دوشنبه، ۱۲ اکتوبر ۲۰۰۹

(زنده باد و مرده باد)

 ملالی (افغان)

با گرفتن الهام از "زنده باد و مرده باد" که شعار ما بود، به تمام رفقا و دوستان عزیز باید یاد آورشوم که در طول تاریخ مبارزات کشور ما که به شکل داد خواهانه و روشنگرانه بوده، چقدر را تحت همین نام و عنوان کشته ایم.

ما کی را زنده کردیم؟

به کی از لحاظ معنویت نفس دادیم؟

و خدمات شان را چگونه سرمشق قرار دادیم؟

و راه طی کردۀ منظم را چگونه با بازی سیاسی به ستم انسان کشاندیم، گذشته از عوامل بیرونی، که بحث طولانی دارد، اکثر تحلیلگران سیاسی در رابطه نوشته ها و نظریاتی داشته اند که از طریق رسانه ها و مخصوصاً سایت های انترنتی به مطالعه همگان قرار گرفته است.

حزب را که با خون پاک شهیدان به قدرت رسید با فرکسیون بازی لسانی و بستگی های غیر اصولی پارچه پارچه کردیم و هنوز که هنوز است باز هم از اختلاف و کینه توزی دور نشده بلکه به آن دامن میزنیم.

حاکمیت دولتی را با تعصب بدبینانه و خود خواهی، قوم پرستی تاجک - پشتون با دودست به مخالفین عقیده و اندیشه سیاسی به خاطر اینکه مانع عبور ما از افغانستان به صوب سویس نشوند تسلیم کردیم، با داشتن سه اُرگان قوی دولتی وزارت دفاع، داخله، امنیت دولتی که شاهرگ دولت بود نتوانستیم دوکتور نجیب الله را منحیث رفیق حزبی یا هموطن و انسان نجات بدهیم، تمام رفقا میدانستند که سرنوشت زنده یاد دوکتور نجیب الله در مقر ملل متحد تضمین نیست، چه کردیم ؟؟؟

در داخل وطن با معیار های تعیین راه مشی قبول شده و با سپردن عهد و وفا چه کردیم؟ یکی بدامن "مجاهد" پناه برد و دیگری در پهلوی "طالب" مسلح شد و دیگری در گوشهء انزوا مانده و یک تعداد از راه رفته بی باور و بدبین شده و یک گروپ پناهنده در سازمان های استخباراتی غرب و شرق شده تعدادی دلسوزانه هنوز هم به باور پیروزی و خدمت به مردم می رزمند، اما گروپهای استخباراتی وظیفهء مشخص دارند تا هر نوع فعالیت به نفع انسان زحمتکش را سرکوب نمایند و نمی خواهند ملت ما به پای خود استاده شوند. نیروهای مترقی و روشنفکر را به هر وسیلهء که ممکن باشد از صحنهء سیاسی دور میکنند و جای تأسف است که همه کادر ها و فعالین سیاسی بهتر میدانند اما یک وجب هم از موضع خود خواهی و غرور(!) به طرف گذشت و انسجام نمی روند یکی علیه دیگر به تخریب و دشنام می پردازند یعنی از گذشته عبرت نگرفته گلوی همدیگر را خفه میسازند. ضرورت به دشمن عقیدوی نیست، اگر در سایت ها نوشته از یک "طالب" و "مجاهد" علیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و روشنفکران باشد عیب نمی شمارم اندیشه، عقیده و طرز دید آنها در رابط به روشنفکران و فعالین سیاسی باید چنین باشد، اما از یک حزبی با شرف نباید چنین توقع کرد که هر روز به رسوایی خود بپردازد.

ما اصطلاح خوب داریم که "عیب دیگران را در وجود خود جستجو کنید" هر قدر به عیوب دیگران بپردازیم، بهانه گیر و عقده مند شده چشمان ما را پردۀ سیاه بدبینی گرفته از روشنایی هم چشم بسته عبور به مرز های دشمن کرده خود تسلیم میشویم راه برگشت هم برای ما مسدود شده است. هر روز از طریق رسانه‌ ها و سایت‌ های انترنتی یک چهره را به نمایش گرفته می‌ نویسند آنقدر عقده مندانه می ‌نویسند که دشمن ایدیالوژیکی شان چنین نظر و برداشت را برای اعضای حزب ندارند حتا اکثرا "مجاهدین" اعتراف میکنند می گویند: اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان واقعاً وطن دوست و صادق بودند مثل ما چور و چپاول نکردند، اما رفیقی که سالها در یک مکتب فکری اندیشوی مو های سر خود را سپید کرده جوانی و هست و بودشان را در راه منافع مردم و خدمت به وطن در سنگر ها و حوزه های حزبی فدا کردند امروز دشمن یک دیگر اند هیچ گونه پاس احترام به عمر رفته رفیق خودرا ندارند. احزاب سیاسی که به قدرت رسیده باشند هیچ امکان ندارد که اشتباه نکرده باشند و یا در آینده هم اشتباه نکنند، حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز مبرا از این مشکلات و خطا ها نبوده به یقین کامل حکم کرده می ‌توانیم که در حاکمیت حزب دموکراتیک خلق هشتاد در صد منافع مردم در نظر گرفته میشد. اما امروز اصلاً به منافع مردم توجه نمی ‌شود، مردم عادی یا عام اصلاً حق شهروندی شان سلب شده و روز تا روز وضع مردم رو به فلاکت است کشتن، اختطاف، تجاوز، قاچاق، رشوت، واسطه و وسیله، تقلب، داشتن زندان های شخصی، جبر و ستم به نام قوم و لسان شامل اداره و سیستم شده، صدای ملت را نمی شنوند. آیا حاکمیت حزب دموکراتیک در ریشه‌ کن کردن همه فساد در مبارزه نبود؟ که تا حدی ریشه ‌کن شده بود، مردم آرام آرام به سوی زندگی متمدن و عصری میرفتند، در آموزش و پرورش اطفال، نوجوانان و جوانان توجه جدی و دلسوزانه از طرف مسوولین صورت میگرفت، حق و حقوق انسان با همه کرامت انسانی حفظ بود، زبان و قوم مطرح نبود، یک جوش عظیم از عشق به مردم و وطن در وجود فرد فرد ملت بیدار شده بود، تحصیلات و تداوی رایگان و مجانی برای همه یک سان بدون امتیاز وجود داشت، صداقت و ترحم جز کرکتر هر حزبی بود، مبارزه با خشم و بی‌عدالتی جز هدف انسانی هر حزبی محسوب میشد و هزاران صفت انسانی در وجود اعضای حزب دموکراتیک نهفته بود که بهترین ادعای ما این است که کدام یکی از اعضای بیروی سیاسی، کابینه، و رؤسای دولت بنام های شان جایداد ثبت و یا در بانک های داخل و خارج پول دارند و مثال ‌های فراوان با اسناد داریم که نماینده گی از صداقت و شرافت شان در برابر ملت و مردم میکند و با وجدان آرام در برابر ملت و مردم جوابگو خواهند بود منفی از داستان پردازی و اتهامات مخالفین عقیده و اندیشه ‌های ملی و دموکراتیک .