بخش اول

پژوهشی از (صباح)

(مروری تند بر وضعیت رسانه های کشور در حاکمیت کنونی)

در کشوری هستیم كه از یك طرف آزادی را به روی بخشی از جامعه و رسانه های مستقل می ‌‏بندند و از طرف دیگر ادارات امنیتی و محاکم، دست اندرکاران رسانه ها را ظالمانه و جبارانه به زندان ها و محاکمه های غیرعادلانه کشانده، تنبه و به اعدام محکوم مینمایند. این‌‏ عملکردها نشان می‌‏ دهد كسانی در كشورما بر مقدراتی حاكمند كه اعمالشان هیچ معنایی جز بلاهت ندارد. مطبوعات زبان مردم و چشم مسوولان است. در جامعه ما این حكومت است كه بر مطبوعات نظارت دارد، در حالی كه فلسفه اصلی مطبوعات این است كه آن ها ناظر بر حكومت باشند.

در اینكه‌ یك‌ رسانه‌ خوب‌ چه‌ خصوصیاتی‌ دارد و یا خوب‌ بودن‌ یك‌ رسانه‌ به‌ لحاظ‌ كیفیت‌ تابع‌ چه‌ عواملی‌ است‌، ایده‌های‌ زیادی‌ وجود دارد. بسیاری‌ معتقدند یك‌ رسانه‌ زمانی‌ موفق‌ عمل‌ می ‌كند كه‌ مخاطب‌ عام‌ پیدا كند. به‌ عبارت‌ دیگر برنامه‌ های‌ آن‌ رسانه‌ فقط‌ برای‌ قشری‌ خاص‌ ساخته‌ نشود.

رسانه‌ خوب‌ از دید بسیاری از تحلیلگران‌ به دو گروه‌ متفاوت‌ قرار می‌گیرد. دانشمندان بر این‌ باورند كه‌ رسانه ‌یی‌ می ‌تواند در یك‌ سطح‌ ایده‌ آل‌ حركت‌ كند كه‌ برنامه ‌هایش‌ را بر اساس‌ نیازهای‌ جامعه‌ تدوین‌ كند. آن‌ هم‌ در تمام‌ رده‌ های‌ سنی‌ و علمی‌. یعنی‌ یك‌ كودك‌ زمانی‌ كه‌ از رسانه ‌یی‌ چون‌ تلویزیون‌ استفاده‌ می ‌كند، همانقدر لذت‌ و آگاهی‌ بدست‌ آورد كه‌ یك‌ پژوهشگر از دیدن‌ برنامه‌ یی‌ علمی‌. بالطبع‌ یك‌ پژوهش‌ تحصیلكرده‌ به‌ لحاظ‌ درك‌ و شناخت‌ مسائل‌ پیرامون‌ خود از كودكی‌ فراتر است‌ اما می ‌بینیم‌ كه‌ در این‌ مثال‌ یك‌ نكته‌ اساسی‌ لحاظ‌ شده‌ است‌ و آن‌ لذت‌ بردن‌ و كسب‌ آگاهی‌ از یك‌ رسانه‌ است‌ كه‌ به‌ زعم‌ كارشناسان‌، از اساسی‌ترین‌ مسائل‌ یك‌ رسانه‌ ایده ‌آل‌ است‌. شادی‌ و شاد بودن‌ و شاد زیستن‌ در دنیای‌ جدید‌ كنونی‌، یكی‌ از آرزوهای‌ دست‌ نیافتنی‌ به‌ شمار می ‌رود. اگرچه‌ بسیاری‌ خود را شاد می ‌دانند اما اگر به‌ مراحل‌ كار و زندگی‌ روزانه‌ آنها نگاهی‌ كنیم‌ می‌ بینیم‌ آن‌ شادی‌، رنگ‌ واقعیت‌ ندارد. اما والت‌ دیسنی‌ به‌ عنوان‌ نخستین‌ كمپنی‌ سازنده‌ تصاویر محرك‌ و انیمیشن‌ ایده‌آل‌، این‌ درس‌ را به‌ رسانه‌ ها داد كه‌ داشتن‌ ارتباط‌ متقابل‌ با مردم‌ تنها در سایه‌ درك‌ نیازها و خواسته‌ های‌ آنها است‌. نه‌ در پناه‌ ساخت‌ و یا نوشتن‌ متنی‌ كه‌ عده‌یی‌ خاص‌ از آن‌ لذت ببرند.

مردم‌ در هر جامعه ‌یی‌ صاحب‌ یك‌ بینش‌ هستند. این‌ بینش‌ به‌ آنها این‌ امكان‌ را می‌ دهد كه‌ بهترین‌ قاضی‌ برای‌ انتخاب‌ برنامه‌ ها و مطالب‌ یك‌ نشریه و روزنامه‌ باشند. بنابر این‌ اگر دیده‌ می‌ شود رسانه ‌یی‌ بیشترین‌ مخاطب‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌ دهد می‌ توانیم‌ به‌ دور از قوانین‌ كلاسیك‌ و مدرن‌ ارتباطات‌ به‌ آن‌ لقب‌ رسانه‌ برتر دهیم‌.

برخی معتقدند كه مطبوعات ذاتاً پر هیاهو، جنجالی و احساس برانگیزند، اما حقیقت این است كه در بسیاری موارد آنها را بی‌ صدا، خنثی و محافظه‌ كار می ‌یابیم. شاید بدین سبب كه كناره‌ گیری زیركانه از برخی وقایع، خوبتر ‌از جنجالی عمل كردن است. چه بسیار ماجرا های هیجان ‌انگیزی كه ـ برخلاف حوادث معمولی اما جنجالی شده ـ كمتر به آنها توجه می ‌شود و چه بسیار رخداد های كه نه تنها جزئیات اصلی بلكه همه ماجرا نادیده گرفته می‌شود، حتی آنهایی كه اهمیت ‌شان انكار ناپذیر است.

در افغانستان بیست و پنج شبکه ی تلویزیونی، بیش از نود شبکه ی رادیویی، نزدیک به بیست روزنامه و دهها جریده و مجله فعالیت نشراتی دارند.

برنامه های تلویزیون ها اکثر با هم شباهت دارد و تنها تفاوت در نام برنامه ها است. بیشترین این برنامه ها به تقلید از شبکه های تلویزیونی هند و کشور های غربی تهیه می شود. حجم برنامه های تولیدی حد اکثر یک چهارم برنامه های نشراتی را در بر می گیرد. همه ی تلویزیون ها در هر بیست و چهار ساعت، هر برنامه را کم از کم دو بار نشر می کنند؛ یعنی دوازده ساعت برنامه های تازه برای دوازده ساعت دیگر به تکرار نشر می شود.

مردم افغانستان حدود سه دهه جنگ را با تمام وجود تجربه كرده اند و از خسارت ها، ویرانی ها و آوارگی های ناشی از آن، زنده گی آنان به حالت عادی برنگشته است و خطر تروریزم از بین نرفته و مداخلات برخی از كشور های خارجی در امور داخلی مملكت ما تا هنوز دوام دارد.

با آغاز فصل جدید سیاسی در سال ۲۰۰۱ میلادی، زمینه مساعدی برای پیدایش رسانه‌ های آزاد، مستقل و كثرت گرا در كشور به وجود آمد، قوانین دوره دموكراسی نافذ گردید و سهولت ‌های بسیاری برای فعالیت آزاد رسانه‌ ای در کشور ایجاد گردید. در زمینه ی همین فضای مثبت بود كه دهها رسانه چاپی و تصویری تأسیس و با آغاز كار رسانه‌ های دیداری طی سال های اخیر، فضای رسانه‌ ای افغانستان از تب و تاب، تنوع و جذابیتی خاص برخوردار گردید. آزادی فعالیت رسانه‌ ای افغانستان در فصل جدید سیاسی، بیش از همه، مرهون حمایت و تعهد جامعه بین المللی از یك سو و الزام دولت افغانستان بر تضمین آزادی بیان و ضرورت گردش آزاد اطلاعات در جامعه از سویی دیگر بوده است، اگر چه نظری وجود دارد كه عامل مهم مساعد كننده كار رسانه‌ها، احتمالا فقدان قدرت دولتی و ناتوانی نهادهای مربوطه حكومت در اعمال محدودیت ‌هایی بیشتر علیه فعالیت رسانه ‌ای در كشور بوده و فلهذا، این تشویش همواره وجود دارد كه اگر فرهنگ دموكراسی پا به پای نهادهای دولتی رشد نكند، ممكن است قدرت گیری بیشتر دستگاه در پهلوی فوایدی كه دارد، بر كار آزاد رسانه‌ ها نیز تأثیر منفی بگذارد.

نكته ‌ای كه نباید فراموش كرد، حضور گسترده ی یك نیروی عظیم روزنامه ‌نگاری جوان در كشور است كه به مثابه جریانی فعال و بازدارنده، هر نوع گرایش اقتدار گرایانه، تلاش های محدود كننده آزادی بیان و بازگرداندن افغانستان به دوره سیاه سنت‌ های استبدادی را با مشكل روبرو می ‌سازد. شاید یكی از دستاوردهای مهم رسانه ‌ای افغانستان در سال های اخیر، ظهور همین نیروی جوان باشد كه هر روز آگاه‌ تر و پخته ‌تر نیز می ‌شود.

میدان عمل رسانه ‌ها در افغانستان باز و فراخ و گسترده اما بی چالش نبوده است، بر طبق قوانین نافذه كشور مخصوصاً قانون رسانه‌ های همگانی، هیچ نوع كنترول، نظارت، سانسور قبل از نشر یا بعد از نشر در كار رسانه‌ ها وجود نداشته، دولت، مخصوصاَ متولیان رسمی امور نشراتی، آزادی بیان و آزادی فعالیت رسانه‌ ها را تضمین كرده و برای تقویه و حمایت از فعالیت آزاد روزنامه ‌نگاری در كشور تعهد سپرده اند، اما چالش‌های عرصه كاری رسانه‌ ها و روزنامه‌ نگاران، مسایل دیگری بوده كه بیشتر به ذات و خصلت نظام فكری جامعه، ادامه فرهنگ انباشته خودكامگی، سنت‌ها و شرایط عمومی ناشی از دو دهه بحران بر می گشته است.

مشكلات اقتصادی، آسیب ‌پذیری‌های وظیفوی و فقدان نهاد های قوی مدافع حقوق روز نامه نگاران، بعضا عوامل دیگری بوده كه مانع از گردش آزاد اطلاعات صحیح در جامعه و فعالیت دقیق و روشنگرانه روزنامه نگاران می‌ شده است. رشد رسانه‌ ای افغانستان در دو بعد كمی و كیفی قابل بررسی است، از نظر كمیت، رسانه‌ ها در افغانستان طی سال گذشته یك مسیر رشد یابنده، كثرت گرا و تكاملی را طی كرده‌اند.

نزدیک به یک دهه پیش در افغانستان، تنها یك نشریه وجود داشت به نام شریعت و فقط یك رادیو فعالیت می ‌كرد به نام صدای شریعت، اما امروز، تنوع و تكثر كمی رسانه‌ ها در افغانستان در سطح منطقه بی ‌نظیر است، نگاهی كوتاه به شماره و عناوین رسانه‌ های چاپی، شنیداری و دیداری این تنوع و تكثر را به خوبی می نمایاند.

ثبت رسمی بیش از پنجصد عنوان رسانه چاپی، بیش از پنجاه و پنج رادیوی خصوصی و چهارده تلویزیون شخصی و خصوصی كه حداقل هفت تلویزیون باالفعل فعال ‌اند، تأسیس بیش از صد مركز تولیدات هنری سینمایی، بیش از یك صد و پنجاه مطبعه شخصی و خصوصی و تأسیس دهها نهاد تولید كننده مواد نشراتی از دستاوردهای مهم فضای جدید سیاسی در افغانستان است. از لحاظ توسعه سیستم ارتباطی نیز پیشرفت‌ های زیادی صورت گرفته، شش سال پیش افغانستان تنها از طریق چند دستگاه تلفون سیتلایت با دنیای بیرون ارتباط داشت اما امروز، با انكشاف شبكه مخابرات در كشور، حتی شماری از قریه‌ های دور افتاده نیز امكان برقراری ارتباط با داخل و خارج كشور را بدست آورده‌اند.

اگر چه برق به عنوان عنصر پایه‌ ای ارتباطات همچنان مشكل جدی است اما باز هم در سطح محدودتر امكان دسترسی مردم به تكنالوژی عصری ارتباطات رسانه‌ ای مانند انترنت تسهیل گردیده است، امروز روزنامه ‌نگاران در سراسر دنیا از طریق رسانه‌ های الكترونیكی، وبسایت ‌ها و وبلاگ‌ های شخصی كه شمارشان از ده هزار فراتر می ‌رود، با یكدیگر مرتبط اند و به تبادله معلومات و نظرات با یكدیگر می‌پردازند. در صورتی كه پلان‌ های انكشافی دولت در زمینه حل مشكل انرژی به ثمر برسد و وزارت مخابرات به قول خود برای وصل كردن افغانستان به شبكه فایبر نوری عمل كند، طبعا ظرفیت‌ های ارتباطی و اطلاع‌ رسانی افغانستان صدها مرتبه افزایش خواهد یافت.

از نظر كیفیت نیز رشد نسبتا چشم ‌گیری در رسانه ‌های مختلف دیده می ‌شود، بعضی از رسانه ‌های تصویری بازار رسانه ‌های خارجی را كه از طریق دیش یا شبكه كیبلی قابل دریافت هستند، كساد كرده‌ اند، تعدادی بیننده‌ ها و شنونده ‌های رسانه های صوتی و تصویری یك روند رو به افزایش را نشان می ‌دهد. گسترش كمی رسانه‌ ها كه به گسترش دامنه كار و عرصه فعالیت‌ های روزنامه ‌نگاری انجامیده، حداقل این حسن را داشته كه امروز حتی در دور افتاده‌ ترین نقاط كشور كوچك ‌ترین حادثه از چشم رسانه‌ ها و ژورنالیستان دور نمی ماند، دامنه اطلاع ‌رسانی در كشور واقعا گسترش یافته است. طی سال های اخیر آشنایی ژورنالیستان با پیچ و خم كار حرفه‌ ای، با مهارت‌ ها و شگردهای روزنامه‌ نگاری بیشتر گردیده، سبك نوشتاری و نوع پرداخت به مسایل خوب ‌تر و بهتر شده، زبان روزنامه‌ نگاری در داخل روان ‌تر و پخته‌ تر شده و مسایلی مانند اخلاق ژورنالیستی و معیار های مسلكی در كار روزنامه‌ نگاری افزایش یافته است.

مهمتر اینكه رگه‌ های تندی، خشونت و بدزبانی كه در سال‌ های آغازین روزنامه ‌نگاری جدید به چشم میخورد، حالا تا حدودی نرم و ملایم و منطقی ‌تر شد است. با این همه، ژورنالیزم تا رسیدن به جایگاه مسلكی، راه درازی در پیش دارد، ما هنوز در فضای نفسگیر بحران قلم و قدم می ‌زنیم، نبض نوشته‌‌ ها و فعالیت‌های رسانه‌ ای هر روز با حوادث خشونت و نا امنی می ‌زند، ادامه جنگ و افزایش فعالیت ‌های هراس افگنانه، فضای كار رسانه‌ ای را ملتهب ساخته و مانع از تطبق برنامه‌ های اصلاحی و باز اندیشی روزنامه‌ نگاران در كار حرفه‌ ای خود شده است.

مبنای علمی ضعیف ژورنالیزم موجود كه ریشه در كاستی‌ های نظام آموزشی و وضعیت عمومی فرهنگ در كشور دارد، مانع از خلاقیت و پویایی بیشتر روزنامه ‌نگاری و مخصوصا شكل ‌گیری ژورنالیزم تحقیقی و روشنگر شده است، جامعه بین‌ المللی به جای كمك به تقویت نهاد های آموزشی موثر و انجام یك كار بنیادی ‌تر، طی سال های گذشته، بیشترین هزینه ‌ها را صرف فعالیت‌های نمادین، كارتونی و بی‌ حاصلی مانند برگزاری وركشاپ‌ های بی شمار و پر مصرف كرده است. از جانب دیگر، افزایش نا امنی‌ها و قدرت ‌گیری بیشتر گروه‌ ها و حلقات فشار مخالف آزادی بیان و مخالف گردش آزاد اطلاعات در جامعه، چشم‌ انداز آینده را تیره ساخته است. آن چه كه این بدبینی‌ ها را می‌ افزاید و سبب سلب اعتماد روزنامه ‌نگاران نسبت به آینده می‌ شود، علاوه بر اوضاع نامساعد عمومی. تلاش هماهنگ نهادهای دولتی برای محدود كردن فضای آزادی بیان از طریق ایجاد تغییرات بنیادی در قانون رسانه‌ های همگانی از یكسو و خزیدن دستگاه، در پناه تفكرات معارض با ارزش ‌های مدنی و فرهنگ شهروندی از سوی دیگر است، برجسته ساختن نقش دولت در عرصه رسانه ها و باز كردن دست نهاد های حكومتی در مدیریت رسانه ‌ای كشور به معنای گام گذاری در مسیر خلاف روند سیاسیی است كه سال های پیش بر اساس فیصله نامه بن در سال ۲۰۰۱ میلادی آغاز شده است.

پس از سقوط طالبان و آمدن رسانه هاى جدید، بخصوص پس از آمدن تلویزیون هاى خصوصى از سال ۲۰۰۲ به بعد ناگهان در این زمینه انفجار عظیمى روى داد كه چهرۀ شهر ها و رسانه ها را دگر گون كرد. مقدار آگهى ها براى كالا هاى بى شمارى كه از خارج به افغانستان وارد مى شود، و نیز معرفى كالاهاى کشور از جمله فروش زمین، و آگهى تلفون هاى موبایل بخشى از این تبلیغات است كه در رادیوهاى خصوصى و دولتى و همچنین تلویزیون هاى افغانستان به چشم مى خورد. گرچه قیمت تبلیغات در افغانستان در مقایسه با كشورهاى همجوار چندان بالا نیست، اما در گذشته توانسته چندین ایستگاه تلویزیونى، رادیوهاى محلى و چند روزنامه غیردولتى را سرپا نگهدارد.

هر ناظر مستقلى پس از مشاهده اوضاع جارى در افغانستان به نكات برمى خورد كه بعضاً او را نسبت به آینده كشور خوشبین و بعضاً بد گمان مى كند. آنچه بیش از همه قابل تأمل و اندیشه است اینست که، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم و شیوه های قوماندان سالاری و حاکمیت تفنگ کار موثری صورت نپذیرفته، بلکه بصورت مستقیم و غیرمستقیم در تقویهء پایه های سیاسی و قدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته شده است. در حالیکه در اوضاع کنونی و در طی این سال ها این انتظار موجود بود که در عرصه های تأمین امنیت، بازسازی و قانونمداری، طرد فساد اداری و دولتی و سایر نابسامانی ها کار های بزرگی انجام میشد اما این اهداف تحقق نیافته باقی مانده و خواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی و نیرومند و پاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت و ادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار و رفاه اجتماعی در حال بدل شدن به یأس تلقی میشود.

در زیر پرچم این دولت، حاكمیت قانون گسترش نیافته، طالبان قوی تر شده، نا امنی و خشونت به حد اعلای خود رسیده، فقر عمومیت پیدا كرده، بیماری سل، سالدانه، ایدز، دیابت، سرطان و . . . هزاران نفر را قربانی می كند و همه ساله بر تعداد مبتلایان به این بیماری ها افزوده می شود، اعتماد مردم به رئیس جمهور و كارآیی دولت به حد صفر رسیده، فساد اداری همچنان بیداد می كند، افغانستان مانند یك ماركیت مال التجاره خارجی به بازار فروش محصولات كشورهای خارجی و بعبارت دیگر به كشور صد فیصد مصرف كننده بی خاصیت تبدیل شده، مهاجرت ها از سرگرفته شده و جوانان گروه گروه از كشور فرار می كنند، كار بازسازی مخصوصاً در پروژه های زیربنایی و عام المنفعه، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری، متوقف، و به یك ارمان فراموش شده مبدل گردیده است.

اوضاع با وجود گذشت سال ها از سقوط طالبان و حضور نیروهای خارجی، نگران ‌کننده است و نا امنی ها همچنان ادامه دارد. نیروهای خارجی به ویژه نیروهای آمریکایی و انگلیسی برای تامین امنیت خود هر اقدامی که بخواهند فراتر از وظایف و قانون کشورما و قوانین بین المللی انجام می ‌دهند. فقدان راه‌ های درآمدساز باعث شده تا مردم بیش از پیش به کشت خشخاش روی بیاورند و همچنین نبود برنامه‌ های سازنده دولت در این ‌باره باعث شده سر ریز کمک‌های مالی در عمل فایده‌ ای به بازسازی و بهبود اوضاع اقتصادی نرسانده باشد.

سالها در این كشور، بلندترین صداها صدای تفنگ بود، و غیر از صدای اسلحه هر صدای دیگری به خصوص صدای مظلومیت و حق خواهی اكثریت خاموش جامعه در گلوها شكسته می شد، و طنین فریادها به گوش هیچ شنونده ای نمی رسید. همین گونه در میان كشورهای جهان، افغانستان تنها سرزمینی بود كه با حجم زیاد سوژه ها، دیدنی ها، زیبایی ها و صحنه های رقت بار و غم انگیز جنگ و خشونت و ویرانی، تصویری كه از آن خودش باشد نداشت و تصویرگران تنها فاتحان جنگ را چهره آرائی می كردند. رادیوهای محلی فقط اعلامیه های جنگ، و اخبار ملاقات های خسته كننده مقامات را پخش می كردند.

القاب ها طولانی، خبرها مصلحت آمیز؟! و رادیوها دستگاههای دروغ پراكنی ای بودند كه صداهای شان فقط در شعاع های پنج تا ده كیلومتری قابل دریافت بود. تلویزیون چه در كابل و چه در برخی از ولایات، وضعیت بدتر از این را داشت و نه تنها، رسانه ملی، كه حتی رسانه ولایتی هم نبود. تلویزیون اینه ای بود كه تنها قدرتمندان و اسلحه داران و بازیگران صحنه های جنگ می توانستند چهره ها دژم و حركات چشم و ابرو و قهرمان بازی وقهرمان سازی های کاذب (فعلا نیزسوگمندانه این مصیبت ادامه دارد) عجیب خود را بر صحنه آن تماشا كنند و صندوقچه ای بود جادوئی و نجبای تازه بدوران رسیده، آنرا این سو و آن سو با خود حمل می كردند.

در این آیینه از تصویر چهره های تكیده مردم، و خامه های ویران و محضر آنان و اینكه چگونه برای یك لقمه نان حلال با مرگ و شمشیر دست و پنجه نرم می كنند خبری نبود. تلویزیون، گرسنه ها را نشان نمی داد، و حتی برای یكبار مصاحبه كردن، دوربین فیلمبرداران به سراغ آواره ها و بیجاشدگان جنگ نمی رفتند. و اما اكنون، دهها رادیو و تلویزیون، فعال و در حال نشرات است. تلویزیون های خصوصی آینه، آریا نا، طلوع، افغان، تلویزیون دولتی، با انواع شبكه های كیبلی و ماهواره ای. . .

رسانه ها ضمن برخورداری از حقوق و آزادی هایی كه دارند باید اندكی مسئولیت پذیر هم باشند و رسالت رسانه های خود را در پای منافع اقتصادی تاجران و كمپنی های پول دهنده، و یا به خاطر ارضای خواسته های آنی و زود گذر یك عده قلیل، قربانی نكنند.

اینها اگر واقعاً دنبال ستاره می گردند باید در عرصه های صلح، تربیت، بازسازی، امنیت، ورزش، فرهنگ و ادب و. . . تبلیغات كنند و به كشف ستاره های ناشناخته بپردازند. با برنامه های گوشخراش وزدوبندهای فامیلی وخانواده گی نمی توان به موسیقی اصیل کشور خدمت كرد، امروز از بركت همین رسانه ها، موسیقی، هنر و سینمای نوبنیاد افغانستان در زیر فشارهای سنگین موسیقی و فیلم های مبتذل و غیر مبتذل هندی در حال نزع و جان كندن است. به نظر می رسد اكثر رسانه های چاپی، صوتی و تصویری کشور به یك تجدید نظر ملی و مدیریت سالم و با كفایت نیاز دارد تا پیش از این در گرداب پوچیسم و بیهوده گرایی غرق نشوند.

آسیا تایمز در یادداشت تحلیلی زیرعنوان )جنگ تسخیر وسایل ارتباطی افغانستان (مینویسد:

جامعه بین المللى وجود مطبوعات آزاد و كارآمد را به عنوان یكى از مهمترین اولویت هاى بازسازى افغانستان كه به دلیل جنگ هاى طولانى داخلى، فقیرترین و جنگ زده ترین كشور دنیا به حساب مى آید به رسمیت شناخته اند. با این حال اهداكنندگان بین المللى این حقیقت را پذیرفته اند كه به خاطر شرایط خاص افغانستان باید كمى از انتظارات و توقعاتشان بكاهند و به واقعیت هاى موجود تن بدهند. در سال ۲۰۰۲ زمانى كه كشورهاى مختلف جهان ۲،۵ میلیارد دالر براى كمك به افغانستان در نظر گرفتند قرار بر این شد كه ۸/۳ میلیارد آن به شكل كمك هاى غیرنقدى و تجهیزات و امكانات باشد.

در این كمك هاى غیرنقدى تجهیزات رسانه اى هم در نظر گرفته شد اما در اولویت دوم قرار گرفت. میلیون ها دالر از پایان جنگ تاكنون صرف اصلاح یا ایجاد رسانه ها شده اما پول به تنهایى قادر نبود معضلات لوژستیكی و اساسى و اختلاف فاحش در دیدگاه هاى فلسفى را از سر راه بردارد.

تا به حال ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان، هالند، دانمارك و سایر كشورها، همچنین ادارات مختلف سازمان ملل از جمله یونسكو (اداره فرنگى، علمى و آموزشى سازمان ملل) میلیون ها دالر براى پا گرفتن رسانه ها در افغانستان صرف كرده اند. به دلیل تعدد پروژه ها و تلقىن هاى مختلف از تعریف رسانه ها )به عنوان مثال از میان پروژه هاى بازسازى انسان دوستانه بخشى به زیرساخت هاى رسانه اى مربوط مى شود) محاسبه و ارزیابى عملكرد و تاثیر كمك هاى مالى و غیرنقدى به ویژه در مسائل رسانه اى بسیار دشوار است و نمى توان با آمار و ارقام نشان داد كه چه بخشى از این كمك ها مستقیماً براى تقویت رسانه هاى محلى افغانستان صرف شده است.

نوح میلر مدیر مالى موسسه «اینترنیوز افغانستان» - یكى از NGO هاى رسانه اى كه در ایالات متحده مستقر است، تحقیقى را براى «مركز تحقیق سیاستگذارى ارتباطات استانهوپ (در لندن)» در مورد پیشرفت رسانه ها در افغانستان انجام داد. در گزارش میلر به استناد بانك اطلاعاتى «مرجع هماهنگى كمك هاى مالى به افغانستان» آمده است كه ۳۱ پروژه با بودجه ۸/۵۶ میلیون دالر به زیرساخت هاى رسانه اى اختصاص یافته است اما جوامع بین المللى ۸/۲۹ میلیون دالر تعهد كرده اند و از این مبلغ فقط ۷/۴ میلیون دالر به حساب ریخته شده و مسئولان، حق برداشت دارند.

علاوه بر این گزارش میلر نشان مى دهد كه از این مقدارى كه به حساب ریخته شده ۲۲/۲ میلیون دالر فقط صرف تجهیزاتى شده است كه در اثر بمباران هوایى در سال ۲۰۰۱ دچار خسارت شده اند و یا صرف پخش برنامه هاى رادیویى عملیات امدادرسانى یا پخش برنامه هاى لویه جرگه شده كه نقش مستقیم در توسعه اطلاع رسانى و ایجاد اتاق خبر و شبكه خبرى نشده است. از زمان گزارش میلر مدتی مى گذرد و ممكن است در این فاصله كمك هاى بیشترى به حساب ریخته شده باشد، اما به هر حال چون فاصله زمانى میان درخواست و تامین مالى بسیار زیاد است و از سویى به دلیل معضلات عدیده پیشرفت پروژه ها بسیار كند است نمى توان ارزیابى و محاسبه پیشرفت كارها را براساس بودجه اى كه اهداكنندگان اختصاص داده اند قرار داد.

دریک بار قوایی آمریكا ۲۰۰ هزار رادیوى ترانزیستورى رایگان در اختیار افغان ها قرار داد كه این خود نشان مى دهد تا چه حد نیازهاى اساسى و پایه مردم افغانستان با سایر كشورهاى آسیاى مركزى و حتى كشورهاى در حال توسعه آفریقایى تفاوت دارد.

در حالى كه فقط ۳۶ درصد نفوس کشورسواد خواندن و نوشتن دارند و به خاطر ضعف شدید زیرساخت ها، طبیعى است كه مهمترین رسانه مورد استفاده مردم رادیو است. هنوز اكثر مناطق از موهبت برق و در نتیجه امكان بهره مندى از تلویزیون محرومند بنابراین دسترسى به اكثریت مردم از طریق تلویزیون، گزینه اصلى نمى تواند باشد. حدود ۳۷ درصد نفوس کشوربه رادیو گوش مى دهند. تحقیق و نظرسنجى «اینترنیوز» نشان مى دهد كه فقط ۲۴ درصد از روستاها یى افغانستان مخاطب رادیو یا تلویزیون محلى هستند و اكثر خانواده ها برق ندارند و معلوم نیست چه تعداد به رادیو یا بطرى دسترسى دارند. علاوه بر سیستم پخش دولتى اصلاح شده، رادیو آرمان به عنوان اولین ایستگاه رادیویى مستقل از سال ۲۰۰۳ راه اندازى شد. به گزارش خبرنگاران بدون مرز عده اى از محافظه كاران سنت گرا از « خنده دختران جوان» به خشم آمده اند.

با این حال این ایستگاه رادیویى در افغانستان كه به زعم یكى از خبرنگاران رادیومحور است، از محبوبیت خاصى برخوردار شده است. موسسه اینترنیوز به كمك یك اداره آمریكایى ۱۴ ایستگاه رادیویى در افغانستان راه اندازى كرده است. حمایت هایى نیز از طرف آلمان ها براى انجام و نشر فعالیت هاى موسوم به «نظرات رسانه اى» صورت گرفته، این فعالیت ها شامل ردیابى نقض آزادى بیان و مطبوعات، توسعه جوامع رسانه اى و خدمات عمومى است. اینترنیوز یك برنامه تحقیقى را انجام داد تا مشخص شود صداى این رادیوها و ردپاى ایستگاه هاى اینترنیوز تا چه اندازه در افغانستان قابل ردگیرى است. این تحقیق نشان داد كه تفاوت چشمگیرى میان مناطق شهرى و روستایى وجود دارد. در حال حاضر رادیو آمریكا، رادیو آزادى اروپا، بى بى سى، دویچه وله جاى پاى محكمى در افغانستان پیدا كرده اند.

مركز رسانه اى بالتیك نیز گزارشى تحت عنوان «چشم انداز رسانه اى افغانى» منتشر كرده است. براساس گزارش این مركز كه پایگاه آن در دانمارك است - «ایستگاه هاى رادیویى بین المللى تلاش مى كنند تكثرگرایى را در كشورى دامن بزنند كه رسانه هاى خصوصى در آن به ندرت توان كافى براى بقا دارند. »

این گزارش به این حقیقت اشاره كرده است كه بدون یك اقتصاد و تجارت شكوفان در افغانستان مهمترین راه تغذیه رسانه ها، یعنى آگهى تجارتی و تبلیغات، رونق نخواهد گرفت و از سویى پروژه هاى بین المللى [رادیو هاى پرآوازه] امكان جان گرفتن رسانه هاى داخلى در افغانستان را تضعیف خواهد كرد. این گزارش نتیجه گیرى كرده است كه »رقابت شدید رادیوهاى بیگانه براى رادیو افغانستان و شركت هاى خصوصى افغانى تهدید محسوب مى شوند. » بعضى از این دغدغه ها پایه و اساس ندارد. اگرچه رادیوهاى بیگانه مخاطبان قابل توجهى دارند اما براساس نتایج تحقیقات موسسه اینترنیوز از میان نظرسنجى به عمل آمده از صاحبان ۲ هزار رادیو مشخص شده است كه ۸۰ درصد از آنها دو رادیوى مستقل افغانى را ترجیح مى دهند كه مخلوطى از موسیقى هاى افغانى، هندى و غربى را با برنامه هاى خبرى پخش مى كنند. در میان نهادهاى مدنى، آنهایى كه با رسانه ها سروكار دارند با این حقیقت مواجه شده اند كه در افغانستان روزنامه یا خبرنگارى حرفه پیش پا افتاده و حفاظت شده اى نیست. در گزارش سالانه خبرنگاران بدون مرز «جنگ سالاران و سنت گرایان و طالبان» به عنوان دشمنان قدیمى مطبوعات در افغانستان معرفى شده اند.

كمیته حفاظت از خبرنگاران نیز موارد بسیار زیادى از تهدید و ارعاب و حتى قتل خبرنگاران افغانى را به خاطر انجام شغلشان گزارش كرده است. با درنظرداشت گذشته افغانستان كه در آن حقوق زنان پایمال شده است، اهداكنندگان بین المللى تمركز خود را بر ایجاد ظرفیت در زنان و افزایش دسترسى آنان به آموزش هاى خبرنگارى و پخش تلویزیونى قرار داده اند. نظرسنجى ها و تحقیقات موسسات مختلف از جمله اینترنیوز نشان مى دهد كه گوش دادن به رادیو در افغانستان بیشتر در میان مردان رایج است و معمولاً برنامه هاى جالب زمانى از روز پخش مى شوند كه چندان مناسب نیست و در آن هنگام بسیارى از مخاطبان مشغول به كارند. در افغانستان تغییرات، هر چند به كندى آغاز شده است زنان به تدریج براى رسانه هاى ملى كار مى كنند و دست كم چهار ایستگاه رادیویى كه به ویژه توسط زنان اداره مى شود و به مسائل زنان هم مى پردازد در شهرهاى كابل، مزار شریف، جبل سراج و هرات راه اندازى شده اند.

اما به دلایل گوناگون هر یك از این ایستگاه ها فقط چند ساعت در روز فعال هستند و براى پخش برنامه هاى خود مجبورند بر نیروهاى مخالف متعددى فائق آیند.

 «آینه» سازمانى است كه مقر آن در پاریس است و توسط عكاسان مطبوعاتى در سال ۲۰۰۱ تاسیس شده و در افغانستان آزادى بیان و مطبوعات را پیگیرى مى كند. سینماى آموزشى سیار در افغانستان دایر كرده و اولین ایستگاه رادیوى زنان و اولین مدرسه عكاسى مطبوعاتى را در افغانستان راه اندازى كرده است.

موسسه «گزارش جنگ و صلح» - یك NGO در لندن نیز گزارش درباره بهبود وضع افغانستان كه توسط خبرنگاران محصل نوشته ومنتشرمیشود. تلاش ها براى گسترش برنامه هاى تلویزیونى به دلیل واقعیت هاى موجود در افغانستان با توفیق چشمگیرى روبه رو نشده است. به عنوان مثال در جنوری سال ۲۰۰۳ ستره محکمه با تاسیس تلویزیون هاى كیبلى در افغانستان به دلیل «صحنه هاى مستهجن» و «ضد اسلامى» مخالفت كرد. وزارت عدلیه نیز «صداى زنان افغانستان» را خلاف شرع شناخته است. اما از اپریل سال ۲۰۰۳ با تلاش هاى عناصر و نیروهاى لیبرال در دولت شبكه هاى تلویزیونى كیبلى دوباره فعالیت خود را آغاز كردند. هنوز به طور رسمى آواز خواندن زنان در رادیو و تلویزیون قدغن است، اما اكثر رادیوها به این قوانین بى اعتنا هستند.

مخاطبان برنامه هاى كیبلى از صد هزار نفر تجاوز نمى كند و اكثر برنامه هاى آن فقط جنبه سرگرمى دارند. به گزارش مركز رسانه اى بالتیك در دانمارك از زمان بازسازى و آغاز اصلاحات در افغانستان، حركت به سمت آزادى بیان و مطبوعات در این كشور با سرعت بیشترى نسبت به سایر كشورهاى آسیاى مركزى در جریان است. دلایل قانع كننده اى براى خوشبین بودن وجود دارد. یكى این كه وزرایى كه به نوعى با رسانه ها در ارتباطند به دلیل زندگى در غرب به این درك رسیده اند كه استقلال مسوولین و متصدیان رسانه ها بسیار پراهمیت است. دلیل دیگر آن این است كه اهداكنندگان و كمك كنندگان بین المللى برخلاف بالكان و كشورهاى آسیاى مركزى، در افغانستان كمك هاى خود را مشروط و منوط به رسیدن رسانه هاى افغانى به استانداردهاى غربى نكرده اند.

بلكه تاكید آنها بر استقلال مدیریت در رسانه هاى افغانى بوده است. اختلاف نظر در مورد رسانه ها بازتابى از مسائل تفرقه آمیز در مقیاس بزرگ تر در جامعه است. عده اى از مقام هاى رسمى به دنبال آزادى رسانه ها هستند اما عده اى دیگر به دنبال محدود كردن آنند. متاسفانه آنانى كه به دنبال آزادى بیان و مطبوعاتند تلاش مى كنند رسالت ها و ماموریت هاى خاصى را به رسانه ها تحمیل كنند. رادیو و تلویزیون افغانستان از سویى بزرگ ترین حامى استقلال مسوولین است و از سویى مجبور به رعایت قوانین خشكى هستند كه به اسلام و شرع نسبت داده مى شود.

خبرنگاران بدون مرزمیگویند، اختلاف شدید سیاسى میان خبرنگاران تجددگرا و خبرنگاران سنت گرا و باقى مانده هاى حاصل از دوران تسلط شوروى مانع به وجود آمدن اتحادیه خبرنگاران مستقل یا انجمن صنفى خبرنگاران در افغانستان شد. خبرنگاران بدون مرز مى گویند یكى از مهمترین مشكلات بر سر راه توسعه رسانه ها در افغانستان سوءاستفاده طالبان و جنگ سالاران افراطى از رسانه ها براى رسیدن به اهداف سیاسى بوده است.

خبرنگاران بدون مرز شواهد و مدارك بسیار متعدد در اختیار دارد كه فرقه ها و گروه هاى مختلف در افغانستان به تهدید، ارعاب، قتل و سركوب خبرنگاران پرداخته اند. به عنوان مثال مجاهدین مسلح در جلال آباد به یك ایستگاه رادیویى فشار وارد آورده اند كه چرا در رادیو پوشش خبرى مناسبى از این مجاهدین به عمل نمى آید. كشور جنگ زده افغانستان یك سیستم بسیار موثر، بادوام و قابل اعتماد براى نشر اخبار و اطلاعات دارد و آن مساجد افغانستان هستند.

در حالى كه مردم رادیو و برق ندارند مطالعات مركز مك مستر كانادا كه صلح و برنامه هاى آموزشى مربوط به آن را مورد تحقیق قرار مى دهد، نشان مى دهد كه به ازاى هر ۵۰ خانواده یك مسجد وجود دارد در حالى كه روستاهاى بى شمارى در افغانستان به هیچ وجه مدرسه ندارند. مك مستر به این نكته تاكید دارد كه مسجد یكى از فعال ترین نهادهاى ارتباطى در افغانستان است كه قادر است به صورت خودجوش و داوطلبانه جوامع را شكل داده، اداره كرده و مورد حمایت قرار دهد و تمام مخارج آن به صورت داوطلبانه تامین مى شود.

علاوه بر مسجد راه دیگر انتشار اخبار، بازارهاى سنتى افغانستان، مراسم عروسى و سایر مراسم مذهبى است. اگرچه از لحاظ تکنالوژی پیشرفته نیست اما مورد وثوق و اعتماد مردم است و نیاز به آموزش هاى پیشرفته و ویژه غربى ندارد و قابلیت دستیابى آن بسیار بالا است. افغانستان با سقوط طالبان، شاهد تحولاتی در همه عرصه ها و بویژه در حال تجربه رقابت های رسانه ای بوده است. حضور رسانه های غیر حکومتی بویژه تلویزیون های خصوصی، نمودی ازین دست می باشد. همزمان با فروپاشی و سرنگونی طالبان، اولین تلویزیون خصوصی که پا به عرصه وجود گذاشت، شبکه تلویزیون افغان بود. احمد شاه افغان زی رییس و بنیان گذار این تلویزیون، یک سرمایه گذار است که از پول شخصی خود اقدام به راه اندازی این شبکه خصوصی نموده است.

هر چند تلویزیون، نخستین تجربه تلویزیون های خصوصی در کشور است، ولی این تلویزیون با وجود امکانات محدود توانست به پخش برنامه ها بپردازد. نشرات این تلویزیون عمدتآ به پخش آهنگ های هندی و خارجی محدود بوده، و در این اواخر یک تعداد از سریال های شبکه های تلویزیونی هندوستان را نیز شامل جدول نشرات خویش نموده است. تلویزیون خصوصی دیگری که در کشور آغاز به فعالیت نمود، شبکه تلویزیون آیینه می باشد. این تلویزیون با حمایت مالی و خدمات فنی دولت ترکیه آغاز به فعالیت کرده، و از حمایت جنرال عبدالرشید دوستم برخوددار می باشد. تلویزیون آیینه بیشتر به نشر و پخش آهنگ های ترکی، ازبیکی، تاجیکی، دری و پشتو پرداخته و در تهیه برنامه ها در میان تلویزیون های خصوصی از جایگاه خوبی برخورداراست.

شبکه ی طلوع، سومین تلویزیون خصوصی در کشور است. این شبکه در اکتبر سال ۲۰۰۴ در شهر کابل تاسیس شد. طلوع تا اکنون در همه ولایات، و از طریق ماهواره در سراسر آسیای میانه و خاورمیانه وقاره آمریکاقابل دریافت است. این تلویزیون از کابل به طور ٢٤ ساعته فعال بوده ونشرات این تلویزیون بیشتر جنبه تجارتی دارد.

اما تلویزیون طلوع یکی ازبی رقیب ترین تلویزیون های خصوصی درکشوراست وشاید درین زودیها هیچ تلویزیون نتواند با وی رقابت نمایند. برنامه های چون: اخبار، تحلیل وتفصیرهای سیاسی، برنامه های انتقادی وطنزگونه، ستاره افغان، پروگرامهای تفریحی وسرگرمی، برنامه های خانواده گی وفرهنگی و. . . ازبهترین های نشرات این شبکه تصویری است.

تلویزیون آریانا در بخش امکانات و تکنالوژی معلوماتی و حمایت مالی، مقام نخست را دارد و یکی از محدود تلویزیون هاییست که بیشتر روی خود، و نه پیام های تجارتی اتکا داشته است.

تلویزیون آریانا (بیات)، با اهدای جایزه حقوق بشر مورد ستایش رییس جمهور کرزی قرار گرفت. دیدگاه، حقیقت، گلبرگها، آریانا در نیمه روز، شما و آریانا، دعوت هنرمندان ازخارج کشور، از هنر تا هنرمند، گزارشهای ولایتی، ازجمله برنامه های پربیننده آن می باشند. شبکه آریانا درپهلوی خدمات خوب، کاستی ها و نارسایی ها ی معین دارد، زدوبند هاووابستگی های بیرونی، دسترسی افراد ماجراجووعقده مند درتلویزیون ورادیوی آریانا، لغزش عملی درگرداب زبانی ومنطقه پرستی، جابجای اشخاص منفعت خواه وفرصت طلب، غصب برنامه های تحلیلی وتفصیری وسیله افراد خاص ومعین درجهت منافع گروه کوچک محلی وسمتی، زمانیکه پای تماشای برنامه های آریانا قرارمیگیرید، باخبرنگاران ومتصدیانی برمیخورید که درمقابل مقامات واندیشمندان ومتفکرین باژستهای کودکانه، مغرورانه و غیرآگاهانه به جانب مقابل بی حرمتی روامیدارند. اکثرگوینده گان وخبرنگاران باادای جملات ناپسند وگذاشتن پا سرزانو وانهم بشکل بسیارزننده وبرخلاف فرهنگ بزرگ انسانی وافغانی عمل مینمایند. برنامه نوبت شما سبقت راازهمه یارانش درین خصوص ربوده است.

همچنان دربرنامه آشپزی چنان سروصدا ولچری ادامه دارد که ناگذیرباید به چینل دیگررفت وازدیدن برنامه وتلویزیون آریانا منصرف شد و . . . بیات با تصرف مالکیت تلویزیون نورکه ازکلفورنیا پخش ونشرمیشود ومسوولیت انرابصیربیات برادراحسان بیات بعهده دارد، این تلویزیون را ازخط نشراتی اصولی ان انحراف داده ویک جفنگ گویی گوشخراش وتکراری ادامه دارد. دانشمندی میگوید: «دشوارترین مقطع تاریخ لحظه ی است که تازه به دوران رسیده ها بر ادیبان و دانشمندان تازیانه کبر وغرور بکوبند.»

در فضای موجود بر رسانه های دیداری افغانستان، ضرورت یک رسانه که بیشتر به زبان پشتو نشرات داشته باشد، محسوس بود. با راه اندازی پنجمین شبکه تلویزیون خصوصی شمشاد، این خلأ پر گردید. تلویزیون شمشاد که بیشترین نشرات خود را به زبان پشتو اختصاص داده است، به نشر آهنگ های پاکستانی، هندی و افغانی بیشتر پرداخته، و برنامه های خوب سیاسی را نیز راه اندازی نموده است.

این تلویزیون بیشتر از حمایت رده های بلند حکومتی برخوردار بوده، و بیشتر تحت حمایت و ترغیب دولت قرار دارد. موضع گیری شمشاد در جنجال پیش آمده میان لوی څارنوال و تلویزیون طلوع را، می توان از بارزترین نمود این حمایت نام برد. به دلیل انتقاد های شدید از تلویزیون طلوع به سبب نشر بیشتر برنامه ها به زبان دری، این تلویزیون اقدام به ایجاد ششمین ایستگاه تلویزیون خصوصی نمود. لمر ششمین تلویزیون خصوصی است، که در خانواده رسانه ها تولد یافت. این تلویزیون متعلق به مجموعه رسانه ای تلویزیون طلوع و آرمان اف ام می باشد، که بیشتر به زبان پشتو نشرات داشته و بخشی از برنامه های شبکه تلویزیونی الجزیره را نیز در نشرات خود جا داده است.

هر چند لمر در نشر برنامه های تلویزیون الجزیره با مخالفت های جدی دولت روبرو گردید، اما این مشکل به زودی حل گشت. هفتمین تلویزیون خصوصی، تلویزیون تمدن می باشد که در حال حاضر به نشرات امتحانی خود می پردازد. این شبکه با حمایت مالی شیخ آصف محسنی بنیانگزاری شده، و با شعار آرزوی اکثریت خاموش به بازار رسانه ای افغانستان قدم گذاشته است. با این که شمار قابل ملاحظه ای از تلویزیون های خصوصی وارد عرصه ی فعالیت های رسانه ای افغانستان شده اند، اما با نگاه ژرف بر نشرات آنها متوجه کاستی های نشراتی درین رسانه ها می شویم. این کاستی ها، تلویزیون های خصوصی را دچار وابستگی و پخش و نشر برنامه های تلویزیون های خارجی نموده است. نیاز افزوده شدن تعداد رسانه ها در افغانستان حال بیشتر محسوس نیست.

بلکه آنچه بینند گان نیاز دارند، تولید برنامه های تلویزیونی است که تا حالا تلویزیون های کشور فاقد آنها هستند. وابستگی های ظاهر و پنهان رسانه های صوتی، تصویری وچاپی درکشورمشکلی دیگری است که از محبوبیت و شهرت این رسانه ها با گذشت هر روز کاسته میشود.

هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر.

در افغانستان آزادی مطبوعات یکی از نادر دستاوردهای حاکمیت در بعد از سقوط طالبان است. اما این دستاورد واقعیتی شکننده است. وخامت وضعیت امنیتی، تهدید های جنگسالاران، روحانیون محافظه کار و قدرت حاکمه ای که هر روز ضعیف تر می شود، بردوش روزنامه نگاران سنگینی می کنند. در اکتبر ۲۰۰۶ نویسنده و همکار یک هفته نامه با شکایت وزیر ارتباط با پارلمان دستگیر شد. محمد حسن ولسمل، مدیر افغان ملی جریده، در این باره می گوید: آزادی مطبوعات به محض سخن گفتن از یک رهبر جنگ سالار به یایان می رسد. مسئول انجمن روزنامه نگاران مستقل افغانستان معتقد است که کسانی که از سوی محافظان شخصی محافظت می شوند به آزادی بیان اعتقاد ندارند و سعی دارند سانسور و خودسانسوری را به روزنامه نگاران تحمیل کنند. شرایط شکننده و افزایش حملات انتحاری در شرق و جنوب افغانستان کار اطلاع رسانی را هر روز دشوارتر می کند. در جنوری، عبدالقدوس، فیلمبردار و راننده شبکه آریانا در یک عملیات انتحاری کشته شد. عکاس- خبرنگار ایتالیایی گابریل تورچه لو به مدت سه هفته توسط مردان مسلحی در قندهار ربوده شد. دو خبرنگار آلمانی در اکتبر در شمال کابل به قتل رسیدند. تائید قتل این روزنامه نگاران به علت فعالیت حرفه ای شان دشوار است. در پشت آمار رسمی اطمینان بخش ۴۰۰ نشریه، ۵۰ رادیو خصوصی، ۵ سرویس خبرگزاری و ۶ شبکه تلویزونی، واقعیتی متضاد نهفته است.

اکثریت این نشریات هفته نامه هایی با تیراژ محدود هستند. چندی قبل یکی از نشریات مستقل کابل به علت نداشتن درآمد از طریق تبیلغات انتشارش متوقف شد. در مزار شریف روزنامه بازتاب به علت ناتوانی در بیشتر کردن تعداد پخش خود تعطیل شد. افزایش رادیو و تلویزیون خصوصی تاثیری واقعی در چگونگی مطلع شدن افغان ها داشته است. امری که زرغونه صابر در باره ی آن می گوید: رسانه ها برنده ی این بخش هستند. مردم فهمیدند که جنگسالاران چه کسانی هستند و رسانه ها قدرتمندتر شده اند. تلویزیون های خصوصی هدف حمله اولیه محافظه کاران هستند، در جنوری شبکه افغان تی وی برای پخش فیلم های هندی و ویدیوهای غیر اسلامی، محکوم به پرداخت هزار یورو شد.

احمد شاه افغانزی مدیر این شبکه، قانون جدید رسانه ها، که با آن می توان با تشکیل کمیسیونی رسانه ها را بدون حضور در برابر دادگاه جریمه کرد، مورد انتقاد قرار می دهد.

نمایندگان محافظه کار مجلس گروهِ ی از شبکه طلوع تی وی را مورد تهاجم قرار دادند، این شبکه تصاویری را از نماینگان خواب آلود در پارلمان نشان داده بود. ماه پیش از آن نیز سیاف یکی از جنگسالاران، افرادش را برای حمله به یک اکیپ طلوع تی وی در نزدیکی کابل فرستاده بود. در سال ۲۰۰۶ دست کم ۲۰ خبرنگار توسط سیاستمداران و یا نزدیکان آنها مورد تهاجم قرار گرفته و یا تهدید به مرگ شده اند.

در چندین ایالت در جنوب کشور، درندگان آزادی مطبوعات، طالبان، هستند که قدرت را در دست دارند. درپایان ماه نوامبر آنها دو روزنامه نگار پاکستانی را در هلمند که از آنها مجوز ورود نگرفته بودند، به مدت دوهفته در بازداشت نگاه داشتند. در آغاز سال جدید میلادی یک از رهبران نظامی طالبان هشدار داده بود که: من می خواهم بگویم اگر روزنامه نگاران از اخبار غلط ناتو استفاده کنند آنها را مورد هدف قرار می دهیم ما شرعا حق داریم آنها را بکشیم. مسعود قیام مدیر طلوع تی وی در این باره می گوید: آنها نیاز دارند کسانی که انتقادات آنها نسبت به دولت را پخش کند آنها به خوبی می دانند که تبلیغ نقشی عمده در این جنگ دارد حضور افزایش یابنده ی طالبان در رسانه ها باعث شده است تا مقامات امنیتی برخی سانسورها را اعمال کند. در ماه جنوری مدیران رسانه های عمده برای دریافت لیست ۲۴ مورد ممنوعه در اطلاع رسانی احضار شدند. این سند که از جمله داشتن رابطه با طالبان، انتشار اخبار مغایر با سیاست خارجی کشور و یا نیروهای متحد بین المللی را ممنوع می کرد، توسط مطبوعات رد شد.

مقامات امنیتی به روزنامه نگاران دستور داده بودند که از بکار گیری اصطلاح جنگ سالار خوداری کنند اما در عوض از تلاش های اردوی افغانستان حمایت کنند. علیرغم سرو صدایی که این سند به راه انداخت اما حامد کرزی تائید کرد که از سوی تهیه کننندگان این سند مورد مشورت قرار گرفته است، چرا که به نظر وی برای امنیت ملی باید مواردی را به حساب آورد. تدوین سومین قانون مطبوعات در کشوری که با قوانین اسلامی هدایت می شود، چهارچوبی نسبتا آزاد را به گسترش مطبوعات اهدا می کند. اما پارلمان و به ویژه ولسی جرگه که محافطه کاران در آن اکثریت را دارند تبصره هایی آزادی ستیز را آماده کرده است. اینگونه کمیسیون امور دینی و فرهنگی آن رجوع به احکام اسلامی را افزایش داده است و انتشار اخبار مغایر با ثبات، امنیت ملی و تمامیت ارضی را ممنوع کرده است. این سند که در آغاز سال ۲۰۰۷ می تواند به پارلمان معرفی شود، تبلیغ برای مذهبی جز اسلام را در مطبوعات ممنوع کرده است.

دربیرون ازکشوروضعیت رسانه های صوتی، تصویری وچاپی نیزمشکلات وگفتنی های معین خودرا دارد. طی این مدت افغانان بیشتربه اینترنیت راه پیداکرده اند. هرکس با هراندیشه، تفکروتخیل باراه اندازی وب سایت ووبلاگ ویا بانشرنوشته ها ودرددل خویش به وب سایت وبلاگ دیگران وبخصوص همفکرانش توانستند گفتنی ها، عقده مندی وتخیلات اش را به شکل ازاشکال انعکاس بدهند.

هرنشریه اینترنیتی باطرزتفکرواندیشه خاص خویش درمسیری روان است. ناگفته نباید گذاشت درین بازارآشفته وتنورگرم، نشریه های خوب وغنی اینترنیتی هم داریم که مسوولین ونویسندگان آن با تلاشهای صداقتمندانه، خالصانه وصادقانه بخاطررشد فرهنگ کشوردرتلاش اند تابتوانند خدمات شایسته وقابل قبولی را انجام بدهند. این نشریه ها ازیکطرف بادعوت ازنویسندگان، شعرا وفرهنگیان کشور، بانوشتن مقاله های تحلیلی وعلمی درراه شگوفانی ادب وفرهنگ وطن وازجانب دیگربا انتخاب وگردآوری مطالب علمی، فرهنگی وخانواد گی کوشش نموده اند تانشریه های مربوط شانرا به آرشیف بزرگ فرهنگی وادبی مبدل نمایند تا نسلهای بعدی بدون سرگردانی وتلف شدن وقت بتوانند به راحتی ازآن استفاده سودمند نموده وازتاریخ وفرهنگ گذشته کشورشان معلومات لازم بدست آورند.

 اما بادریغ ودرد تعداد دیگری ازین نشریه ها باوابستگی های معین، باطرزتفکرخاص، باحقارت ووعقده مندی های بیمارگونه وباحمایت افراد معلوم الحال درپی تخریب، تحقیروتوهین ملت وشخصیت های ملی کمربسته اند. این نشریه ها هرآنچی که وجدان بیماروخامه ناپخته شان اجازه میدهد به این آدرس وآن آدرس رکیک ترین دشنام، فحش وناسزا راروامیدارند ودرین بازارجنگ وجفنگ ازمسایل شخصی تاموضوعات سیاسی وتنظیمی وخانوادگی مطرح ودرمقابل دید خوانندگان قرارمیگیرد. این نشریه ها باگذشت هرروزدرین مسیرغیراخلاقی بیشترازگذشته وتند ترازقبل به دشنام گویی و عیب چینی مصروف اند.

همچنان شبکه های تصویری که به زبان های دری و پشتووتوسط افغانان اداره ومدیریت میشوند خیلی اندک وناچیز است. بااین اندک بودن اگردرمسیرخدمت به میهن وهم میهنانش صادقانه وشریفانه گام بردارند بازهم جای هیچگونه تشویش ونگرانی نیست ومی توانند درراه وحدت ملی وانسجام کتلویی خدمات ارزشمندی را انجام بدهند. تعداد این شبکه ها بااستفاده ازآزادی های که درکشورهای غربی وبخصوص درایالات متحده آمریکا وجوددارد چنان مصروف تخریب، توهین، تحقیر وسرزنش است که ازین طریق میخواهند به تاج وتخت فرعونی وگنج قارونی دست پیدا کنند.

بااندوه فراوان چه چیزنیست که ازطریق نشرات این شبکه ها دیده وشونیده نمیشود. روزی را بخاطر دارم که مسوول یکی ازشبکه تلویزیونی باصراحت اعلام داشت هرقدر توجه میکنم به آدرس کرزی )رییس جمهورافغانستان( چیزی نگویم اما چه کنم که عادتم شده، باید بگویم.

آیا درکجای دنیا سابقه دارد که شخصیت های ملی وبین المللی تااین اندازه ظالمانه وکینه توزانه مورد قهروخشم یک مشت افراد که نه هدف معین دارند ونه اندیشه مشخص وبدون درنظرداشت عفت کلام مورد قهروغضب قراربگیرند. کشورهای غربی اگرگاهی حرف های مستند و انتقادات داخل چوکات به آدرس مسوولین دولتی خویش میگویند – آنان درجامعه مرفع ودرحاکمیت سراسری ودریک تمدن بالای زندگی دارند و درجامعه خویش کمترین مشکلی دارند. افغانستانی که بعد از سه دهه ویرانی و بربادی ازبین خرابه ها و بی قانونی قد برافراشته مشکلات و ناگذیری های خاص خویش را دارد. امکان ندارد که ریس جمهورکرزی ومسوولین بلند پایه دولتی بتوانند راه بیست ساله را به یک شب طی کنند. کشورچنان درهم وبرهم وزخمی وخونین است که به مواظبت طولانی ودلسوزانه همه افراد وطن نیازدارد. مسوولین دولتی بابیست میلیون گرسنه وحدود پنج میلیون آواره سروکاردارند، بیاید این سوال را ازخود بپرسیم آیا امکان دارد دولت نوبنیاد، کشورویران واقتصاد ورشکسته وهنوزکه هنوزاست جنگ کشتاروبزن وبکش ادامه دارد میتواند ازعهده این همه مشکلات به یکبارگی بیرون شود؟.

 وجدان محکمه است که احتیاج به قاضی ندارد. باری پای تماشای برنامه یک ساعته یکی ازمتصدیان تلویزیون نشسته بودم که وی باعصبانیت ازآقای کرزی سوال کردند، چرا نمیخواهید به مردم افغانستان سوسیال (ویلفیر( بدهید تامردم ازین وضعیت فلاکت بارنجات پیدا نماید؟. باخود گفتم که این مسوولین ومتصدیان نازنین درخانه گرم ودردفترنرم وباپس اندازهای فراوان بانکی وبادرآمد های دالری ازاینجا اوضاع نابسمان کشوررا به تحلیل و تجزیه می نشینند و به دولت هدایت میدهد که به ملت معاش ماهوار بدهید.

ازجانب دیگرتعداد این شبکه ها اشخاص وافراد بخصوص ومشخص خودرا دارند که پیرامون اوضاع سیاسی کشوربابررسی های گوناگون ازکشورهای غربی به وطنش رهبر، قانون وخط ومشی سیاسی تعیین مینمایند. بارها وبارها شنوندگان این شبکه ها وسیله تلفون ازین ها تقاضانموده اند که دیگرآنزمان گذشته است که مسوولین دولتی ولشکری وخط ومشی سیاسی کشورازبیرون تحمیل گردد. اگربه سرنوشت کشورومردم کشورعلاقه دارید لطفآ غرض انسجام ملی ورستاخیز عمومی درداخل کشورتشریف ببرید. اما زیاد اتفاق افتاده که موضوع به رکیک ترین دشنامها وناسزاگویی ها کشیده شده وتلفون شنوینده باعصبانیت قطع گردیده است.

این ها ازیک جانب ازآزادی بیان دادمیزنند وازجانب دیگر آنانیکه حقیقت میگویند وواقعیت را به گوش شان میرساند مجال سخن گفتن نمیابند. روزی دربرنامه خانه وخانواده یکی ازشبکه های تلویزیونی - شخصی تلفون کشید وازمتصدی برنامه احترامانه ودوستانه خواهش نمود که این همه دشنام وناسزای که ازطریق شبکه تلویزیونی شما به خورد شنویندگان داده میشود باعث آبروریزی کشوروفاسد شدن اخلاق فامیلی ما میگردد لطفآ اگرامکان داشته باشد شما به مثابه گرداننده برنامه خانه وخانواده ازین عمل زشت جلوگیری نماید؟. ولی متصدی برنامه بدون درنگ گفت: تلویزیون های تانرا خاموش وبرنامه را تماشا نکنید.

ولی اکثربه این نتیجه وباوررسیده اند که درعقب این همه تاخت وتازها، دشنامها وناسزاگویی ها وهرج ومرج ها دستهای پنهانی وجوددارد تاملت را بجان هم انداخته وبه قول معروف ازآب گل الود ماهی بگیرند. اگرچنین نیست چراکشورمیزبان خلاف تمام نورم های آزادی بیان، حقوق وکرامت انسانی وشیوه های ژورنالستی جلواین همه رنگ ونیرنگ را نمیگیرد.؟ این متصدیان وبرنامه سازان باید بدانند که شخصیت انسان ازهرگونه تجاوزوتعرض مصوون است. آزادی بیان این نیست که مسوولین دولتی وشخصیتهای ملی مورد تحقیروتوهین مغرضانه وکژاندیشانه قراربگیرندوکسی هم نیست که بگوید بالای چشمت ابرواست. معلوم نیست که این وضعیت تا چه وقت ادامه دارد؟

درطی سه دهه جنگ خانمانسوز حدود دو تا سه میلیون شهید، زخمی و معلول داده ایم ولی هنوز دل این جنابان یخ نکرده است. اگر قرار باشد تعدادی را بخاطر اعمال ظالمانه ی بیش ازنیم قرن قبل، تعدادی را به جرم کمونیست بودن، تعدادی رابنام جنگ سالار و تفنگدار، تعدادی دیگر را به اتهام ملا و طالب بودن و فردا تعداد دیگر را به اتهام وابستگی و قتل و خونریزی پای دادگاه و محاکم بکشانیم، پس باید چند میلیون دیگر نیز قربانی بدهیم زیرا هرکس به نوبه خود، عمل خورد و یا بزرگی را انجام داده است.

درین میان خوشبختانه شبکه های نیز وجود دارد که خالصانه و رضاکارانه بخاطر التهاب دردهای بی پایان ملت تلاش دارند تا بتوانند غم، درد، کدورت، بی وطنی، مهاجرت، مصیبت و تنهایی را از دل هم وطننانش بیرون نموده و گل لبخند را به لبهای وطندارانش بکارد. این شبکه های تصویری با رسالت وطنپرستانه و با وجیبه ملی در برنامه های نشراتی اش از هرگونه تفرقه اندازی، کژاندیشی و نفاق افگنی دوری جسته و در راه غنامندی فرهنگی و هنری میهنش جد و جهد شباروزی مینمایند.

آزادی بیان به این مفهوم نیست هرآنچی که میخواهی باید بگویی وهراتهام که میخواهی به هرکسی ببندی. اگرهرشخص، گروپ واحزابی خیانت وجنایتی انجام داده اند خودازاعمال که انجام داده است به پیشگاه ملت وبا تامین حاکمیت ملی وقانونیت سرتاسری ناگذیر به جواب دهی خواهد بود.

رسانه های داخلی کشور ضمن برخورداری از حقوق و آزادی هایی كه دارند باید اندكی مسئولیت پذیر هم باشند و رسالت رسانه های خود را در پای منافع اقتصادی تاجران و كمپنی های پول دهنده، و یا به خاطر ارضای خواسته های آنی و زود گذر یك عده قلیل، قربانی نكنند. اینها اگر واقعاً دنبال خدمات بهترمی گردند باید در عرصه های صلح، تربیت، بازسازی، امنیت، ورزش، فرهنگ و ادب، تعلیم وتربیه. . . تتوجه جدی خویش را معطوف بدارند. امروز از بركت همین رسانه ها، موسیقی، هنر و سینمای کشور در زیر فشارهای سنگین موسیقی و فیلم ها وسریالهای مبتذل و غیر مبتذل هندی در حال نزع و جان كندن است. چه می شود اگر به جای برنامه های بی محتوا، باعرضه برنامه های در عرصه فرهنگی، هنری، ادبی، تعلیم وتربیه، سیاسی که به صلح وثبات کشورکمک نماید، تهیه و پخش شود. به نظر می رسد اكثر رسانه های چاپی، صوتی و تصویری کشوربه یك تجدید نظر جدی مسوولیت پذیری ووطن خواهی نیاز دارد تا پیش از این در گرداب رسوایی وبی مسوولیتی و بیهوده گویی غرق نشوند.

رادیو و تلویریون در افغانستان پیوسته در زیر نظارت شدید دولت ها قرار داشته است. حتی در دورهء دموکراسی نیز مجال آن نبود تا انتقادی و دیدگاه مخالفی بر ضد نظام شاهی به وسیلهء رادیو به نشر برسد. تنها موارد استثنایی که در این وجود دارد جریان رای دهی نماینده گان پارلمان به حکومت های دههء دمو کراسی است که مستقیماً از رادیو افغانستان پخش می شد و شماری از نماینده گان شدیداً حکومت را مورد انتقاد قرار می دادند. می توان گفت که رادیو و تلویزیون در افغانستان همیشه حنجرهء رسمی دولت بوده است. هم اکنون نیز با وجود انفاذ قانون تازهء مطبوعات و بوق کرنای کرکنندهء دموکراسی، آزادی بیان، حقوق بشر و جامعهء مدنی کماکان رادیو و تلویزیون به وسیلهء حکومت شدیداً کنترو ل می شود که این امر انتقاد گستردهء روشنفگر ان ودیگراندیشان کشور را بر انگیخته است.

رسانه، اعم از مطبوعات، رادیو، تلویزیون و ماهواره یکی از پدیده هایی است که پس از سقوط طالبان در افغانستان به شدت گسترش یافته است. در سال های گذشته صدها نشریه و بیش از چهل ایستگاه رادیویی دولتی و غیردولتی فعالیت خود را آغاز کرده اند و در کنار تلویزیون دولتی، بیش ازچهارده تلویزیون خصوصی نیز اجاره فعالیت دارند.

همچنین درحال حاضر افغانها به برنامه های تلویزیونی خارجی نیز، که عمدتاً از طریق کیبل یا ماهواره پخش می شوند دسترسی دارند. اما باوجود این تراکم رسانه ای، کارشناسان معتقدند: اگرچه فعالیتهای رسانه ای امری مثبت و لازم است اما در حال حاضر محتوای برنامه ها غالباً در سطح پائین و باکیفیت غیرمطلوب است و آنچه به نشر می رسد موسیقی، آهنگ و فیلمهای هندی و غربی می باشد.

مطلب دیگر این که در میان این حجم انبوه رسانه های غیردولتی، تاکنون هیچ رادیو و تلویزیونی باهدف بزرگ، وکارخستگی ناپذیر، تلاش همه جانبه، کاردلسوزانه وتوجه همیشگی وبخصوص رسانه های دولتی تبلیغ و تقویت فرهنگ ملی و اسلامی راه اندازی نشده است، زیرا عمده این رسانه ها از منابع غربی تمویل می شوند و به اعتقاد اکثر صاحبنظران آنها از این طریق به دنبال ترویج فرهنگ غرب در افغانستان هستند که در همین رابطه شخصیت ها و کارشناسان افغان بارها نسبت به عواقب آن هشدار داده اند و خواستار تغییر در فعالیت این رسانه ها شده اند. پخش گسترده آهنگها و فیلم های مبتذل همچنان ادامه دارد به طوری که رادیوها و تلویزیون ها در این زمینه رقابت شدیدی با هم دارند و هر رسانه تلاش می نماید جدیدترین آهنگ ها و فیلم های هندی و خارجی را پخش کند. وآوازخوانان تازه کارنیزباارایه یی کارهای خام وهوسگرانه تیشه به ریشه فرهنگ وهنراصیل این مرزوبوم میزنند. رشد رسانه‌ای افغانستان ازنظر كمی و كیفی قابل بررسی است، ازنظر كمیت، رسانه‌ها در افغانستان طی سال های اخیر یك مسیر رشد یابنده، كثرت گراو تكاملی را طی كرده‌اند.

نزدیک به یک دهه قبل در افغانستان، تنها یك نشریه وجود داشت به نام شریعت و فقط یك رادیو فعالیت می‌كرد به نام صدای شریعت، جامعه، جامعه‌ای یك صدایی خفته در بستر سنت‌های سخت‌گیرانه بود اما امروز، تنوع و تكثر كمی رسانه‌ها در افغانستان در سطح منطقه بی‌نظیر است، نگاهی كوتاه به شماره و عناوین رسانه‌های چاپی، شنیداری و دیداری این تنوع و تكثر رابه خوبی می نمایاند.

ثبت رسمی بیش از پنجصد عنوان رسانه چاپی، بیش از پنجاه و پنج رادیوی خصوصی و چهارده تلویزیون شخصی و خصوصی كه حداقل هفت تلویزیون باالفعل فعال ‌اند، تأسیس بیش از صد مركز تولیدات هنری سینمایی، بیش از یك صد و پنجاه مطبعه شخصی و خصوصی و تأسیس دهها نهاد تولید كننده مواد نشراتی از دستاوردهای مهم فضای جدید سیاسی در افغانستان است. از لحاظ توسعه سیستم ارتباطی نیز پیشرفت‌های زیادی صورت گرفته، حدودهفت سال پیش افغانستان تنها از طریق چند دستگاه تلفون سیتلایت با دنیای بیرون ارتباط داشت اما امروز، با انكشاف شبكه مخابرات در كشور، حتی شماری از قریه‌های دور افتاده افغانستان نیز امكان برقراری ارتباط با داخل و خارج كشور را بدست آورده‌اند. افغانستان بعد از فروپاشی رژیم طالبان تحولات چشمگیری را تجربه کرده است. حضور رسانه های خصوصی و به ویژه تلویزیون های خصوصی نمونه ای از این دست می باشد. اکنون در افغانستان بیش ازده شبکه تلویزیون خصوصی در کنار یک شبکه ی تلویزیون دولتی فعالیت می کند.

نگاهی به برنامه های تلویزیون های خصوصی در افغانستان متوجه می شویم که این تلویزیون ها در امر برنامه سازی دچار کاستی های بسیار هستند. بیشتر برنامه ها بصورت مستقیم از ماهواره و دیگر کانال های خارجی ثپت می شوند و پخش می شوند. در این میان تلویزیون طلوع کمی جلوتر از بقیه قرار دارد و تعداد برنامه های تولیدی در داخل آن بیشتر است. با گذشت هفت سال از حیات سیاسی جدید در افغانستان، آزادی بیان و مطبوعات مانند سایر عرصه ها پیشرفت های قابل ملاحظه داشته است. همین اکنون ده ها نهاد غیر حکومتی در راستای آزادی بیان و مطبوعات و حقوق بشر فعالیت می نمایند. در بخش رسانه ها و مطبوعات، پیشرفت های قابل ملاحظه صورت گرفته است. بیش از ده تلویزیون خصوصی، ده ها رادیوی محلی، سرویسهای خبر رسانی و صد ها نشریه آزاد فعالیت دارند.

اما با وجود این دست آورد ها، خبرنگاران بدون مرز کمیته دفاع از خبرنگاران در نیویارک و موسسات مدافع حقوق ژورنالیستان افغانستان، نگرانی خویشرا در مورد مشکلات روز افزون ژورنالستان ابراز نموده اند.

این نهاد ها سال ۲۰۰۷ را یکی از سالهای اندوهناک در سال های اخیر در افغانستان عنوان نموده اند. در طی سال ۲۰۰۷ پنج تن بشمول دو خبرنگار زن، جان های شانرا از دست دادند. هر چند اجمل نقشبندی در اسارت طالبان جان خود را از دست داد، اما دو خانم در مناطق تحت کنترول دولت به هلاکت رسیدند، که تا کنون پولیس موفق به گرفتاری قاتلین آنها نگردیده است. در سال جاری، از جمع سه خبر نگار که فعلا در زندان های افغانستان بسر میبرند یکی هم پرویز کامبخش روزنامه نگار جوانی است که از سوی ادارات که درچنگال خونین بنیادگریان قراردارد به اتهام تکثیر بعضی نوشته های مغایر اسلام، بازداشت و علیه او حکم اعدام، از سوی یک محکمه ابتداییه، صادر گردید.

چندی پیش ولسی جرگه قانون رسانه هارا تصویب نمود و آ نرا جهت توشیح به ریاست جمهوری فرستاد، اما رییس جمهور به خاطریکه در این قانون بعضی معیار ها در نظرگرفته شده است، خواهان بازنگری در این قانون گردیده است. به گفته بعضی از منابع، در حال حاضر شمار رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری از مرز پنجصد گذشته است. با وجود آنکه مقامات از موجودیت آزادی بیان حرف می زنند، اما شماری از روزنامه نگاران و قلم بدستان از محدود بودن وضعیت مطبوعاتی شکایت نموده و آزادی بیان را در یک حالت سردرگم عنوان کرده، آنرا نگران کننده می خوانند. هرچند روزنامه نگاران و قلم بدستان پس از چند دهه جنگ و ویرانی برای نخستین بار در عمل آزادی بیان را تجربه می کنند، اما با وجود آنهم موجودیت قدرت حاکمان محلی سابق ظاهراً آزادی بیان و اندیشه را در گلو خفه نموده و دروازه های فکر و بیان همانند گذشته بسته به نظر می رسد. البته در بعضی موارد خبرنگاران در جریان کارو یا پس از آن به تهدید، اختطاف و شکنجه از سوی منابع قدرت رو به رو شده اند.

در ایام نوروز یکی از شبکه های تصویری حرفهای نامعقولی درباره نوروز بیان داشته وحتا به آدرس زردشت و زردشتیا ن نیز سخنان کج اندیشانه و نیشداری را بر زبان آورد و نوروز را از دید خویش خیلی نا مناسب و بی مورد تشریح نمود، میگویند:

نیش گژدم نه ازپی کین است

مقتضای طبعیتش همین است.

سیمون میگوید: انسان وقتی در كار سیاست آسان فریب می خورد كه تصور میكند دیگران را فریب داده است.

یکی دیگرازین رسانه ها دریک برنامه نوروزی تعدادی ازکارمندان اناث خویش را خلاف سنتها، فرهنگ، کلتوروعنعنات پسندیده افغانی واسلامی نیمه برهنه به ستیژدعوت ودرمقابل صفحه جادوی تلویزیون قرارداد، گویی مقررشده است که این شبکه درهمه امورراه افراط را بپیماید. آنان باید بدانند که آزادی، دموکراسی وتمدن برهنه شدن ویا دشنام دادن نیست. دموکراسی وتمدن اگربرهنه شدن است پس حیوانات متمدن ترند.

بااندوه ودرد چند سالی است که تعدادی ازنشریه های اینترنیتی، اخباروجراید ورادیوتلویزیون مصروف دشنام دادن وغیبت گویی به نامهای مستعارواصلی اند که این عمل زشت آنان را میتوان ترورشخصیت های فرهنگی، ادبی، هنری وسیاسی نامید. این نشریه هاکه ازجانب گروپهای عقده مند ونوکیسه های سیاسی هدایت ومدیریت میشود وبی رحمانه وگستاخانه براین وآن تاخته وازینطریق امرارحیات ننگین مینمایند وغلام حلقه بگوش افرادواشخاص خاصی اند. درین بازارپرآشوب مقام ومرجع نیزوجودندارد تا این بیماران تازه به دوران رسیده را مورد سرزنش وبازخواست قراردهد وبه آنان بگوید که توبااین شیوه نامردانه ات صادقترین شخصیتهای سیاسی وفرهنگی وطن را موردسرزنش واتهامات قرارمیدهی چه نفع میخواهی ازین غلامی ات نصیب گردی ؟ واین پیشه ناصوابت تاچه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد. ؟

جای شکر باقی است که تعدادازرسانه ها با پخش ونشرپروگرامهای جالب وزیبا تصمیم گرفته اند تابه این ملت ستمدیده ووطن ویرانه خدمات مفید وقابل قبولی را انجام بدهند.

جبران خلیل میفرماید: کامل ترین پاداش برای انسان، بخششی است که بتواند امیال هستی اش را تغییر دهد و خواستهای دو لب خشکیده از عطش او را دگرگون سازد و تمام زندگی اش را به چشمه های همیشه جوشان و ابدی تبدیل کند.

رادیو تلویزیون دولتی

اوضاع افغانستان با وجود گذشت سال ها از سقوط طالبان و حضور نیروهای خارجی، نگران‌کننده است وناامنی ها همچنان ادامه دارد. نیروهای خارجی برای تامین منافع وامنیت خود هر اقدامی که بخواهند فراتر از وظایف، قانون افغانستان وقوانین بین المللی انجام می‌دهند. سالها در كشور، بلندترین صداها صدای تفنگ بود، و غیر از صدای اسلحه هر صدای دیگری به خصوص صدای مظلومیت و حق خواهی اكثریت خاموش جامعه در گلوها شكسته می شد، و طنین فریادها به گوش هیچ شنونده ای نمی رسید. همین گونه در میان كشورهای جهان، افغانستان تنها سرزمینی بود كه با حجم زیاد سوژه ها، دیدنی ها، زیبایی ها و صحنه های رقت بار و غم انگیز جنگ و خشونت و ویرانی، تصویری كه از آن خودش باشد نداشت و تصویرگران تنها فاتحان جنگ را چهره آرائی می كردند. رادیوهای محلی فقط اعلامیه های جنگ، و اخبار ملاقات های خسته كننده مقامات را پخش می كردند.

پیشینۀ رسانه ها درافغانستان به نشر اولین روزنامه، شمس النهار در سال ۱۲۵۲ و اولین برنامۀ رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان شاه امان الله بر می گردد. تلویزیون اما در پایان حکومت سردار داوود در سال ۱۳۵۷ به میان آمد. در دوران حاکمیت حزب دمکراتیک خلق افغانستان، یعنی از ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ کمیت رسانه ها بالارفت. نقش فرهنگ و اجتماع و تفریح در رسانه ها بیشتر شد. در زمان "مجاهدین" (۱۳۷۱ ۱۳۷۵) مطبوعات دستخوش هرج و مرج شد و محدودیت های اجتماعی بسیار شد وهمه چیزکشوربه شمول رادیو وتلویزیون به تاراج برده شد ویک دوره وحشت وچپاولگری آغازگردید. اما بازهم این تاریکی تادوره با طالبان ادامه یافت و با رفتن آنها پایان یافت. درین دوران تلویزیون را بستند، موسیقی را از رادیو حذف کردند، کتابها و ویدئوها و آرشیف ها را به آتش کشیدند، کار روزنامه نگاران زن را ممنوع کردند و ستون فقرات رسانه های کشور را شکستند.

نخستین برنامهٔ رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان شاه امان الله پخش شد. تلویزیون در سال ۱۳۵۷ به میان آمد. رادیوتلویزیون دولتی متعلق به دولت است ودارای یک شبکهٔ تلویزیونی سراسری و یک شبکهٔ رادیویی سراسری می‌باشد. دو شبکه سراسری آر تی ای در هر ولایت نیز دارای رادیوها و تلویزیون‌های محلی می‌ باشد. اساس كار رادیو كابل در عهد امان الله خان گذشته شد. ولی فعالیتهای رسمی آن در سال سیزده هجده هجری شمسی كه ریاست مطبوعات به وجود آمد، شروع شد.

تلویزیون افغانستان در زمان ریاست جمهوری داود خان تاسیس شد، اما فعالیت امتحانی آن در ماه حمل سال سیزده پنجاه وهفت خورشیدی شروع شد و افتتاح رسمی آن در بیست و هشت اسد پنجاه وهفت شمسی به مناسبت سالروز استقلال افغانستان صورت گرفت. و هر روز فقط یك ساعت برنامه داشت. در سال سیزده پنجاه وهشت شمسی برنامه روزانه آن چهار ساعت و چهل وپنج دقیقه شد و در سال سیزده شصت، پنج ساعت و چهل وپنج دقیقه و بعدها چند فرستنده دیگر در ولایات نیز تاسیس گردید.

در شش میزان سیزده شصت وهفت وقتی طالبان كابل را تصرف كردند و بر پایتخت مسلط شدند، تلویزیون را تعطیل نمودند. سرانجام پس از پنج سال تمام توقف، انتشار برنامه تلویزیونی پس از سقوط طالبان در اواخر ماه عقرب سال سیزده هشتاد خورشیدی دوباره آغاز به فعالیت نمود.

رادیو تلویزیون دولتی که نهاد های اصلی بودند، با کمک بین المللی دو باره کار خود را آغاز کردند، اما دخالتهای سیاسی و تغییرات ناگهانی در این رسانه ها از پیشرفت و اهمیت آنها کاسته است. کیفیت نازل برنامه ها بینندگان را به طرف رقیبان بخش خصوصی و تلویزیونهای ماهواره ای و رسانه های خارجی رانده است.

پخش ماهواره ای برنامه های تلویزیون دولتی افغانستان برای اروپا و آمریکا روز جمعه چهارم جنوری، چهاردهم جدی به صورت رسمی آغاز شد. وزیر اطلاعات و فرهنگ، در مراسم آغاز پخش این برنامه ها، گفت به زودی برنامه های تلویزیون ملی از ۱۸ ساعت به ۲۴ ساعت افزایش خواهد یافت.

همچنان نیم روزنامه ها به دولت تعلق دارد که انیس، هیواد و اصلاح در کابل و شماری دیگر در ولایت ها به نشر می رسد. هر چند آمار دقیقی از نشر مجله ها وجود ندارد اما حدود یک صد و پنجاه مجله در کشور منتشر می شود که دو سوم آن ها دولتی می باشد. با نظرداشت آمار رسانه ها، می توان گفت که شاید حدود ده هزار نفر در رسانه های افغانستان مصروف کار باشند.

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org