مسوولیت مطالب نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 

 

 

شنبه، ۲۲ دسمبر ۲۰۰۷

معلم یونس

حسن امیری به مثابۀ ویروس ایدز در اضمحلال

وحدت ملی افغانستان !

  در این اواخر از طریق شبکۀ تلویزیونی آریانا افغانستان به نام و چهرۀ بر می خوریم که گرداننده گی یکی از پروگرامهای آن تلویزیون را عهده دار میباشد . موصوف با گستاخی و پُررویی و وقاحت تام به آدرس حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن)، چهره ها وشخصیتهای آن، غیر مسؤولانه تاخت و تاز نموده و با پخش سلسله جعلیات و اکاذیب با زبان چرب و شیرین و کلام به ظاهر رنگین به یاوه سرایی، جفنگ گویی و چرند پردازی میتازد و گویا آن حزب و شخصیت های آنرا با کارکرد ها و عملکرد های ایشان به مردم و جهانیان معرفی و آنان را از نزدیکی و همزبانی با این حزب یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر حذر می دارد . شاعری چه بجا فرموده .

 کینهء خصم بد اندیشِ ملایم گفتار         نیشِ خاریست که در آب نهان می باشد

یا اینکه :

ز خاکساری بد طینتان فریب مه خور     شوند گزنده، چو زنبور گشت خاک آلود

ولی جای تأثر و تأسف درین است که به همچو افراد فاسد و بد نام چنین زمینهً مساعد میگردد و اینچنین اشخاص به خود حق و اجازه میدهند، تا در برابر حزب ایکه در سرلوحهً مبارزات اش خدمت گذاری به خلق و سعادت و ابادانی میهن عزیز ما افغانستان مسجل گردیده بود و اولین حزب سیاسیی به مثابۀ وارث بلاستحقاق مبارزات آزادی خواهانه و وطنپرستانه کشور که هنوز یکنیم دهه از تأسیس اش نگذشته بود، توانست با وقف تلاش و خدمتگذاری به مردم در قلب و روان آنها تاثیرات عمیق سیاسی به جا گذارد و به یک حزب فراگیر ملی با شبکه های وسیع و سراسری سازمانی در کشور مبدل گردد و با پخش و اشاعۀ افکار ترقی خواهانه و انساندوستانه، توده ها را متشکل و بسیج نماید و انان را در امر ایجاد یک نظام عادلانه و مترقی در کشور رهبری و سمت دهی نماید، با لجاجت و بی شرمی به یاوه گویی و افترا و دروغ پراگنی مبادرت ورزند .

حضرت بیدل علیه الرحمه چه خوش فرموده :

تواضع های زاهد مکر صیادی بوود بیدل            که خم خم رفتن صیاد افت هاست مرغان را

قبل ازاینکه به منشأ و عوامل چنین اتهام زنی و ناروا گویی بپردازم، لازم میدانم تا در مورد متصدی و گردانندۀ این پروگرام تا جاییکه از موصوف شناخت دارم به خواننده گان عزیز معلومات ارائه بدارم .

اسم این شخص محمد حسن و تخلص قبلی اش سیغانی میباشد یعنی یک تخلص منطقوی مربوط به ولسوالی کهمرد و سیغان ولایت بامیان . موصوف یک چهرۀ منفی و لکۀ ننگین در پهلوی صدها عناصر و افراد شریف مربوط این محل که با پشت پا زدن به افتخارات پدران و نیاکان خود، چون چهره های متبارز مشروطه خواه و ملی گرایانی مانند محمد اسلم سیغانی، وکیل محمد علی بیگ و دیگران، در همکاری و تبانی با سازمان های جاسوسی و استخباراتی امریکا و آی اس آی پاکستان، بر ضد منافع ملی کشور قامت برافراشته و خواسته تا چهره بدل نموده و با پوشیدن نقاب ها در فواصل مختلف بعد از تغیر القاب اولاً از سیغانی به رهیاب و فعلاً بازهم با تعویض دیگری به نام امیری تخلص نماید، اینکه موقف اجتماعی اش در امریکا که تقریباً دو و نیم دهه در انجا زنده گی دارد و یا خصوصیات ذوق و سلیقۀ فردی و یا چه عامل دیگر باعث گردید که این تخلص را برای خود انتخاب نماید، مربوط به موصوف میباشد .

وی که درجامعۀ افغانی شهر کابل و محل کهمرد و سیغان به حیث یک چهرۀ ضعیف اخلاقی متبارز بود، پسر محمد یوسف سیغانی میباشد .

پدر موصوف دو دوره در مجلس شورا به حیث نمایندۀ ولسوالی کهمرد و سیغان و بار دیگر در سال ۱۳۴۴ هجری و شمسی به حیث سناتور انتخابی از ولایت بامیان به شورای ملی راه یافت، ایشان شخص خوش محضر و فصیح زبان و شیرین کلام بود، موصوف با رجال حکومتی آن وقت روابط نزدیک برقرار و توانست در اندک زمان توجه آنها را به خود جلب نماید . وی در جناح راست پارلمان به نفع حکومت سردار شاه محمود خان صدر اعظم بر علیه اپوزیسون چپ ملی و دموکرات همکاری داشت و بعداً در حزب دموکرات مترقی، مشهور به مساوات صدراعظم هاشم میوندوال، مناسبات برقرار و به نفع آن حزب فعالیت مینمود .

نامبرده زمانی با استفاده از موقعیت سیاسی اش در پارلمان، در لیسه حبیبیه، که در انوقت محترم پویا سمت مدیریت آن لیسه را داشت، حضور به هم رساند و سعی نمود تا با اعمال زور و فشار بالای کادر رهبری آن لیسه، نماینده گی انتخابی و امتیاز نشر جریدۀ یا بولتن دیواری بنام اسلام در عصر دانش را، که در آن نماینده گان مربوط به حزب دموکراتیک خلق افغانستان در اتنخابات صنفی برنده گردیده بودند، به نفع حزب دموکرات مترقی میوند وال از طریق پسر خود محمد حسن سیغانی تحت کنترول در آورده و از نشرات بعدی آن جریده جلوگیری و آنرا متوقف سازد. زمانی سپری نگردیده بود که همین حسن سیغانی امیرزاده از جریان سیاسی ماویستی شعلۀ جاوید سر بلند نمود و با شعار های چپروانه آتشین و سوزان انقلابی با تخلص رهیاب شمشیر دوسره را از نیام کشیده علیه نیروهای وطنپرست ملی و دموکراتیک منجمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان به ستیزه جویی و مخاصمت برخاست .

نیش عقرب نه ازپی کین است          مقتضی طبیعت اش اینست

موصوف در جریان تحصیل در پوهنځی حقوق و علوم سیاسی با خانم رفیقش بنام راضیه که با ایشان مناسبات فامیلی داشت، خلاف نورم های اخلاقی، کلتوری و عنعنۀ افغانی ارتباط برقرار و عروسی نمود .

بعد از حادثۀ هفت ثور، موصوف از هر تنۀ مربوط جریانات سیاسی چپ و راست سر برآورد و رسالت خویشرا به نفع ارتجاع به اجرا آورد و بعد از حاکمیت حفیظ الله امین به پاکستان رفت و با تنظیم محاذ ملی ارتباط برقرار نمود و تحت نام جهاد این حزب را اغفال نموده تقریباً دوصد میل سلاح های مختلف النوع را از این تنظیم گرفته و به فروش رسایند و بعداً به طور مخفیانه از پاکستان فرار و به لاس انجلس امریکا القاب امیر امارات را گرفت. موصوف بعد از اینکه در امریکا متوطن گردید وظایف سیاسی و رسالت تاریخی خویشرا دیگر در برابر مردم گویا ختم شده تلقی نموده و با شوق و علاقه مفرطی که به قماربازی داشت و این خصایص در کرکتر موصوف از هنگام جوانی نیز مشهود بود و به قمار خانه ها و صالون های فساد، کازینو های لاسویگاس رو آورد و با داد و گرفت روزانۀ این قمارخانه ها مفتخر به عضویت دایمی کازینو گردیده و اطاق مجانی را در هوتل مربوط به کازینوها دریافت نمود .

یقیناً، افتخار تا افتخار است و به هر کس مطابق کرکتر و شخصیت اش افتخارات نصیب میگردد . قمار زدن و سر و کار با افراد هرزه و دوری از فامیل که منجر به برباد رفتن عواید و درامد فامیلی اش گردید فضای خانواده گی اش را مکدر ساخت و حتی خانمش نتوانست با همین وضع سر سازگاری را بگیرد و این وضع دیگر برایش غیر قابل تحمل گردید و راه خودرا جدا نمود .

بعد از بیست و هفت سال، بازهم همان محمد حسن سیغانی رهیاب و فعلاً امیری، بر حسب عادات قبلی ولی این بار با کلمات دلفریبانه، قیافۀ مظلوم و با مکر و حیل روباه منشانه و به دشنام زدن با آدرس شخصیت های سیاسی و اجتماعی کشور و نصایح پدرانه می پردازد .

صحبت ناجنس گر جان بخشدت، ایمن مباش     آب را دیدی که ماهی را بدام افگند و رفت

حضرت حافظ چه شیرین فرموده اند :

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید    شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد

آقای امیری! فعلاً شما تقریباً در سن شصت سالگی  قرار دارید، طی تقریباً سه دهۀ اخیر که شما در خارج زندگی دارید، شرایط و حالات مختلفه در کشور رونما گردیده که امروز حتی یک هموطن معمولی ما نیز میتواند از آن برداشت ها و ارزیابی و قضاوت های معینی خویشرا داشته باشد، ولی سوال درینجا مطرح میگردد که خودت چطور هنوز به یک سلسله واقعیت ها پی نه برده ئی ؟ ولی من تصور مینمایم که اینطور نیست، شما و امثال شما که همواره و در حالات مختلف، چون دانۀ خبیثه سرطانی وظایف تضعیف و تخریب نهضت ملی و دموکراتیک افغانستان را به نفع ارتجاع داخلی و حامیان بین المللی ایشان بعهده داشته اید، ولی اینرا خوب بدانید که مردم به پختگی لازم سیاسی خویش رسیده اند، تمام جریانات و حالات مختلف و حوادث سیاسی را تجربه نموده، نیک و بد، تاریکی و روشنی، سیاه و سفید را خوب از هم تفکیک و تمیز کرده میتوانند.

آیا سوالهای که در لابلای صحبت های تان از طرف افغانها به آن مواجه میگردید، خود دلیل رشد آگاهی و پختگی سیاسی آنها نمیتواند تلقی گردد ؟. این یک واقعیت است که ح.د.خ.ا. در زمان حاکمیت سیاسی خویش دچار اشتباه ها گردید، حزب که هنوز به پُخته گی کامل سیاسی نرسیده و از تجارب لازم در عرصۀ دولتمداری برخوردار نبود. حزب مواضع مشترک سیاسی را با سایر نیروهای ملی و وطنپرست از طریق ایجاد یک جبهه متحد ملی نه تنها با متحدان خود بدست نیاورده بود، بلکه بنا بر جو سیاسی آنوقت در کشور، برعکس آن در مخاصمت، تقابل و رقابت های ناسالم درگیر بود و بدتر از همه در داخل خود ح.د.خ.ا. وحدت و یکپارچه گی آن در مخاطره قرار داشت، با کارمندان دولتی پیشین و در مجموع روشنفکران، روحانیون و متنفذین محل برخورد دقیق و مسؤولانه صورت نپذیرفت، اقدامات و تصامیم بعضاً عجولانه و شتاب زده، ذهنیگرایانه و چپ روانه به اجرا دراورده شد و واقعیت های جامعۀ عنعنوی و سنتی فیودالی با اعتقادات مذهبی مردم نادیده گرفته شد که در نتیجه ح.د.خ.ا. الی دریافت متحدان سیاسی و تربیت و آموزش نسلی از کادرهای مسلکی در عرصه های مختلف ملکی و نظامی و جلب اعتماد دوبارۀ روشنفکران از همکاری و پشتیبانی قشر روشنفکری تا حدودی محروم گردید که این خود تأثیرات منفی را در تمام شوؤن سیاسی، اجتماعی به همراه آورد ولی ح.د.خ.ا با کسب تجارب و درک بیشتر از واقعیت های عینی جامعه مرحله به مرحله نواقص و اشتباه های خودرا مرفوع مینمود که دست آوردهای را در تمام عرصه ها در جامعه به ارمغان آورد. چنانچه به گفتهً مشهور، هرکس عمل مینماید اشتباه مینماید، اما اشتباه هیچگاه به خیانت نمیتواند تلقی گردد و بهتر است که انسان به اشتباه خود پی ببرد و در رفع آن اقدام عملی نماید .

ولی دست آوردهای حاکمیت سیاسی ایکه ح.د.خ.ا. آنرا رهبری مینمود، با همه این نقایص ایکه از آن تذکر به عمل آمد و یا در اینجا هنوز هم نیامده است، بزرگ و با ارزش و حتی در بعضی موارد تهداب و سنگپایه ایست که اساس خوبی برای ساختمان جامعۀ افغانی در اینده میتواند باشد . بیایید دست آوردهای یکنیم دهه حاکمیت ح.د.خ.ا. را با دوره های قبل و مابعد آن با وصف موانع کار شکنی، سبوتاژ و تخریبات مخالفان بر هویت شواهد، مدارک و اسناد انکار ناپذیر مقایسه نمائیم . در انصورت، تو، ای امیری و امثال تو، باید بدانند که حقیقت شاید موقتاً، ولی برای همیش، پنهان نگاه داشته شده نمیتواند و نور آن خواهی نخواهی پرده اوهام ضلالت و کذب و ریا را دریده و بر افق های دور و نزدیک تجلی خواهد نمود، ولی تو، امیری، اگر وجدان داری، که نداری، آفتاب را به دو انگشت پنهان نموده و روی وظیفه به تخریب و تضعیف نیروهای ملی و دموکراتیک، منجمله ح.د.خ.ا.، کمر بسته یی، ولی روح پاک شهیدان و سر سپرده گان راه نجاتِ وطن، ضمیر و روانت را همیشه ازار و اذیت خواهند نمود .

امیری، ای امیری ای امیری       چرا خود حاضری تا در بگیری

ازین اعمال نیک و درک سالم      مگر پوچی؟ که هیچگاهی نه گیری

مردم کشور، حاکمیت نوین سیاسی جمهوری دموکراتیک را با دوره های که پس از سقوط حکومت شهید دکتور نجیب الله الی حوادث یازده سیپتامبر و مداخلۀ نظامی ناتو که یکی به دیگری به میان آمد، تجربه نمودند . حاکمیتی که در آن افراد اگاه، وطنپرست و خدمتگذار مردم با وقف و احساس مسؤولیت در برابر وطن در دشوارترین شرایط جنگ با دها موانع و مشکلات دیگر بازهم اقدامهای معین و کارهای مشخص جهت رشد اقتصاد ملی، بهبود زندگی مردم و ارتقا سطح فرهنگی توده ها برداشته اند، سیستم اداری کشور اصلاح و بازسازی گردید، با پلان گذاری دقیق و ارتقای سطح کنترول و بازپرسی و بهبود سیاست کادری تا حدودی زیادی از فساد اداری، ارتشأ و بیروکراسی جلوگیری به عمل آمد و حتی الوصف سعی به آن مبذول گردید تا یک ادارۀ سالم و خدمتگذار مردم به وجود آید . ولی بعد از سقوط حاکمیت ح.د.خ.ا. چه شد؟ قتل، برادرکشی، وحشت و دهشت، تاراج سرمایه های مادی و گنجینه های فرهنگی کشور، چور و چپاول دارائی های عامه و ازهم پاشیده گی نظم اداره تا همین روز، به نقل از شاعری .

بر زمینی کاتش اندران افروختند     جمله اعضایش به داغ نامرادی سوختند

اوضاع فعلی کشور ازچه قرار است؟ با وصف حضور نیروهای نظامی خارجی و بذل صرف کمک های پولی چند ملیارد دالری، تمثیل و به نمایش گذاشتن دموکراسی، تدویر لویه جرگه ها، اتنخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، اوضاع سیاسی و نظامی در کشور بهبود نیافته و تروریزم، کشت و ترافیک مواد مخدر، ارتشأ و فساد اداری، چور و چپاول، تجاوز به مال و ناموس مردم، انارشی لجام گسیسته در تمام امور به شکل سرسام آور آن رشد نموده است .

آیا شما فکر میکنید که بدون اشتراک و جلب همکاری نیروهای مترقی جدا شده از پیکر ح.د.خ.ا.، تأمین صلح و امنیت، بازسازی جامعه و تشکیل ادارۀ سالم کشور ممکن است؟ پس آقای امیری، این مردم اند که همه چیز را به چشم سر دیده اند و با عمق قلب احساس مینمایند که در مورد جریانات سیاسی و اشخاص چگونه قضاوت نمایند، نه مانند شما که بعد از اقامت در امریکا، غرض برآورده کردن غرایض شخصی، یگانه پناه گاه مادر خودرا در کابل فروخته و از پول آن باز هم در کازینوهای امریکا مصروفیت پیدا نماید، کسیکه احترام مادر اصلی خویشرا، که از بطن آن به دنیا آمده، ندارد و آنرا آواره و سرگردان بسازد، پس به مادر وطن چه خواهد کرد ؟

آقای امیری همیش حزب دموکراتیک خلق افغانستان را نشانه گرفته، حزبی را که دها هزار عناصر آگاه، صادق و وطنپرست را به دور خود داشت و تقریباً یکنیم دهه در رأس حاکمیت سیاسی کشور قرارداشت و آنرا رهبری نمود و هزاران کادرهای مسلکی در بخش های ملکی و نظامی را در عرصه های مختلف جامعه تربیت نمود و تا الحال با افراد جامعه پیوند عمیق و ناگسستنی دارد، چطور میتوان نقش سیاسی اعضای آنرا در ساختمان و ایجاد جامعۀ نوین آیندۀ کشور نادیده گرفت . ببینید، تنها در محیط خانواده و اقارب نزدیک شما، ده ها نفر از اعضا و هوا خواهان آن حزب قرار دارد که شما نمیتوانید نقش و تأثیر آنها را در زندگی فامیلی خانوادۀ تان نادیده بگیرید، چه رسد به جامعۀ چندین میلیونی کشور .

تو امیری همیش برف بام خویشرا بالای بام دیگران می اندازی، یادم میایید، آنروز که از عقب تربیون یکی از چپ ترین و انقلابی ترین حزب، به تخریب و دشنام حکومت های دوران ظاهرشاه و داؤد خان میپرداختید و حتی خلاف کرامت انسانی و دور از اخلاق اجتماعی، سر سگ را کل و عینک در چشمش گذاشته و در پیشانی ان اسم ظاهر شاه را مینوشتید و آنرا در جاده های شهر کابل رها مینمودید و حال به خاطر سقوط حاکمیت داؤد خان اشک تمساح میریزید .

حقیقت و جوهر حرف در این است که حسن امیری از نفوذ، نقش و استحکام روز افزون جریانات سیاسی جدا شده از پیکر ح.د.خ.ا. به هراس افتاده، دستوراً و وظیفتأ به این ارشادات مؤظف گردانیده شده است . شاعری چه بجا گفته است .

با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج        اخر قدمی راستینه ای همه جا کج

آقای امیری! شما که ح.د.خ.ا. و اعضای آنرا تکفیر و مردود میشمارید، امروز اعضای سابق آن در تشکلات جدید، دوشا دوش با مردم خود قراردارند و در محلات دور و نزدیک کشور ساختار های تشکیلاتی و سازمانی خودرا دارند و همان چهره های را که در تخریب آن برامده اید، با پیوند عمیقی که با توده ها برقرار نموده اند، با کسب حمایت و جلب اعتماد مردم با وصف تبلیغات در شرایط تسلط تفنگسالاری بر حاکمیت قانون، توانستند 25 نفر نمایندۀ خویشرا در پارلمان کشور داشته باشند . پس قضاوت مردم در مورد اعضای سابق ح.د.خ.ا. چیزی دیگریست . شما که در امریکا از مسؤولیت خانواده گی نیز خودرا رها و سبک ساخته اید و کدام مشکلی صحی و معاذیر دیگر نیز ندارید، پس بفرمائید دوباره به وطن بازگشت نمائید و واقعیت های عینی را از نزدیک مشاهده و لمس نمائید و هرگاه جرئت و شهامت آنرا دارید به فعالیت و مبارزه و رقابت های سالم سیاسی دست زنید، آنگاه وزنه، موقعیت و موقف خودرا در برابر یک عضو حزب سابق دموکراتیک خلق افغانستان، خوبتر درک خواهید کرد .

عروس ملک کسی تنگ در بغل گیرد         که بوسه در دم شمشیر ابدار زند

حسن سیغانی، رهیاب امیری، بازهم با روش همیشه گی خود، مکارانه بالای اعضای سابق ح.د.خ.ا. تاخت و تاز نموده و شخصیت های مربوط به آنرا گویا متهم به خیانت ملی نموده و منحیث جنایتکاران جنگی به محکمۀ بین المللی معرفی میدارد .

امیری! هرگاه مسئلۀ کشانیدن افراد به محکمۀ بین المللی مطرح باشد، باید کسانی معرفی گردند که به منافع ملی کشور خیانت نموده، هستی و دارائی مادی و معنوی کشور را برباد و به دهشت افگنی، کشتار و تخریب جمعی متوصل گردیده اند، نی عناصر پاک، صادق و خدمتگذاران مردم .

اقای امیری! اگر عقل و وجدان داری، که من مشکوک هستم، برو زنده گی شخصی اکثریت قاطع از رهبران مربوط به حزب دموکراتیک خلق افغانستان را تا رده های دو و سه، که چه در داخل کشور و چه در خارج کشور زندگی مینمایند، مطالعه، محاسبه و مقایسه کن، آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است!، آنگاه شرافت، صداقت ایشانرا در مقابل مردم و کشور ایشان میبینید .

 متصدی تلویزیون آریانا بهتر است به عوض چنین افراد مغرض، از عناصر پاک، نیکنام، وطنپرست و واقعبین کار گرفته، تا بخاطر تشکل مردم در روند بازسازی، اعمار مجدد و تأمین وحدت ملی کشور نقش ارزنده را ایفاء نمایند. و به جای اتهام زنی به این وآن، تلویزیون آریانا پروگرام های را در نشرات خود شامل سازد که در آن شخصیت های ملی و چهره های سیاسی مربوط به سازمان ها و جریان های سیاسی دعوت گردند تا در فضای باز، آزاد و حتی انتقادی، ولی در یک چوکات و سطح عالی ادبی و اخلاقی، به گفت و شنود سازنده بپردازند و بالای مسایل جنجال براگیز بحث و نکات مورد اختلاف را برجسته نموده، راه تفاهم ملی و رسیدن به آنرا مساعد نمایند .

یادداشت نویسنده :

دوستان و رفقای عزیز!

حسن امیری کسی است که میخواهد وحدت ملی کشور را خدشه دار نماید و به آدرس تمام مردم و نیروهای مطرح بحث جامعۀ افغانی ما تبلیغات سوء مینماید. غرض افشاء چهرۀ کثیف آن، از تمام سایت های مردم دوست که منافع کشور را ارجحیت میدهند، خواهش مینمایم که این نبشته را برای مدت چند در سایت های وزین خویش نشر و حفظ نمایند. و از مسؤول سایت وزین «اصالت» تقاضای شخصی مینمایم تا این نبشته را به سایت های که لازم میبیند ارسال بدارند .