در جستجوی حقایق ناگفته و سخنان نا شنیده

«سلسله گفت و شنود با چهره های ملی و میهنی کشور»

(گفتگوی اختصاصی با سفیر و نماینده فوق العاده افغانستان در کانادا)

گفتگو از استاد (صباح)

کشتار غیرنظامیان، افزایش بی سابقه خشونت علیه زنان، اختلافات پوچ زبانی و محیطی، آوارگی جوانان، گسترش فقر و فحشا، خود کامگی حکومت و از همه مهمتر دخالت های کشور های منطقه در تعیین و انحراف سیاست و امنیت کشور، مردم و سرنوشت وطن را به بازی گرفته اند.

بلی! سرانجام برنا کریمی جوانمردانه و صادقانه از پست سفارت کناره گیری و کار در اداره کنونی را به پایان برد و از ناملایمات و نا سازگاری ها فاصله گرفت.

شکفتن غنچه های علم ومعرفت ورشد وبالنده گی هرشاخه ای ازآن ریشه درژرفای تامل و تفکر اندیشمندان ومتفکرین در طول تاریخ دارد و در پرتو نگاه تاریخی به هر شاخه علمی، زوایای پنهان و نقاط تاریک آن علم آشکار می گردد و سیر تحول و تطور آن نمایان می شود و از این رهگذر بسی نکته ها و دقیقه ها معلوم، و زمینه ارتقای آن رشته و نوآوری در فضای آن برای بشر فراهم می شود. فرهنگ، ادبیات و تمدن از آغاز تا کنون حرکتی مستمر داشته است و در واقع مانند حلقه های به هم پیوسته یک زنجیر، یک یا چند حلقه این زنجیر را دانشمندان، هنرمندان، حکیمان، عارفان و فراخور زمان و مکان ذوق و سلیقه شان ساخته و پرداخته اند. انسان راستین همواره جهان و هستی را غنی تر می كند. او از خود چیزی به هستی می بخشد. و تا زمانی كه تو چیزی از خود نبخشی، هرگز احساس شادمانی نخواهی كرد. راه ازخود بخشیدن به هستی آنست كه در كار آفرینش مشاركت كنی، زیرا آنگاه تو یك آفریننده می شوی. آفریننده بودن، ‌جزیی از فیض خدا است. هیچ راه دیگری غیر از این نیست. افرادی که هدف و برنامه ی زند ه گی خود را دقیقآ مشخص کرده اند و می دانند برای چه به این دنیا آمده اند و در راه رسیدن به کمال ثابت قدم هستند.

برنا کریمی از مدیران نسل جدید کشور است که با کار کرد های چشمگیری، تحقیقی، پژوهشی و مدیریت دولتی توانسته یک سر و گردن پیشتاز و پیشگام باشد.

اندیشمند ان و متفکرین هیچ گاه همکاری و همیاری را از یاد نمی برد، او نخستین کسی است که این کمک ها را به خاطر می سپارد و هر گاه به معراجی دست یابد، آن را با حسن نیت انجام میدهند و افتخارات آنرا با دوستانش تقسیم مینماید. تمامی جاده ها دنیا به قلب اندیشمندی راه دارند. او بدون ذره ای درنگ، همواره در دریای عشقی غوطه ور است که در زنده گیش جریان دارد.

متفکری می داند در انتخاب خواست هایش آزاد است و با شهامت، جسارت تصمیماتش را می گیرد و او به علایقش عشق می ورزد و با تمام وجود از آنها لذت می برد. او می داند لزومی ندارد لذت پیروزی اش را انکار کند. این پیروزی ها جزیی از زنده گی هستند. و برای همه کسانی که در این راه باوی گام بر می دارند لذت به همراه دارد. او هیچ گاه کارکردها و صداقتمندی یارانش را از یاد نمی برد. انسان راستین همواره جهان و هستی را غنی تر می كند. او از خود چیزی به هستی می بخشد.

تقدیر از افراد بزرگ و خدمتگاران سیاست و معرفت، نباید مقطعی و گزینشی باشد، تحت تأثیر شرایط سیاسی قرار گرفته و امکان بهره ‏برداری سیاسی از آن به‏عمل آید، صورتی غیر اکادمیک پیدا کند. حتماً لازم است ‏که بزرگداشت خدمات و دستاوردهای علمی اشخاص بزرگ اندیش و متفکر در محیط‏ های علمی و آکادمیک و تنها توسط چهره‏ های علمی شناخته ‏شده و مورد وثوق در سطح ملی و بین ‏المللی برگزار شود و ازهمه این‏ها گذشته، چه خوب است، کسانی مورد تقدیر قرار گیرند که هنوز از توانمندی و انرژی فراوانی برای خدمتگذاری و کار بیشتر برخوردار ‏اند.

بیاید با دید رسا تر و با تفکر بزرگ انسانی شخصیت های اندیشمند را مورد نوازش و شفقت قرار بدهیم که هنوز برف پیری، سر و صورتشان را سپید و فشار دیپلوماسی و سیاست، تحقیق و پژوهش، کمر و زانو های شان را خم نکرده و آن ‏ها شوق و انگیزه فزون ‏تری برای کوشش و پویش در مجامع آکادمیک پیدا نمایند و تأثیر بیشتری را در تعالی و جوشش علم داشته باشند و امکان این‏ که موفقیت‏ ها و دستاوردهای بیشتری در سطوح ملی و بین‏المللی داشته باشند. این همان وظیفه ‏ای است که باید تمامی مراکز علمی جزو اولویت‏ های کاری سالانه خود قرار دهند و سپس در سطح بین الملی، حاصل فعالیت تک‏ تک مراکز علمی به ‏صورت یک ‏پارچه ارایه شده و پیشتازان سیاست، دیپلوماسی، ادبیات و معرفت به‏ جهانیان معرفی شوند تا همگان بدانند که در دنیای ما انسانهای با تفکر بزرگ و اندیشه سترگ وجود دارند و از جانب نهاد های معتبر مورد پاداش و ارج واقع میشوند و در واقع، آن‏ ها نگین تابناک و درخشان انگشتری تاریخ پر افتخار گیتی ما اند.

"ما باید بكوشیم تا سراسر جهان به گونه ای در آید كه بتوان در آن شادمان تر و خوشبخت تر زنده گی كرد. )نهرو("

زنده گی نامه: برنا کریمی در سال ۱۹۷۴ میلادی در شهر کابل دیده به جهان گشود. او دروس ابتدایی را در مکتب سعدالدین انصاری آغاز کرده و از سال سوم به بعد آموزش را در لیسۀ عالی استقلال به اتمام رساند. در سال ۱۹۹۱ میلادی در دانشگاه طبی کابل شامل شده و سالی را در آنجا مصروف تحصیل شد. آغاز جنگ های سال ۱۹۹۲ وی را نیز راهی غربت نمود که سرانجام برنا کریمی در شهر لاس انجلس ایالت کالیفرنیا اقامت گزید.

برنا کریمی در سال ۲۰۰۰ میلادی از رشتۀ بازاریابی پوهنتون فینیکس درجۀ لیسانس را بدست آورده و در سال ۲۰۰۳ میلادی از همان پوهنتون درجۀ ماستری را در مدیریت به اتمام رساند.

موصوف سال های زیادی را در ادارات معتبر بین المللی اجرای و ظیفه نموده است:

در شهر فولرتون ایالت کالیفرنیا Triton

<- رئیس عامل شرکت در شهر ساندیگو ایالت کالیفرنیا GUESS ATHLETIC

<- رئیس فروشات داخلی شرکت بین المللی در شهر لاس انجلس کالیفرنیا ALMA USA ENTERPRISES

<- رئیس اجرایی شرکت

<- معاون ریاست دفتر مقام ریاست جمهوری در افغانستان

<- معین پالیسی ادارۀ مستقل ارگان های محلی در افغانستان

<- سفیر و نمایندۀ فوق العادۀ جمهوری اسلامی افغانستان در کانادا.

اثر های چاپ شده ی برنا کریمی:

- راویان آتش و اقاقی، مجموعۀ شعر، نشر شرکت کتاب، لاس انجلس ۲۰۰۳

- شگوفه ها به بهشت می روند، ترجمۀ اشعار جاپانی، نشر پرنیان کابل افغانستان ۲۰۰۶

کریمی کارهای فراوان علمی، تحقیقی و پژوهشی در عرصه های فرهنگ، ادبیات، دیپلوماسی و دولت داری خوب زیر کار دارد.

یکی از اشخاص با اراده، با انرژی، جوان، پرتلاش و صادق به وطن برنا (کریمی) است.

آقای برنا (کریمی) جوانترین مجربترین و با انرژی ترین دیپلمات و اداره چی است، وی متفکّرانه میگوید: صداقت بالا ترین سیاست و سیاست یعنی روش، یعنی تدبیر کردن و اندیشیدن، یعنی تامین نمودن منافع مردم و میهن.

برنا (کریمی) پژوهش گری است که تا اکنون تالیفات و تحقیقات علمی وی در رسانه های درون و بیرون مرزی کشور به مثابه پژوهش آکادمیک زیب رسانه ها و مورد مطالعه روشنفکران قرار گرفته است. وی باری میگفت: باید جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهیم، باید امید کسی را از او نگیریم شاید تنها چیزیست که دارد، باید قلب کسی را نشکنانیم شاید دیگر هیچوقت مجال جبرانش نباشد.

برنا (کریمی) دارای سبک و تفکر انسانی و عالی است که به تجدد گرایی، دموکراسی و رئالیسم عقیده راسخ و باور عمیق دارد. باری از وی خوانده بودم - داشتن بینش در گزینش راه درست است، اگر راهی را که می روی، به اندیشه و کاوش برگزینید و به آنچه برمی گزینید، یقین داشته باشید به سرمنزل مقصود میرسید.

موصوف شاعری است با احساس و ارزشمند که ظریفانه و قدرتمندانه ادبیات شعری را به مخاطبش پیام میدهد. نامبرده در صحبتی میگفت- نو آوری و شکوفانی در درون ماست. اگر بخواهیم می توانید با شناخت توانایی های خویش و اعتقاد به پیشرفت وضع موجود را به شرایط مطلوب تغییر بدهیم.

مختص درباره شعر بیان داشت- شعر یا چکامه یا سرود و بیان آن یک شاخه از هنر است که در آن از کیفیت زیبا شناختی زبان انسانی نیز در کنار درونمایه و محتوای معنایی اش بهره گیری میشود.

برنا (کریمی) میگوید: سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است. اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید. ما زمان را تلف نمی کنیم، زمان است که ما را تلف می کند.

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند. بیایید فکر های مان را شعر کنیم، شعر های مان را نقاشی کنیم، نقاشی ها را زنده کنیم. از کلمه ها قصه بسازیم و قصه ها را بپردازیم، تا بهار تازه یی در وسط چشم های مان شکوفه کند. ما با هم حقیقت تازه ای از جهان می سازیم و حقیقت قشنگ مان را به همه آدم های دنیا می بخشیم این چیزی است که از ماست و هدیه ای که با آن هزار هزار نگاه نظم و نثر است.

توماس پین: دنیا کشور من است، همه ‌ی بشریت برادران من هستند و کار نیکو کردن مذهب من است.

The world is my country, all mankind are my brethren, and to do good is my religion.

سوال: هجوم اندیشه های جفنگ و بازاری، ذهن و روان نسل جوان و روشنفکر را دستخوش تعارضات حادی ساخته اند به نظر شما بیرون آمدن از چنبره آن چگونه ممکن است؟

پاسخ - تشکر زیاد. با خوشبینی تمام می گویم که از نظر آزادی بیان و گسترش گفتگوهای عمومی که توام با نقد و اصلاح هم بوده، ده سال گذشته در تاریخ معاصر ما بی نظیر است. به ویژه، تحمل و مدارای حکومت و جریان های سیاسی با منتقدان شان مثال زدنی است. هیچ کسی به خاطر انتقاد از حکومت مورد تعقیب قرار نگرفته است؛ ما مشابه این در منطقه سراغ نداریم.

نکته مثبت دیگر این است که تحصیل کرده های ما به دلیل مراوده فزاینده با دنیای بیرون بسیار چیزها را آموخته و برخی از کاستی ها را رفع کرده اند. تلاش برای فراگیری دانش و الگو های موثر و درست، به خصوص در بین جوانان ما قابل ستایش است. بنا به تجربه، به هر اندازه که روی موسسات تعلیمی و تحقیقی سرمایه گذاری شود؛ به هر اندازه که نخبگان تحصیل کرده و اکادمیک در گفتگوهای عمومی شرکت ورزند، به همان اندازه، سطح دانش و معرفت عمومی بالا می رود، و به همان مقدار گفتگوها و آگاهی عمومی پر بار تر می گردد. امید می رود که با آموزش نسل جدید تحصیل کرده که از موسسات تعلیمی افغانستان، منطقه و غرب فارغ التحصیل شده اند، ما را برای دست یافتن به این هدف مهم دست یافته بتوانیم.

سوال: مدتی است بازار به اصطلاح کارشناسان و تحلیگران سیاسی در مطبوعات کشور گرم است، آیا به نظر شما تا اکنون تحلیل منسجم و تحقیق کارشناسانه صورت گرفته است؟

پاسخ- در این که رسانه های ما جوان اند و در حال رشد، تردیدی ندارم. بالندگی رسانه ها در ده سال گذشته دستاورد کمی برای کشور ما نیست. نکته مهم در مورد رسانه های ما استعداد شان در یادگیری و بهتر شدن است. در چند سال گذشته تغییرات زیادی در محتوا و ساختار شان، در جهت پخته تر شدن و غنی تر شدن، رخ داده است. برای همین برخی از آنها در بین مردم جای باز کرده اند.

از آن جای که رسانه ها برای تقویت دموکراسی، غنا و گسترش گفتگوهای عمومی خیلی مهم اند، نمی توان نسبت به ضعف های اساسی شان بی توجه بود. به همین منظور، مردم و ناظران حرفه ای به رسانه ها، به صورت مداوم، ضعف ها و کاستی های شان را یاد آوری کرده تا آنان به راستی به توقعات مخاطبان پاسخ در خور بدهند.

برای من جای خوشحالی است که رسانه های افغانستان زمینه را برای گروه های مختلف مردم و همچنان مقامات دولتی فراهم کرده تا بدون کدام دغدغه ای نظرات شان را بگویند. این نظرات مختلف مقوم دیالوگ مدنی اند و باید از همین دید به پربار شدن محتوای مباحث و دیالوگ های عمومی کمک کرد. احتمالا، حضور تحلیلگران آموزش دیده، گسترش ژورنالیسم تحقیقی، تاکید مدیران رسانه ها بر اطلاعات درست، موثق و بی طرف، ما را برای رسیدن به این امر مهم کمک کند.

سوال: چهره های ماندگار كسانی هستند كه با جسارت و شجاعت، مینویسند و میگویند و پژوهشی انجام میدهند، آیا شما در این جسارت و شجاعت چه ماندگاری از خود به یادگار گذاشته اید؟

پاسخ- به لیست آثار منتشر شده و بیوگرافی در آغاز مراجعه گردد.

سوال: كتاب را حافظه بشریت خوانده‏ اند. مجموعه دانش و معارف تاریخ مدّون چند هزار ساله را در كتاب مى‏ توان یافت. در سرزمین من و تو اوضاع و احوال کتاب، کتابداری و چاپ و نشرچگونه اند؟

پاسخ- البته که بازار کتاب و تحقیق و نویسند گی از کسادی بیرون نشده است. بازار شعر و داستان گرم است؛ محافل زیادی در گوشه و کنار کشور برگزار می شود. البته، رونق بازار ادبیات در کشوری مانند افغانستان که همواره مهد ادبیات پر بار فارسی و پشتو بوده است، چیز غیر قابل منتظره ای نیست. خوشبختانه، سایر ژانر های هنری مانند سینما و تیاتر هم به همت جوانان دانش آموختۀ رشته های مذکور در بین جوانان جای پا باز کرده است.

در رشته های دیگر علمی، چه طبیعی و چه اجتماعی، پژوهش و چاپ کتاب و مقالات اکادمیک بسیار اندک است. شاید دلایل این کسادی بسیار باشد و از حوصله این گفتگو بزرگتر، اما، به نظر من باید نظام آموزش تحصیلات عالی ما تغییر بنیادین نماید. در محور این تغییرات، توجه به تحقیقات جدید و سرمایه گذاری بالای پروژه های پژوهشی، باید کلیدی باشد. در کشور های دیگر، پوهنتون ها و موسسات تحقیقاتی روابط بسیار نزدیکی با هم دارند. پژوهشگران دانشگاه ها و موسسات فکری پژوهش های خود را در قالب کتاب و مقالات علمی به چاپ می رسانند. باید این روش ها در مجامع تحصیلی ما نهادینه گردد. و اگر نه تولید دانش و پژوهش در کشور ما بازهم عقب خواهد ماند.

همچنان نباید از یاد برد که سرانه کتابخوانی در کشور بسیار پایین است. در اینجا هم نظام تحصیلی ما که کمتر کتاب محور است، مقصر است و هم یک فرهنگی برای ترویج کتابخوانی وجود ندارد. در نهایت باید گفت که کتاب و تولید دانش بر اساس رفع مشکلات و پاسخ دادن به سوالها و معضلات عرصه های گوناگون، صورت می گیرد. پس باید مراکز علمی و تدریسی ما به این ضرورت توجه جدی مبذول نمایند.

سوال: نیرومندی مطمئن ترین نشانه غرور ملی یک ملت است، آیا طی این مدت برای نیرومندی ملی ما در عرصه های فرهنگی، آموزشی و تحقیقی و پژوهشی چه کارهای صورت گرفته است.

پاسخ- ما هنوز در اول راه هستیم؛ اولویت های ما در این مقطع ساختن نهادها و باز گرداندن نظامی از هم پاشیده در اثر جنگ های طولانی چند دهه گذشته بوده است. ما در حال چیدن خشتِ خشتِ ساختمان این مملکت هستیم. اگر ما در عرصه نظام سازی و نهاد سازی در یک دهه آینده با موفقیت کامل عمل نماییم، اولین سنگ تهداب موفقیت و نیرومندی را در عرصۀ ملی و بین المللی گذاشته ایم. برای مردم و دولت خود در این راه تمنای موفقیت و آرزو داریم.

سوال: تاریخ آیینه ی است که انسان در آن تجارب، آگاهی، حقیقت و واقعیتهای بیشماری را می تواند مشاهده کند. به نظرشما تاریخ سه دهه اخیر را چگونه باید نوشت؟

پاسخ- پرسش دشواری است و پاسخ دادن به آن دشوار تر. برای مردم ما سه دهه گذشته مملو از نشیب و فراز بوده است. جنگ بزرگترین مصایب را بر ما تحمیل کرده است؛ زیر ساخت های کشور ما را تخریب و فرآیند ترقی اجتماعی و اقتصادی ما را متوقف ساخته است.

خوشبختانه، در اثر ناگواری های چند دهه گذشته، بر ضرورت ایجاد دولت ملی که در برابر تهدید های داخلی و خارجی مقاوم باشد، یک توافق نظر عمومی وجود دارد. شاید دموکراسی فعلی بخشی از این روند تفاهم روی دولت- ملت سازی باشد. تاریخ گذشته کشور به ما آموخت که نهاد سازی، توجه روی اقتصاد و تفاهم روی یک دولت ملی دموکراتیک مهمترین عناصر موفقیت ما خواهد بود.

شکی نیست که دشمنان داخلی و خارجی افغانستان این پروسه ها را تخریب می نمایند. اما نباید از یاد برد که سرنوشت این کشور به دست خود افغانها است. هوشیاری و دور اندیشی شان مانع از دخالت خارجی می گردد. ما نباید از یاد ببریم که سرنوشت خوب و زشت این کشور را تک تک ما افغانها رقم می زنیم.

سوال: می ‌گویند، آدم ‌های شجاع، آن‌ های هستند که وقتی در یک نبرد و بازی شکست خوردند، جوان‌ مردانه شکست را بپذیرند و اگر کمی عاقل باشند، به دنبال یافتن دلایل شکست هستند. و آدم‌ های زبون، آن‌های هستند که پس از شکست به دنبال بهانه جویی باشند. در کشور ما بیشتر از کدام این شیوه ها الگو برداری میگردد؟

پاسخ- بر سر حرف تان مناقشه ای نیست. ما افغانها باید با توجه به چند دهه گذشته پرسش های دشواری از خود بپرسیم؛ پرسش هایی که شاید پاسخ های تلخ و ناپذیرفتنی در پی داشته باشد. باید در بارۀ دلایل عدم شکل گیری دولت با ثبات، در مورد رفتن جناح های سیاسی به جنگ یک دیگر، در بارۀ عقب ماندگی های اقتصادی و رکود اجتماعی خود بپرسیم. تبار شناسی ناکامی ها و شکست ها برای یک ملت آموزنده است. ولی مهمتر از آن روی دست گرفتن تدابیر و تمهیدات جدید به خاطر عدم تکرار حوادث گذشته است. اگر ما در تاریخ خود مشکل استبداد سیاسی داشتیم پس باید به دنبال تقویت دموکراسی باشیم. اگر اقتصاد کشور به خاطر الگوی اقتصاد دولتی و ضد سکتور خصوصی ضربه خورده پس باید به صورت عاقلانه بنیاد یک اقتصاد مولد و کار آفرین و کمتر وابسته به بوروکراسی دولت را ایجاد نماییم.

سوال: ویلسون می‌ گوید: هدف ما برقراری اصول صلح و عدالت و مقابله با خود خواهی زورمندان و غاصبین و برقراری شرایطی است که مردم آزاد باشند و از یک اقتدار و اختیار برخوردار باشند، نظر جناب شما در این مورد چیست؟ و چگونه به این اصل دست بیابیم ؟

پاسخ- آرمان های بزرگی اند. ساختن نظام متناسب با این ارزش ها شاید سال ها طول بکشد. مهم این است که در سیاست، اقتصاد و فرهنگ از چه نظام ارزشی استفاده می کنیم؛ الگوهای ملت ما چه کسانی اند و اعتقادات ما بر اساس چه ارزش های بنیادین ساخته می شود. ما باید به دنبال ساختن نظام سیاسی و اقتصادیی برآییم که با ایجاد فرصت ها و استفاده درست از منابع، رفاه و ترقی را به کشور ما به ارمغان بیاورد. رشد اقتصادی بسیاری از نابرابری ها و مصائب اجتماعی را کم می سازد که به همین خاطر در بالا به اقتصاد مولد و کار آفرین اشاره کردم. من خیلی به تجربه کشور های نو ظهور اقتصادی منطقه دلچسپی دارم. آنها به ما نشان دادند که شاید همانند غرب رشد اقتصادی خود را در کوتاه مدت از طریق صنعتی شدن به دست آورده نتوانیم ولی تجارت منطقه ای و سرمایه گذاری روی خدمات، به ویژه خدمات مالی، به رشد و بهروزی اقتصادی ما کمک کرده می تواند.

برای چنین کاری نیاز به ثبات و امنیت است؛ به دولتی که روز تا روز کارآمد تر و بهتر شود. از همه مهمتر باید نظام دموکراتیک خود را از طوفان این جنگ خانمانسوز نجات داده و ثبات را به آن بر گردانیم. ما با همین نظام خود می توانیم با پیش گیری سیاست قناعت و تفاهم دموکراسی کارآمد تری مبتنی بر تشویق تجارت منطقه ای و سرمایه گذاری روی زیرساخت های خدماتی ایجاد نماییم.

سوال: گفته اند- جنگ سرنوشت بشر نیست اما بخش قابل ملاحظه یی از تاریخ بشر را در برگرفته است. کلمه یست که رنج انسان ها را یاد آور می شود و رویای ما را می دزدد. راه بیرون رفت از جنگ و رنجهای بیکران انسانها در افغانستان چگونه ممکن است؟

پاسخ- نوشتن یک نسخه برای تمام مشکلات افغانستان کار معقولی نیست. جنگ باید به هر قیمتی در کشور ما پایان یابد. به خاطر صلح باید تمام گروه های سیاسی در کنار یک دیگر روی ایجاد یک نظام با ثبات و مردمسالار توافق نمایند. ما برای جلوگیری از دخالت بیگانگان به این توافق ضرورت داریم. البته این را نیز نباید از یاد برد که ریشه های جنگ را تنها و تنها در دخالت بیگانگان جسته نمی توانیم. فقر ما، نهاد های ویران شدۀ اقتصادی ما، اردو و پولیس بی امکانات ما و عدم اعتقاد بسیاری از نخبگان به آیندۀ کشور همه دست به دست همه داده و مصایب فعلی را رقم زده اند.

سوال: افغانستان کشوری محروم و درگیر ستیز های نژادی و قومی و زبانی و فرهنگی و قربانی طمع کاری های قدرتهای جهانی و تحریکات توطئه آمیز منفعت طلبان منطقه یی گردیده است، راه بیرون رفت از این مشکل را چگونه ارزیابی مینمایید؟

پاسخ- اگر چه در بالا هم اشاره کردم، ولی باز تکرار می کنم که تفاهم ملی افغانها روی ایجاد یک دولت ملی شرط اصلی است؛ دولتی که وحدت و تفاهم ملی را سرلوحه کار خود قرار می دهد. ما باید در رابطه به جهان بیرون از سیاست تعادل و تقلیل مشکلات ارضی و استراتژیک به صفر، به کار گیریم. در منطقه افغانستان جایگاه بی ارزشی ندارد. ما می توانیم در سیاست منطقه مطرح باشیم: از طریق تجارت، استخراج منابع و بهره بری از منابع آبی. افغانستان، کشوری است دارای منابع آبی بسیاری که کشور های همسایه از آن فیض می برند. آیا از این منابع جهت تاثیر گذاری بالای کشور های دیگر بهره برده نمی توانیم؟

این نشست در دوران مدیریت جناب برنا (کریمی) در کرسی سفارت در کانادا صورت گرفته بود و روی مصروفیت های شخصی نشد تا این زمان نشر گردد و اکنون لازم دیدیم تا با همت نشریه های ملی و میهنی که صادقانه و سخاوتمندانه تصمیم گرفته اند تا در معرفی چهره های پیشگام و پیشتاز و پرباری فرهنگ، تاریخ و ادبیات کشور گام های متین و حساب شده بردارند، به نشر بسپارم. همچنان برنا کریمی جوانمردانه و صادقانه ازپست سفارت افغانستان کناره گیری و کار در اداره کنونی را به پایان برد و از ناملایمات و ناسازگاری ها فاصله گرفت و به امید موفقیت های بیشتر ایشان. بپاس این شهامت و صداقت تصمیم بر آنست تا کارکرد های موصوف را در رساله جداگانه به نشر برسانم. بلی!

در حاکمیت کرزی شوربختانه نه تنها نقض حقوق بشر بلکه پدیده های منفی و ویران کننده دیگری سر برافراشت و تار پودی جامعه را به نابودی میکشاند. نبود حاکمیت قانون، حکومت ناتوان، افزاش تلفات غیرنظامیان و دست داشتن مقامات حکومت با فساد، خشونت در برابر زنان، بی تفاوتی نهادهای عدلی و قضایی و شکنجه زندانیان، از عواملی است که وضعیت حقوق بشر را در کشور به شدت نگران کننده ساخته است. آمار تکان دهنده و تأمل برانگیز فساد گسترده اداری، اختلاس های کلان، کشتار غیرنظامیان، افزایش بی سابقه خشونت علیه زنان، اختلافات پوچ احزاب، آوارگی جوانان در کمپ های غربی، گسترش فقر و فحشا، خودکامگی حکومت و از همه مهمتر دخالت های کشورهای منطقه در تعیین و تبیین سیاست و امنیت افغانستان، معنای واژه استقلال را زیر سوال برده است. آنهایی که سال ها اهداف شخصی و تنظیمی و عقده ها و حقارت های شخصی واقعیت هارا وارونه جلوه داده اند و بار دیگر دندان های خون پُر و تیز را سخت تر به هم بفشارند تا مردم را بیشتر به کام نیستی و نابودی ببرند، آیا اینست رعایت حقوق انسانی و دفاع از حقوق بشر؟. تحقیقات كه موسسات داخلی و خارجی منتشر نموده – به طور اوسط روزانه هفت نفر از افراد غیر نظامی قربانی حملات تروریستی مخالفین و خودسری نیروهای خارجی میشوند كه این قربانیان را اكثرآ اطفال و زنان تشكیل میدهند. چرا دولت و رییس جمهور گروپ های تروریستی و انتحاری را برادر خطاب میکند و مگر رییس جمهور در جنایات آنان شریک است؟.

کانون گرم خانواده گی، گرم جوشی همیشگی، صفا و صداقت دایمی، صحت و سعادت بی پایان به همه وطن داران آرزو مینمایم.

با حرمت بی پایان. استاد صباح.

Wed Mar 12 2014 13:51:17

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org