواج دادند که در تاریخ کشور مانند نداشت. جای گندم همه زمینداران خاشخاش زرع میکنند.

_ قاچاقچیان مواد مخدر در مقام های بلند دولتی گماشته شدند.

_ اراکین دولت چنان به چپاول آغار کردند که کسی در افغانستان ندیده بود.

_ رشوه ستانی در دستور روز حکومتداران قرار گرفت.

_ پولهای کمکی که برای اعمار افغانستان از جهان سرازیر شد، میان اراکین باصطلاح دولت تقسیم و به بانکهای خاصتاً سویس و دوبی و دیگر نقاط جهان انتقال داده شد.

_ فحشا که اصلاً از آن در کشور لمس نمیشد به اوج خود رسید.

_ معتادین هیروئین به هزار ها تن رسید. که قبلآ در افغانستان قطعاً دیده نمیشد.

_ دستگاه های تولید و بند های برق که توسط همین مسلمانان تقلبی تخریب گردیده بود، اعمار نگردید. (افغانستان یگانه کشور دنیاست که حتی پایتختش برق ندارد.)

_ جاده ها و سرک ها و تعمیرات دولتی را چنان که در جنگهای قدرت طلبی شان، خرابه ساخته بودند ترمیم نکردند.

_ تجاوز این مسلمان های ساخت پاکستان و شرکا حتی بالای اطفال نه (۹) ساله هم بار بار صورت گرفت.

_ زن مقابل سگ جنگی تعویض گردید.

_ کشتار انتحاری، رواج یافته و روز افزون گردید.

خلاصه هیچ قدمی را دولت انتخابی برای رفاه مردم نگذاشت که امروز از آن بتوان یاد کرد.

ما در افغانستان فقط و فقط از بنا کردن تعمیر های بلند منزل و ساختار صالون های مجلل برای بر پا کردن مجالس عروسی و کنسرتها که قوماندانان تفنگسالار بیفرهنگ از پول دزدی و قاجاق مواد مخدر ساخته اند میتوانیم یاد کنیم و بس.

در اثر نا امنی و بیکاری و نبود پلان منظم تربیتی و نرسیده مواد غذایی مردم به شهر ها رو آوردند که خود معضلهء بزرگی را بخصوص در پایتخت بوجود آورده است.

کاری که اگر در افغانستان صورت گرفته شخصی است و نه دولتی.

به صر احت و وضاحت میتوانم بگویم که اگر اینقدر پول کمکی بدسترسی حکومت چپی ها قرار میداشت امروز افغانستان یکی از آرام ترین کشور های جهان میبود.

اینبار هم تکرار همان عمل چند سالی پیش است و کدام فرقی ندارد. آندم هم ما را دربازار تمسخر کشیده و ریشخند ساختند و در انظار جهانیان مردم بی بند و بار و وحشی معرفی کردند و حالا نیز چنان کرده، خود کار خود را میکنند.

اگر با وجود اینهمه، کاندیدانی که خود غلام فرستاده شده نیستند، توقع انتخابات شفاف را دارند و هوای بردن انتخابات را بسر میپرورانند من باید بگویم چه عجب؟.

با عرض حرمت به همه،
 

هامبورک ۱۴ ماه می ۲۰۰۹
 

احمدشاه قادری

 

 

۱ _ تلک خرس، دگروال یوسف (مسئول آی ایس آی پاکستان در بخش افغانستان)

 ۲ _ حکومت را اگر تسلیم نمیدادند آنها هرگز بزور گرفته نمیتوانستند اولین اقدام شان در حمله بالای جلال اباد چنان سرکوب شد که لکهء ننگینی بر لوحهء نظامی پاکستان، که نقشهء حمله را تنظیم کرده بود، با شکست تاریخی هک گردید. همان کتاب.

۳ ـ جنگهای شیطانی نوشتهء ستیون کال سال ۲۰۰۴

3_ Steve Coll (Ghost Wars) 2004

THE SECRET HISTORY OF THE CIA , AFGHANISTAN AND BINLADEN FROM THE SOVIET INVASION TO SEP. 10.2001

۴ـ هغه خره څه شول. چاپ شده در سایت سپورغی سال ۲۰۰۷

نوشته از ویلیم سمپسون و بندر بن سلطان بن عبدالعزیز بن سعود ترجمه جاوید چوهدری.

 

 

توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

www.esalat.org