یکشنبه، ۱۲ می  ۲۰۱۳

غزنی مرکز فرهنگی جهان اسلام


عبدالوکیل کوچی

 

 

 

غزنی، غزنه یا غزنین، مهد علم و دانش و آیینهء تمام نمای مدنیت باستانی آریانای بزرگ، نماد تاریخی فرهنگ خراسان کبیر و تمدن پنجهزار سالهء سرزمین افغانستان میباشد.

آثار تاریخی اسلامی در شهر غزنی، یاد آور عظمت فرهنگ با شکوه اسلامی بوده و انتخاب این شهر به حیث مرکز فرهنگی جهان اسلام، گسترهء تمدن پویای اسلامی و عظمت تاریخی آن را تحقق میبخشد.

افغانستان قبل از اسلام فرهنگ بخصوص خود را داشت. با توجه به تحقیقات علما و دانشمندان، غزنی در عهد باستان و تا سدهء هفتم میلادی یکی از مراکز بودایی مرکز زابلستان بوده و در اواخر همین قرن، مردم آن به دین اسلام درآمدند. هرچند دانش یونانی در شمال و مغرب افغانستان نفوذ مختصری داشت که بعد ها در فرهنگ اسلامی اثر نمود.

بعد از ظهور اسلام و انکشاف فرهنگ اسلامی، فرهنگ افغانستان شکل دیگری بخود گرفت و مثل سایر کشور های اسلامی رکنی از فرهنگ اسلامی گردید. اصلا فرهنگ اسلامی فرهنگ خالص کشور نی بلکه یک فرهنگ عمومی مقتبس از فرهنگ های متنوع شرق و غرب بود.

علوم دینی این دوره بواسطهء ترجمه از علوم ملل متمدن مستفید شدند مانند سوریانی، حرانی، خراسانی، ایرانی، هندی، اطلاعات عمده از ریاضیات، نجوم، طب طبیعیات، منطق، فلسفه، تاریخ و قصص انشاء و ترسل بزبان عربی تقدیم کرده اند.

غزنی در سال ۳۴۱ هجری به عنوان پایتخت سلسلهء غزنویان و یکی از مهمترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. و از جملهء بزرگترین شهر های متمدن خراسان بشمار میرفت و از زیبا ترین و آباد ترین شهر های آسیا بود. این شهر هزار باب مدرسه داشت و مرکز تجمع دانشمندان، چون ابو ریحان البیرونی، فردوسی، حکیم سنایی، ابو الفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، مسعود سعد سلمان، عنصری، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، اسکانی غزنوی، سید حسن، عزیز حکیم، عثمان غزنوی، نور الله الرشید غزنوی، اسدی الفرج و غیره که هر کدام خورشید علم و معرفت بودند از غزنی برخاسته اند. همچنان این شهر در عرفان مردانی همچون امام صعلوکی، آل تباییان، قاضی ساعد، و در تصوف ابو سعید ابوالخیر، ابوالحسن حرقانی، یحی سنجری، ابو طارق، عبدالله انصاری، ابو سلیمان خطابی، ابو منصور ثعالبی، عبدالرحمن سلیمی، ابو صالح طبایی، و علمای فن، مانند عبدالملک طوسی، ابو سلمان خطایی، نوح ابن ندیم، امیر زاده، سعید، قاضی ساعد نیشاپوری، ابو هاشم بصری، را در آغوش خود پروریده است. و در غزنی علاوه بر آثار تاریخی، مقبرهء علما و دانشمندان چون سنایی، بیرونی، غزنوی، شمس العارفین، خواجه بلغار ولی، شیخ اجل سهروردی، سید حسن علوی، بهلول دانا، علی لالا، سلطان عبدالرزاق، محمود و مسعود موقعیت دارد.

در دورهء غزنوی ها بعد از قصر های سلطنتی، مساجد طرف توجه عمیق قرار داشت. و در کمال جلال و جمال اعمار میگردید. از آن جمله مسجد جامع غزنی که در آن سنگ های مربع و ملون، مسدس و منقش و مذهب بکار رفته بود. پیزارهء فرش مسجد ساخته شده از سنگ رخام و در داخل مسجد گنجایش سه هزار نفر نماز گزاران را داشت و مسجد دارای کتابخانه های عظیم بود. رویه های منقش و مصور و سقف فلز کاری آن مزین با تصاویر آلات موسیقی و نقاشی های زیبا بود. نصاب تعلیمی عبارت بود از زبان و ادب دری، عربی و منطق حکمت والاهی، فلسفه طب، ریاضی و نجوم، درین شهر ۱۲ هزار گرمابه، دکان، سرای و کاروان سرا ها وجود داشت. غزنی منحیث گذرگاه شمال و جنوب، بخشی از شاهرای ابریشم در آن موقعیت داشت.

با آنکه این شهر بزرگ تاریخی در اثر حملات غوری ها، مغول ها و پس از آن جنگ های داخلی و خارجی به نیمه ویرانه مبدل گردید ولی قامت افراشتهء مینار ها و مساجد این شهر تا هنوز پا بر جا بوده، گذشته های درخشان و آثاربزرگ تاریخی بجا ماندهء آن همواره توجه جهانیان را بخود جلب نموده است که انتخاب این شهر بحیث مرکز فرهنگیء جهان اسلام در واقع گویای حقیقت یک تمدن بزرگ و اساسات عالی فرهنگ باستانی درین سرزمین میباشد.

شهر غزنی که در ۱۴۵ کیلو متری جنوب کابل موقعیت دارد برغم توجه جهانیان و بخصوص جهان اسلام به این کانون فرهنگی اسلامی، تا جایی که دیده میشود، کار وان پیشرفت و سازندگی متاسفانه در این شهرای مدنیت عقب مانده است.

باید گفت برغم دستاورد های معین و سازندگی هایی که صورت گرفته، در کشوری دارای نیروی پر توان کاری و مردم مستعد به سازندگی که ملیارد ها میلیارد دالر از کمک های خارجی در ان سرازیر میشود تا هنوز نتوانسته اند این شهر زیبا، معظم و آثار گرانبهای تاریخی آن را که نماد شکوه، جلال و عظمت فرهنگی اجداد متمدن ما میباشد دوباره سازی کنند و در احیای مجدد شهر مجد مجدود نقش دلسوزانه یی داشته باشند. برغم شرایط دشوار ناشی از جنگ تحمیلی در کشور، تا هنوز نتوانسته اند که افتخارات تاریخی و گنجینه های پربار اسلامی این سرزمین را به جهانیان و بخصوص جهان اسلام معرفی نمایند. چه رسد به ایجاد گری های بزرگ در راستای فرهنگ و تمدن بین المللی اسلامی، در حالیکه از طرح و تصویب انتخاب شهر غزنی بحیث کانون فرهنگی جهان اسلام حدود پنج سال میگذرد و در آیندهء نزدیک شاهد افتتاح آن خواهیم بود، ولی از کمبود آمادگی های لازم درین راستا آیا جای تاسف نیست؟ آیا مهمانان بین المللی اسلامی، بازدید آثار تاریخی غزنی و مشاهدات شان بروی سنگ پارچه های مملو از گرد و خاک و آثار گیر مانده در زیر آوار ها و قامت های شکستهء مینار ها و گنبد های پارچه پارچهء مساجد و اماکن مقدسه و متبرکه را چگونه ارزیابی خواهند نمود و برداشت آنها از مشاهدات شان چه خواهد بود؟، آیا نا توانی امروز، توانایی دیروز را زیر سوال نخواهد برد؟

با یک نگاه کوتاه و ارزیابیء ساده از قصر ها و شهرک های موجود، درین جا و آنجا ی کشور در مقایسه با اماکن مقدسه و آثار گرانبهای تاریخی شهر های افغانستان و بخصوص شهر غزنی، ببین که فرق در آن از کجاست تا به کجا، و بنا به گفتهء مشهور، فرق این از ریسمان تا آسمان، بنا بر آن در کشوری جنگ زده، مواجه با مشکلات و چالش ها کمبود کاری در مدیریت و کم توجهی به قانون و مشارکت عمومی کارآگاهان و دلسوزان امور به مسایل ملی و بین المللی از یکسو و از طرفی هم مداخلهء مستقیم و نفوذ همسایگان، چه امیدی میتواند به دستاورد های کلان و موفقیت های بزرگ داشت.

البته به با ور این قلم برای آبادی و سازندگی کشور و دوباره سازی شهر غزنی و آمادگی لازم برای انجام موفقانهء این اهداف و این کانون بزرگ فرهنگی جهان اسلام، ریزرف ها، راه حل ها و امکانات زیادی موجود است. مهم آنست تا همه امکانات و پوتنسیل های کاری و ایجاد گری هایی که در کف توانایی و استعداد سرشار هموطنان با اندیشه و با خرد، با دانش و دلسوز، منور و چیز فهم و کار آگاه کشور است، بکار گرفته شود، خود گذری ها، فروتنی ها، همکاری و مشارکت همگانی بخاطر منافع علیای کشور، بر خود محوری ها غلبه کند، صف های اتحاد و همکاری در بین هموطنان ما فشرده تر گردد. اتحاد فکر و اندیشه، وحدت عمل و نظر، ملاک قضاوت و توانایی هموطنان عزیز ما در قبال سازندگی وطن ما خواهد بود.

انتخاب شهر غزنی بحیث مرکز فرهنگی جهان اسلام و افتتاح این کانون بزرگ اسلامی در واقع تجلی فرهنگ عظیم کشور ما میباشد و جای گاه افغانستان در صدر افتخارات کانون بزرگ فرهنگی جهان اسلام تحکیم می یابد. لازم است تا ازین موفقیت و موقعیت افتخار آمیز برای گسترش فعالیتهای فرهنگی، هنری، کلتوری و سازندگی و دوباره سازی اماکن مقدسه و تاریخی و آثار معتبر اسلامی در کشورما سعی لازم بعمل آید تا شکوه و جلال عالی اسلامی، ترقی و پیشرفت بر سکوی خوشبختی بهروزی و موفقیت های چشمگیر مردم این سرزمین قرار گیرد و ازین طریق توجه عالمیان و بخصوص جهان اسلام، به امر صلح و دوستی، گذشت و آشتی، همدلی و برادری و زیست با همی در کشور ما معطوف گردد. تا باشد که شهر غزنین به مر کز صلح جهانی مبدل گردد. امید میرود که این اقدام بزرگ و تارخی منجر به قطع مداخلات همسایگان و بیگانگان در امور داخلی کشور مان گردد و نفوذ عناصر خرابکار و بیگانه از شهر ها و مناطق مختلف کشور قطع گردد. زیرا خرابکاری و دشمنی با افغانستان در حقیقت دشمنی با جهان اسلام بوده، دوستی با افغانستان و ارج گذاشتن به شهر غزنی و مقدسات آن در واقع خدمت به جهان اسلام تلقی میگردد. امید است بجای مداخلات و حملات برخی از همسایه گان ما، روابط دوستانه، همکاری های ثمر بخش و احترام متقابل برقرار گردد. امیدواریم با افتتاح مرکز فرهنگی جهان اسلام در کشور ما صلح و ثبات دایمی برقرار گردد. با افتتاح مرکز فرهنگی جهان اسلام در شهر غزنی، روابط دوستانه و همکاری های متقابلا مفید در میان مردمان و ملت های آزادهء جهان کشورهای اسلامی و مردم آزاده افغانستان تحکیم و گسترش یابد و با تبادلات نظر ها و تجارب علمی روابط دوستی و همکاری با همدیگر تحکیم یابد و برمبنای آن اساسات و مشترکات علمی و تحقیقاتی بسط و گسترش یافته و منجربه شگوفایی استعداد ها و توانایی های علمی و فرهنگی گردد.

و در پرتو آن جهانبینی علمی و واقعی اسلامی بروشنی از میراث های علمی و فرهنگی بجا مانده از علما، فلاسفه، دانشمندان و نیاکان ما به جهان معرفی گردد و در رشد و شگوفایی علم و فرهنگ استعداد ها و ابتکارات خلاقانهء جوانان گام های هدفمندانه برداشته شود و در گسترهء شگوفایی فرهنگی، پروسهء روشنگری و تحقیقات علوم برای اعتلا و نو سازی کشور بسط و گسترش یابد.

این در صورتی امکان پذیر است که مردم مستضعف افغانستان و در پیشا پیش آن علمای واقعی و روحانیون پاکنهاد وطنپرست کشور در یک صف مقدس با نیرو های صلحدوست وطنپرست، دموکراتیک و ترقی خواه عدالت پسند و داد خواه، متحد و یکپارچه شوند و در راه اتحاد و همبستگی ملی تلاش های خستگی ناپذیر صورت گیرد، بیقین که در روشنی علم و اندیشهء سالم، وحدت ملی تحکیم خواهد شد، راه ترقی و تعالی کشور هموار و در مسیر روشنگرانهء آن کاروان صلح و ترقی، آبادی و رفاه همگانی به سرمنزل مقصود خواهند رسید. چونکه حل تمام مشکلات و اجرای امور تنها قدرت و ثروت نبوده بلکه ابتکار و خلاقیت، دانش و دوستی، برادری و همکاری، حلال مشکلات همگانی بوده و انسان را بسوی خوشبختی میرساند.

مسلما غزنی افتخار تاریخی و میراث گرانبهای بجا مانده از پدران ما میباشد

هرگونه تعلل به کار سازندگی در ین کانون بزرگ فرهنگی نقش سازندگی و مسئولیت پذیری ما را کم رنگ ساخته و زیر سوال می برد.

غزنه کانون بزرگی ست به فرهنگ و ادب

ما چه کردیم به غزنی که به آن فخر کنیم

عبدالو کیل کوچی

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org