نكته هايى از زندگى

(نيک پی پور)

پنجره

دو مرد، كه هر دو سخت مريض بودند، در يك اتاق شفاخانه، بسترى شدند. يكى از آنها بعد از ظهرها به مد ت يك ساعت، به خاطر نظافت تخت‏خوابش اجازه داشت روى تخت‏خوابش بنشيند. تخت‏خواب او نزديك تنها پنجره اتاق بود. مرد دومى، مجبور بود براى هميشه به پشت، روى تخت‏خواب دراز بكشد. آنها ساعت‏ها با يكديگر درباره خانواده، آشنايا ن، کار، گرفتارى ‏ها و دوره سربازى‏ و . . . صحبت مى ‏كردند. هر بعد از ظهر، مردى كه مى‏توانست در تخت‏خوابش بنشيند در كنار پنجره اتاق مى‏نشست و تمام آنچه را كه مى‏توانست در بيرون از پنجره ببيند، براى هم اتاقى‏اش تعريف مى‏كرد. مردى كه در تخت ديگر خوابيده بود با شنيدن توصيف‏هاى مرد ديگر، اميد به زندگى را دوباره در قلبش زنده مى‏كرد و با شنيدن جنب و جوش و حال و هواى بيرون از اتاق، جانى دوباره مى ‏گرفت.

ـ پنجره، رو به پاركى باز مى‏شود كه دريا‏اى زيبا در وسط آن، خودنمايى مى‏كند. ماهي ها و قوها در حال شنا هستند و اطفال در حال بازى كردن با کشتي‏هاى اسباب‏بازى‏شان و . . . .

مردى كه كنار پنجره بود هر آنچه را كه در بيرون مى‏ديد، با تمام جزئيات براى ديگرى تعريف مى‏كرد و آن يكى، چشم‏هايش را مى‏بست و گفته‏ هاى آن مرد را در ذهنش به تصوير مى ‏كشيد.

به همين منوال، روزها و هفته‏ ها گذشت.

يك روز صبح، وقتى پرستار براى نظافت تخت مردى كه كنار پنجره بود آمد، با بدن بى‏جان آن مرد مواجه شد كه در كمال آرامش، در حال خواب مرده بود. او با ناراحتى مسئولان شفاخانه را صدا زد تا اين‏كه بدن بى‏جان او را بردارند. آن مرد ديگر، از پرستار خواهش كرد كه تختش را با تخت كنار پنجره، عوض كند.

او به هر زحمتى كه بود، آرام آرام، با وجود درد و سختى، بعد از مدت‏ها توانست دنياى بيرون از پنجره را ببيند، امّا در بُحت و حيرت با ديوار سفيد رنگى مواجه شد كه از پارك و درياچه و جنب و جوش بچه‏ها هيچ خبرى نداشت. او با تعجّب از پرستار پرسيد: «هم‏اتاقى‏اش چيزهاى جالب و شگفت‏انگيزى از منظره بيرون پنجره تعريف مى‏كرد. پس آنها كجا هستند؟!». پرستار در جوابش گفت: «او فقط مى‏خواست تو را به زندگى، اميدوار كند».

بزرگي

روزى مردى خردمند در گذر از كوهستانى در ميان نهر آبى، سنگى گران‏بها پيدا كرد و روز ديگر، مسافرى را گرسنه يافت. پس بساط پذيرايى گشاد تا او را طعامى دهد. مسافر گرسنه، سنگ پربها را ديد و آن را از مردم خردمند طلبيد و مرد خردمند، بى ‏درنگ، آن را تقديم وى كرد. مسافر گرسنه با شادمانى از اين پيشآمد خوش وازبزرگي ان مرد، به راه خود ادامه داد. او مى‏ دانست كه اين مرد خردمند، چه سنگ پر ارزشى را بى ‏جنگ و دعوا، با طيب خاطر براى هميشه به او داده است؛ امّا چند روز بعد، برگشت تا سنگ مرد خردمند را به وى باز پس دهد. مى ‏دانم چه سنگ باارزشى به من هديه كرده‏اى؛ امّا آن را بازپس مى‏دهم به اين اميد كه آنچه را كه در درون توست و تو را قادر مى‏ سازد كه اين گونه سنگ به اين باارزشى را به آسانى و رضايت خاطر به من ببخشى، به دست آورم.

مانعى در مسير

در زمان‏هاى قديم، روزى پادشاهى، سنگ بزرگى را وسط جاده‏اى گذاشت و در گوشه‏اى مخفى شد. تا اين‏كه ببيند چه كسى اين سنگ بزرگ را از جاده برمى‏ دارد. چند نفر از ثروتمندترين تجارت پيشه گان و درباريان، به نزديكى سنگ آمدند و خيلى به آرامي آن را دور زده، به راهشان ادامه دادند. آنها بدون اين‏كه كارى انجام داده باشند در حالى كه با صداى بلند، شاه را به خاطر عدم مراقبت از جاده، سرزنش مى‏كردند، منطقه را ترك كردند. سپس دهقانى با بارگران به سنگ نزديك شد. وقتى دهقان به سنگ رسيد، بارش را بزمين گذاشت تا اين‏كه سنگ را به كنار خيابان بكشد. بعد از كشيدن و زور زدن‏هاى زياد، سرانجام موفق شد سنگ را از خيابان بردارد. بعد از اين‏كه دهقان، سنگ را برداشت، وقتى خواست بارش را از زمين بر دوش بكشد، كيسه‏اى كه در محل اول سنگ قرار داشت، توجه او را جلب كرد. در داخل كيسه، همراه يادداشتى كه به خط و مهر پادشاه نوشته شده بود «محتويات كيسه تماما از آن كسى است كه سنگ را بردارد»، مقدار خيلى زيادى سكه طلا بود. دهقان، كيسه را برداشت و به راه خود ادامه داد. اين دهقان با اين عملش مياموزا ند كه: «هر مانعى، فرصتى براى پيشرفت است».

اندرز

- آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلكه دشواري رسيدن به سهولت است

-  وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر مي كنند، نه رفتار و عملكرد شما

- سخت كوشي هرگز كسي را نكشته است، نگراني از آن است كه انسان را از بين مي برد

-  اگر همان كاري را انجام دهيد كه هميشه انجام مي داديد، همان نتيجه اي را مي گيريد كه هميشه مي گرفتيد

- ما زمان را تلف نمي كنيم، زمان است كه ما را تلف مي كند

-افراد موفق كارهاي متفاوت انجام نمي دهند، بلكه كارها را بگونه اي متفاوت انجام مي دهند

- پيش از آنكه پاسخي بدهي با يك نفر مشورت كن ولي پيش از آنكه تصميم بگيري با چند نفر

- كار بزرگ وجود ندارد، به شرطي كه آن را به كارهاي كوچكتر تقسيم كنيم

- كارتان را آغاز كنيد، توانايي انجامش بدنبال مي آيد

- انسان همان مي شود كه اغلب به آن فكر مي كند

- همواره بياد داشته باشيد آخرين كليد باقيمانده، شايد بازگشاينده قفل در باشد

- تنها راهي كه به شكست مي انجامد، تلاش نكردن است

- دشوارترين قدم، همان قدم اول است

- عمر شما از زماني شروع مي شود كه اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد

-آفتاب به گياهي حرارت مي دهد كه سر از خاك بيرون آورده باشد

- وقتي زندگي چيز زيادي به شما نمي دهد، بخاطر اين است كه شما چيز زيادي از آن نخواسته ايد

- در انديشه آنچه كرده اي مباش، در انديشه آنچه نكرده اي باش

- امروز، اولين روز از بقية عمر شماست

- براي كسي كه آهسته و پيوسته مي رود، هيچ راهي دور نيست

- اميد، درماني است كه شفا نمي دهد، ولي كمك مي كند تا درد را تحمل كنيم

- بجاي آنكه به تاريكي لعنت فرستيد، يك شمع روشن كنيد

- آنچه شما درباره خود فكرمي كنيد، بسيار مهمتر از انديشه هايي است كه ديگران درباره شما دارند

-آنكه مي تواند نسبت به نيكي ديگران ناسپاس باشد، از دروغ گفتن باك ندارد

- هركس، آنچه را كه دلش خواست بگويد، آنچه را كه دلش نمي خواهد مي شنود

- اگر هرروز راهت را عوض كني، هرگز به مقصد نخواهي رسيد

- كساني كه نمي توانند فرصت كافي براي تفريح بيابند، دير يا زود وقت خود را صرف معالجه مي كنند

- صاحب اراده، فقط پيش مرگ زانو مي زند، وآن هم در تمام عمر، بيش از يك مرتبه نيست

- وقتي شخصي گمان كرد كه ديگر احتياجي به پيشرفت ندارد، بايد تابوت خود را آماده كند

- كساني كه در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد

-كسي كه در آفتاب زحمت كشيده، حق دارد در سايه استراحت كند

- بهتر است دوباره سئوال كني، تا اينكه يكبار راه را اشتباه بروي

- هرگاه مشكلي را مطرح مي كنيد، براي رفع آن هم راه حلي پيشنهاد كنيد

- كيفيت جامع يعني درست انجام دادن همه كارها در همان بار اول

- آنقدر شكست خوردن را تجربه كنيد تا راه شكست دادن را بياموزيد

-اگر خود را براي آينده آماده نسازيد، بزودي متوجه خواهيد شد كه متعلق به گذشته هستيد

- خانه ات را براي ترساندن موش، آتش مزن

-خودتان را به زحمت نيندازيد كه از معاصران يا پيشينيان بهتر گرديد، سعي كنيد از خودتان بهتر شويد

- اينجا، كار تمام نشده است، حتي آغاز پايان هم نيست، اما شايد پايان آغاز باشد

- خداوند به هر پرنده‌اي دانه‌اي مي‌دهد، ولي آن را داخل لانه‌اش نمي‌اندازد

- تنها راهي كه به شكست مي‌انجامد، تلاش نكردن است

- درباره درخت، بر اساس ميوه‌اش قضاوت كنيد، نه بر اساس برگهايش

-از لجاجت بپرهيزيد كه آغازش جهل و پايانش پشيماني است

- انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمي‌زند كه خيال مي‌كند ديگران را فريب داده است

- كسي كه دوبار از روي يك سنگ بلغزد، شايسته است كه هر دو پايش بشكند

- هركه با بدان نشيند، اگر طبيعت ايشان را هم نگيرد، به طريقت ايشان متهم گردد

- كسي كه به اميد شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است

- اگر جلوي اشتباهات خود را نگيريد، آنها جلوي شما را خواهند گرفت

- اينكه ما گمان مي‌كنيم بعضي چيزها محال است، بيشتر براي آن است كه براي خود عذري آورده باشيم

خانواده

- شریک زندگیت را با دقت انتخاب کن زیرا نود درصد خوشبختی تو به این تصمیم بستگی دارد.

- همواره به عزيزانت عشق بورز و حتي کوچکترين فرصت ها را براي ابراز عشق و محبت خود از دست نده.

- هميشه و در همه حال حتي با کوچکترين چيزها در صدد بهبود و استحکام زندگي زناشويي خود باش.

- هیچ گاه سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.

- هيچ گاه پس از جر و بحث و نزاع با همسرت خانه را ترک نکن.

- در مورد  مبلمان و پرده خانه ات چنانچه فکر ميکني بيش از 5 سال از آنها استفاده ميکني ، بهترين چيزها را که در توانت هست بخر.

- هميشه سه اصل مهم را در خريد خانه در نظر داشته باش.

محله خوب، محله خوب ، محله خوب.

- يک فرهنگ لغت ( فرهنگ لغت يک زبانه ) خوب در خانه ات  داشته باش.

- يک ديکشنري ( فرهنگ لغت دو زبانه ) خوب داشته باش.

- چنان زندگی کن که وقتی فرزندانت در مورد عدالت،توجه و راستی فکر میکنند به یاد تو بیفتند.

-  به خلوت فرزندان خود احترام بگذار و قبل از ورود به اتاقشان در بزن.

- به فرزندانت نشان بده که به آنان اعتماد داری.

اجتماعى

 - د ر روزهاي تعطيل به ديدن و سياحت از مناطق ديدني شهر خود بپرداز.

- در جلسات سعي کن، کمترين فاصله را با سخنران داشته باشي.

- هر چند وقت يکبار در طبيعت گردش کن.

- هر روز را با موسيقي مورد علاقه ات آغاز کن.

- با پزشکان و پرستاران بد رفتاري نکن بخصوص زماني که در بيمارستان بستري هستي.

- صورتحصاب  بيمارستان را به دقت بخوان .طبق گزارشات در 89 درصد اين صورتحسابها به نفع بيمارستان اشتباهي رخ داده است .

- بدان چه موقع بايد حرف بزني.

- بدان چه موقع بايد سکوت کني.

 - شجاع باش و حتی اگر شجاع نیستی به آن تظاهر کن. هیچ کس نمیتواند تفاوتی بین آنها قایل شود.

 - شوخی کن و لطیفه بگو اما برای سرگرمی و تفریح،نه برای آزار و اذیت دیگران.

 - از بکار بردن عبارتهای طعنه آمیز خودداری کن.

 - گوش دادن را بیاموز گاهی اوقات فرصتها بسیار آهسته در میزنند.

 - هیچ گاه به مقدسات بی حرمتی نکن.

 - اجازه نده تلفن در لحظات مهم زندگیت خللی ایجاد کند. اگر تلفنی وجود دارد فقط برای آسایش و راحتی     توست.

 - برنده و بازنده خوبی باش.

 - هنگامی که خستگی و افسردگی را در صورت کسی میبینی هرگز آنرا به زبان نیاور.

 - در خلوت انتقاد کن.

 - هیچ گاه تحت تاثیر نخستین برخورد خام نشو

 - برای پیروزی در جنگ اصلی، شکست در نبردهای کوچک را مشتاقانه بپذیر.

 - از کلوپهاي  شبانه پرهيز کن.

-  به قولت پایبند باش.

 - خود را به فرد بهتري تبديل كن و مطمئن باش كه خود را مي شناسي قبل از آن كه شخص ديگري را بشناسي و انتظار داشته باشي او تو را بشناسد .

-  زياده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترين چيزها در زماني اتفاق مي افتد كه انتظارش را نداري .

-  به چيزي كه گذشت غم نخور ، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن .

-  هيچ كس لياقت اشك هاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود.

- اگر كسي تو را آن گونه كه مي خواهي دوست ندارد ، به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست   ندارد .

- دوست واقعي كسي است كه دست هاي تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس كند .

-  بدترين شكل دلتنگي براي كسي آن است كه د ر كنار او باشي و بداني كه هرگز به او نخواهي رسيد .

-  هرگز لبخند را ترك نكن . حتي وقتي ناراحتي . چون هر كس ممكن است عاشق لبخند تو شود .

-  تو ممكن است در تمام دنيا فقط يك نفر باشي ، ولي براي بعضي افراد تمام دنيا هستي .

-  دوستت دارم ، نه به خاطر شخصيت تو، بلكه به خاطر شخصيتي كه من در هنگام بودن با تو پيدا مي كنم.

-  هرگز وقتت را با كسي كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران.

-  شايد خدا خواسته است كه ابتدا بسياري افراد نامناسب را بشناسي و سپس شخص مناسب را . به اين ترتيب وقتي او را يافتي بهتر مي تواني شكرگزار باشي .

-  هميشه افرادي هستند كه تو را مي آزارند . با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسي كه تو را آزرده دوباره اعتماد نكني .

اقتصادى

- هميشه و در همه حال حتي با توسل به چيزهاي جزيي درصدد بهبود و استحکام وضعيت شغلي خود باش.

- قيمت بالاتر به معناي کيفيت بهتر نيست.

- با کساني که به داد و ستد با تو مي پردازند کار کن.

- همه لباسهایی را که در طول سه سال گذشته نپوشیده ای به مستمندان ببخش.

- در حد توان مالی و زمانی خود از یک موسسه خیریه حمایت کن.

جملات بزرگان

يك امروز، ارزشِ دو فردا را دارد. «بنجامين فرانكلين»

ـ آن‌كه «چرا»يي براي زيستن دارد، هر «چگونه»اي را مي‌‌تواند تحمّل كند. «نيچه»

ــ هيچ عشقي صادقانه‌تر از عشق به غذا نيست. «جرج برنارد شا»

ـ حاضر نيستم در راهِ اعتقاداتم كشته شَوَم، چون ممكن است برخطا باشم. «برتراند راسل»

ـ تمام حقايق بزرگ در آغاز كفر به‌نظر مي‌رسند. «جرج برنارد شا»

ـ هيچ‌كس آن‌قدر ثروتمند نيست كه بتواند گذشته‌ي خود را بخرد. «اسكار وايلد»

ـ كسي چه مي‌داند؛ شايد اين جهان جهنّم سيّاره‌اي ديگر باشد. «آلدس هالسكي»

ـ آن‌قدر جوان نيستم كه همه‌چيز را بدانم. «اسكار وايلد»

ـ علم چيز جالبي است، به‌شرطِ آن‌كه آدم مجبور نباشد از راهِ آن امرارِمعاش كند. «اينشتين»

ـ تنها دو راه در زندگي پيشِ‌روي شماست: يكي آن‌كه به هيچ معجزه‌اي اعتقاد نداشته‌باشيد؛ ديگر آن‌كه همه‌چيز را معجزه بدانيد. «اينشتين»

ـ دنيا جاي خطرناكي است؛ نه به‌علّت وجود افراد شرور و پليد، بلكه به‌علّتِ وجود كساني‌كه هيچ كاري براي آن نمي‌كنند. «اينشتين»

ـ روشن‌فكران مشكلات را حل مي‌كنند؛ نوابغ از بروز آن‌ها جلوگيري مي‌كنند. «اينشتين»

ـ راز خلاقيت در اين است كه بدانيد چگونه مآخذ خود را پنهان كنيد. «اينشتين»

ـ در آخرين لحظه‌ي عمرم، جلوي آينه خودم را بين مرگ و زندگي ايستاده ديدم.

ـ بعضي‌ها مرگ را آن‌قدر برزگ مي‌كنند كه ديگر جايي براي زندگي باقي نمي‌مانَد. «پرويز »

ملايمت، نه مهرباني است و نه راحتي. زندگي خشن است. عشق خشن است. ملايمت خشن است. اگر ما تا اين اندازه دربرابر خشونتِ مرگ غافل‌گير مي‌شويم، شايد براي آن است كه زندگي‌هايمان را در مناطقي بيش‌ازحد معتدل، گرم، و تقريباً ساختگي قرار داده‌ايم. «كريستين بوبن» بااستفاده از-  نکته هاي جاودانه وگنجين بزرگان .

 

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

سه شنبه، ۲۰  می   ۲۰۰۸

www.esalat.org