"انتخابات" ریاست جمهوری افغانستان

اشتراک در انتخابات سازشکاری با دشمان وطن است

"این طاعون زمان ماست که دیوانگان بر کوران حکومت می کنند . . ."

 ویلیام شکسپیر– نمایشنامه شاه لیر- پردۀ چهارم

نوشتهء محمد طاهر نسیم

مقدمهء کوتاه !

درین روزها نمایشات "صحنه های" روند "انتخابات" ریاست جمهوری و توابع آن برای خلق های بیننده افغانستان به نمایش گذاشته میشود و "بازیگران" کاندید یافته، طوریکه در آموزشگاههای تیاتر آمریکائی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، پاکستانی، ایرانی و غیره، آموزش دیده اند، و همه به بازیهای خویش آغاز کرده و در استفاده به اصطلاح از "دموکراسی"، "آزادی بیان"، "قانونیت"، در کمال آرامش "روانی" به گفتگوها، مصاحبه ها، و مباحثات و در تبصره های تقلب و تمسخرکاری، دروغ و نفاق افگنی و عوامفریبی پرداخته اند، و مطابق با دستورالعمل های دست داشته در جوش و خروش اجرای نمایشات روان هستند، به این تصمیم که توده های وسیع مردم را هرچه بیشتر، با چال و فریب بدور "دیگ جوشان" انتخابات گرد آورند!

چیزی لاینحل باقی نمانده، هرچیز به پختگی خود رسیده است، و "انتخابات" هم نزدیک میشود، تنها موضوعیکه گویا تا چندماه پیش پا در هوا و معلق قرار داشت، مشکلی مربوط به حقوق زنان افغانستان به ویژه اهل تشییع بود که در "قانون احوال شخصیه"، "حل و فصل" گردید، و به آزادیهای زنان، و حقوق آنان "رونق" بیشتر بخشید! و از طرف رئیس جمهور "اسلامی" افغانستان توشیح، و حجت الاسلام محسنی صاحب، با فتوای شرعی، قطعی و معتبر خود مستحکم ساخت.

مطابق با مواد این قانون: زنان باید اسیر خانه های شان باشند، فقط و فقط کاری را که باید انجام دهند- و آنهم فرض است-! به خواهشات "شهوانی" شوهران خود لبیک گویند!

جامعهء جهانی و تمام محافل متمدن ملی و بین المللی حق ندارند سر و صدای خودرا بلند کنند! زیرا محسنی صاحب فرموده اند: اَحدی من الناس هم نمیتواند این "فیصله" را نادیده گیرد و یا برکنار سازد!!

در آنسوی خط دیورند آقای "زرداری" رئیس جمهور "اسلامی" پاکستان نیز مطابق به دستور اسلامی "انگلیسها" فرمان گویا "شریعت محمدی" را در منطقه "سوات" به نفع "طالبان" امضاء کردند! و جنایات قرون وسطایی را زیر نام "شریعت محمدی" مانند: سر، دست، و پا بریدن، چشم ها را از حدقه کشیدن، و انسان ها را از پشت سر ذبح کردن و غیره . . . و غیره جنایات جنگلی را در قرن بیست و یکم "شرعیت" بخشید !

در این سوی خط دیورند، وقتاً فوقتاً از گوشه و کنار شورا یا به اصطلاح "ولسی جرگه" افغانستان اسلامی و "مقام" ریاست جمهوری، نهادها و محافل دیگر "مذهبی" صحبت های مطرح میگردد که در آن ساز و آواز "تفاهم" و کنار آمدن با "طالبان" در صلح و آشتی زیر پرده "اسلامی" به گوش ها میرسد!

آیا این رهبران "اسلامی" واقعاً به فکر سرنوشت ملت و مذهب هستند؟

حجت الاسلام علی شریعتی، جواب درستی و واقعبینانه ای را، ارایه مینماید: برای اینها سرنوشت ملت و مذهب مسئله ای نیست، زیرا آنچه هست ایمان نیست، دوکانهای ایمان است . . ."! یا روشنتر از دین و مذهب دوکانهای معامله گری و سوداگری را افتتاح کرده اند، و از آن به سود خود بهره برداری میکنند!

حضرت علی بن ابیطالب (رض) در یکی از خطبه های خود در "وادی ذی قار" میفرمایند: ". . . زمانی بر مسلمانان بیاید که چیزی در میان آنان پوشیده تر از حق، و آشکار تر از باطل و رایج تر از دروغ زنی نباشد. بی ارزش ترین متاع کتاب خدا باشد، در صورتیکه به حق تفسیر شود، و پُرمشتری ترین متاع نیز همان کتاب خدا باشد در صورتیکه به سود دنیاداران تفسیر گردد، آنانی که دین را دام دروغ کنند، و آنرا به بهای ناچیز در معرض خرید و فروش گذارند . . ."! حضرت علی می افزایند:

"در آنزمان اهل قرآن به ظاهر در میان مردمند و در باطن نیستند. مساجد شان از گمراهی آباد ولی از هدایت ویران است. به پیمانهای خویش وفا نکنند و آنانی را که به خواستهء زمامداران خود به ناحق در جنگها کشته شوند، نا بجا شهید خوانند، و ازین بابت توشه ای از فریب و افترا به نزد خدا روند . . ."!

*****

آیا اشغال افغانستان، پایهء قانونی دارد؟

پژوهشگران، تحلیلگران، و طراحان سیاست تجاوزگرانه نظامی دستگاههای امپریالیستی، در پیشاپیش آمریکائی، چنین نتیجه ای به دست آورده اند که:

اهمیت عمده افغانستان در موضوع انرژی و نقش جغرافیای آن به عنوان مسیری جهت انتقال نفت از آسیای میانه به دریای عرب و موضعگیری های ستراتیژیک امنیتی و نظامی همیشگی در برابر کشورهای جنوب شرق آسیا، شرقمیانه، و آسیای مرکزی، روسیه، چین، هندوستان و غیره نهفته است.

درینجا مسئله "آزادی"، "دموکراسی"، "عدالت"، "حقوق بشر"، و واژگون ساختن بنیاد تروریستی "القاعده" اسامه بن لادن و "طالبان" مطرح نبوده و نخواهد بود، بلکه منافع انحصارات سرمایه داری امپریالیستی در منابع اقتصادی سرشار منطقه برجستگی دارد . . . قراریکه "توماس فریدمان" در نیورک تایمز، قبل از جنگ عراق نوشته است: ". . . بازارها تنها زمانی به شگوفایی میرسند که مالکیت حقوق، و امنیت خویشرا تضمین شده ببینند . . ." موضوع را با صراحت بیشتر، خود "فریدمان" روشنتر میسازد: ". . . موضوع، موضوع پول است، موضوع: حفاظت از حکومتهایی است که به آمریکا وفادار اند، و مجازات آنانی که نیستند . . ."!

یعنی نگهداری حکومت های مزدور و خائن، و سرنگون ساختن حکومت های انتخابی ملی و دموکراتیک میباشد . . . این ماهیت امپریالیستی را "چون جی. مارسکا، معاون روابط بین المللی شرکت نفتی "یونوکال" نیز برملا میسازد. موصوف در یک گزارش توضیحاتی، در برایر کمیسیون روابط بین المللی کنگرۀ آمریکا- ماه فبروری ۱۹۹۸ میگوید: "یونوکال در نظر دارد کنسرسیوم بنام کنسرسیوم خط لولۀ نفت آسیای مرکزی، تشکیل نماید . . . اما این همه در گرو اینست که یک حکومت مورد قبول در افغانستان بر سر کار باشد . . ."!

اما کدام "مُشتِ" پنهانی میتواند، این شرایط را میسر سازد؟! و زمینه را برای انحصارات چپاولگر مهیا کند؟! البته: ارتش آمریکا، نیروی هوائی و کشتی های نطامی نیروی دریائی آمریکا در پیش و از دنبال "ناتو" و کاروان نظامی میباشد.!

چنین پلان، با چنین نیرو میتواند به اساس گفتار "ژیبگینیف برژینسکی" از اتحاد "بربرها" و "وحشی ها" جلوگیری و "برتری" آمریکا را حفاظت کند! و شرایط را برای تشکیل یک حکومت دست نشانده و گوش به فرمان فراهم آورد.

لذا مشاورین سی آی ای و پنتاگون به این نتیجه رسیدند که نیروی نظامی آمریکائی و ناتو باید به افغانستان سرازیر شوند، اما با دست آویزی که اشغال نظامی را "قانونیت" بخشد.

به همین علت "کنفرانس" نمایشی از مزدوران امپریالیستی محور "روم"، "واشنگتن"، "پاریس"، "لندن"، "اسلام آباد" و "تهران" در "بون" سازماندهی یافت و به دستور بادران خویش دروازه های افغانستان را بروی اشغالگران نظامی خارجی باز کردند! البته کسانیکه درین "نشست" اشتراک ورزیده بودند: آدمکشان و دهشت افگنان "مجاهد" دیروز قرار داشتند که هزاران و هزاران زحمتکش افغانستان را به دستور امپریالیست ها به خاک و خون کشانیدند و سرزمین میهن را به مخروبه مبدل ساختند. اشغال افغانستان کدام پایه قانونی قطعاً نداشته و خلاف ارادۀ خلق های افغانستان صورت گرفته است، زیرا آزادی، استقلال تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور را زیر پا گذاشته است. حملۀ نظامی بر افغانستان و اشغال این سرزمین، به منظور از بین بردن به اصطلاح "لانه های" تروریستی و دهشت افگنی "القاعده" بن لادن، "طالبان" و "حزب اسلامی" گلبدین و غیرع قطعاً نبوده بلکه به منظور بهره داری مطابق با پلانها و منافع انحصارات سرمایه داری امپریالیستی صورت گرفته است.

دست آورد بعد از اشغال نظامی؟!

با گذشت بیش از هفتسال نه تنها دهشت افگنی تروریستی از بین نه رفته و کاهش نیافته، بل که به شکل وحشی تر آن افزایش یافته است. گروههای تروریستی آشکارا توسط  ادارات استخباراتی انگلستان و پاکستان، بیشتر کمک نظامی، لوژیستیکی و آموزشی میشوند، و توافقات همکاری با آنها به امضاء میرسد. زمینه فعالیت قانونی برایشان فراهم میگردد! گروپهای انتحاری و بمبگذاری به فعالیت های ویرانگری و کشتار بیگناهان به شکل بیشتر و شدیدتر افزایش داده اند.

پاکستان نقش همیشگی خودرا در پیشبرد سیاست تجاوزکارانه و توسعه طلبانه و ویرانگری را در افغانستان دنبال مینماید. به جنایتکاران کمک های همه جانبه میکند. برخی از کشورهای مرتجع عربی نظیر عربستان سعودی، امارات عربی متحده و غیره به "طالبان" مساعدت های گسترده ای مالی و نظامی میرسانند.

فعالیت های مافیای چندین ملیتی در دهشت افگنی و ویرانگری جاسوسی، تولید و تجارت مواد مخدر، روز به روز گسترده تر میشود. ارگانهای "امنیتی" خودگردان بدون کدام مجوز قانونی و رسمی به فعالیت های آدم ربائی، ترور و کشتار و چپاولگری دست میزنند!

مزدوران و اجیران خارجی در بسیاری از ادارات و موسسات مختلف "دولتی" و در رسانه های گروهی، بمنظور مغشوش و منحرف ساختن اذهان عامه نقش تخریبکارانه خودرا ایفا مینمایند. ارگانهای دفاعی و امنیتی: اردو، څارندوی، و امنیت ملی، از بالا تا پائین بدست جنایتکاران اداره میشود که به سود منافع ملی، وظایف خودرا انجام نمیدهند.

چنانچه در ارگانهای رسمی- قوۀ مقننه، اجرائیه و قضائیه، به ویژه در مقامات رهبری آن، جنایتکاران و جنگ افروزان "مجاهد" دیروز که باید به محاکمۀ تاریخ کشانده میشدند، اکثر چوکیها را اشغال کرده اند، و به نفع خود و باداران خویش، میچرخانند!

این ها همه دلایلی است که افغانستان امروز اسیر و زیر چتر رقتبار اشغالگران امپریالیستی قرار دارد، و هیچ پدیده ای از "دموکراسی"، "آزادی" و "عدالت" به ملاحظه نمیرسد. هیچ تحول قابل ملاحظه ای در عرصه هایاقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و در روند عمومی زندگی خلق های افغانستان صورت نگرفته است، و عقبماندگی همگانی در تمام زمینه ها حکمفرماست.

اشغال افغانستان تا کَی؟

"مایکل لدین" در کتابِ خود بنام "جنگ برعلیه اربابان ترور" با صراحت لهجه مینویسد: ". . . پیروزی بسیار سریع و تحسین انگیز در افغانستان پیش درآمدی است بر یک جنگ گسترده تر- این جنگ به احتمال بسیار خاورمیانه را حداقل برای یک نسل دگرگون خواهد کرد. متعاقباً سیاست کشورهای کهنه بسیاری را در سراسر جهان تغییر خواهد داد"!

اربابان دست نشانده مطمئن باشند که آمریکا و ناتو به زودی از اشغال کشور دست بردار نیستند، بل که به موجودیت "غیرقانونی" خود در تمام عرصه های ملی و بین المللی استحکام بیشتر می بخشند!

"مایکل لدن" در "ناشنال ریفیو آنلاین" بشما اطمینان میدهد: ". . . تنها امید ما می تواند این باشد که ما منطقه را به یک دیگ جوشان تبدیل کنیم . . هرچه سریعتر . . . این مأموریت ما برعلیه ترور است . . ."!! و با تبدیل کردن این منطقه به "دیگ جوشان" پلانهای دیگر در سر راه اجرا میباشد، که سالهای دراز و درازی را دربر خواهد گرفت!

و به همین علت بود که در "نشست بون" به منظور تحقق اهداف امپریالیستی، آزادی، استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی افغانستان زیر پا گذاشته شد، و خلاف قوانین و اعراف ملی و بین المللی به ویژه منشور سازمان ملل متحد، سرزمین این کشور به چنگ اشغال خارجی انداخته شد.

نتیجه گیری؟!

با ادامۀ اشغال افغانستان، و موجودیت حکومت دست نشانده ضدملی، افزایش مداخلات و سیاست توسعه طلبانهء پاکستان گسترش حملات دهشت افگنی، آزادی فعالیتهای گروههای سابق جنایتکار "مجاهد" با انبارهای سلاح دست داشته خود، ریشه دار شدن فعالیت های مافیای چندین ملیتی استخباراتی، دهشت افگنی، تروریستی و معامله گران مواد مخدر، افزایش تخطی ها و تجاوزات در سراسر کشور، فساد، سبوتاژ و تخریبکاری اداری و اقتصادی و غیره و غیره، تمام این پدیده ها مخالفت کلی را با هرگونه "قانونیت"، "دموکراسی"، "آزادی ها" و حقوق فردی و همگانی به اثبات میرساند.

درینجا قابل یادآوریست که "زلمی خلیل زاد" در مطاحبهء مطبوعاتی اخیر خود با امیدواری قاطع تصمیم خودرا در ایجاد و به راه انداختن جنبشی در افغانستان- یا حزبی- که بتواند "فعالیتهای" افغانی را با "خواهشات" آمریکائی همنوا و همآهنگ سازد، اعلام نمود. زیرا موصوف تاکید میورزد که "موفقیت" افغانستان در عین حال "موفقیت" آمریکا نیز میباشد.

بدین معنی که افغانستان بعد از گذشت بیش از هفتسال اشغال نظامی هنوز دارای "هویت" آمریکائی، مطابق با منافع امریکائی نشده، و به مدت زمان بیشتری به منظور ایجاد همآهنگی افغانی- آمریکایی درستی را بجای هرج و مرج نیاز دارد!

خلاصه هرگونه همکاری با بنیاد رسمی موجوده در شرایط و اوضاع کنونی در افغانستان، سازشکاری با دشمنان وطن، با دشمنان جنبش مبارزه ملی خلق های افغانستان است. اشتراک در "انتخابات" به اصطلاح "ریاست جمهوری"، هیچ گوشه ای و گونه ای از "قانونیت" و "شرعیت" را دارا نمیباشد.

چه باید کرد؟

یگانه راه درست در شرایط و اوضاع کنونی، مبارزه همگانی ملی و دموکراتیک در راه رهائی افغانستان و دستیابی به آزادی، استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، دموکراسی، عدالت، و ترقی اجتماعی، صلح و ثبات میباشد.

*****

فرانکفورت – جرمنی

۱۵ می ۲۰۰۹

محمد طاهر نسیم

 

سه شنبه، ۲۶ می ۲۰۰۹

 

توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 

www.esalat.org