استـاد (صـبـاح)

 

کیها قوای مسلح بزرگ کشور را متلاشی کردند؟؟؟
 

بهار پائیز است . . . .

باز این دل از غمی دیرینه لبریز است

باز می لرزد به خود سر شاخه های بید سرگردان

باز می ریزد فرو بر چهره ام باران

باز رنجورم خداوندا پریشانم

باز می بینم که بی تابانه گریانم

بهار پائیز است

باز این دنیا غم انگیز است.

پس از آنکه قدرت دولتی به دسته های به اصطلاح مجاهدین منتقل گردید، در نتیجه مبارزه دسته های مسلح برای تصرف قدرت دولتی، دولت مرکزی عملأ از بین رفت و شهر کابل به بیش از ده ها حاکمیت تبدیل شد. زیربنای مادی و معنوی دولت نابود گردید و تقریبأ هشتاد درصد بناهای شهر کابل بخاک یکسان و قوای مسلح کشور نابود شد. در حالیکه ده ها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند. قدرت های اجنبی که جنگ های افغانستان را رهبری و هدایت میکردند دسته دیگری از بنیاد گرایان مذهبی را که ترکیبی از "مجاهدین" افغان، عربهای اجیر و پاکستانی ها بودند و قبلأ در صفوف تنظیم های نامنهاد جهادی می رزمیدند بنام "طالبان" وارد عرصه سیاست کشور نمودند.

پس از آنکه توافقات ژنیو به امضا رسـیده و نیرو های نظامی شـوروی از افغانسـتان خارج گردیدند، دولت پاکسـتان انتظار سـقوط سـریع دولت افغانسـتان به رهبری دکتور نجیب الله را داشـتند.

(آی. اس. آی) درین زمان که جنرال حمید گل آنرا رهبری می نمود، در پی تدارک یک جنگ فیصله کن در برابر دولت افغانسـتان برآمد. این سـازمان اسـتخباراتی با آرایش نیروهای مختلط، تنظیم های نامنهاد مجاهدین که در صفوف آنها صد ها جنگجوی عربی و نظامیان اردوی پاکسـتان نیز وارد سـاخته شـده بودند ــ جنگ را از ولایت ننگرهار آغاز نمود. این جنگ شـدید به شـکسـت "مجاهدین" ولی در واقع به ناکامی نظامیان پاکسـتان منجر گردید؛ و بدینگونه اردوی پاکسـتان از بدسـت آوردن پیروزی در افغانسـتان که هدف از آن بوجود آوردن یک دولت دسـت نشـانده و ضعیف و تابع پاکسـتان بود، مایوس گردید. رویداد های بعدی در افغانسـتان چنان واقع گردیدند که زمینهء مداخلهء وسیعی را برای پاکسـتان فراهم آورد. بدنبال سـقوط دولت نجیب الله، (آی. اس. آی) بار دیگر زمینهء آنرا بدسـت آورد تا برای تحقق اسـتراتیژی دیرینهء پاکسـتان مبنی بر ایجاد دولت ضعیف و دسـت نشـانده و افغانی سـاختن جنگ در افغانسـتان داخل اقدامات گردد.

 از آنجاییکه احزاب مذهبی پاکسـتان که اهرم اصلی دخالت و بهره برداری اسـلام آباد از اوضاع افغانسـتان بوده و هسـتند، پس از اردو دارای بیشـترین نفوذ در تصمیم گیری های دولت در مسـایل داخلی و منطقه یی میباشـند، بنا بر آن جماعت اسـلامی پاکسـتان بمثابهء پشـتیبان اسـاسی تنظیم های بنیادگرای افغانی در تشـکیل دولت برهبری "مجاهدین" نقش اسـاسی را ایفا نمود. لیکن (آی.اس. آی) در جنب این مسـایل هدف دیگری را نیز در افغانسـتان پیش میبرد و آن نابود سـاختن نیرو های مسـلح افغانستان بود که در زمان نجیب الله دارای قابلیت رزمی عالی گشـته و پاکسـتان، و بویژه اردو، آنرا تهدید جدی یی برای خود بحسـاب آورده بود.

پس (آی.اس. آی) سـعی میکرد آتش جنگ در افغانسـتان خموش نه گشـته به نحو دیگری ادامه یابد. جنگ های خونین و بربادی آور سـالهای اقتدار "مجاهدین" در افغانسـتان بیانگر اسـتراتیژی نظامیان پاکسـتان مبنی بر تضعیف هرچه بیشـتر نظامی افغانسـتان و ایجاد شـرایط برای تابع و ناتوان نگهداشـتن دایم کشـور بوده اسـت. وقتی نیروهای مسـلح افغانسـتان با ورود تنظیم های نامنهاد مجاهدین به نابودی کشـانیده شـد (از طریق چور و چپاول و تصرف سـلاح و مهمات قوای مسلح، دارایی های عامه و امکانات دولتی برای خود و فروش بیشـترین غنایم بدسـت آمده در بازارهای پشـاور و اسـلام آباد و کویته) و باز گروه های مختلف "مجاهدین" بین هم به جنگ های تباه کن پرداخته، همهء توانایی های کشـور را از لحاظ مادی و مالی به خاک برابر کردند.

نظامیان پاکسـتان، حکومت و (آی.اس.آی) بر این تباهی جشـن گرفته و آنرا دسـتاورد بزرگ تلاش های چندین سـالهء خود ارزیابی کردند، لذا نواز شـریف نماز شـکرانه ادا کرد و چک ده میلیون دالری را به صبغت الله مجددی و شصت میلیون دالری را به برهان الدین ربانی داد و حمید گل ذوق زده راهی کابل گردید و توسط ربانی و مسعود در وزیر اکبرخان جابجا و مشاور دولت تنظیمی گردید. . (آی.اس.آی)، در بازی دیگر گلبدین را با سـلاح و مهمات بیشـتر مجهز سـاخت تا در برابر حریفان از موضع برتر برخوردار بوده جنگ را شـعله ور نگه بدارد. در حالیکه قاضی حسـین احمد که هم در میخ میزد و هم در نعل و صبح ها با گلبدین سـرگوشی داشـت و شـب ها با ربانی خلوت میکرد و یکی را علیه دیگری برای فصل های جدید تر جنگ تحریک مینمود. درین میان (آی. اس. آی) مصروف آن بود تا راه های تازه و تازه تری را برای تقابل دوامدار تنظیم ها در کابل جسـتجو نماید، بدین ترتیب (آی.اس.آی) با اسـتفاده از سـیاسـت قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن تخم بزرگترین دشـمنی ها را در میان تنظیم ها بوسـیِله رهبران احزاب مذهبی پاکسـتان که ظاهراً خود را دوسـتان گلبدین، سـیاف، ربانی، و غیره جا می زدند، بذر نموده و بدینگونه افغانان را در خانهء خود شـان بجان هم انداختند و آنچه را که می خواسـتند در مورد افغانها عملی کردند.

تنظیم ها را چنان مصروف زد و خورد با هم سـاخته بودند که نه در فکر حکومت داری بودند و نه در اندیشـهء مردم، نه از دیپلوماسی خبری داشـتند و نه از راه و رسـم مملکت داری. آنها رهبران و قوماندانان تنظیم ها را چون عروسـک های کوکی در دسـت خود داشـتند و بهرگونه ای که می خواسـتند بحرکت می آوردند. بقول دگروال یوسـف مسوول (آی.اس.آی) در امور افغانستان در هر دیدار و ملاقات با رهبران تنظیم های هفتگانه حرف این بود که کابل باید به آتش کشـیده شـود. اهمیت تخریب کابل برای (آی.اس.آی) به پیمانه یی بود که بیشـترین مقدار اسـلحه و مهمات به قوماندانانی داده می شـد که کابل را در هدف خود داشـتند. ظهور طالبان رخ دیگر بازی با کارت اسـلام میباشـد که آنرا بی نظیر بوتو رقیب سـرسـخت نوازشـریف و مسـلم لیک آن، که از مجاهدین پشـتیبانی می کرد در صحنه سـیاسی افغانسـتان به بازی گرفـت. این بار نیز نصرالله بابر بود که به دختر بوتو یعنی بی نظیر بوتو نخسـت وزیر پاکسـتان راهنمایی و مشـوره میداد که چی کند. هم او بود که در ایجاد طالبان برهبری ملا عمر، سـهم بزرگی داشـت. او در همکاری نزدیک با جمعیت العلمای پاکسـتان بمثابه حزب طرفدار بوتو به سـازماندهی و سـوق طالبان به افغانسـتان پرداخت. بابر از میان طلبه های مدارس دینی مربوط به آن حزب که رهبری آن در دسـت مولوی سمـع الحق میباشـد، برای صفوف طالبان سـرباز گیری نمود.(آی.اس.آی) که دیگر از موثریت حزب اسـلامی گلبدین مایوس گردیده بود، به مدارس دینی مربوط به جمعیت العلمای اسـلام که از متحدان بوتو بود، رو آورده و به سـرباز گیری از آن برای فعال سـاختن طالبان پرداخت.

"طالبان" گروهی متشـکل از تعدادی از "مجاهدین" سـابقه بوده و بوسـیلهء (آی.اس.آی) برای یک دور جدیدی از بازی سـیاسی نظامی در صحنهء افغانسـتان به خدمت گرفته شـدند که هدف اصلی از آن قرار دادن افغانسـتان به صحنهء زد و خورد های جدید و چاق سـاختن هرچه بیشـتر اختلافات مذهبی و اتنیکی بود.

همچنان پاکسـتان قصد آنرا داشـت که در افغانسـتان دولتی پدید آید که از ریشـه با کشـور های روسـیه و هند خصومت داشـته و از روح سـتیزه جویانه علیه پاکسـتان تهی باشـد. از همینرو طالبان مناسـبات با هند را در زمان حاکمیت خویش متوقف سـاخته و روسـیه را نیز به گسـترش جهاد در قلمروهای آسـیای میانه تهدید می نمود. طالبان همچنان در زیر تاثیر و رهبری مسـتقیم (آی.اس.آی) به گروه ها و افراد وابسـته به سـازمان های افراطی جهان عرب اجازه داده بود تا کمپ های آموزش و تربیه تروریسـت ها را در نقاط مختلف کشـور دایر و فعال سـازند. در پهلوی آنکه این سـازمان ها با تربیه و آموزش این افراد اهداف خاص خود را در نظر داشـتند لیکن دسـتگاه (آی.اس.آی) نیز دسـت باز داشـت تا از افراد این کمپ ها برای پیشـبرد مقاصد جنگی و تروریستی خاص خود بویژه در برابر هند و ایران نیز اسـتفاده نماید.

گرچه بدنبال رویداد یازده سـپتمبر ۲۰۰۱ در نیویارک و واشـنگتن، موضعگیری پاکسـتان در برابر افغانسـتان و هند تغییر محسـوس نموده و دولت نظامی پاکسـتان برهبری جنرال مشـرف در مقابله با تروریزم و تعقیب و بازداشـت تروریسـت های مربوط به شـبکهء القاعده و سـران طالبان با اردوی ایالات متحده امریکا در منطقه همکاری خود را ابراز داشـته، لیکن چون آفتاب روشـن اسـت که پاکسـتان از چنین وضعیت پیش آمده حد اعلی اسـتفاده را برای برآورده سـاختن مقاصد سـیاسی و نظامی خود در قبال افغانسـتان به نحو دیگری دنبال نمود.

سـران شـبکهء القاعده و طالبان که ایالات متحده در جسـتجوی آنها بود به مناطق کوهسـتانی مناطق قبایل آزاد، آنسـوی مرز پناه برده اند و قطعات نظامی امریکایی در نوار مرزی بهمین منظور مسـتقر اند. دولت پاکسـتان نیز زیر همین نام برای نخسـتین بار در تاریخ موجودیتش موفق گردید واحد های اردوی پاکسـتان و افراد اسـتخبارات نظامی خود را در قلمرو قبایل آزاد داخل سـاخته و ظاهراً زیر نام دسـتگیری سـران القاعده به عملیات خاصی با مقاصد فریب از آن چه که امریکاییان در نظر دارند، دسـت بزند. آنها سـعی کردند در طول عملیات شـان به همان بخش های قبایلی وارد گردیده و عملیات پاکسـازی را براه اندازند که جنگجو ترین و مقاوم ترین اقوام مربوط به قبایل آزاد سـکونت دارند.

 این قبایل پیشـینهء مقاومت تاریخی و درخشـانی هم در برابر اسـتعمارگران انگیسی داشـته و هم تجربهء مقاومت دلیرانه در برابر اردوی پاکسـتان را موفقانه از سـر گذشـتانده و هیچگاه حاضر به معامله گری با دولت های متعدد پاکسـتانی نشـده اند. اکنون اردوی پاکسـتان سـعی می ورزد زیر نام مقابله با تروریزم به سـرکوب این مقاومت دسـت یابد و آنچه را که در طول نیم قرن نتواسـته بود بدسـت بیاورد، اکنون برآوره سـاخته و حضور نظامی خود را در امتداد خط فرضی دیورند در برابر افغانسـتان دایمی بسـازد.

پاکسـتان در همجواری با هند و افغانسـتان همیشه بر دو نیروی دائماً فعال در پاکسـتان یعنی اردو و مذهب (احزاب مذهبی) تکیه داشـته و هرکدام این دو عنصر نقش اسـاسی در تعیین مقدرات و سـیاسـت های دولت در رابطه به مسـایل داخلی و منطقه یی داشـته اند. اردو در بیشـتری سـالهای نیم قرن موجودیت پاکسـتان قدرت دولتی را در اختیار داشـته و به کمک احزاب سـیاسی ــ مذهبی سـعی نموده تا به تحقق اسـتراتیژی های سـیاسی ـ نظامی در رابطه به کشـورهای رقیبش هند و افغانسـتان دسـت یابد. (آی.اس.آی) بمثابهء دسـتگاه اسـتخباراتی نظامی، موثر ترین وسـیلهء دولت و اردو در راه تحقق این اسـتراتیژی ها بوده اسـت، که در هر دو عرصه جنگ مقاومت در افغانسـتان و جنگ آزادی در کشـمیر نقش بزرگ خود را ایفاء نموده و باعث وارد سـاختن خسـارات بزرگ مادی و معنوی برای هند و نابود سـازی تمامی امکانات حیات سـیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در افغانسـتان گردیده اسـت. اردو و (آی.اس.آی) همین اکنون، به گونهء دیگری در صدد عدم اسـتقرار وضع در افغانسـتان بوده و سـعی میکنند تا دولت مرکزی در تامین صلح دوامدار در کشـور به شـکسـت مواجه گردیده به نحوی مهره های خو د را در درون حاکمیت جدید وارد بسـازد و یا به گونه یی تداوم مداخلات خود را در امور افغانسـتان تامین نماید.

تفنگ، جنگ سالاری و انتخابات و مواد مخدر

به نام ِدین طمع بر تاج کردند

تمام شهر را تا راج کردند

هر آنکه میهنش را می پرستید

ز دامان وطن اخراج کردند...

تولید هیروئین در فغانستان در مقایسه با سال قبل، ۳۴ فیصد رشد داشته و با وجود تلاش ‌های بین‌ المللی برای كاهش تولید مواد ‌مخدر، در مجموع ۸۲۰۰ تن هیروئین در افغانستان تولید شده است. در این مدت كاشت خشخاش هفده فیصد افزایش یافته و هم ‌اكنون ۱۹۳ فیصد از مواد ‌مخدر موجود در بازارهای جهان در افغانستان تولید می ‌شود. تولید تریاك در افغانستان با نا امنی‌ها و خشونت‌های جاری رابطه مستقیم دارد.

انتخابات در شرایطی برگزار شد كه تفنگ، پول و فساد اداری بیداد میكرد. در شرایطی كه مردم ضرب ضربات سالهای وحشت تنظیمی و طالبی را بر جسم و جان خود فراموش نكرده اند؛ در شرایطی كه تاریخ و فرهنگ كشورما مورد تاخت و تاز جنایتكارن قرار گرفت كه زخمهای خونین آن تا كنون التیام نیافته؛ در شرایطی كه آوارگان داخلی و مهاجرین اطمینان به زندگی آبرومند ندارند و در شرایطی كه فساد اداری و سازش و مصلحت با صاحبان تفنگ و قدرت در رأس سیاست های دولت قرار دارد، چگونه میتوان از فضای دموكراتیك، آگاه و مردمی صحبتی بمیان آورد؟

كمیسیون های گذشته چه دسته گلی را به آب دادند كه كمیسیون سمع شكایات از این و یا آن آدم تفنگی برازندگی كسب كند؟ شكایت و اعتراض زمانی موجه و مرعی الاجراست كه لوث تفنگ و جنگ سالاری از جامعه رخت بربسته باشد. از كران تا كران كشور شكایت نه، بلكه شعله های خشم پنهان و آشكار مردم علیه حاكمیت تفنگ و فساد اداری زبانه می كشد، تبارز تظاهرات خشمگین مردم علیه فساد اداری و حاكمیت تفنگ را دیدیم.

وعده و وعید دولت، حواریون و ملل متحد دوسیه ی ضخیم و اما بی نام و نشانی است كه كمیسیون مستقل حقوق بشر آنرا ترتیب و تبلیغ كرد. وعده دادند كه جمع آوری اسناد و شواهد دو سال را در بر می گیرد (بزك بزك نمیر كه جو لغمان میرسد!) مجرمین جنگی در تار و پود دولت آنقدر نفوذ دارند كه مرز بین مجرم و قاضی را مخدوش ساخته است.

 در بازی اتنخابات علاوه بر حاكمیت تفنگ و تهدید، پول حلال مشكلات بوده كه در رقابت های انتخاباتی نقش بزرگی را بعهده داشت. دسترخوان جنگی، بخشش، خرید كارت، مصارف ترانسپورت و اوراق تبلیغاتی، تقلب های پی در پی و غیره به فرهنگ جنگ سالاران و ایادی آنان تبدیل شده كه از طریق غارت دارائی های عامه (معادن، قاچاق مواد مخدر، غضب شیرپور، جعل اسناد، حیف و میل كمك های بین المللی و ..) و سرمایه های باد كرده، دعوی اخذ رأی، رییس جمهور، صدراعظم (رییس اجرائیوی)، و وكالت مردم را دارند؟! دور از عقل است ولی واقعیت دارد. فساد اداری (عدم تصفیه جنگسالاران از قدرت، رشوه، قوم و خویش بازی، واسطه، شناخت، تبعیض، تفتین و ..) از بالا تا پایین، از مركز تا قرأ و قصبات كشور بال گسترده و سایه افكند است.

در درون حاكمیت مراكزی وجود دارند كه این فساد را اشاعه داده و پشتیبانی میكند. مافیای مواد مخدر مركز قدرت دیگری است كه تروریزم، جنگسالاری و بروكراسی را در جال خود تنیده توده های محروم و مظلوم و بخصوص روشنفكران و اقشار میانه حال تاب مقابله با این هیولا راندارد.

به همین خاطر است كه در انتخابات بیشترین تقلب و دزدی را آنانی دارند. لودین در یكی از مصاحبه ‌های خود شفتالو گفتند كه «علاوه بر طالبان، جنایتكاران دیگری هم بودند كه شامل پروسه مصالحه ملی گردیدند؟» فرقی نمی كند كه كی خیانت كرده و كی فرمان قتل صادر كرده، مهم این نیست، بل آنست كه ثبات سیاسی با موجودیت و لو جنگسالاران و قاچاقبران با خائنین ملی حفظ شود. این هم سیاستی است ولی در خدمت عده ی محدود و خصم مردم.

این سیاست با منافع ملی و وحدت ملی شدیداً منافات دارد. مصالحه با مجرمین جنگی و قاتلین ملت گذشته از تشدید نفاق بین ملیت ها، كار انتخابات را به رسوائی كشانید و راه ورود كسانی را به دولت باز نمود كه دستان شان بخون مردم رنگین است. روشنفکران، احزاب سیاُسی که نه پول دارند و نه سلاح و دموكراتها و استقلال طلبان شامل طیفی می گردند كه نه زر دارند و نه زور. سرمایه معنوی شان را معرفت و شعور سیاسی می سازد كه با تكیه بر آن، حرف دل مردم را می زنند و مدافع آرزوها و خواسته های آنانند. پاسدار نور در برابر ظلمت اند و با بیرق آزادی بی هراس از رگبار تهدید و ارعاب كه سایه شوم تفنگ و پول بر صندوق های رأی سایه افكنده بود حرف های رُک راست خود را گفتند و نوشتند.

بنا بر سندی كه سازمان ملل در رابطه با مواد مخدرنشر نموده، افغانستان علیرغم كاهش قابل توجه در زرع این مواد طی سال جاری، در صدر كشورهای تولید كننده آن قرار دارد.

درین سند آمده كه حدود ٢٠٠ ملیون نفربا ارزش بیشتراز ٣٠٠ ملیارد دالر درین كار و باردخیل اند و تجارت سالانه آن به ١٣ ملیارد دالر (٩ ملیار دالر بوسیله تاجران كلان و ٤ ملیارد دالر آن بوسیله تاجران كوچك) میرسد. مافیای داخلی و یاران بین المللی شان با استفاده از وضع بی ثبات دولت، حاكمیت ملوك الطوایفی، فساد اداری، فقر و بیكاری مردم، بهترین استفاده ها را برای رایج كردن این مواد كرده است و از این خوان چرب، تروریزم و جنگسالاری نیز سودهای كلانی می برد. بی بنیاد ترین فكر و عمل، محكوم نمودن دهقانان فقیر برای زرع این مواد وچپه كردن مزارع شان بوسیله نیروهای امنیتی است. زیرا اگر شبكه قاچاقچیان از مستی به این كار رو میاورند، دهقانان ما از مجبوریت و فقط بخاطر سیركردن شكم خود و اولاد شان دست به زرع آن می زنند.

حال دولت و حامیان بین المللی آن محاسبه كنند كه آیا اراده و توانایی مقابله با این اختاپوت ها را دارند و یا اینكه در حد مجادله لفظی با آنان اكتفا كرده و در خفا برای هر كدام از شبكه ها چراغ سبز نشان خواهند داد تا با خاطر آرام به كار شان مشغول باشند. اگر پلان فرضی چنین باشد، روشن است بغیر از مردم ما و كسانی كه در دنیا بنابه هر دلیلی برای تسكین آلام خود به این مواد رو میاورند متضررین اصلی این سناریو بوده، سود اصلی را سلطانهای مواد مخدر و شهزاده های كوچك آنان؛ جنگسالاران و تروریست ها خواهند برد و كشور ما چندین دهه ی دیگر به مركز قاچاق، جنایت و انواع فساد باقی خواهد ماند و مردمش روی خوشبختی را نخواهند دید.

در دولت اگر وزیری بر ضد جنگسالاری و فساد حركت ولو بسیار كوچكی انجام دهد، قابل تحمل نیست و باید كنار برود. و این احتمالاً ناشی از فشار مرموزی است كه جنگسالاران و مافیای مواد مخدر دولت را در محاصره گرفته اند.

دولت هر قدر به طرف سیستم شدن پیش برود به همان پیمانه غرق در فساد بروكراسی میگردد. حال مردم به وعده های دولت ولو اینكه با نیت پاكش توأم باشد و صادقانه آن را بخواهد باور نمی كنند، چون میدانند توان تحقق خواستهایش را ندارد. مردم در عمل دیدند كه دولت بلد است حرفهای دل خوش كن بزند كه اصلاً قادر به انجام آن نیست. وقتی دولت در برابر حادثه ای قرار گرفت عموماً از دید، موضع و خواست مردم به آن برخورد می كند اما فردایش چون تشویش از عواقب آن دارد و یا هم احتمالاً تهدیدی دریافت كرده بلافاصله لاحول كرده خلاف قرار خود عمل می كند و مردم را در حیرت و تعجب فرو می برد.

 

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org