یکشنبه، ۳۰ جون ۲۰۱۳

مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 

وحدت ملی و ترقی خواهانه

برای سلامتی کشور امری است حیاتی

 


عبدالوکیل کوچی

 

بیست سال و اندی از فروپاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان و زمان حاکمیت آن میگذرد که همزمان با فروپاشی آن، سلامتی کشور نیز به خطر مواجه گردید.

حزبی که به هدف نجات مردم افغانستان از رنجهای بیکران شان ایجاد گردیده بود و بخاطر آن تا آخر رزمید و در مسیر اهداف والای انسانی شتافت. حزبی که فرهنگ جامعه را بسوی روشنی و نور هدایت کرد و در برابر تیرگی و جهل، نابرابری و بی عدالتی و تمام عوامل ستم و عقب مانی سرسختانه مبارزه کرد. حزبی که به مثابه حزب مادر و پیشتاز جنبش ترقی خواه و دموکراتیک کشور در میهن ما و منطقه می درخشید و پیروزی هایش چون آتش به جان دشمنان سوگند خورده افغانستان شراره کرده است.

حزبی که در برابر توطئه ها و دسیسه های دشمنان افغانستان در داخل و خارج از کشور با مقاومت دلیرانه ایستادگی نموده و از قربانی نهراسید. حزبی که در مقابل حملات پی درپی جنگ طلبان، تروریستان، دهشت افگنان تجاوز کاران و مداخله گران شجاعانه رزمید و نزدیک به یکنیم دهه قدرت سیاسی و رهبری جامعه را تجربه کرد. حزبی که دشمنان افغانستان برغم خصومت های دیرینه شان نتوانستند که از وطن پرستی، فداکاری، ایثار و خود گذری، شجاعت و متانت، تقوا و پاکیزگی و شهامت انقلابی آن را نادیده بگیرند.

حزبی که برغم پروبلم های داخلی و خارجی، توانسته بود وحدت و یکپارچگی سیاسی و سازمانی خود را حفظ کند چونکه خود نمونه عمل و سمبول وحدت و یکپارچگی ملی و مردمی بود. بالاخره حزبی که به تنهایی خود در شرایط دفاع مستقلانه نیز توانست از تمامیت ارضی حاکمیت ملی، استقلال و آزادی قهرمانانه دفاع کند.

به همگان معلوم است که در زمان حاکمیت این حزب، پاکستانی ها هرگز جسارت آنرا نداشتند که حتی یک سانتی متر از خاک افغانستان را تحت تجاوز خود قرار دهند. این حزب به مثابه یک حزب تاریخی و منحیث واقعیت مسلم سیاسی ترقی خواهانه کشور ما، هرچند در یک جنگ نا عادلانه و نا برابر از هم پاشید ولی هرگز نمرد، بلکه زنده است، به عشق وطن زندگی میکند و همواره پربار تر میشود. زیرا زندگی حزب دموکراتیک خلق افغانستان با زندگی مردم افغانستان پیوند ناگسستنی داشته و دارد و پایگاهش در قلوب مردم است. حزب مردم افغانستان نیز مانند ح.د.خ.ا. حزب زحمتکشان افغانستان است و راه و رسم آنرا ادامه میدهد. حزب مردم افغانستان که در موجودیتش دشمنان سوگند خورده افغانستان آنچه را پیروزی بخود میخوانند، با شک و یقین به آن مینگرند. و همینطور از موجودیت این حزب مردمی و دموکراتیک نگرانی خود را نیز نمیتوانند پنهان نگهدارند. روی همین دلیل است که ترقی خواهان واقعی را در صدر لیست های کینه توزانه خویش قرار داده اند و از اتحاد وحدت صفوف آن نگران و ناراض اند.

به همگان معلوم است که همزمان با فروپاشی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، کار و کوشش برای وحدت و اتحاد نیروهای از هم پاشیده و جزایر ح.د.خ.ا. و کلیه نیرو های ترقی خواه و عدالت پسند و دادخواه و طیف وسیعی از روشنفکران وطندوست آغاز شد که بر بنیاد آن زمینه دیالوگ و گفت و شنید ها در میان گروه های سیاسی مورد نظر مساعد گردید. از برکت این تفاهمها و توافق های ترقی خواهانه بود که اخیرا ائتلاف های سیاسی و اتحاد های پربار همسویی شکل گرفت که برای ترقی خواهان کشور قابل افتخار و برای مردم افغانستان امیدوار کننده میباشد.

و اما باید گفت که مع الوصف دستاورد های کاری و قابل ملاحظه در عرصه های مبارزه وحدت خواهانه گروهها و احزاب سیاسی ترقی خواه کشور، هنوز مشکلات عظیمی در سر راه ما قرار دارد. هنوز با وحدت عمومی و اتحاد همگانی فاصله زیادی داریم.

باید خاطر نشان ساخت که برای اعضا و کادر های بجا مانده از ح.د.خ.ا. و دیگر نهاد های اندیشمند سیاسی وطنپرست، بیست سال مدت زمان سپری شده آیا کافی نخواهد بود که از حرف ها به عمل بیشتر نزدیک شده تا نیروی اتحاد ترقی خواهانه کشور در سرنوشت حال و آینده مملکت مطرح و اثر گذار باشد. با توجه به نتایج تلاش های بیست ساله سپری شده آیا گفته میتوانیم که اکنون ما در کجای راه قرار داریم.

در بعضی از نوشته های دوستان ما، بحثهای شرایط دردناک احتمالی آینده یعنی پس از سال ۲۰۱۴ میلادی بیشتر متمرکز است. ولی باید صریحاً اظهار کرد که همین اکنون وطن در چه شرایطی قرار دارد؟ اوضاع جاری در کشور حاکی از آنست که علی الرغم موجودیت نیرو های جامعه جهانی و ناتو وضعیت کشور خیلی ها دشوار و پیچیده است. در حال حاضر چشم انداز روشنی از صلح و امنیت پایدار برای امروز و فردای کشور دیده نمیشود.

شرایط کنونی کشور بیانگر آنست که روند صلح و امنیت به چالش ها و دشواری های خطرناکی روبرو گردیده است. زیرا حاکمیت کنونی و قوای مسلح موجود بخاطر دفاع از تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی به توان بیشتر سیاسی و نظامی نیاز دارند. از طرفی همسایگان ما با استفاده سوء از وضع نا هنجار کنونی به گمان خروج ناتو از کشور ما به تشدید مداخلات خویش ادامه داده و نیز در راستای توسعه ساحهء نفوذ سیاسی و فرهنگی شان می پردازند و احتمال یک جنگ فاجعه باری را تداعی میکند. که با ادامه آن ویرانی کامل سرزمین ویران شده محتمل بنظر میرسد.

همین اکنون تجاوز نظامیگران پاکستانی در خاک مقدس ما افغانستان بخصوص ولایت کنر، از اهداف پنهانی و تجاوزات گوناگون متجاوزان پاکستانی پرده برمیدارد. مضحک است که جسارت و تجاوزات نظامی گران پاکستانی در حالی صورت میگیرد که نیروهای جامعه جهانی و ناتو به عنوان نیرو های صلح در سرتاسر افغانستان حضور دارند. از طرفی نفوذ سیل آسای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کشورما خلاف روابط نیک همسایگی بوده و سلوک همجواری را خدشه دار می سازد. که بر بنیاد آن مخالفتها و فریاد های مردم را در شهر های کابل و هرات و دیگر شهر ها برانگیخته است. اوضاع غم انگیز داخلی قرار داشتن مردم در زیر فشار های گوناگون ظلم و ستم، تبعیض و نفاق، جهل و بیکاری، بیماری و مرض، هر آن ملت هردم شهید ما را به مرگ تدریجی تهدید می کند.

در چنین حال و هوا و چشم انداز تاریک و این همه جفا ها و ستم های را که دشمنان افغانستان بر مردم ما روا داشته اند آیا میتوان با سکوت از کنار آن گذشت و یا با حرکت های قسما غیر فعال و بعضا موسمی خود را قانع و برای مردم راه نجات شان را پیدا کرد. متئاسفانه اکنون که کارد در گلوی ملت رسیده است و تمامیت ارضی کشور را خطر تجاوز گری های پاکستانی تهدید میکند، آیا همین خود انگیزه مهمی برای تحرک تازه و دلیل قوی و ضروری برای جمع و جور شدن نیرو های از هم پاشیده کلیه ترقی خواهان کشور و بخصوص اعضای ح.د.خ.ا نمیتواند باشد؟ چقدر صحبت ها، نشستن ها، گرد هم آیی ها، کمیسیونها، کنفرانس ها، جلسات، هیئت ها، سخنگاهها، درسها و تجارب اندوزی ها که مناسبت های آن را نفی نمیکنیم در مدت بیست سال اخیر و در مجموع نیم قرن گذشته کافی نیست؟

درسهای بزرگ و تاریخی در رابطه به پیروزی ها و شکست ها، درسهای قبل از دوران حاکمیت گرفته تا دوران حاکمیت و پس از آن بیست سال دیگر جمعا نزدیک به نیم قرن مبارزه هنوز نتوانسته که ما را در سطح مطلوب، متحد و یک پارچه سازد. تا جایی که دیده میشود بعضی از گروهها، احزاب و سازمانهای سیاسی خود را مظهر وحدت و نماد اتحاد و همبستگی دانسته و دیگران را به گریز و فاصله گیری متهم ساخته و آنها را با دعوت به این امر شریفانه فرا میخوانند. جنگ سایت ها تار نما ها و تنش های قلمی نیز بدین منوال است پس معلوم نشد که کی ها نمیخواهند و مشکل در کجاست. و کجاست نتایج ملموس وحدت خواهی نیروی متعهد و (پایدار) که از آن، نهاد همراهی، همدلی و همسویی شکل بگیرد و کاروان ترقی و عدالت را به سوی اهداف و آرمانهای والای زحمتکشان افغانستان سمت و سو دهد.

فکر میشود که پنجاه سال هم برای مشاجره و جدال و هم برای آموزش و پند و اندرز و تجارب، زمان زیادی است که می باید نتایج آن امیدوار کننده باشد و کوتاه کننده راه ما بسوی اهداف سعادتمندانه مردم. زیرا زمان بشدت میگذرد و دشمن مجال درنگ را برای ما نخواهد داد. نشود آن زمانی که ما جمع و جور شویم وقت از وقت گذشته باشد. بیایید تا دیر نشده دست ها را باهم فشرده تمام اختلافات و کینه ها را به یکسو گذاشته با همه وطنپرستان روشنفکر و ترقی خواه و داد خواهان واقعی کشور با مشارکت اقشار زحمتکش و بزرگان خیر خواه ملت، اعم از موی سفیدان معزز، علما، روحانیون شریف و مؤمنین پاک نهاد کشور، در صف واحد همبستگی ملی و مردمی بسیج و متشکل گردیده.

در آنصورت نیرو های مترقی و وطندوست قادر خواهند شد تا از وجب وجب خاک وطن دفاع نموده و گام های استواری را در جهت ختم جنگ و خونریزی برداشته تا در پرتو آن صلح پایدار و امنیت سراسری تامین گردد.

اتحاد و همبستگی نیروهای روشنفکر ترقی خواه مسایل مبرمی است که در اولویت کار مبارزان رسالتمند قرار دارد. نجات وطن بجز در اتحاد و همبستگی که آنهم در قدم اول روشنفکران ترقی خواه و چیز فهم و کسانی که خود را اصیل ترین وارثان این خاک و فرزندان واقعی مردم خود میدانند ممکن است و راه دیگری وجود نخواهد داشت زیرا وطن بیشتر از هر زمان دیگری از فرزندان واقعی خود می طلبد تا با خود گذری و گذشت، همسویی و همدلی، اتحاد و همبستگی عدالت خواهانه شان صفوف رزمنده خویش را هرچه وسیعتر و پایه های مردمی آنرا بیش از پیش مستحکم تر سازند زیرا وحدت ملی و ترقی خواهانه برای سلامتی کشور امری است حیاتی.

زنده باد وحدت و همبستگی ترقی خواهان و خدمتگزاران واقعی مردم افغانستان.

دست تجاوز از حریم مقدس افغانستان کوتاه.

ما در خدمت وطن مقدس و مردم عزیز خود بودیم، هستیم و خواهیم بود.

از فرو پاشی نمردم سر زدم چون آفتاب

کز غروب دی به فردا اعتلای دیگر است

 جوهر اندیشه روشندلان را کم مگیر

شیشه هر گاه بشکند هر توته او خنجر است

من نه آنم، کز بدی حادثه، گردم زبون

چون توانایی ما در وحدت همدیگر است

سوختن در عشق میهن کار هر خاشاک نیست

آنکه فولاد است، پتک کوره آهنگر است

عبدالوکیل کوچی

 

 «اصالت» مطابق پالیسی نشراتی خود در تصرف، ویرایش و تصحیحات لازم انشائی و تخنیکی در متن نوشته ها و مقاله ها

 دست باز دارد و این حق را به خود محفوظ میدارد !