یکشنبه، ۱۵ مارچ  ۲۰۱۵

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد


 

جمال عبدالناصر نورزاد

 

 

داعش، جایگزین “طالبان” در افغانستان در سرخط اجندای غرب

تاریخ انقضای “طالبان” فرا رسیده و نوبت هنرنمایی داعشیان است

 

 

عبدالناصر نورزاد استاد دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل:

بدنبال پخش افواهات مبنی بر آغاز مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه “طالبان”، آوازه های از آغاز فعالیت های گروه موسوم به دولت اسلامی یا “داعش” و سرباز گیری این گروه در برخی نقاطی از کشور به گوش میرسد. “طالبان” در طول سیزده سال بعد از تحول یازدهم سپتمبر بر ضد دولت افغانستان و نیروهای خارجی جنگیدند و شعار شان هم خروج فوری این نیروها و رویکار آمدن دولت اسلامی شبیه امارت خودشان بوده است.

دولت برهبری حامد کرزی در مدت سیزده سال بار ها از در تضرع پیش آمد و خواستار پیوستن “طالبان” به نظام سیاسی شد، ولی این گروه همواره پیشنهاد های دولت وقت را رد نموده و خواستار تسلیمی بدون قید و شرط دولت بودند و به نبرد خشونت بار ادامه دادند. حال بعداز شکل گیری “دولت وحدت ملی” برهبری آقایان غنی و عبدالله، گویا این گروه حاضر هستند تا با وساطت پاکستان و چین سر میز مذاکره بنشینند و صلح را بپذیرند. اینکه آیا واقعا این حرف ها مقرون به واقعیت است یا خیر گذشت زمان آن را ثابت خواهد ساخت، ولی ظاهرا تلاش ها در جهت آوردن “طالبان” بر میز مذاکره جدی پیگیری می شود. جایگزینی گروه “داعش” در عوض “طالبان” برای یک نبرد فرسایشی دیگر، فرضیۀ دیگری است که ممکن در کوتاه مدت تحقق یابد. گروه “داعش” با امکانات خیلی ها وسیع و با جنگجویان چند ملیتی توانمندی راه اندازی یک جنگ تازه با سناریو و سوژه جدید را دارند، زیرا منافع امریکا و همپیمانانش ایجاب میکند تا چنین شود. گروه های افراطی نظیر “داعش” و “طالبان”، همواره زیر نام اسلام برای منافع غرب صف آرایی کرده اند. این حربه بعد از جنگ سرد، از موثرین وسیله ها برای غرب و امریکا بوده تا بر کشورهای فقیر و دارای منابع دست نخورده طبیعی تسلط یابند. بحث رویکار آمدن “طالبان” هم شبیه عین حکایه است. تسلط یک گروۀ از ملا های نا توان از دید سیاسی بر کابل، منحیث دوست اسلام آباد، انتقال مصئون کالای های تجارتی پاکستان به آسیای میانه، پروژه پایپ لاین گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان و بالاخره بحر هند جهت رفع نیازمندی های نفتی امریکا و انگلیس از علت های اصلی شکل گیری جنبش “طالبان” بود. خوب شکی نیست که هر جریان خوب و بد دارد و قرار مثل مشهور جامعه ما، جنگل که سوخت، خشک و تر را می سوزاند. آن چنان که تجربه ثابت ساخت “طالبان” کهنه شدند و به مغاره ها پناه جستند. دوست نزدیک شان پاکستان هم با ایشان خیانت کرد. به هر تقدیر “طالبان” رویکار آمدند و پنج سال تمام بر افغانستان حکومت کردند. قرائت های فرسودۀ دینی “طالبان” زیر نام شریعت (فقط نامی از شریعت بود. در حالیکه شریعت و قانون قرآن، بالای همه یکسان تطبیق می شود) همزمان با اعمال شدید ترین نوع استبداد بر مردم افغانستان، همه جز برنامه های غرب، انگلیس و امریکا با همکاری مالی عربستان سعودی و به مدیریت مستقیم پاکستان بودتا از این طریق دین مقدس اسلام دین مرتجع و خلاف تمدن و پیشرفت معرفی شود. این گروه بعد از پنج سال حاکمیت از صحنه سیاسی افغانستان رانده شدند و نظم جدید زیر نام دموکراسی و افغانستان نوین رویکار آمد. در طول سیزده سال حاکمیت دولت جدید، “طالبان” به صف آرایی دوباره بر ضد دولت جدید پرداختند و خشونت آفریدند. هزاران جوان افغان را به نام اردوی ملی، پولیس ملی، امنیت ملی و ترجمان . . . . سر بریدند و به قتل رساندند. حال قرار معلوم تاریخ انقضای این گروه فرا رسیده و دیگر نیاز به هنرنمایی شان نیست. “داعش” ظهور می کند و خشن تر عمل میکند. “داعش” گروه تروریستی چند ملیتی خارجی است که در قصاوت و بیرحمی و بی فرهنگی دست “طالبان” افغان را از پشت بسته است. این گروه به مدیریت واشنگتن (قرار گفتۀ هیلاری کلنتن وزیر خارجه سابق امریکا)، انگلیس و سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) رویکار می آید؛ زیرا تاریخ جنگ در وادی افغانستان به انقضا رسیده و نوبت انتقال جنگ به حوزه های نفت خیز آسیای میانه است. از دید نظامی “طالبان” توان صف آرایی تازه برای انتقال حوزه جنگ به آسیای میانه را ندارند. در این صورت “داعش” نیروی تازه نفسی است تا از یک طرف جمهوریت های آسیای میانه را برای تضعیف فدراتیف روسیه زیر فشار بگیرد و از سوی دیگر برای پروژه "طالبانیزم" در افغانستان راه حل آبرومندانه جهت سهیم شدن در قدرت سیاسی را مساعد بسازد.

شاید عقب نشینی “طالبان” از موقف قبلی شان و تساهل در دیده گاه های این گروه ناشی از تغییر سناریوی کشور های بانی آن ها باشد، ولی از دید سیاسی امکان تبدیل شدن این گروه به یک گروه سیاسی احتمال کم دارد. زیرا این گروه فاقد ساختار های سیاسی با زیر مجموعه های لازم جهت صف آرایی استراتیژیک در آینده سیاسی افغانستان هستند. این گروه کما فی سابق از ساختار سنتی قول گیری جهت حفظ رهبری لازم سیاسی بهره می برند. جریان های سیاسی معمولا برای انکشاف تشکیلاتی خود، نیازمند زیر ساخت های هستند که بتواند مطمئنانه آینده آنها را تضمین کند ولی “طالبان” با چنین زیر ساخت های نا آشنا هستند و یا به نحوی با آن سر ستیز دارند.

در این میان ارتباط این افواهات مبنی بر آغاز مذاکرات صلح با “طالبان” همزمان با گسترش "داعشیزم" در افغانستان تنگاتنگ است و قرار قرائن موجود، مقرون به واقعیت است. “داعش” نفوذش در افغانستان را گسترش داده است و این مسئله به طور بالقوه چشم انداز مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و “طالبان” را پیچیده خواهد کرد. هم موافقان و هم مخالفان مذاکرات میان دولت و “طالبان” به حضور “داعش” در این کشور اشاره می کنند، در حالی که هر کدام از دو گروه برآورد متفاوتی از قدرت “داعش” دارند. مذاکرات صلح میان “طالبان” و دولت های افغانستان و پاکستان و مقامات ارتش ادامه دارد. اما همه طرفین درباره نقشی که “داعش” می تواند در این بین ایفا کند، نگران هستند. بسیاری از سیاستگران و مردم عام افغانستان نگران سهیم شدن “طالبان” در قدرت سیاسی و صدمه رسیدن به دست آورد های سیزده سال گذشته هستند. مردم بیم دارند تا مبادا این مذاکرات و الحاق سیاسی دست آورد های سیزده سال گذشته را زیر سوال برده و به مرز نابودی بکشاند. مردم افغانستان که پاکستان را از گذشته های دور بارها به آزمایش گرفته اند از نقش مخرب این کشور در بی ثباتی افغانستان شاکی بوده اند. تغییر یکصد و هشتاد درجه یی این کشور در قبال صلح و آشتی با “طالبان”، سوال های زیادی را در اذهان عامه خلق کرده است.برای مردم دشوار است تا باور کنند که پاکستان خواسته نقش مثبت را در ایجاد صلح بازی کند. اگر این امر حقیقت داشته باشد و “طالبان” در قدرت سهیم شوند و دست از خشونت بکشند، گروۀ تازه نفس دیگر در حال صف آرایی در برابر دولت ناتوان افغانستان قرار خواهد گرفت. این گروه با امکانات خوب جنگی توان ایجاد سد را در برابر انکشاف اوضاع کشور بسوی بهبود صلح دارد. اکثریت قاچاق بران مواد مخدر که قبلا برای منافع خود در صف “طالبان” بودند، حال برای حفظ تجارت نا مشروع خود به “داعش” می پیوندند. این احتمال جمع فرضیه نا امن سازی آسیای میانه و ایجاد فشار بر روسیه از طرف غرب و همچنان انتقال جنگ به این حوزه و تحت فشار قرار دادن ایران بواسطۀ این گروه نشان از تغییر سیاست های غرب در راس امریکا دارد. این تغییر، اگر در کوتاه مدت مفید باشد در درازای زمان چالش بر انگیز خواهد بود.

 

 

 

 

اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي

 نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)